امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

(1393 خرداد 19، 9:09)Azad63 نوشته است: سلام دوستان گلم ... 535353
من چرا به این گروه سر نزدم تو این چند روز ؟ چرا من اینقد نامردم ؟ 1276746pa51mbeg8j
علیک دوست گلم
واقعا چرا اینقدر نامردی؟واقعا چرا به ما سر نزدی؟

(1393 خرداد 18، 9:44)undefined نوشته است: خب فکر کنم سئوالم رو بد پرسیده بودم... 4fvfcja

یعنی این که مسابقات رو چطور ارزیابی می کنید؟
چقدر مفید می دونید؟ 
اصن مفیده؟ 17
لااقل اونا که شرکت می کنن، بگن برآوردشون رو... 53258zu2qvp1d9v
به نظر من مسابقات خوب نیست یعنی اولش خوبه بعد یه مدت دیگه اثر گذاریش از بین میره...

(1393 خرداد 19، 21:44)Alireza 68 نوشته است: سلام

گروه یکم راکده

یک طرحی حرکتی چیزی نداریم؟

سوالی 

مشکلی؟

التماس دعایی؟
آقا خو اصلا طرح و برنامه رو بیخیال حداقل پست طنزی درد و دلی کل کلی بحثی نظر خواهی چیزی اصلا اقا راجع به ترکم نحرفیدیم و خ.ا عیب نداره...

(1393 خرداد 19، 21:48)arash sama نوشته است: شاید یه مسابقه خوب بتونه کار کنه128fs318181
اقا مسابقه هم که داریم تا نیمه شعبان قرار بوده هر چقدر ممکنه بیشتر پاک بمونیم...
بچه های لیست یادتون که نرفته ها دو سه روز دیگه همش مونده تا نیمه شعبان
پرچم همساده که بالاست
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
(1393 خرداد 19، 22:24)حمید خان نوشته است: شکستم
اما تنها نگرانیم از دست رفتن اعتماد به نفسمه
احساس میکنم به شدت تنزل پیدا کرده ک حتی 4 روز نمیتونم دوام بیارم
حمید خان ببین منم مثه تو بودم و هستم...
خ.ا خودش یه طرف حس گناه و نداشتن روحیه و از بین رفتن اعتماد به نفس یه طرف
ولی راهنمام حرفی زد تو اولین دیدار که خیلی کمکم کرد این حسها کم رنگ بشه
به کار من که خیلی اومد امیدوارم به درد شما هم بخوره:
البته اینو بارها شنیده بودم تو کانون ولی کامل نبود مجتبی چندباری گفته بود تو پستاش ولی به صورت ناقص:
من یه بیمار جنسی هستم...
من مواقع لغزش هوشیاریم از بین میره و عقلم کار نمیکنه...
اون مواقع من درمقابل شهوت عاجزم...
(وقتی به راهنمام گفتم من اعتماد به نفسم از بین رفته این مثال و زد):
گفت تو موقع لغزشات مثه کسی هستی که دست و پاشو با طناب بستن و شراب ریختن تو حلقش...تو کاری نمیتونستی کنی تو اسیر بودی...
ما وقتی ناهوشیاریم در مقابل شهوت عاجزیم...
تو میگی اعتماد به نفسم کم شده یعنی منظورت اینه فکر میکنی توانایی و اراده نداری...اما واقعا اینجوری نیست نفس ما به خیلی کارهایه بد دیگه دستور میده ولی ما انجام نمیدیم این یعنی ما قدرت داریم ما هنوز اراده داریم...ولی در مقابل شهوت عاجز شدیم...ما نباید خودمون رو سرزنش کنیم چون کاری از دست ما برنمیومده ما دست و پامون بسته بوده....
اینجا بود که من دلم قرص شد ولی راهنمام گفت اون آدمی که دست و پشو بستن و تو حلقش شراب میریزن اگه بعد یه مدت عادت کنه و تقلایی نکنه کم کم به جایی میرسه که دیگه هم شایسته تحقیره هم خشم الهی...
اما وقتی هی دست و پا میزنه خودشو نجات بده بالاخره اگه صادق باشه با خودش نجات پیدا میکنه...
و ناهوشیاریش از بین میره...
میدونی کسایی که چندین سال پاکن و هوشیاریشون برگشته و در مقابل شهوت عاجز نیستن اگه خدای نکرده لغزش کنن اونجاست که باید منتظر جواب سختی از زندگی باشن و تاوان بدن...
ولی ما هنوز نجات پیدا نکردیم دست و پامون بسته ست پس زیاد به این فکر نکن که کم اراده ای یا خدا عذابت میکنه...

