امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1396 فروردين 14، 18:46)همساده نوشته است: یه بار لغزش زرد حساب میشه؟ Hanghead
همگروهی ها من نمیدونم چی شد ولی خب انگار خراب شد و باز از صفر باید شروع کنم. دیدین که تو خواب کسی راه بره؟ من اونو ندیدم ولی دیدم یه بدبختی مثه خودم تو خواب خودارضایی کنه.
حالم خرابه خراب
ولی خب چاره چیه جز تلاش و دعا
سلام
آره داداش زرد محسوب میشه

منم شبیه به توام. هنوز خوب نشدم.
چند نفر دیگه هم هستن شبیه به ما.

اینکه 5 ماه پیش آخرین باری بوده که این جور شده نشونه ی خوبیه.
ان شالله این سری میره تا یک سال دیگه.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1396 فروردين 14، 20:48)aliunknown نوشته است:
(1396 فروردين 13، 22:19)دکتر آرش! نوشته است:
(1396 فروردين 13، 21:53)aliunknown نوشته است:
(1396 فروردين 13، 21:33)دکتر آرش! نوشته است: خواهرم فردا صبح پا میشه میره!...
برعکس خیلی از بچه هایی که دیدم مدرسشو در همه حال به همه چی ترجیح میده!...هفتمه!....( همون هشتم ما نظام قبلی ها!).....

بچه ها بیایین یه ذره حرف بزنیم اینجا ، به خدا خسته شدم از بس فکر کردم ، تقریبا میشه گفت مغزم گ !..... Shy .

والا....

من اینجام 4chsmu1 چرا ؟ چی شده ؟ مگه با خونواده در میون نگذاشتی ؟ آقا دیگه فکر زیادیش هم بده یکمی به فکر و روانت استراحت بده آرش جان 49-2
زودتر بیا حرف بزنیم که باید برم لالا Khansariha (13)

علی جان ببخشید دیر اومدم داشتم پیام خصوصی جواب میدادم...

خستگیم فقط به خاطر این موضوعی هستش که درگیرشم!.....خدا هیچ کسو سر همچین دوراهی ای نزاره که منو گذاشته!.....هر دوتاش بحث آینده ست!....مثلا یکیش پفک نمکی نیست بگم از خیرش میگذرم ، بعدا دوباره میام سراغش!...خیلی دوست دارم هر دوتا موضوع رو دنبال کنم( هم پزشکی و هم ازدواج) اما یه دفعه از اون ور مشکل بی پولی داره اذیتم میکنه!.......یکی نیست بگه تو که پول نداشتی غلط بی جا کردی کسی رو دوست داشتی و کاری کردی که بهت دل ببنده!.....( یکی از آفت های دوست بی پول بودن،همینه!.....اگه به شخصه مادیات داشتم برام عالی میشد اما مشکل این مادیاته!.....همیشه توی هر جایی مشستم میگفتم : پول ارزش نداره، خیلی چیزا بالاتر از پوله!....الانم باور کن همینو میگم!....اما یه چیز  دیگه هم به حرفام اضافه شده ......گرچه حرف خودم نیست اما جزوی از خودم شده: پول خوشبختی نمیاره اما اگه نباشه بدبختی میاره!...

خانواده هم دیشب برگشتن ..البته دم غروب بود!........خسته ی راه بودن چیزی نگفتم!...صبحم که دو سه ساعتی دم صبح خوابیدم یه دفعه پدر گرامیم گفت بلند شو میخواییم از خونه بزنیم بیروون !.....مننم توی سیزده به در چیزی نگفتم!...الانم ساعت 11:18 دقیقه ی شبه که همه خوابیدن !...میمونه فردا!...
اشکالی نداره آرش جان . ببخشید که دیشب رفتم باید میخوابیدم صبح میرفتم مدرسه Khansariha (56)
باور کن این دو راهی های سخت برای همه تو بخشی از زندگیشون پیش میاد . مثلا خود من اتفاقای گذشته رو مرور میکنم برای خودم میگم خدایا یعنی من سر این انقدر دلهره داشتم ؟ اگه اونروز مشکلات الانمو میدیدم با خودم چی میگفتم یعنی !؟!؟!
چقدر به پزشکی علاقه داری ؟ کوچیکتر که بودی آرزوت همین بود ؟ یا نه یچیز دیگه ؟
سعی کن موضوع های مهم رو خیلی زود با خونواده در میون بزاری 1 الان باهاشون صحبت کردی یا نه ؟ ( البته مواقعی که خیلی خیلی خسته هستن بهشون چیزی نگی بهتره چون نمیتونن خوب تصمیم بگیرن ولی اینکه عقب هم بندازی خودش بد هست )
وای که چقدر از دست این پول من دلخورم Gigglesmile چه بلاهایی که تا حالا سر من نیاورده 65


خواهش عزیز جان، داداشم!..
من نمیتونم بگم که از روز اول یا بچگی به پزشکی علاقه داشتم!...چون از همون اوایل میخواستم بابالنگدرازی بشم واسه خودم!......همین الانشم با این دختر خانوم قرار گذاشته بودیم که یه پسر یا یه دختر کوچیک از پرورشگاه بیاریم در آینده تا اینکه بخواییم خودمون بچه داشته باشیم! ( بنا به چند دلیل که از حوصله م خارجه جدا!...اما بعدا وقت بود میگمش!)....

