آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[razmjoo]

سلام پهلوونای امیدواری....بلطف خدا وارد روز ۶۱ شدم و شرط امروز هم محض نگاه خانم فاطمه زهراست....دعا کردن برا  هم خیلی مهمه..همدیگرو دعا کنیم...یاعلی

[Lucky bOy]

سلامم به داداشیای گلم


من پاکــــمممم 

اقا ی سوال مهمی تو برنامه ریزی پرسیدم میخوام اینجا هم بپرسم

تاحالا به این فکر کردید که هدفتون از زندگی کردن چیه؟ اون هدف اصلیه

اون که به قول معروف سئل زندگیه چیه؟

برای رسیدن به اون هدف چه برنامه هایی دارید؟

هدف !  
هدف اصلی ! 
برنامه ! هدف ! 
هیچی نداریم داداش 


آره حسابی جای داداش رند خالیه
نه من که اطلاعی ندارم ازشون 

سلام من هم تازه اومدم امروز هم روز سومم هست که پاکم خدا خيرتون بده واقعاحرف
هاى شما به من انگيزه مى ده

به به تازه عروس 
خیلی خوش آمدی داداشم 
موفق باشی ان شاالله گل پسر 

[رامتین]

سلام.

تو این چند روز شکست های دوگانه (دو شکست در یک روز) و یا بعضا سه گانه (سه شکست در روز) داشتم.

در این چند ماه اخیر اگر تلاشی می کردم به این خاطر بود که هنوز امید داشتم.

الان...

اگر هر بلایی این خ.ا سرم بیاره ذره ای اهمیت نداره برای من.

چرا؟ چون ناامیدم.

دلیلش؟

خب. ۲ سال پیش قبل از این که وارد کانون بشم یه دوره ی چند ماهه ی خیلی سختی رو در ناامیدی و افسردگی سپری کردم. ناگفته نمونه که در اون مدت میزان خ.ا های من هم به حداکثر رسیده بود.

همش به خاطر یه سری مسائل لعنتی که برام پیش اومد و منو اون جوری بی ثبات کرد، بود.

با همه ی بدی ها و خوبی هاش گذشت.

منم این همه مدت تلاش کردم که هر چی شد و نشد رو فراموش کنم و پشت سر بذارم.

این چند ماه اخیر هم انگاری داشتم موفق می شدم.

اما انگار دنیا هیچ وقت طرف ما نیست.

دقیقا، دقیقا همون موضوع دوباره داره تکرار میشه.

من می دونم چه به سرم میاد در روزهای پیشِ رو.

خلاصه گفتم که تا چند ماه آینده شما هیچ اثری از ریکاور شدن و بازگشت به دوران پاکی رو در من نخواهید دید.

شاید وضعم خیلی بد و ناجور بشه.

اصلا منتظر روزهای بد ترم. می دونم که این اولش نیست. منتظر افسردگی و ناامیدی های شدیدترم. می دونم که در راهن. منتظر خ.ا های بیشترم. می دونم که دور نیستن.

الان که دارم این رو می نویسم به جای خشم و ناراحتی معمول یه احساس حسرت عمیق منو احاطه کرده.

یه کلمه ی «کاش» بارها در ذهنم شکل می گیره.

[Mojтaba ρiloт]

سلام من هم تازه اومدم امروز هم روز سومم هست که پاکم خدا خيرتون بده واقعاحرف
هاى شما به من انگيزه مى ده

عرفان عزیز سلام
خوش اومدی بامرام


رزمجو عزیز باریک
خیلی عالیه
پستتو خوندم شاد شدم 


مخلص باقی بچه ها گروه هم هستیم

[Last Expectancy]

سلام 


من با وجود داداش گلی مثل شما  از خودم شرمندم 


انشالا که دیگه هیچ وقت شکست نخورم پا به پای همتون حرکت کنم 


12 و 13 مرداد شکست خوردم اما دیروز که سه شنبه بود پاک بودم به امید این که روز دوم هم پاک باشم 

[Erfan88@#]

سلام 


من با وجود داداش گلی مثل شما  از خودم شرمندم 


انشالا که دیگه هیچ وقت شکست نخورم پا به پای همتون حرکت کنم 


12 و 13 مرداد شکست خوردم اما دیروز که سه شنبه بود پاک بودم به امید این که روز دوم هم پاک باشم 