بخدا خیلی تلاش میکنم حرفام قابل فهم بشه...نمیدونم چقدر موفقم در انتقال مطالبی که جدید یاد گرفتم و به دلم نشسته...
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1393 خرداد 20، 11:00)همساده نوشته است:
(1393 خرداد 19، 22:24)حمید خان نوشته است: شکستم
اما تنها نگرانیم از دست رفتن اعتماد به نفسمه
احساس میکنم به شدت تنزل پیدا کرده ک حتی 4 روز نمیتونم دوام بیارم
حمید خان ببین منم مثه تو بودم و هستم...
خ.ا خودش یه طرف حس گناه و نداشتن روحیه و از بین رفتن اعتماد به نفس یه طرف
ولی راهنمام حرفی زد تو اولین دیدار که خیلی کمکم کرد این حسها کم رنگ بشه
به کار من که خیلی اومد امیدوارم به درد شما هم بخوره:
البته اینو بارها شنیده بودم تو کانون ولی کامل نبود مجتبی چندباری گفته بود تو پستاش ولی به صورت ناقص:
من یه بیمار جنسی هستم...
من مواقع لغزش هوشیاریم از بین میره و عقلم کار نمیکنه...
اون مواقع من درمقابل شهوت عاجزم...
(وقتی به راهنمام گفتم من اعتماد به نفسم از بین رفته این مثال و زد):
گفت تو موقع لغزشات مثه کسی هستی که دست و پاشو با طناب بستن و شراب ریختن تو حلقش...تو کاری نمیتونستی کنی تو اسیر بودی...
ما وقتی ناهوشیاریم در مقابل شهوت عاجزیم...
تو میگی اعتماد به نفسم کم شده یعنی منظورت اینه فکر میکنی توانایی و اراده نداری...اما واقعا اینجوری نیست نفس ما به خیلی کارهایه بد دیگه دستور میده ولی ما انجام نمیدیم این یعنی ما قدرت داریم ما هنوز اراده داریم...ولی در مقابل شهوت عاجز شدیم...ما نباید خودمون رو سرزنش کنیم چون کاری از دست ما برنمیومده ما دست و پامون بسته بوده....
اینجا بود که من دلم قرص شد ولی راهنمام گفت اون آدمی که دست و پشو بستن و تو حلقش شراب میریزن اگه بعد یه مدت عادت کنه و تقلایی نکنه کم کم به جایی میرسه که دیگه هم شایسته تحقیره هم خشم الهی...
اما وقتی هی دست و پا میزنه خودشو نجات بده بالاخره اگه صادق باشه با خودش نجات پیدا میکنه...
و ناهوشیاریش از بین میره...
میدونی کسایی که چندین سال پاکن و هوشیاریشون برگشته و در مقابل شهوت عاجز نیستن اگه خدای نکرده لغزش کنن اونجاست که باید منتظر جواب سختی از زندگی باشن و تاوان بدن...
ولی ما هنوز نجات پیدا نکردیم دست و پامون بسته ست پس زیاد به این فکر نکن که کم اراده ای یا خدا عذابت میکنه...

بخدا خیلی تلاش میکنم حرفام قابل فهم بشه...نمیدونم چقدر موفقم در انتقال مطالبی که جدید یاد گرفتم و به دلم نشسته...
 سلام همساده جان

دوست عزیز در مورد نظر راهنماتون که گفته ما در مقابلش عاجزیم این درسته ولی مال اون زمانیه که ما هر غذای گرمی رو مصرف کردیم هر عکس و فیلمی رو دیدیم و به هر مو ضوعی فکر کردیم و در نهایت دست ورزی کردیم

مگرنه ما تا نریم طرف شهوت اون نمیاد طرف ما سیکلش اینطوریه در تمام موجودات همینطوره دیدن بعدش ترشح تستستورون بعدش هورمون برای تخلیه به مغز دستور آمیزش میده

کانالاش دیدن خوردنه اگه جلوی کانالای ورودی رو بگیریم وکالری زیادی رو با ورزش و ماست کم کنیم دیگه دست و پا بسته نیستیم

بجای احساس گناه و کم شدن اعتماد بنفس باید کانالهای ورودیشو بست
 عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و اله و سلم: الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه»‏(1)

« امام رضا علیه السلام از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نهان داشتن حسنه برابر هفتاد حسنه است و فاش‏كننده گناه مخذول است و نهان‏كننده آن آمرزيده است»
.
.
خدا رو شکر هر کم و کاستی هم تو زندگیمون هست اون دنیا خدا چند برابر جبران میکنه
.
 