اما شاید حدودا دو سه ساله خیلی دلم میخواد در کنار تمام هنر هایی که توی این سالها یاد گرفتم ، هنر طبابت رو هم یاد بگیرم!....تقریبا میشه گفت داروشناسیم خوبه!....تا حد داروشناسی پیش رفتم اما اینکه بخوام واقعا به مدرکش فکر کنم حدودا دو سالی هست!....درسته که شیش ساله برای پزشکی میخونم اما تقریبا میشه گفت چهار سال اولش دلیل خاصی نداشتم اما توی این دوسال پیش تا حالا هر چقدر فکر میکنم میبنم یکی از حرفه هایی که بخوام خودمو راضی کنه و حس خوب بهم بده پزشکیه!....نمیدونم چطور وصفش کنم اون حس خوب رو اما همین که میتونم باعث کمک به کسی بشم هر لحظه شاد ترم میکنه!.....

هر کسی متفاوته!...یکی از درست کردن یه قفس یا یه جعبه که به مردم بفروشه شاده و یکی هم از تعمیر کردن ماشین زیر پای یه آدم دیگه!....

من نمیگم عاشق پزشکی ام اما میدونم شغلیه که میتونه حس رضایت رو بهم بده!...
 سپاس شده توسط
آقا میشه بیاین منو به فرزندخوندگی قبول کنین ، قول میدم بچه خوبی باشم . خسته شدم از خونه خودمون .
از خرج پوشک و پول تو جیبی هم دراومدم دیگه ، صرفه اقتصادی هم داره   4chsmu1 Gigglesmile
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
من با شنیدن اسم آقای گاوس اگر مرده باشم زنده میشم.عکسش رو چاپ کردم،داخل اتاقم،با نگاه کردن به صورت آقای گاوس اگر گیج خواب باشم رختخواب رو رها میکنم،اگر شب خسته باشم و چشمام گرم باشه با دیدن روی آقای گاوس خواب از چشمام میپره،اگر مسئله ای فکرم رو مشغول کرده باشه با دیدن روی آقای گاوس خجالت میشکم،اگر کسی از ریاضیات و علوم مهندسی سر رشته ای داشته باشه کافیه تا اسم آقای گاوس اون رو متحیر کنه.
جایی بنظرم میاد خوندم آقای گاوس در سنین پیری شاید ۷۰ سالگی (درست یادم نمیاد)از زبان روسی خوشش میاد و تصمیم میگیره روسی یاد بگیره.امیدوارم در نقلش اشتباه نکرده باشم،بعد من با خودم میگم تا لحظه مرگم من باید مشغول یادگیری باشم و این ذهنی که خدا داخل سرم قرار داده را به زبان عامیانه حلال کنم بعد سر بزارم و خاموش بشم.
حیفه که عمر گرانمایه حتی ۱ ثانیه اش باطل بشه حتی ۱ ثانیه/من سرکار ساختمون که بودم در وقتهای پرت کتاب ۵۰۴ انگلیسی رو که ۳۵-۳۶ تادرس خونده بودم،سر کارساختمون تو خاکها یک دور کامل کردم.

بیایین نگاهمون به زندگی رو عوض کنیم/باور کنید خود ارضایی به گوشه ای رونده میشه که هیچوقت بهش فکرنکنید.
زندگی نامه مرد بزرگ جناب آقای گاوس :
http://www.beytoote.com/scientific/scien...r.html?m=1
(1396 فروردين 14، 18:46)همساده نوشته است: یه بار لغزش زرد حساب میشه؟ Hanghead
همگروهی ها من نمیدونم چی شد ولی خب انگار خراب شد و باز از صفر باید شروع کنم. دیدین که تو خواب کسی راه بره؟ من اونو ندیدم ولی دیدم یه بدبختی مثه خودم تو خواب خودارضایی کنه.
حالم خرابه خراب
ولی خب چاره چیه جز تلاش و دعا


سلام داداش
منم دیشب توی خواب ، تا صبح خواب می دیدم که دارم خ.ا می کنم.
مثلا خواب می دیدم که رفتم توی اتاق ، یا دنبال یه جای خلوت می گردم.
جالبه که خواب چیز دیگه ای نمی بینم برای جدولی شدن.
نشون می ده که اصلا انگاری ناخودآگاهم عوض شده. خیلی حس بدی بود.
صبح که بیدار شدم تا نیم ساعت تو شوک بودم فکر می کردم که شکستم. بعد کم کم به هوش اومدم که همه اش خواب بوده.