داداش مى تونى فقط کافيه
چيزايي که بائث وسوست مى شه از جلو چشت دور کنى

[Hamsafar]

سلام

صبح زیباتون بخیر باشه

میریم که امروز داشته باشیم روز 4 ام رو 


اقا ی سوال مهمی تو برنامه ریزی پرسیدم میخوام اینجا هم بپرسم

تاحالا به این فکر کردید که هدفتون از زندگی کردن چیه؟ اون هدف اصلیه

اون که به قول معروف سئل زندگیه چیه؟

برای رسیدن به اون هدف چه برنامه هایی دارید؟

سلامی گرم به داداشای گل

داش علیرضا خیلی به این موضوع فکر کرده ام اما به این نتیجه رسیدم که تازمانی که گرفتار خ...ا.ی هستیم انقدر از همه چه ناامید و دلسردمون میکنه که دیگه نای فکر کردن به هدف زندگی نمی مونه.خودم یه بار انقدر ناامید شده بودم که داشتم به کارهایی برا فرار از این دنیا فکر میکردم.اره مثل یه سلول سرطانی تو کل وجودمون ریشه انداخته...باید اول از این خلاص بشیم بعد....
البته این نظر منه

سلام.

تو این چند روز شکست های دوگانه (دو شکست در یک روز) و یا بعضا سه گانه (سه شکست در روز) داشتم.

در این چند ماه اخیر اگر تلاشی می کردم به این خاطر بود که هنوز امید داشتم.

الان...

اگر هر بلایی این خ.ا سرم بیاره ذره ای اهمیت نداره برای من.

چرا؟ چون ناامیدم.

دلیلش؟

خب. ۲ سال پیش قبل از این که وارد کانون بشم یه دوره ی چند ماهه ی خیلی سختی رو در ناامیدی و افسردگی سپری کردم. ناگفته نمونه که در اون مدت میزان خ.ا های من هم به حداکثر رسیده بود.

همش به خاطر یه سری مسائل لعنتی که برام پیش اومد و منو اون جوری بی ثبات کرد، بود.

با همه ی بدی ها و خوبی هاش گذشت.

منم این همه مدت تلاش کردم که هر چی شد و نشد رو فراموش کنم و پشت سر بذارم.

این چند ماه اخیر هم انگاری داشتم موفق می شدم.

اما انگار دنیا هیچ وقت طرف ما نیست.

دقیقا، دقیقا همون موضوع دوباره داره تکرار میشه.

من می دونم چه به سرم میاد در روزهای پیشِ رو.

خلاصه گفتم که تا چند ماه آینده شما هیچ اثری از ریکاور شدن و بازگشت به دوران پاکی رو در من نخواهید دید.

شاید وضعم خیلی بد و ناجور بشه.

اصلا منتظر روزهای بد ترم. می دونم که این اولش نیست. منتظر افسردگی و ناامیدی های شدیدترم. می دونم که در راهن. منتظر خ.ا های بیشترم. می دونم که دور نیستن.

الان که دارم این رو می نویسم به جای خشم و ناراحتی معمول یه احساس حسرت عمیق منو احاطه کرده.

یه کلمه ی «کاش» بارها در ذهنم شکل می گیره.

داش رامتین چرا اینقدر بی روحیه ای 
یکم به چیزای مثبت فکر کن چرا خودتو باختی؟
همه بچه ها پشتیبانتیم  یکم به خودت بیا ....مگه تو بهترین افریده خدا نیستی؟:smiley-yell:

خدا به بهترین مخلوقش بهترین ابزار رو داده که با بدترین ها مبارزه کنه....چرا از این ابزار عقل و اراده  استفاده نمی کنی؟

روح خداوند در کالبد تو دمیده شده اینو گرامی بدار


به داداش عرفان هم خوشامد میگم.ایشاا...موفق باشن
مرسی از داداش رزمجو به خاطر مطلب خیلی خفنشون
دادا لست اکسپکتنسی...از شکستت خیلی ناراحت شدم


الان بابابزرگ دعوام میکنه ....زیاد  طولانی شد

[razmjoo]

سلام خدمت تک تکتون.ممنون مجتبی جان....اقا سینا ان شا الله اون موارد رو که خدمتت گفتم خونده باشی و عمل کنی...
بلطف خدای عزیز قادر وارد روز ۶۲ شدم و پناه میبرم بخدا از شر خودم و شیطان..شرط امروزم محض نگاه نازنین امام حسن مجتبی هست. یا علی مدد

[Hamsafar]

ببخشید یادم رفت اینو بگم

تو ایران خیلی از خانواده ها از یاد دادن اموزه های جنسی به بچه هاشون خودداری میکنن 

بچه هاهم کنجکاون میخوان همه چی رو کشف کنن...میرن سراغ این کار 

باید اینا اموزش داداه بشن....الان خودم دوتا داداش دارم که دارن به سن بلوغشون نزدیک میشن
کسی هم نیست که اموزش درست و حسابی بهشون بده...

باید من بگم منم که نمیدونم چجوری بگم

دوستان شما واستون این مسولیت پیش اومده؟؟؟

چه گیری داره این داداش بزرگ بودن

[Erfan88@#]

سلام

بچه ها با لطف شما و هميارى شما داداشا وارد روز چهارم شدم

[razmjoo]

سلام.. 
بلطف و یاری خدا وارد روز ۶۳ شدم و شرط امروزم هم محض نگاه نازنین امام حسین میباشد...یا علی مدد

[آرمین]

سلام

یه چیز جالب گرفتم... گفتم به شما هم بدم...

وقتی ما آدما کاری رو که دلمون می خواد نمی تونیم انجام بدیم... سراغ 2 رویکرد مختلف میریم...
یکیش این که تقصیرها رو میندازیم گردن بقیه... میگیم تقصیر فلانی و فلانی و فلانی بود... من بی گناهم!
و دیگری این که مشکل رو در خودمون می بینیم... و علت عدم موفقیتمون رو خودمون!

به فرض من می خوام خ.ا رو ترک کنم... نمی تونم...
نتیجه این رویکردها چیه؟

رویکرد اول باعث میشه من به صورت کوتاه مدت احساس خوبی پیدا کنم... خب مشخصه... چون مقصر نبودم، به آرامش خاطر میرسم!
اما نتیجه ی بلند مدتش چیه؟ هیچی!
چون مشکل از بقیه است، من انگیزه ای برای حرکت ندارم...
می دونم هر کاری هم که بکنم، بازم بقیه مانعم میشن... و من رو بالاجبار به شکست وامی دارن!

رویکرد دوم چی؟ دقیقاً برعکسه!
من به صورت کوتاه مدت احساس بدی پیدا می کنم... چون خودم رو مقصر می دونم...
اما از طرف دیگه کلی انگیزه واسه موفق شدن دارم...
می دونم که اگه چیزی مانع موفقیتم شد، فقط کافیه که دفعه ی بعد سراغش نرم...

رویکرد اول خیلی خطرناکه!
مواظبش باشیم...

[MUTE]

سلام
کنکوریا چیکار کردین؟

[Last Expectancy]

رسلام


اعلام وضعیت دیروز و پریروز من 


15 مرداد . روز پاک

16 مرداد . روز پاک

به امید روز پاکی چهارم که میشه امروز  17 ام


Last expectancy / 16 مرداد 3 روز پاک

[Alireza 68]

سلام دوستای عزیز

صبح زیبای جمعه اتون بخیر باشه

دیشب وسوسه شدم اما خداروشکر بخیر گذشت یعنی اگه خدا کمک نمیکرد شاید خراب میکردم

مطمئنم که خد دیشب منو نجات داد ازون وسوسه سنگین

الهی شکرت میدونم دوستم داری منم خیلی دوستت دارم 

همسفر عزیز این تاپیک رو بخون شاید کمکت کنه توی اموزش داداش هات

http://www.ktark.com/Thread-%D8%A8%D8%B1...8%9F%D8%9F


دوستان پایه ی حرکتی چیزی هستین؟

ی مسابقه درون گروهی؟ با ی ارم و نمادی ؟

یادش بخیر چقدر بچه های خلاقی داشتیم جسارت نباشه ها منطورم اینه که خلاقیتشونو نشون میدادن

مسابقه که برگذار میکردیم داخل گروه کلی ارم میاوردن بعد مسابقه هفتگی یا ده روزه برگذار میکردیم 

نام نویسی یادش بخیر

پایه هستین؟