[تصویر:  re850.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام بر همه ی دوستان.

خب. پس از یک ماه که کم پیدا بودیم دوباره برگشتیم.

از همساده بابت گفته های زیبا و دقیقش تشکر فراوان دارم. گرچه در پاسخ به حمید خان بود ولی به کار منم ممکنه بیاد.



میگم انجام این لعنتی سه بار در یک روز واقعا آدم رو می کشه ها.
انگار که کوه کندم.
تمام عضلاتم درد می کنه.
نای راه رفتن هم ندارم.
اون وقتا که جوون تر بودیم تحمل بیشتر از اینا رو داشتیم!!!
چی کار کنیم، پیر شدیم دیگه!!!
فقط دلم می خواد دو روز بی وقفه خوابی راحت داشته باشم.
البته برای من که تا ۱ و ۲ شب بیدار می مونم این خواب راحت هم بیش از اندازه دور از واقعیت هست.



ظاهرا یکی از دوستان در مورد مسابقات پرسیده بودن:
به نظر من مسابقات به شکل قدیم خیلی بهتر بود.
از زمانی که روند مسابقات تغییر کرده، من فکر می کنم تأثیر گذاریش کمتر شده.
البته اگر کاربر جدید کانون هستید، خب. با روندی که اون موقع ها بود آشنا نیستید.



با آرزوی پاکی برای همه ی دوستان خوبم.

بای!
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

حمید جان شرایطتو درک میکنم بارها و بارها تو این شرایط بودیم همه ما

هم حرف همسادهدرسته هم حرف شیرین فرهاد

این دوتا مکمل یکدیگه هستن

باید هم دست و پا بزنیم و تقلا کنیم تا نسبت به انجام این کار بی تفاوت نشیم

باید کنترل هایی که شیرین فرهاد گفته رو انجام بدیم تا کمتر تو شرایط دست و پا بسته بودن قرار بگیریم

وقتی این کنترل ها باشه دیگه هنگام قرار گرفتن توی اون حالت که همساده میگه یچیزی به ما هی سعی داره تذکر بده

که علیرضا نکن علیرضا همین الان بلند شو جاتو عوض کن 

وجدانمون نفس خوبمون بهمون تذکر میده اگه یکم همت کوچولو کنیم میتونیم ازین شرایط کنده بشیم

در مورد اعتماد به نفس حمید جان باید بگم

همه سعیتو بکن هر روزت رو جدا کنی یعنی نشمریشون 

هر روز صبح به خودت قول بده که پاک بمونی و اخر شب محاسبه کن خودتو ارزیابی کن هر روزت فقط برای همون روز باشه

وقتی که هر روزت جدا باشه از هم اگه خدای نکرده لغزیدی روز های خوبت رو برباد رفته نمیبینی چون 4 روز گذشته رو به خوبی گذروندی 

4 روز جدا از هم یک روز هم پات لغزید درجا بعدش استغفار کنی بخشیده میشه 


رامتین جان دلیل لغزشهات چی هست؟ 
رامتین جان 3 بار در روزدلیلش؟
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


 سپاس شده توسط
(1393 خرداد 20، 16:07)رامتین نوشته است: سلام بر همه ی دوستان.

خب. پس از یک ماه که کم پیدا بودیم دوباره برگشتیم.

از همساده بابت گفته های زیبا و دقیقش تشکر فراوان دارم. گرچه در پاسخ به حمید خان بود ولی به کار منم ممکنه بیاد.



میگم انجام این لعنتی سه بار در یک روز واقعا آدم رو می کشه ها.
انگار که کوه کندم.
تمام عضلاتم درد می کنه.
نای راه رفتن هم ندارم.
اون وقتا که جوون تر بودیم تحمل بیشتر از اینا رو داشتیم!!!
چی کار کنیم، پیر شدیم دیگه!!!
فقط دلم می خواد دو روز بی وقفه خوابی راحت داشته باشم.
البته برای من که تا ۱ و ۲ شب بیدار می مونم این خواب راحت هم بیش از اندازه دور از واقعیت هست.



ظاهرا یکی از دوستان در مورد مسابقات پرسیده بودن:
به نظر من مسابقات به شکل قدیم خیلی بهتر بود.
از زمانی که روند مسابقات تغییر کرده، من فکر می کنم تأثیر گذاریش کمتر شده.
البته اگر کاربر جدید کانون هستید، خب. با روندی که اون موقع ها بود آشنا نیستید.



با آرزوی پاکی برای همه ی دوستان خوبم.

بای!
آره خوب کلی انرژی ازت میگیره... 
تخلیه انرژی بدن وقتی تو مسیر درستش نباشه انگار صد برابر اثر بد میزاره...
داداش کمترش کن؛بابا اونایی هم که از راه حلال و درست و شرعی با حفظ همه ظاهر و باطن اگه زیاده از حد اینکار رو انجام بدن آسیب میبینن...
مثلا فوتبالیستها یا ورزشکارهایه رزمی محدودیت دارن تو رابطه با همسران شرعیشون...
اینا که میگن آسیب نمیزنه و فقط تخلیه انرژی اضافه بدنه حرف مفت میزنن...

بیا بگو دلایل لغزشت چیه از فکر بچه ها استفاده کن...
ما نمیتونیم تنهایی ترک کنیم...
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
27 سال
پیر شدیم
هر چی بیشتر میگذره بیشتر فرو میریم تو منجلاب
دارم فکر میکنم اگه تو 18 سالگی به فکر میوفتادم الان وضعم این نبود
داداش شیرین فرهاد اون ورودی های ک میگی از بین رفته
دیگه نمیفهمم خوب چیه بد چیه
فقط کار خودمو انجام میدم
دیگه دو روز ک میگذره مثل همین آدمای معتاد ک خمار میشن دست به کار میشم
و خیلی راحت تر کاملا بی اراده کار رو انجام میدم
خب اینجوری خیلی سخت شده برام خیلی
متاسفانه این بی ارادگی و عدم اعتماد به نفس روی کار و زندگی روزمره هم تاثیر مخرب زیادی گذاشته
دیگه یه جوری شدم ک نه انگیزه کار دارم نه انگیزه تفریح دارم هیچی هیچ23
ولی بلاخره اینجور نمیشه ادامه داد
باید یه تغییر بزرگ کرد
فقط نمیدونم از کجا و چجوری با این حالم




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
داداشایگلم رسیدن به هر هدفی نیازمند تلاشوهمت.نیاز مند اینه که تو اون مشکل وارد بشی واقعا دستو پنجه نرم کنی پس نا امید نباشین که بزرگترین دشمن ادماسKhansariha (18)
اگر خداوند تو را به لبه پرتگاهی برد به او اعتماد کن یا به تو پرواز یاد می دهد یا تو را از پشت می گیرد
سلام 
گفتیم بعد یه مودت یه سری به کانون بزنیم

1744337bve7cd1t81میبینم که حمید خان اومده  
  حمید نوکرتیم303

وضعیت خراب خرابه...
از اون موقع داغون تر


فعلا
ره آسمان درون است...  53
به به داداش امور
هنوز زنده ای کخ4
چه خبر
میبینم ک تو هم آره23

(1393 خرداد 20، 23:10)arash sama نوشته است: داداشایگلم رسیدن به هر هدفی نیازمند تلاشوهمت.نیاز مند اینه که تو اون مشکل وارد بشی واقعا دستو پنجه نرم کنی پس نا امید نباشین که بزرگترین دشمن ادماسKhansariha (18)
داداش دستام کباب شدن از بس دست و پنجه نرم کردم
نا امید نیستم
ولی راهی هم پیدا نمیکنم




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
داداشم من ورزشو پیشنهاد میکنم بهت خودم دارم انجام میدم جواب میده
اگر خداوند تو را به لبه پرتگاهی برد به او اعتماد کن یا به تو پرواز یاد می دهد یا تو را از پشت می گیرد
(1393 خرداد 20، 23:32)حمید خان نوشته است: داداش دستام کباب شدن از بس دست و پنجه نرم کردم
نا امید نیستم
ولی راهی هم پیدا نمیکنم
سلام

من خیلی ید طولایی تو ترک ندارم .