داداش ما همگروهی هات پشت سرت هستیم. Khansariha (69)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 14، 21:24)aliunknown نوشته است: خواهش عزیز جان، داداشم!..
من نمیتونم بگم که از روز اول یا بچگی به پزشکی علاقه داشتم!...چون از همون اوایل میخواستم بابالنگدرازی بشم واسه خودم!......همین الانشم با این دختر خانوم قرار گذاشته بودیم که یه پسر یا یه دختر کوچیک از پرورشگاه بیاریم در آینده تا اینکه بخواییم خودمون بچه داشته باشیم! ( بنا به چند دلیل که از حوصله م خارجه جدا!...اما بعدا وقت بود میگمش!)....

اما شاید حدودا دو سه ساله خیلی دلم میخواد در کنار تمام هنر هایی که توی این سالها یاد گرفتم ، هنر طبابت رو هم یاد بگیرم!....تقریبا میشه گفت داروشناسیم خوبه!....تا حد داروشناسی پیش رفتم اما اینکه بخوام واقعا به مدرکش فکر کنم حدودا دو سالی هست!....درسته که شیش ساله برای پزشکی میخونم اما تقریبا میشه گفت چهار سال اولش دلیل خاصی نداشتم اما توی این دوسال پیش تا حالا هر چقدر فکر میکنم میبنم یکی از حرفه هایی که بخوام خودمو راضی کنه و حس خوب بهم بده پزشکیه!....نمیدونم چطور وصفش کنم اون حس خوب رو اما همین که میتونم باعث کمک به کسی بشم هر لحظه شاد ترم میکنه!.....

هر کسی متفاوته!...یکی از درست کردن یه قفس یا یه جعبه که به مردم بفروشه شاده و یکی هم از تعمیر کردن ماشین زیر پای یه آدم دیگه!....

من نمیگم عاشق پزشکی ام اما میدونم شغلیه که میتونه حس رضایت رو بهم بده!...

___________________________________

خب مهم همین علاقه هست آرش جان . همین که فکر کنی اگه بری تو کار های مرتبط با داروشناسی ازشون لذت میبری خودش یه نعمت هست . مخصوصا اینکه وقتی بهش فکر میکنی شادت میکنه . هیچوقت برای ادامه ی یادگیری و تحصیل و تلاش دیر نیست 49-2 Khansariha (56)
خوب ازدواج کن در کنارش هم پزشکی رو ادامه بده ؟ با یه تیر دو تا نشون بزن به قول معروف . چرا که نه ؟ البته این نظر من هست ولی تا حالا بهش فکر کردی یا نه ؟ به قول معروف گزینه های روی میزت چی بوده تا الان !؟ Hanghead


گزینه های روی میز که سه چهار تایی میشه!...که بعدا که همه چی تموم شد میام توی انحمن شبانه روزی به بچه های کانونی میگمش!.....اینکه بخوام هر دوتا کارو انجام بدم( یا شایدم هر سه کار ...چون شغل هم برای من یه انتخاب حساب میشه توی این برهه !) میتونه یکی از گزینه های روی میزم باشه!.....اما نمیخوام اونقدر گزینه روی میزم باشه که میزم بشکنه!....سنگینیش باید مناسب من باشه!......توی این چند روز همه ش بالا پایین کردم حرف تمام بچه های کانون رو ، حرف خودمو...حرف کسای دیگه !.....به هر حال خرد جمعی رو به کار بستم اما میدونم آخر سر تصمیم گیرنده ی نهایی منم ! و دارم خودمو آماده میکنم بهترین تصمیم رو بگیرم که فردا روزی ، نشه که بخوام بگم :ای کاش اون تصمیم رو نمیگرفتم!.

302
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده53، داداش حسین53
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
53

۱- 14
۲-53
۳-53
۴-53
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
14 تا فرستادم  302
[تصویر:  qol.jpg]
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 53
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 14

با آرزوی قبولی.
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 14
۵- ۱۴

با آرزوی قبولی.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 14
۵- ۱۴
14-6

53 53
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 14
۵- ۱۴
14-6
14-7
14-8
[تصویر:  1391853874.gif]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏ آبرویم نفرمودى

(دعای عرفه)

[تصویر:  1319696219.gif]
[تصویر:  142.gif][تصویر:  r.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  t.gif][تصویر:  n.gif][تصویر:  u.gif][تصویر:  h.gif]
[تصویر:  05_blue.png]










 سپاس شده توسط
ختم صلوات به نیت ثبات قدم و استواری در مسیر پاکی
داداش همساده[تصویر:  53.gif]، داداش حسین[تصویر:  53.gif]
هدیه به امام زمان (علیه السلام)
[تصویر:  53.gif]

۱- 14
۲- 14
3- 14
۴- 14
۵- ۱۴
14-6
14-7
14-8
14-9
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
بچه ها ، چه خبر ؟! 
چقد سوت و کور شده اینجا !!
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان