1392 ارديبهشت 26، 10:44
(1392 ارديبهشت 25، 22:54)ما می توانیم91 نوشته است: سلام تا وضعیت کار و ازدواجمون درست نشهسلام داداشم
نمی تونیم ترک کنیم
من که دیگه پا به سن گذاشتم
دلم برای شما جوونا می سوزه
من که داغون شدم
شب آرزوها مارو از یاد نبرید
الان یعنی واقعا فکر می کنی اونایی که اینجان و دارن ترک میکنن، همشون کار میکنن یا ازدواج کردن؟
حالا کار که خیلی خوبه...
ولی در مورد ازدواج، هیچ تضمینی نیست مشکلمون باهاش حل شه... تو همین کانون نمونه هاش هستن...
اگه بدونی این ترک چقدر حس خوب دنبالش داره، هیچ موقع از این حرفا نمی زدی...
حس با خدا بودن... حس پیروزی... حس خوشحالی... حس سرزندگی... حس اعتماد به نفس... حس امید...
حس هایی که هرروز می تونی واقعا از ته دل خوب بودنشونو حس کنی...
حیف نیست این همه حس خوبو بی خیال شی و بذاری پای سنت که بگی از ما گذشت؟
مهم نیست چقدر حالمون بده... 1 ماهه گرفتارشیم یا 20 سال...
مهم اینه که قراره حالمنو خوب کنیم...
بالاخره به این حال خوب برسیم...
محروم نکن خودتو با سدهای ذهنیت...
سدهایی که فقط تو ذهنتن ... نه تو واقعیت...
خودت برا خودت دست به کار شو...
بهونه ها رو ول کن... بیرونو ول کن... برو به درون... دنبال خودت باش...
واسه این خود واقعیت، چقدر ارزش قائلی؟
دوست نداری براش یه کاری کنی؟
التماس دعا...