اما به نظرم خیلی از ماها ( خودمم هستم ) واسه ترک خ.ا. هدف نداریم . فقط یه رویا داریم.

حالا فرق این دوتا چیه ؟

رویا و خیال چیزیه که فقط بهش فکر می کنیم و میخوایم بهش برسیم اما واسه رسیدن بهش کاری نمی کنیم .

اما هدف چیزیه که واسش برنامه ریزی می کنیم . واسه به دست آوردنش تلاش می کنیم .

به نظر من باید به ترک هم مثل یه هدف نگاه کنیم .

واسش برنامه ریزی کنیم . تلاش کنیم . اگه شکست خوردیم دوباره از همون جا بلند شیم و ادامه بدیم .

یه برنامه ی خوب که من پیشنهاد می کنم اینه که اول یه لیست از دلایلی که میخوایم به خاطرشون ترک کنیم تهیه کنیم .

خوب فکر کنیم ببینیم واسه چی میخوایم ترک کنیم . به قول نیچه : " هر کس چرای مستدلی داشته باشد ، از پس هر

چگونه ای بر می آید ."

دوم یه لیست از نتایجی که اگه ترک کنیم به دست می آریم تهیه کنیم . این کار باعث میشه هر موقع انگیزه مون واسه ترک

کم شد با یادآوری نتایج خوب ترک دوباره با قدرت ادامه بدیم . باید همیشه به این نتایج فکر کنیم و تو ذهنمون تجسم کنیم تا

لذت ترک جای لذت خ.ا. رو بگیره . یه جورایی از قانون جاذبه هم استفاده کردیم .

سوم یه لیست از شرایط و موقیعت هایی که توش خ.ا. می کنیم تهیه کنیم : تنهایی ، استرس ، شرایط بد روحی و . . .

این لیست خیلی مهمه . بعد واسه هر مورد چند تا راه حل بنویسم . هر چه بیشتر بهتر . بعد در هر موقعیت این راه حل هارو

پیاده کنیم . میتونیم واسه خودمون پاداش هم در نظر بگیریم .


واسه رسیدن به خواسته هامون باید برنامه ریزی کنیم و یه تلاش بی وقفه .

به قول برایان تریسی : " خوشبختی ، سلامتی و شادی ، تصادفی به دست نمی آید . بلکه نتیجه ی یک طراحی دقیق و

حاصل قانون علت و معلول است "
.No matter how you feel . Get up , dress up , show up and never give up


[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام به همه داداشیا
حالمون گرفته شد از این قضیه که بعضیا شکستن
 والبته بعضیا حرفای قشنگی زدن

خوشب ختانه از روزی که شاغل شدیم
اکثر ساعات روز و شب سر کاریم و می رسیم خونه خسته هستیم و می خوابیم...

امیدوارم روزی برسه که ازدواج کنیم و از دستی این کوفتی راحت بشیم...

فدای همه تون
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
داداشای گلم درس میگن.هدف مهمترین قضیس تو ترک.داداشا این جنگ سخترین جنگ ماس جنگ با نفس.ولی این ما هستیم که میتونیم هر کاری بکنیم.ما انسانیم میتونیممممممممممممممKhansariha (18)
اگر خداوند تو را به لبه پرتگاهی برد به او اعتماد کن یا به تو پرواز یاد می دهد یا تو را از پشت می گیرد
سلام

خوبین دوستان؟Khansariha (18)

بچه ها برا ترک اول باید با خودمون سنگامونو وا بکنیم
من یه روشی رو اجرا کردم و مطمئنم جواب میده
کاغذو قلم بردارین، برین یه جا تنها که کسی مزاحمتون نشه
خوب بشنید فکر کنید با خودتون ببینید واقعا می خواید ترک کنید یا نه
من گفتم خواستن توانستنه
فقط باید واقعا خواست
به این سوالا جواب بدین با بله و خیر
اگه جواب همش بله بود معلومه که واقعا می خواین پاک باشین، چون فردی که واقعا می خواد پاک باشه حاضره هر کاری بکنه تا به اون هدفش برسه
این سوالا: (سبزا چیزای که باید انجام داده بشه و قرمزا مواردی هست که باید ترک بشه یا انجام نشه)

