آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[حمید خان]

خوب خوب
امشب اومدم ببینم اینجا چه خبره

خوب داداش ترک چی گفتی ؟ نفهمیدم گوشام سنگینه
تازه میخواستیم از آواتورت تعریف کنیم و کلی بخندیم شایدم بترسیمکجا میخوای بری داداش هنوز پله اولی ...میخوای یه دفه بری پله آخر خوب معلومه یا میخوری زمین یا خسته میشی برمیگردی عزیز
من نمیدونم این بیرون کانون چی هست که همه دوس دارن برن
آره برو از اونایی که از کانون رفتن و شکستن و دوباره برگشتن بپرس ببین چی گیرشون اومد جز.....
پس بمون و پله پله جلو برو گلم

داداش سهیل70-2
آره ذکر موقع وسوسه چیز خوبیه
راهکار هاتم عالیه بازم برامون بزار

داداش امید چشم از قلم افتاده مثل اینکه الان میره به حسابشون فقط چکو نزاری اجرا

داداش رامین کجایی گلم
چرا فقط تشکر میزنی
خو یه دو تا پست هم بزار لذت ببریم

داداش سینر ما شما رو نداشتیم چیکار میباس بکنیم
کلی از زحمت های ما رو دوش شماست

عمار جان
آفرین که پاکی
نگران نباش به شاخ غول هم میرسی
باید ببینیم اونجا چند مرده حلاجی
ولی مطمئنیم به خوبی از پسش بر میای

[رامتین]

سلام.
واقعا خيلي خوش حالم كه دوستاي گلي مثه شما پيدا كردم.
اول از اميد آقا تشكر مي كنم.
يه فرقي كه بين خ ا و مواد مخدر هست اينه كه خ ا دست خود آدمه و هر وقت دلش خواست ميتونه انجام بده.
ولي مواد مخدر دست پول آدمه و كسي كه بهش معتاد شده بالاخره يه روزي مجبور ميشه ترك كنه.
اما قضيه خ ا فرق ميكنه.
اگه شخص خودش اراده به ترك نكنه واقعا به نابودي كشيده ميشه.
من امروز همين طور كه گلاي باغچه هامونو آب ميدادم به يه نكته اي رسيدم كه ميدونم كه هر دفه كه ميشكنم و دوباره خ ا انجام ميدم همش به خاطر اون مسئله هست.
نميدونم بگم يا نگم.
واقعيتش روم نميشه بگم.
البته اينجا كه كسي منو نميشناسه كه اگه يه روزي منو جايي ديد ازش خجالت بكشم.
خب بگذريم بعدا ميگم.
ميخواستم بدونم كه تاحالا كسي كوچيك تر از من واسه ترك اومده اينجا؟
مثلا 12 يا 14 سالش باشه؟
و همين طور كه دوست عزيزمون گفت بايد گذشته ها رو فراموش كنيم.
به قول شاعر يا خواننده كه ميگه:

گذشته ها گذشته
مخور غم گذشته
هرگز به غصه خوردن
گذشته برنگشته
به فكر آينده باش
دلشاد و سرزنده باش
باقيشو هم يادم نيس معين چي ميگه

ولي من تاحالا آدمي بودم كه هيچ وقت قدر توانايي هاشو ندونست و هنوزم شايد نميدونه و از اين به بعد شايد بخواد بدونه.
اگه خودستايي نباشه من با اين سنم مهارت زيادي در زمينه ي كامپيوتر دارم.
برنامه نويسي با vb و چند زبون ديگه رو بلدم.
حتي گاهي وقتا برادرام كه ده بيس سال از من بزرگترن ميان ميگن رامتين براي فلان كار تو كامپيوتر بايد چي كار كنيم؟
توي درسام هم كه هيچ وقت نمره هام از 19 پايين تر نمياد.
تازه امسال معدلم 20 شد.
فكركنم واسه اين بود كه من واسه چند ماه خ ا رو ترك كردم.
اين چندسالي كه به خ ا گرفتار بودم از بدترين و كثيفترين سالهاي عمرم بوده.
فعلا بايد برم بخوابم. ديروقته.
فردا ساعت 10 كه از خواب بيدار شدم ميام يه سري به سايت ميزنم ببينم شما چي گفتين.
خداحافظ!

