آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[razmjoo]

ثبت نام دور هفتم مسابقه گروهی «گروه رهروان پاکی»

1- عاشق فاطمه زهرا

2-  فرزاد 7  

3-  رزمجو   

4- 

5- 

6- 

اطلاعات بیشتر تو این پست هست...

قوانین مسابقه هم تو این پست هست...

بشتابید...  

[درخشنده]

1- عاشق فاطمه زهرا

2-  فرزاد

3-  رزمجو

4- درخشنده

5- 

6- 

[همساده]

داداش درخشنده و به امید خدا
من دارم واسه مسابقات پارالمپیک  تمرین میکنم. الان بدنم آماده نیست.
ایشالا تو اون مسابقات رو سفیدتون میکنم.
دعای خیر من پشت سرتون

[طاهر]

1- عاشق فاطمه زهرا

2-  فرزاد

3-  رزمجو

4- درخشنده

5-  به امید خدا.

6-

7-

[قاصدک]

میشه مسابقه گروهی باشه و من نباشم ؟؟؟؟؟

پیش به سوی چالشی دیگر....

ثبت نام دور هفتم مسابقه گروهی «گروه رهروان پاکی»

- عاشق فاطمه زهرا

2-  فرزاد

3-  رزمجو

4- درخشنده

5-  به امید خدا.

6- قاصدک 

7-

[طاهر]

بچه ها بچه ها یه خبررررر
تا حالا به این عکسی ک گذاشتم دقت کرده بودین؟
اگه نکرده بودین حالا نگاه کنید
واسه اینکه کارگاه بازی نشه خودم مثل بچه مثبتا مشخص کردم چیو میگم





از کی تا حالا رهروان جزو موضوعات معمولیه و نسیم حیات جزو موضوعات مهم؟؟؟؟
اقا این چ وضعشه؟؟
مسئولین سریع رسیدگی کنن
اگه رسیدگی نشه خودمون رسیدگی میکنیم
اعضای رهروان دوباره مثل شیر پشتم وایستادن برای ستاندن حقمون از دست شما ظالمان
بدویید ببینم

---

تازه اگه به پاسخ ها و بازدید ها توجه بشه
نسیم حیات 12610 تا پاسخ داره و رهروان 15751 تا
بازدید ها هم اونا 505000 بار ولی ما 567000 بار
حالا کدوم موضوع مهمه ؟ کدوم معمولی ؟ ها؟؟؟
مسئولین جواب گو باشید زود تند سریع
تا ما خودمون دست به کار نشدیم رسیدگی درخور انجام بشه
تازه اون شکلکه چیه سر هم موضوع گذاشتن
مال اونا چرا خوشگله؟
مال ما چرا زبونش در اورده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مال اوناعین بچه مثبتاس مال ما عین این بچه تخسای بی ادب

[razmjoo]

بچه ها بچه ها یه خبررررر
تا حالا به این عکسی ک گذاشتم دقت کرده بودین؟
اگه نکرده بودین حالا نگاه کنید
واسه اینکه کارگاه بازی نشه خودم مثل بچه مثبتا مشخص کردم چیو میگم





از کی تا حالا رهروان جزو موضوعات معمولیه و نسیم حیات جزو موضوعات مهم؟؟؟؟
اقا این چ وضعشه؟؟
مسئولین سریع رسیدگی کنن
اگه رسیدگی نشه خودمون رسیدگی میکنیم
اعضای رهروان دوباره مثل شیر پشتم وایستادن برای ستاندن حقمون از دست شما ظالمان
بدویید ببینم

من هم به این مساله معترضم و خواهان رسیدگی سریع مسئولان امر هستم....(الکی مثلا من نماینده مجلسم)

---

من اقرار میکنم که در گیر و دار وسوسه هستم؛
دیشب بعد از رفتن به خواب و بروز بیماری،
شکست از نوع 1 داشتم متاسفانه.

الان چند ساعتی هست که اذیت میشم.

برای نوشتن پایان نامه هم، پای لپ تاپمو و این قضیه تشدیدش کرده.

ان شاء الله از پسش بر میام.

راستی،
من فعلا ترجیح میدم که در دور جدید نباشم.

جدیت بچه ها رو خیلی میپسندم و برام آموزنده اس
اما
نتیجه گراییش رو نه؛

و من فکر نمیکنم با رویکرد نتیجه گرایانه عضو خوبی باشم
وقتی همه چیز در آخر هفته
با دو تا رنگ مشخص میشه.

موفق باشیم
یا علی

برای اینکه داداش مرد مجاهد بر نفسش غلبه کنه هرکی این پیام رو خوند فوری 5 تا صلوات بفرسته براش




داداش مرد مجاهد شکست تو خیلی ناراحت کننده هست برای من و خبر غلبه بر نفست من رو خوشحال می کنه.... منتظرم خوشحالم کنی.....  بگو یاعلی از این نکبت دور شو

[تقوا]

 سلام داداش همساده؛ 
خو دادا پروفایلتو باز کن دیگه ! ده باره میخوام پیام بدم نمیشه !!!!!!!!! 
داداش سعی کردم اصول رو نقض نکنم و فقط دلایل عدم حضورم رو بگم . اما وقتی دیدم اعضایی مثل من دارن ناامید میشن و کلا بیخیال ترک میشن تحت تاثیر قرار گرفتم. این لینک کاملا بیانگر این موضوعه. داداش درخشنده این موضوع رو کاملا باز کرده.

دقیقا حق با توئه یخورده تند رفتم ولی باور کن نیاز به کمک دارم. من دسترسی به ... ندارم و بشدت نیاز دارم که یکجا جمع بشیم. اما جوابم رو امروز ظهر گرفتم و پیغامی هم که به من دادی جوابمو تایید کرد.

قطعاً موفق خواهم شد، حال این روزای من خوب نیست. و مسببش هم خودم هستم.

میتونم بگم تابستون امسال خیلی پیشرفت کردم. خیلی شکست خوردم و به وضوح دیدم که طی مقطع های زمانی مشابه

زندگیم میریزه به هم. این رو کاملا واضح دیدم.

کلی برنامه ریخته بودم برای این تابستون و خیلی هاشون رو عملی کردم اما مثل همیشه این بیماری نزاشت

که کارهامو به پایان برسونم. شهوتی که فقط به فکر ارضای خودشه. اون افراط گونه به کاراش ادامه میده و من

فقط باید کنترلش کنم. این بیماری با من تا آخر عمر خواهد بود و من باید آن را کنترل کنم.

بخدا من راضیم از اینکه بیمار شدم و توی مسیر بهبودی قرار گرفتم. چون معتقدم اگر در مسیر قرار نمیگرفتم

اینقدر پیشرفت نمیکردم و همین قدر هم ممکنه وقتی از مسیر خارج بشم پل های پشت سرمو خراب کنم.

سعی میکنم وقتی اشتباهمو متوجه میشم اصلاحش کنم؛ بنابراین پست های قبلیو پاک کردم. دوستان ببخشید باز هم اگه زیاده روی کردم.

همتون رو دوست دارم. آرزوی سلامتی و سعادت رو برای همگی دارم. منتظر جواب داداش همساده میمونم و بعد خواهم رفت. فعلا خدانگهدار 

[روزبه]

آقا واسه این دور منم هستم....

این چیه همه داغونن....
آدم میاد رهروان دلش میخواد گریه کنه

لطفا یکمی شاد تر باشین

[روزبه]

نوار رو عوض کنم؟

تشریف میاری وسط
فیض ببریم؟

عوض کن داداش... عوض کن
نه قربونت... بنده مآخوذ به حیام
یه  گوشه میشینم دست میزنم...

فرزاد ... داداش... بپر وسط ببینم

[همساده]

سلام رضا 
ببخش بخاطر رنجشم پیامامو هر چند وقت یه بار میبندم

تعارف باهات ندارم دوست ندارم که بری خیلی خیلی خیلی مشتاقم با تو  این راهو برم. چون تنهایی نمیتونم و سیستمت خیلی بهم میخوره.
اگه حس کانون رو هم نداری یا  راهنمات اجازه نمیده میتونیم جور دیگه به هم کمک کنیم حتما هم نباید اینجا باشه ایمیلی یا پیامکی یا تلفنی یا اسکایپی یا هر جوری که تو راحتتری.
منتظر جوابتم اگه راضی هستی که ایمیلتو از مدیرا بگیرم.
...................................................................................

برادر مرد مجاهد منم دارم رو پایان نامه کار میکنم جون خودم نباشه جون تو کور شدم. صبح تا شب پای لپ تاپ. اصلا یه وضعیه!!!تازه این سایتها هم خیلی پدر بوق هستن همش عکسهای بد بد میزارن. آدم همش میترسه بره این سایتهای حتی علمی :smiley-yell:

راستی تو با هیشکی از بچه های کانون پیامکی یا تلفنی در ارتباط نیستی؟ میتونی شبا قبل خوب بهشون اس بدی باهاشون حرف بزنی...خیلی تاثیر داره ها...
مثلا من چند شب پیش باز تو خواب داشتم اونجوری میشدم اس دادم به هادی شروع کردیم راجع به آدمهای پاکی بالا حرف زدیم اینقدر با حس قشنگی خوابیدم که نگو

مثلا به فرزاد که شب پیامک بدی اجدادو میاره جلو چشمت از بس خل و چل بازی در میاره اصلا فکر شهوت از سرت میره
..............................................................
روزبه ماخوذ به حیا شدی یعنی چی شدی؟
مریضی خطرناکیه؟ تازه وقت کنکورت بود این مریضی از کجا اومد
..................................................................
داداش رزمجو من صلواتا رو فرستادم
ماشالا تو هم پایه اغتشاش و آشوبی ها
تا تقی به توقی میخوره تو هم معترض میشی

---

اینم یه آهنگ برای عوض شدن فضا
مدیونید اگه به دلایل ارشادی اینو حذف کنید.  هیچ ایراد منکراتی نداره


من ماه آسمونی
در شب تارت
وقتی که شب سیاهه
تو من  رو داری
من تک ستارت
تا که میام می پیچه
عطر گل یاس
غنچه سرخ لبام
به رنگ گیلاس
ببین چه زیباست( 2 بار)


شیرین شیرینا آقای آقاها مثه گل شدم امشب
چه خوشگل چه خوشگل چه خوشگل شدم امشب
خنده ام شکره لب هام عسله مثل گل شدم امشب
 
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب

به چشم تو یه خوشگله
اونم من
تو باغ عشق یه تک گله
اونم من
اگه فقط یه مجنونه
اونم تو
از عشق من  یه دیوونه
اونم تو
از عشق من یه دیوونه
اونم تو


چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب

[درخشنده]

مرد مجاهد و همساده روزای حساسی دارن.... روزای سرنوشت ساز....

وقتی تشنته اب نخور و مقاومت کن...خیلی راحته...ادم بعدش یادش میره تشنش بود! 

اینم مثل همونه....یکم دیگه مقاومت و بخش قشنگتر کار شروع میشه....

همون هوشیاری که همساده میگه...خیلی شیک زندگیتو میکنی و عادت میکنی مراقب باشی نزدیک عوامل محرک نیوفتی...ناخوداگاه از چیز بد دور

میشی...

همه ی بچه های کانون براتون دعا میکنن قهرمانا

خیلی مهم شدید!  

مرد مجاهد الان وضعیت اواتارشو داره   

حالا دوستان موافقید هردوشونو به زور بکشونیم توی مسابقه؟!

ببینید یکی مثل ابتین که دوساله پاکه بیاد مسابقه بده فقط امتیاز میبره بالا! ولی بعضی دوستان برای خودشون مفیده و مسابقه رو حساس میکنن.

[فرزاد 7]

به چشم تو یه خوشگله
اونم من
تو باغ عشق یه تک گله
اونم من
اگه فقط یه مجنونه
اونم تو
از عشق من  یه دیوونه
اونم تو
از عشق من یه دیوونه
اونم تو


چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب

:shadeshad:  

 

---

داداشا سخنرانی تموم شد بپرین وسط سینه بزنین 

نه 

چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب

:shadeshad:

---

چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب
چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدم امشب

:shadeshad:

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام

می بینم که چشم آرمین رو دور دیدین بزن بکوب راه انداختین.

وَ

خوش حالم ، خوش حالم آدمایی رو می بینم مثل مرد مجاهد که به معنای واقعی کلمه دارن جهاد می کنند.
سخته ، خیلی هم سخته. اما مطمئن هستم که مرد مجاهد می تونه از این گیر و دار سربلند بیرون بیاد.
و یک چیز هم این که مرد مجاهد! توی این روزا به یاد خدا بودن لذت خاص خودش رو داره ، نذار پایان نامه یا هر چیز دیگه باعث غفلت بشه.
پایان نامه هم تموم می شه ، اصلا نگرانش نباش ، توکلت به خدا.

یه چیز دیگه
یه صحبتم داشتم با داداش گلمون رضا ، من به نظر شما و باقی دوستان احترام می گذارم و بهشون حق می دم گله داشته باشن از شرایط.
قبول دارم کانون ایراداتی داره ، اما یه نکته هم هست ، ما خودمون چی کار کردیم؟
مثلا شما گفتی که کانون اطلاع رسانی نمی کنه در مورد این بیماری. شما این تالار رو دیدی؟ توش پر از مقالات مفیده.
ما به عنوان یه عضوی از کانون وظیفه داشتیم حداقل چند تا تاپیک بخونیم و خودمون هم به این تالار مطلب اضافه کنیم. کردیم این کار رو؟

یادمه یه گروهی بودیم توی دانشگاه ، این گروه عملا پَر پَر بود . جلسه گذاشتیم که گروه رو چیکار کنیم راه بیافته؟ هر کس یه ایده می داد ، کلی نقد کردیم خودمون رو ، کلی ایده فضایی دادیم. یه نفر اون وسط گفت : آقا هر کس که ایده می ده ، اگر گروه موافق بود ، خودش هم بره عملیش کنه. این رو که گفت کلا دیگه هیچ کس حرف نزد. چون می دونست مثلا اگر بگه از جلسات گروه فیلم تهیه کنیم ، خودش باید بره دوربین بگیره ، بیاد ، یه جا نصب کنه ، به فکر صداش باشه ، دوباره تدوین کنه ، بعد بذارتش تو سایت ، آپلود کنه. خود همین یعنی مثلا هشت ساعت کار ، یعنی یک روز مفید کاری. خب هیچکس نه حوصله داشت و نه وقتش رو داشت که این کار رو انجام بده ، همه عملا انتظار داشتن که بیان دو ساعت بشینن ، گروه هم در بهترین شرایط خودش باشه. این بود که گروهمون آخرش تعطیل شد ، هیچ فایده ای هم نداشت.
یادش بخیر ، اما خدا رو شکر این جا هنوز پابرجاست و نفس می کشه ، این یعنی بچه های پای کاری داشته ، و همین بچه های پایه و گله که آدم رو نمک گیر می کنه ، من که هیچ وقت نمی تونم از این جا دل بکنم.
الحمد و لله الرب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

داداشا سخنرانی تموم شد بپرین وسط سینه بزنین

[همساده]

اقا همش آدمو مجبور میکنین بره روی منبر

برادر عاشق صد در صد با حرفات موافقم که هرجایی رو افراد عضوش میگردونن.
و خودمم خیلی کم پیش میاد یه اعتراضی بکنم چون وقتی میبینم خودم کاری نمیکنم یه گوشه کار رو بلند نمیکنم  به خودم حق اعتراض نمیدم.
اول باید یه حرکتی خودت بکنی بعد شروع کنی به ایراد گرفتن.

اما و اما و اما
اینو به خودمون میگم که میخوایم مسئولیت قبول کنیم چه اینجا چه زندگی آینده
یه نکته خیلی باریکتر از مو اینجاست که هر کی وظیفه قبول کرده کسی مجبورش نکرده.کسی که شده مدیر کل کانون یا مدیر کل مسابقات یا ناظم کانون کسی مجبورش نکرده خودش خواسته پس اصلا و ابدا نباید وقتی یه کاربر اعتراض میکنه بگه کانون رو کاربراش میچرخونن و من به اندازه کافی زحمت میکشم دیگه بقیه ش با شماست.
اگه وقت و انرزی میزاره نباید انتظار داشته باشه همه واسش سوت و هورا بکشن .قبل گرفتن مسئولیت باید هدفش رو خیلی بزرگتر از رضایت خلق خدا بزاره. 
یه کاربر وقتی میگه همه باید به خودمون بیایم و نباید انتظار زیادی داشته باشیم از کانون و همه سیهم هستیم این خیلی خوبه
ولی وای از روزی که یه مدیر همش بگه کاربرا باید کمک کنن کاربرا باید اینجوری کنن کاربرا مشارکت نمیکنن اوضاع خرابه و این حرفا

تو زندگیمون اگه دیدیم یه کار مهم رو زمین مونده یه مسئولیت رو هیچ کس قبول نمیکنه یه پست خالی وجود داره و کسی نیست. هرگز نباید به این دلیل که کاچی بهتر از هیچی کار رو برداریم. به این دلیل که کسی نیست کارا میخوابه نباید کاری رو قبول کنیم. 

تکبیر