  1. حاضری فیلتر شکنتو پاک کنی؟
  2. حاضری سایتای اونجوری به هیچ وجه نری؟
  3. حاضری نگاه به عکسی یا فرد یا تصویری که احتمال میدی وسوسه ات کنه حتی برای ذره ای نکنی؟
  4. حاضری همه نمازهاتو بخونی؟
  5. حاضری حدالامکان به نامحرم نگاه نکنی و در نگاهت کنترل داشته باشی؟
  6. حاضری حرف وسوسه کننده، لغو و بیهوده نزنی؟ ( منظور از حرف لغو، صرفا حرفای زشت نیست بلکه پرحرفی و حرف الکی زدن هم شاملش میشه)
  7. حاضری افکار بیهوده و فکر و خیالات در ذهنت نسازی؟ و اگه بوجود اومد حتما همون اول این فکرو قطعش کنی(روش گییوتین)؟
  8. حاضری بخاطر پاکی انرژی اضافیتو صرف کارها یا تفریحهای مثبت کنی؟
  9. حاضری موقع وسوسه صبر کنی و با فکر به اینکه (انجام این عمل چه سودها و چه ضررهایی به تو میرسونه) شهوتتو با عقلت فرو بنشونی؟ (البته این روش اکثرا در جایی که میتونی همون اول صبر کنی جواب میده مگر نه روش زیر)
  10. حاضری اگه وسوسه شدی سریعا انرژی اضافیتو با ورزش یا با زدن از خونه بیرون و یا ... سریعا کم کنی؟(این با مورد 8 یکم فرق داره و خیلی مهم تره)
  11. حاضری موقع وسوسه و در شروع ایجاد فکر محرک، علاوه بر گیوتین ذکر بگی؟
  12. حاضری تلاشتو کنی که بی کار نباشی، خودتو به کاری مشغول کنی؟
  13. حاضری گشتای الکی و بیهوده تو اینترنت نداشته باشی؟
  14. حاضری به هیچ وجه دمر نخوابی؟
  15. حاضری سعی کنی بر افزایش یاد خدا در دلت؟(یاد خدا، توکل به خدا، خوندن زندگانی ائمه، شهدا و بزرگان خیلی به ترک کمک میکنه)
  16. حاضری به هیچ وجه دستورزی نداشته باشی و اصطلاحا به خودت ور نری؟
  17. حاضری با دوستای ناباب نگردی؟ کسایی که باعث افزایش وسوست به هر طریقی و یا دوریت از خدا میشن (دوستان خوب تاثیر بسزایی رو پاکی میذاره، تا میتونید دنبال دوست خوب باشین، هر چی ام تنها نباشین پاکی براتون راحت تره)
  18. و....
من حدودا 31 مورد نوشتم که اگه جوابش مثبت بود به انجام دادن یا عدم انجام ندادنش از ته قلبم، معلومه که واقعا می خوام پاک باشم ،هرچند که نتونم همشو رعایت کنم ولی با این وجود باید تعدادیش حتما رعایت بشه مگرنه پاکی در کار نیست ( اکثر موارد بالا مهم هستند و در پاکی نقش زیادی دارند)
برا بقیشم تلاش میکنم رعایت بشه و هر کدومو فراموش کردم یا ازش تخطی کردم براش جریمه در نظر گرفتم
جریمه نباید نه زیاد سخت باشه و نه زیاد آسون، یه جوری که اگه یه وقتی خطا رفتی از این موارد و جریمه بهت خورد سخت نباشه انجامش برات و نه اونقدر آسون باشه که خطا رفتنت برات راحت باشه
خواهشم اینه هرکسی بسته به خودش مواردشو بنویسه رو کاغذ و با خودش رو راست باشه، هر موردی که انجام ندادن یا انجام دادنش میتونه به پاکی ابدیتون کمک کنه رو بنویسید
شاید ابتدا نتونید از ته قلبتون برای همش و یا اکثرش بگید بله حاضرم انجامش بدم یا ندم
و یا مواردی رو جوابایی بدین که مطمئن نیستین و یا جوابتون مثبت نیست هنوز به انجام دادن یا انجام ندادنش
ولی یکم که با خودتون خلوت کنید و روش فکر کنید میبینید زیادم انجامش سخت نیست و اینکه ارزششو برا پاکی ابدی داره می ارزه