[حمید خان]

مسابقه کنترل نگاه

1- حمید خان
.نگاه نوع اول. 0
.نگاه نوع دوم. 0
.نوع سوم. 1-
جمع.1-

---

سلام.
اینم از روز سوم ...

ماشالله قهرمان
به روز صدم هم میرسی نگران نباش
فقط بیشتر بیا سر بزن از مشکلاتت بگو از هدفت برا ترک بگو

---

داداش رامتین
خجالت نکش حرف دلتو بزن
اینجا یه گروه پسرونست پس رو راست باش و مشکلتی که همش از همون ضربه میخوری رو بگو تا کمکت کنیم

[عمو سعید]

سلام به همه

حالم یکم خوب شد گفتم تا نپریده یه پست بزنم تا ببینیم بعدا چی پیش میاد

اول از همه از همه عزیزا، از همه دوستام، از همه با مراما معذرت میخوام که یه مدتی با کارای نسنجیدم اوقاتشونو تلخ کردم ...

بعد اینکه از همه (صفتارو خودتون بذارید، من خسته شدم از بس خوش صفتید!) تشکر میکنم که با پ.خ و پستای امیدوارکنندشون بهم روحیه دادن ...

امید گل برگشتتو خوش آمد میگم ...

فقط امید جان به نظرم برای اینکه کمی آروم تر شی میتونی به این فکر کنی که روح مادر و پدر مرحومت رو هیچی به اندازه پاکی و درستی پسرشون شاد نمیکنه ... تو هم که ماشالله کم نذاشتی ... 90 روز عالیه ...

در ضمن دلمون هم برات تنگ شده بود ... من خودم به شخصه نه پ.خ دادم نه پست زدم (البته شرایطش نبودا) ولی باور کن میومدم اینجا دنبال پستای قشنگ و پرمغزت بودم و وقتی میدیدم نیست اینجوری میشدم

داش سینر خیلی مخلصیم ... معرفتت بهم ثابت شده ... در ضمن من غلط بکنم نقطه ضعف رفیقمو پیدا کنم ... اگه حرفی هم زدم تو حال خودم نبودم ... به بزرگیت ببخش

داش حمید ماشالله به انرژیت ... آواتار جدیدتم خیلی باحاله ... حالا بذار یه 10-12 روز دیگه که نتم درست شد میام اینجا کل آواتار میندازیم ... راستی خواستی از این به بعد بری استخر شب قبلش نکات سینر رو خوب به خودت یاداوری کن که به مشکل برنخوری ... در ضمن حضرت ازراعیل تو عمق های بالا پر کارتره میگن

تازه واردای عزیز رو هم بهشون خیر مقدم میگم ...

ارادتمند شما عمو سعید یا به اختصار عمو یا سعید ... هر کدوم که راحتید

آقا عمار، آقا تنهاترین سردار، آقا رامتین، آقا امور

ماشالله کارتون رو خیلی قوی و خوب شروع کردین ... بهتون حسودیم میشه ... آخه از سن پایین شروع به ترک کردین و خیلی زود متوجه شدین و مثل من تو منجلاب خ.ا گیر نکردید ... در ضمن یه سریاتون هم تجربه ترک بلندمدت رو داشتید که این دیگه نور علی نوره ... خلاصه خیلی از بقیه جلوترین ... فقط باید از این امتیاز استفاده کنید

در ضمن به عنوان یه خسته راه ترک می خوام بهتون بگم که حواستون رو جمع کنید و دقتتون رو ببرید بالا و لذت این روزای پاکی رو تو حافظتون نگهدارید تا هیچ وقت حاضر نشید اونو خدایی نکرده با ذلت خ.ا عوض کنین ...

آقا ترک برا همیشه نه مثه اینکه مرغت کلا یه پا داره

برادر منو ببین عبرت بگیر ... حال این روزای من یعنی دوری از کانون ... یعنی بی میلی و سست شدن تو راه ترک ... یعنی فراموش کردن اهدافم، قرار هام ...

نمیگم اگه بری میشکنی ... میگم اگه بری و به اصطلاح خودت رو تو بوته آزمایش قرار بدی، با اینکار دست شیطون رو خیلی باز گذاشتی ... شیطون کارشو خوب بلده ها ... از یه جایی ضربشو میزنه که اصلا الان تو مخیلت نمیگنجه ... باور کن ... دیدم میگم :s:

کاش اینارو خونده باشی ... (از صلاح و مملکتو و خسرو و این داستانا هم خبری نیست)

خوب دیگه چی موند نگفتم ؟ آها !

داداشا از اونجایی که مغزم تو این یه مدت پوکیده به اصطلاح، فردا دارم میرم یه مسافرت دبش!

حدود یک هفته میخوام برم از همه چی دور بشم ... از شهر، از سر و صدا و ...

تو این یه هفته میخوام به خودم فکر کنم ... به کارام ... به اینکه چه کردم ... به اینکه چه میخوام بکنم ... به آینده ... خلاصه می خوام سنگامو با خودم وا بکنم!

پس تا یه هفته دیگه میبینمتون و قطعا تضمین میدم که پاک خواهم موند (نه تورو خدا بیا بشکن!)

شمام پاک و شاد و سربلند باشید

شبتون پر ستاره

یا علی

[soheil70.2]

ایول کم کم انجمن شبانه روزی داره میشه فقط یه خرده هیجان کم داره

[omid-2]

سلام به همگی دوستان ...

نماز صبح چقدر قشنگ بود.آدم روحش هم انرژی می گیره ..

خب من اول از همه یه چیزی رو اعتراف کنم ..اونم اینه که از حضور داداش عمار خبر نداشتم

داداش عزیز ورودت رو به جنگجویان خوش آمد میگم و منتظر قهرمانی هات تو جنگجویان هستم شرمنده که از حضورت با خبر نشدم ....بذار پای حواس پرتی های این روزای من ..

عمار خان این شاخرو اگه نشکونده باشی شاخ شیطون رو شکوندی ماشالله برادر ..همینجوری محکم برو جلو

سینر خان لطف داری داداش بدون شک یکی از کسایی هستی که من همیشه روت حساب میکردم و میکنم و تا الان یکی از افراد خیلی مفید برای جمع به خصوص برای خود من بودی

لطف و زحماتت رو هیچ وقت فراموش نمیکنم داداش...کاش من قابل لطف تو و بچه ها باشم ..خیلی خوشحالم که رفقایی مثل شماها دارم ..

اما باز یه جمله گفتی من خوشم اومد ..

اونم این بود :دیگه یاد گرفتیم به هیچ کس وابسته نباشیم و خودمون به همدیگه کمک میکنیم...

این حرفت رو هم خیلی خوشم اومد ازش و هم خیلی قبول دارم .همیشه از این طرز افکارت خوشم میومده و میاد ...من همیشه به دنبال جملات پخته و ریز تو حرف دیگران هستم و خیلی زیاد تو حرفات دیدم و خیلی هم استفاده کردم ..

بله درسته یکی از عوامل رسیدن به موفقیت وابسته نبودن به دیگرانه...

وابستگی تنبلی و سستی میاره

واسه کودتات هم تبریک میگم

برادر عزیزمون ترک برای همیشه ...

چه خبر داداش ؟

الحق که از افراد خوبی تشکر کردی منم ازت تشکر میکنم بابت این تشکر

داداش دوری از کانون فقط باعث میشه که شما بیشتر گرفتار بشی تو این زمان

نمیگم اراده شرط نیست ولی خب خود ما هم اول از همه نباید زمینش رو فراهم کنیم که گناه شکل بگیره ..خود درست کردن زمینه گناهه حالا چه اون گناه انجام بشه چه نشه ..

من نمیدونم دقیقا هدفت از چند روز نیومدن چیه ولی مطمئنم که میای و بر میگردی دوباره مثل قبل با انرژی ادامه میدی ...

خود دور بودن از جایی سردی میاره باعث میشه که دیگه کمتر علاقه داشته باشی که سر بزنی و همین باعث تنهایی فکری و روحیت میشه و در آینده بهت ضربه میزنه

پیشنهاد من اینه که حداقل یک روز در میون به کانون و جنگجویان یه سری بزن شاید از بین 10 تا پست من یه پست اونم نه یه خطش یه کلمش به دردت خورد شاید یه پست تو به درد من یا فرد دیگه ای خورد پس نه خودت رو محروم کن نه ما رو برادر

منتظرم دیگه ببینیم چه میکنی

سهیل 70 .2 آقا دروغ نباشه دلم برای خودتو اون بحث های فلسفیت تنگ شده بود یه کانون پشتتن داداش شما هم پشت کانون باش

تنها ترین سردار آقا معرکه اس همینطور ادامه بده از هیچ چیز نترس ..

به قول خودمون برگرد به برگشتن سنت شکن خود باش (البته به قول خودمون نبودا بگذریم )


حمید خان ممنونم ازت

آقا خیالت راحت این اعتبارارو بریز چکه محفوظه

از امضات خیلی خوشم اومده با اجازت تو یه مکانی میخوام استفاده کنم

گفتم اجازه بگیرم که کپی رایت رعایت شه

رامتین خان عزیز ما هم خوشحالیم رفیقی مثل شما پیدا کردیم

دیدی سینر خان چی گفت ..همه دارن به سنت و ارادت افتخار میکنن من یکی خودم شخصا کم آوردم ...تسلیم

تفاوتی که بین خ ا و مواد مخدر گفتی کاملا صحیحه و همین امر باعث میشه فرد بره تو گردابش تو این گرداب دست و پا زدن هم فایده نداره ...

نمیشه به مرور هم ازش اومد بیرون چون دوباره میکشتت تو ..باید یه یا علی گفت و اومد بیرون تا تاثیرش رو تو زندگی و کار و فعالیت های اجتماعیت ببینی ..

اگر هم هر حرفی که به ذهنت میرسه بگو،اصلا بذار یه چیز بگم تعارف و خجالت و ...رو بذار کنار ،گروه رو دوستان پسرونه کردن تا شما داداش های گل راحت باشین که اگه حرفی دارین بگین ...هیچ مسئله ای نیست ما منتظرت هستیم

و اینکه سوالت رو در مورد سن کاربرا من در جریانش نیستم ولی مطمئن باش تو جزء بهترین افراد گروه محسوب میشی و جزء با اراده ترینشون

استارتو که زدی خودش بزرگترین کمک به خودت و زندگیته و انشالله خانواده ای که در آینده تشکیل میدی پس این استارترو محکم بزن که وسط راه یه وقت خدای نکرده نلنگه

اعلام شکست هم تو گروه عیب نیست دقیقا مثل اعلام پاکی میمونه فقط مارو یه خورده نگران دوستامون میکنه پس هر وقت خدای نکرده مشکلی پیش اومد بدون رودربایستی بیا و حرفت رو بزن

مثل همین الان

و اینکه شاعر هم درست گفته

خیلی هم خوشحال شدیم که یه برنامه نویس VB هم بهمون اضافه شد حالا یهو دیدی استفاده کردیم از هنرت داداش

بسیار عالی و خوبه قدر این فرصت ها و توانایی های خودت رو بدون به نظرم اگر کسی توانایی کاری رو داره بیان کردنش نه تنها خودستایی نیست بلکه باعث پیشرفت دیگران هم میشه ..

تو نمره های درسا هم که کم نذاشتی یه آفرین بدهکارم بهت بابت این موضوع

گفتی این چند سالی که درگیر خ ا بودی از بدترین و کثیف ترین سال های عمرت بوده پس داداش من بیا این سال رو از همین امروز برای خودت بساز که بعد ها بهش افتخار کنی و با افتخار در مورد این سال ها صحبت کنی ...

امروزم ساعت 10منتظرم که بیای و بگی پاکی



به به دیگه از هر کس بگذریم از عمو سعید خودمون نمیتونیم بگذریم چه خبر برادر ؟چه کارا میکنی ؟اوضاع و احوال بهتره ؟سر حالی ؟به قول سهیل کیفت کوکه ؟

داداشم ممنونم از راهنمایی خوبت و امیدوارم که همیشه تو راهت موفق باشی ..من خیلی بهت بدهکارم بابت همه چیز انتظار هیچ چیزی رو ندارم ..

اون زمانی که من تو سخت ترین شرایط بودم عمو سعید خودمون و یکی از دوستان دیگه که تو گروه پرواز هستن به کمک من اومدن ..

من خوبی ها رو هیچ وقت فراموش نمیکنم ..ولی متاسفم که نتونستم لطفت رو جبران کنم بالاخره دوست بی وفا به من میگن دیگه ..ولی همیشه یه گوشه ذهنم تو بودی داداش /

و اینکه مطمئنم آخر این فکر کردنات به یه جای خوب ختم میشه و به اصطلاح خودمون ختم به خیر میشه

منتظریم

بابت همه چیز ممنونم

و در آخر دو چیز رو بگم ..

1-اگر تو نوشته هام جواب کسی از قلم افتاده به ادب و متانت خودش ببخشه ..
2- اگر پراکندگی تو پاسخ هام هست عذر میخوام ..تا به وضعیت سابق برگردم یه کمی زمان میبره .

موفق باشین

یا علی

---

+1 اعتبار تقدیم دوست عزیزمون عمار بابت خوش آمد گویی و شروع خوب در ترک...

[همساده]

سلام بر همه جنگجویان
کلی حرف راجع به خودم و پستهای شما واسه گفتن داشتم
ولی جناب ترک از یادم بردشون.
الان فقط باید راجع به اون بگم:
نمیدونم کی این گروه ما رو نفرین کرده. تا میایم یه کم حالمون خوش بشه یکی از رفقا میاد صاف شپلق داغونش میکنه.
یعنی من اگه بدونم بیرون کانون چه خبره؟خیلی خوب میشه.
یه فردی که خیلی نظرش واسم مهمه و مشورتاشو قبول دارم(یکی از دوستان اینترنتی که چند ساله با هم رفیقیم وجیک و پوک همو میدونیم) گفت:باید سعی کنی فراموش کنی گرفتاری. از هر چیزی که خ.ا رو به یادت میاره دوری کن پس نباید دیگه کانون هم بری.
منم میخواستم دیگه نیام.
اما گفتم بیام تو گروه مطرح کنم ببینم بقیه چی میگن.
که چون همه مخالف بودن به حرفش گوش نکردم.
یعنی بعد از حرفهایی که سهیل 70.2 و عمو سعید و امید و حمید و خودم زدیم:
سه گزینه داریم:
1-اگه به تجربیات ما گوش کردی که هیچ ضدحالتو ندید میگیریم.
2-اگه رفتیو پاک موندی و به قول خودت دیگه کانون نیومدی.دلمون واست تنگ میشه اما چون خوشحالی و پاکیتو میخوایم اهمیت نداره.شادی تو مهمه پس همه واست آرزوی موفقیت میکنیم:s:
3- اما چنانچه زبونم لال یه بار .... بدون کوچکترین اغماضی نابودت میکنیم.:smiley-yell:
و در یایان:

چيست از اين خوبتر در همه آفاق كار؟
دوست به نزديك دوست يار به نزديك يار

[حمید خان]

سلام امروز صبح متاسفانه شکستم
شرمنده همگروهیام و خدا شدم
ریز مینویسم تا خوانا نباشه و حال کسی گرفته نشه
ولی بچه ها میخوام بگم که از کجا ضربه میخورم
تنهایی+تحریک + ذهن مریض = خ ا
نه عکس نه فیلم نه نگاه بد نه چیز دیگه
فقط همین
تا یه کم ریکاوری بشم وقت میبره پس تا پست بعدی خداحافظ

[amoor]

سلام من پاک پاک پاک پاک پاک پاک هستم و یک بار هم تو این مدت نشکستم؛

[amoor]

سلام ؛ دوستان؛ با اجازه شما آواتارم رو تغیر دادم

[رامتین]

سلام.
ديشب كه اون ارسال قبلي رو مينوشتم همش تو فكر اين بودم كه فردا كه اومدم بگم هنوز پاكم تا دوستان رو خوش حال كنم.
اما ديشب نصف شب دوباره...
آآآآآخ.
خيلي اعصابم خرده.
باشه من تعارف رو ميذارم كنار و هرچي كه هست رو ميگم.
شايد رفقاي جديدمون تونستن به ما كمك كنن.
ببينيد من از اين بيشتر رنج ميبرم كه افكار همجنس گرايانه مياد سراغم.
شايدم اين يه مشكل رواني باشه. نميدونم والا.
توي خودارضايي هام و هر موقع كه اون جور افكار مياد سراغم بيشتر به يك جنس مذكر فكر ميكنم.
اگه ميتونستم اينو يا به كلي از بين ببرم يا تغييرش بدم مطمئنا تا حالا كاملا ترك كرده بودم.
چون من توي شهرهاي بزرگ زندگي نميكنم كه هرروز بخوام توي خيابون يا هرجاي ديگه خانماي بدحجاب با آرايشهاي آنچناني ببينم كه بعدا توي تخيلاتم تصورشون كنم.
تازه اگه هم من يه خانمي با اين مشخصات ديدم سريعا نگاهم رو ازش برميگردونم.
اگه كنترل افكارم رو ندارم ولي كنترل نگاهم رو دارم.
بعد اين كه من هنوز دوباره مثه دفه ي قبل به خ ا معتاد نشدم.
منظورم اينه كه مثلا روزا نميرم توي اتاق و...
شيطون هم جديدا ميبينه من به حرفش گوش نميدم داره يه ترفند ديگه روم امتحان ميكنه.
اين ترفند جديدشو ميگم لطفا كمكم كنيد.
من هميشه وقتي ظهر ناهارمو ميخوردم ميرفتم جلوي كولر ميخوابيدم تا ساعت چهار يا پنج.
توي اين چند هفته ي اخير وقتي ظهر ميخوابيدم ساعت مثلا 3 يهو بيدار ميشدم و ميديدم به رو خوابيدم و ميخوام خ ا كنم.
خودتون ميدونيد كه وقتي آدم از خواب بيدار ميشه تا چند دقيقه اصلا هوش و حواس درست حسابي نداره.
به قول معروف كه ميگن بين خواب و بيداري بوديم.
منم توي اون موقع دستم به هيچ جايي بند نيس.
يه دفه همون طور كه توي بيهوشي هستم خ ا ميكنم.
حالا از شنبه كه ديدم داره فقط ظهرها اين طور ميشه ديگه ظهرها نميخوابم.
اما شيطون خسته نشد و اين ترفند رو ديشب نصف شب روي بنده اجرا كرد و جواب هم گرفت.
نميشه اين سيستم شيطون رو هك كنيم تا يه موجود خوبي بشه. مثلا با nc به سيستمش نفوذ كنيم.
واي دوباره رفتم تو فاز كامپيوتر.
خب مشكلات من همينا بود كه گفتم.
وگرنه من مثه تابستون پارسال نيستم كه روزي دو بار و اينم به خواست خودم خ ا كنم.
ولي هنوز اميدمو از دست ندادم.
من آخرين خ ا كه كردم 22 تير 91 هست.
ميخوام تا 40 روز ديگه يعني 31 مرداد 91 ديگه خ ا نكنم.
چون كه يه جايي يه حديث رو خوندم كه نوشته بود هر كي تا 40 روز به خاطر خدا گناهي انجام نده از اون 40 روز به بعد خدا و تمام فرشتگان به كمكش ميان و نميذارن كه اون شخص دوباره اون گناه رو انجام بده. مگر به خواست خودش.
يه جايي كه يه مقاله راجب خ ا ميخوندم نوشته بود از نظر پزشكي هركي تا 40 روز خ ا نكنه از اون به بعد ديگه كاملا پاكه و ديگه به سمتش نميره.
من بعضي از همسنامو ميشناسم كه مشروب خوري كوچيكترين گناهشونه.
ديگه خودتون حساب كنيد بزرگترين گناهشون چيه.
خيلي از همسنامو هم ميشناسم كه بدجور مذهبي هستن.
يعني جلوشون يه دونه آهنگ شجريان هم گوش بدي يا يه چيزي بهت ميگن يا اونجا رو ترك ميكنن و ميرن.
فكرشو بكنين اگه از اون جور عكسا نشونشون بديم چي ميشه!!!
ولي من خودم در هر زمينه اي سعي ميكنم تعادل رو رعايت كنم.
به قول معروف كه ميگن ميانه رو باش.
و خيلي بچه ي شوخي هستم و سعي ميكنم خودم رو به جاي اين كه به خ ا معتاد كنم به خنده معتاد كنم.
اينا رو هم گفتم كه با دوست كوچيكتون بيشتر آشنا بشين.
آره. من vb6 رو در زمينه برنامه نويسي تحت ويندوز و vbScript و كمي هم JavaScript رو در زمينه ي برنامه نويسي تحت وب بلد هستم. و ميخوام شروع كنم يه زبون تحت ويندوز ديگه رو هم ياد بگيرم. هركي سوالي داشت من در خدمتم.
چقدر پراكنده و قاتي پاتي حرف زدم. شما چيزي فهميديد؟ من كه از حرفاي خودم هيچي نفهميدم.
خب هم برام دعا كنيد تا ديگه خ ا نكنم و هم بهم كمك كنيد تا اون دو موردي كه گفتم رو تغيير بدم يا اصلا از بين ببرمشون.
ببخشيد اگه زياد حرف ميزنم.
چون من دستم واسه تايپ خيلي تنده و هرچي به ذهنم ميرسه فوري مينويسمش.
بدرود.

[omid-2]

سلامی دوباره

خب من حالم گرفتس نمیدونم چی بگم ...

بابت حمید خان خیلی متاسفم و ناراحت شدم ولی اشکالی نداره برادر شما میتونی دوباره شروع کنی خودت ماشالله استادی دیگه چی بگم ...

عمار خان عزیز ممنونم از اعلام پاکیت شما از گلم بهتری داداشم

امور عزیز خیلی خوبه خدا رو شکر خیلی خوشحالم از این موضوع انشالله همین طوری ادامه میدی و موفق میشی ..

و اینکه آواتا ر جدید هم مبارک باشه زیباست ..

و اما برادر عزیزم رامتین اول از همه ممنونم از اینکه اومدی و صادقانه مشکلت رو گفتی ..دوم اینکه متاسفم از اینکه شکستی

ولی مهمتر از همه اینها میخوام چیزی رو بگم که خیلی مهمه هم برای الانت و هم برای آیندت داداش من

یکی اینکه خوشبختانه شما سنت خیلی بالا نیست و خیلی زود و راحت میتونی هر عادتی رو کنار بذاری و اینکه اصلا مهم نیست که الان چه جوری هستی و یا اینکه قبلا چطور بودی این رو هم یه بار خدمتت عرض کردم مهم اینه که در آینده میخوای چطور آدمی باشی ...
در زمینه همجنس گرایی من خودم شخصا شاید نتونم کمک خیلی خوبی بهت بکنم و شما میتونی با مراجعه به یه روانشناس و با دو سه جلسه مشاوره این مشکل رو ریشه یابی و درمان کنی ...
که اگه خدای نکرده این مشکل رو به حال خودش بذاری در آینده نه چندان دور برات مشکلات خیلی زیادی به وجود میاره که درست نیست در موردش اینجا صحبت بشه ..

یکی از مشکلات عمدش که میتونم تو این مکان برات توضیح بدم اینه که شما انشالله بعد از چند سال که بخوای ازدواج کنی علاقه چندانی به همسرت نداری و باعث سردی و بی حوصلگی و نهایتا مشکلات جدی دیگری میشه ...

پس بیا و همت کن و از همین الان که خودت خواستی با همت و اراده خودت یکی از عادت های بدت رو کنار بذاری این عادت و گرایش رو هم کنار بذار ..

مشکل همجنس گرایی مشکل جدی ایه که بر اثر یه سری مشکلات کوچیکتر تو خانواده در شخص به وجود میاد که همونطور که گفتم با مراجعه به روانشناس شما میتونی این عادتت رو اصلاح کنی ...

و اینکه شما به نظرم الان اگه بیشتر برای این مشکل نگران باشی بهتره چون خیلی مشکل جدی و حادی هست که با افزایش سن به عادت و تغییر رفتار کلی تبدیل میشه ..

و خیلی خوشحالم که شما نگاهت رو از نامحرم بر میگردونی خود این یک مزیته ولی وقتی بهتر میشه که انسان کامل پاک باشه و کامل ذهنش رو از انحرافات پاک کنه

ممنونم از اینکه حوصله کردی و خوندی متن رو امیدوارم مفید واقع بوده باشه ..

موفق باشین دوستان

یا علی

[همساده]

سلام منم امروز حالم زیاد رو به راه نیست. حال وحوصله رنگی و با روحیه نوشتن رو ندارم. ببخشید دیگه سیستم من اینطوره که از حال یه ساعت بعد خودم خبر ندارم.یه بار تو عرشم یه بار زیر فرش. الانم خوب نیستم.
حمید خان هر مشکلی یه راهی داره.فقط باید بگردی پیداش کنی.حمید خان صادقانه با خودت خلوت کن وفکر کن چطور میتونی جلوی افکار مزاحم رو بگیری. اگه مشورتی خواستی ما همه در خدمتیم.
رامتین جان خودم به شخصه اطلاعات خوبی راجع به مشکلت ندارم. پس ببخشید توصیه و پیشنهادی نمیکنم(چون نمیخوام حرف چرت و شعار بزنم).
و اینکه آقا امید نکات جالبی گفتن با دقت بخون و توجه کن(سرسری نگیر و اینجور نباشه که یه تشکر بزنی. سعی کن چیزی از توش گیر بیاری)
مسابقه کنترل نگاه
همه نوع صفر
تاالان منفی شیش
و روز آخر مسابقه هفتگی:(رامین خان لطفا بیا اعلام پاکی کن تا پرونده این هفته رو هم ببندیم)
سینر:7/6
رامین:7/5

[حمید خان]

سلام دوستان
با عرض شرمندگی بابت امروز

داداش عمور آفرین که پاکی ...قدر این روز های خوبتو بدون
آواتور جدیدت مبارک باشه...اصلا مگه میشه سلیقه شما بد باشه
(شعر از خودم بود ها)

داداش عمار مرسی رفیق هم بابت پاکیت هم بابت دلداریت ایشالله که دیگه تکرار نمیشه

داداش رامتین
خوشم اومد از این صداقتت
یه جورایی مشکلمون یکیه
ماها همش از همین ذهنمون ضربه میخوریم
ببین شما نمیتونی خ ا رو از تو فکر و ذهنت پاکش کنی
فقط میتونی با یه چیز و یا کار بهتر جایگزینش کنی
ببین ذهن ما چند ساله که درگیر این کاره و یه جورایی بهش عادت کرده برای ترک این عادت باید یه عادت دیگه جایگزینش کنی
یه چیزی که برات لذتش بیشتر از این کار باشه
برو ببینم چیکار میکنی گل پسر

داداش امید گلم نبینم ناراحت باشی
خودم هم خیلی ناراحت شدم
چشم ایندفه دیگه قول قول دفعه آخرمه

خوب فقط مونده داداش سینر و داداش رامین که بیان یه کم ناراحت بشن و دلداری بدن

بچه ها مثل اینکه مونا خانوم زیر سیبیلی ما رو فرستادن 30 روزه
پس امشب جشنم برگزار میشه
منتظر همتون هستم
بیایین با حضورتون جنگجویان رو روسفید کنیین

[رامین.]

سلام.
حس خوبی ندارم.
حمیدخان ببخشید نتونستم کمکی انجام بدم.
نمیدونم چی بگم دیگه خودت کوله باره تجربه ای میدونی الان باید چیکار کنی.
اینو مطمئنم اینسری دیگه حتما میتونی.