کسی خواست در بقیه موارد کمکش کنم تو پ پ بگه
مواردی که من نوشتم ممکنه به نظر خنده دار بیاد (بعضیاشو اینجا ننوشتم) ولی حداقل انجامشون برا من میتونه تو پاکی خیلی بهم کمک کنه
بعضی موارد با افزایش عزت نفس ارتباط داره، و هرچی عزت نفس بالاتر بره گناه برا انسان پست تر میشه
بنابراین نتیجه انجام بعضی موارد و شای اکثر موارد=افزایش عزت نفس=نفرت از گناه

الآن در آستانه ی میلاد امام زمانمون هستیم
شبی نیمه شعبان بهترین شب هست برا بخشش گناهان و شروعی دوباره
همین الآن بشینید با خودتون این مواردو بنویسید که آیا واقعا می خواید پاک باشین یا نه
چه اونایی که تازگی شکستن و چه اونایی که از چند روز تا چندین ماه یا سال پاکند
جواب به این موارد کمکتون میکنه که ببینید آیا واقعا می خواید پاک باشید یا نه
از این فرصت طلایی شب نیمه شعبان بهره ببرین برا شروعی دوباره

جمله ی آواتار داداش آرمین: "خواستن توانستن است"
حتی اگه پاکی ابدی باشه

فقط باید هر چند وقت یبار این مواردو به خودتون یاد آوری کنید و حتما دوباره روش فکر داشته باشین
من خودم تا الآن با این موارد پاک بودم و خیلی ام موفق بودم

بخشید که یجورایی قاطی پاطی نوشتم و خیلی زیاد شد
امیدوارم همگی موفق باشینKhansariha (18)



-----------------------------------------------------
و اما
امشب دلم گرفته بود
رفتم سی و سه پل با دوچرخه
همین طور که رو سی او سه پل با دوچرخه میرفتم دیدم یه پیرمردی توجهش به من جلب شده
یه جا وایساده بودم با دوچرخه
یه دفعه دیدم پیرمرده که چاقو هنوز رو فرم بود اومد شروع کرد باهام صحبت کردن (من یکم ترسیدم، چون بدون مقدمه بود و یجورایی مشکوک میزد)
از شکر خدا میگفتو این حرفا (یکم خیالم راحت شد)
بعد گفت بیا رو این سکو  بشین حرف بزنیم (گفتم گناه داره پیرمرده تنهاست ،بذار بشینیم باهاش)
گفت من از سمیرم اومدم اینجا فلان کارو داشتم، تنهام
اینجا ام کسی پیدا نکردم باهاش حرف بزنم چون اکثرا زوج هستن
حالا شما رو دیدم تنهایی گفتم منم بیام با شما حرف بزنیم (یه دو سه باری ام زد رو پا ما)22
منم گفتم منم گرفته بودم اومدم بیرون
بعد دوباره از شکر خدا گفت
بعد گفت دستتو بده به من22
یه چند بار دستمو نوازش کرد13 بعدم گذاشت رو رون پاش (یه جایی که بابا منم تو بچگی اونجا نذاشته بود)13
بعد دیدم نه دیگه داره اوضاع خطری میشه و مشکوک میزنه
سریع پاشدم دوچرخمو برداشتم گفتم ببخشین من باید برم
گفت ترسیدی
گفتم باید برم دیگه
گفت من تنهام
 میخوای بریم یه جا دیگه
گفتم نه باید برم
گفت می خوای بریم اونجا یه چیزی ام برات بخرم22
گفتم نه باید برم
بعدم خدافظی کردمو جلدی رفتم

اصلا نمیدونم این جور مواردی که پیش میاد چیکار کنم و چه عکس العملی داشته باشم
شاید من فکر بد کردم
آخه یبار دیگه ام همانند این مورد باز تو سی او سه پل یکی منو دید چند سال پیش و خواست باب صحبتو باز کنه منم سریعا گفتم کار دارم باید برم
ذهنمو درگیر کرده

به خودم میگم شاید بنده خدا چیزیش نبوده، شاید واقعا نیاز داشته با یکی حرف بزنه...ولی بعد که رفتاراشو میبینم میگم نه یه چیزیش بوده1276746pa51mbeg8j

شما جا من بودید چی کار میکردید1276746pa51mbeg8j
شاید یکم اینی که تعریف کردم خنده دار به نظر برسه1276746pa51mbeg8j
ولی تا حالا کسی براش اتفاق افتاده؟ چی کار کرده

التماس دعا
یا علی53

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان