امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام
تبریک می گم اسم گروهو 49-2 49-2
خشم مقدس 317 Khansariha (69)
من میخوام این دور سه هفته سبز رو رقم بزنم . شما چی ؟ Khansariha (69)
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
خوش آمد می گم به دوستای قدیمیمون آقا ناصر و Never give up
داداش ناصر شما حتما تجربیات گران بهایی داری ، بیشتر بگو برامون.

(1395 فروردين 11، 15:17)mamad68 نوشته است:
(1395 فروردين 10، 14:05)JAMASB نوشته است: سلام
بچه ها خسته شدم.
زندگی ما مثل مارو پله شده 7 روز 10 روز 20 روز 30 روز .... پاکیم و میریم بالا بعد خودمون, خودمون رو نیش میزنیم و میایم خونه اول .
تا کی قراره توی این بازی بمونیم؟
نظر من اینه که اگه به همین منوال پیش بریم با ازدواج هم معجزه ای اتفاق نمیفته. Hanghead

سلام دوست عزیزم
من متاهلم و با راهنمایی دوستای گلم که اینجا باهاشون اشنا شدم متوجه شدم که اشکال از من بوده نه ازدواجم
الان خداروشکر 27 روزه یه ضرب رفتم
منم تحریک میشم ولی وقتی دیگه به ته خط میرسم یه امید دیگه دارم!!!
(البته قبلا که مجرد بودم با ورزش تقریبا نمیرفتم سراغش)
الان هم شما اگه میتونی ازدواج کن وگرنه بزن به ورزش و چیزایی که فکرتو مشغول نگه میداره
به امید روزی که بتونیم به شهوتمون غلبه کنیم
Khansariha (69)
این ورزش چیز مهمیه واقعا ، یه مدتی توی تابستون تقریبا دو روز یه بار می رفتم می دویدم.
خیلی خوب بود اون موقع ها.
البته اگر می رفتم شنا حالم بدتر می شد ، یعنی جای این که وسوسه کمتر بشه ، بیشتر می شد.
یکی دو ساعت بعد استخر ، بدنم داغ می کرد و به شدت تمایل داشتم به خ.ا. حالا نمی دونم چرا؟
داداش محمد شما دیگه تنها نیستی ، مثل این که این آقا ناصر هم متاهل هستند. Khansariha (56)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 10، 14:05)JAMASB نوشته است: سلام
بچه ها خسته شدم.
زندگی ما مثل مارو پله شده 7 روز 10 روز 20 روز 30 روز .... پاکیم و میریم بالا بعد خودمون, خودمون رو نیش میزنیم و میایم خونه اول .
تا کی قراره توی این بازی بمونیم؟
نظر من اینه که اگه به همین منوال پیش بریم با ازدواج هم معجزه ای اتفاق نمیفته. Hanghead
سلام
این بازی نردبان و مقصد هم داره.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام
اول تبریک میگم به برادر درخشنده ان شاء الله موفقیت هاتون ادامه دار باشه 53 
----------
می خواستم در مورد ارتباط سه مسئله با همدیگه مطلبی رو بگم:
 در مورد عوامل خ.ا. ، نقش ما در تربیت فرزندان آینده ، انتخاب همسر مناسب
پیشاپیش به خاطر در هم ریختگی صحبت هام عذر خواهی می کنم.

آیا ما با توجه به این که خودمون در سنین پائین گرفتار این گناه شدیم، در آینده می تونیم فرزندانمون رو مواظب باشیم تا مثل ما گرفتار نشن؟
به نظرم پاسخ این سوال می تونه مثبت باشه به شرطی که از تجربیاتمون به بهترین شکل استفاده کنیم. 
اما اگه از این تجربیاتی که با هزینه ی فراوان و به قیمت سنگین شدن بار گناهانمون 
و ده ها آسیب جسمی و روحی به خودمون بدست آوردیم، نتونیم درست استفاده کنیم، وضع برای فرزندانمون به مراتب بدتر از ما خواهد بود.
پس باید از همین الان به این فکر باشیم.
 بگردیم ریشه هاشو پیدا کنیم که چطور گرفتار شدیم؟ سپس در پی راه حل مناسب باشیم.

یکی از مهمترین عواملی که مستقیماً در شروع خ.ا. نقش داشته، تنهایی هست.
پدر و مادر باید بدونن که وقتی فرزندشون تنها میشه معنیش اینه که داره از یه سری مشکلات و آسیب ها فرار می کنه.
مثال: اون مشکلات چیه؟ خیلی مواقع دعواهای بین اعضای خانواده بخصوص پدر و مادر.
وقتی فرزند از همون کودکی همش دعوا ببینه و همش ذهنش درگیر این مسائل باشه، از محیط خانواده فراری میشه.
و همین باعث گوشه گیر شدنش میشه. و همه ی ما می دونیم که گوشه گیر شدن همانا و روی آوردن به خ.ا. همانا.

(وقتی بچه تنها شد پدر و مادر باید ببینند مشکل کجاست؟ درد دلشو بشنوند. درکش کنند.)
پس توصیه ی اکید به پدر و مادر ها که هیچ وقت جلوی بچه هاشون با همدیگه دعوا نکنند.حتی اگه از هم متنفر باشند
بچه ها ذهنشون پاکه، روحشون لطیفه و هیچ خشونتی رو نمی تونه تحمل کنه.
ای کاش پدر و مادرها درک می کردند که این دعواها چقدر روحیه بچه هاشونو از بین می بره.

یه توصیه ی دیگه هم اینه که زن و شوهر هیچ وقت به هم دیگه بی احترامی نکنند. خصوصاً جلوی بچه.
چرا که به مرور باعث میشه فرزندان احترامی که توی ذهنشون نسبت به والدین داشتند کم بشه.

پس نتیجه اینکه از همین حالا باید برا تربیت بچه هامون فکری بکنیم.
آیا ما به تنهایی می تونیم در تربیت فرزندان نقش داشته باشیم؟ مسلماً نه.

این میسر نیست مگر اینکه همسرمون در کنار ما و پشتیبان ما باشه. تربیت فرزند کاریه که هر دو باید به هم کمک کنند.
احتیاج به همسری همراه هست.
ما باید در ملاک های انتخاب همسر آینده دقت کامل داشته باشیم.
همسری که اختلافات جدی و کلی داریم خصوصاً اختلافات اعتقادی رو انتخاب نکنیم.
چرا که همین اختلافات ریشه ی مشکلات آینده خواهد شد.

وقتی پدر و مادر بر سر اصول فکری و اعتقادی اختلاف داشته باشند نهایتاً در طریقه تربیت فرزند هم اختلاف جدی خواهند داشت و در نتیجه مشکلات زیادی در زندگی فرزندان بوجود میاد.

البته وجود بعضی اختلافات جزئی اجتناب ناپذیره. ممکنه دو نفر بر سر بعضی روش های اجرایی اختلاف نظر داشته باشند.
این اشکال نداره. بلکه منظورم اختلافات ریشه ای هست که اونا دردسر سازن.
(البته عرض کنم من در 100 سال آینده شرایط ازدواجم فراهم میشه Khansariha (69))

به هر حال باید همه جوانب رو در نظر بگیریم. خودمون که گرفتار شدیم حداقل نگذاریم فرزندانمون به این درد دچار بشن.

موفق باشید
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
از اینکه باهم همدل هستیم خیلی خوشحالم.  Gigglesmile
از همه ی بچه ها به خاطر نظراتشون متشکرم. Thankyou
بعد 22 روز پاکی از این می ترسیدم که اگه قراره همینجوری ادامه بدم اون موقع با ازدواج قضیه تا یه حدودی رفع میشه اما هنوز سر جاش هست و ممکنه دوباره بهم ضربه بزنه. Hanghead
به همین خاطر با طرح ترسم می خواستم از تجربیات متاهل ها و مجرد ها استفاده کنم.
****************
53  53  53 (برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات) 53  53  53
صــــــوت بسیار زیـــبا : لـیـنک
سخنان زیبا علی اکبر رائفی پور در احیا نیمه شعبان : لــینک

[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
دیروز صبح وسوسه داشت خیلی اذیتم میکرد...طوری بود که میخواستم یه بلایی سر خودم بیارم...
ادم دلش میخواد یه دیوارو خراب کنه!
رفتم سراغ کارم گفتم حالا یه چیزی میشه دیگه....نشستم قشنگ تا ساعت6 کار کردم روی باندی که داشتم برا خونه میساختم....بدون اینکه نیازی باشه روز تموم شد و
کلی کار کردم...
خیلی راحته کار گیر اوردن و انجام دادنش...دیگه نیازی به مقاومت هم نداره....یکم خرج داره ولی می ارزه...
باندمم 110 سانته دوتا امپلی براش ساختم با 4 تا باند...روشنش کردم داشت خونه رو تکون میداد... یکی از وسیله هامونم از بالای جایی افتاد پایین دیگه بیخیال شدم...
خیلی حس خوبی میداد...مثل جشن پیروزی در برابر اون همه وسوسه ...
ایشالاه توی جشنا ازش استفاده میکنیم... 317 317 317
(1395 فروردين 12، 8:06)درخشنده نوشته است: دیروز صبح وسوسه داشت خیلی اذیتم میکرد...طوری بود که میخواستم یه بلایی سر خودم بیارم...
ادم دلش میخواد یه دیوارو خراب کنه!
رفتم سراغ کارم گفتم حالا یه چیزی میشه دیگه....نشستم قشنگ تا ساعت6 کار کردم روی باندی که داشتم برا خونه میساختم....بدون اینکه نیازی باشه روز تموم شد و
کلی کار کردم...
خیلی راحته کار گیر اوردن و انجام دادنش...دیگه نیازی به مقاومت هم نداره....یکم خرج داره ولی می ارزه...
باندمم 110 سانته دوتا امپلی براش ساختم با 4 تا باند...روشنش کردم داشت خونه رو تکون میداد... یکی از وسیله هامونم از بالای جایی افتاد پایین دیگه بیخیال شدم...
خیلی حس خوبی میداد...مثل جشن پیروزی در برابر اون همه وسوسه ...
ایشالاه توی جشنا ازش استفاده میکنیم... 317 317 317

سلام . ببخشید. یه سوال بعداز این مدت ترک هنوز احساس گرایش داری به این کارمیشه برای من بگی
سلام به همگی. دوستان این تنهاگناهیه  که از من سرمیزنه
تقریبا از بقیه گناهان پاک پاکم خداکنه این کارروبذارم کنار
توی فامیل منوبه یه بچه مومن میشناسن واین خیلی منوازار میده خداکنه بتونم به عهدم پایبند بمونم
پسرعموم هم مثل منه ولی اعتقاد به این چزا نداره باید مخشوبزنم بیاد اینجا Khansariha (8)
[تصویر:  05_blue.png]                                

گرچه منزل بس خطرناک است ومقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان رانیست پایان    غم مخور

 سپاس شده توسط
امروز با خودم داشتم میگفتم چقد خوبه پاکی. آدم وقتی پاکه کل روز رو احساس سرزندگی داره و اصلا خسته نمیشه و اگرم خسته بشه با یه استراحت خیلی کوتاه دوباره انرژی میگیره. ولی وقتی مرتکب این عمل میشی دیگه همیشه خسته ای.
با خودم گفتم یه روز دیگه 40 رو رد میکنم و از این به بعد راحت تر میشه. ولی نشد. یک لحظه نفهمیدم چطوری..... ولی میدونم همش تقصیر تلگرام بود و یه تبلیغ برام اومد و منم بازش کردم و .... با اینکه اصلا قصدش رو نداشتم . یکی دو بار تصمیم به حذفش گرفته بودم ولی نشد. خودم انتظار نداشتم اینطوری بشه.

اخه تا کی قراره اینجوری باشه؟؟ والا به خدا دیگه از این وضع نکبت خسته شدم. نمیشه که هی بریم جلو هی با مخ بخوریم زمین . باید یه راهی باشه که ما بلد نیستیم. الان شما اکثر بچه ها رو نگاه کن. با اینکه از ته دل میخان پاک باشن ولی بعد مدتی بر اثر فشار زیاد مشکنن. مثلا خود من، به خدا من به قصد خ.ا اون شبکه رو باز نکردم گفتم شاید یه شبکه فان باشه(اسمش فان بود) ولی دیدم ای بابا...
میدونی چیه؟ میترسم ماها دیگه درست بشو نباشیم. میترسم کل جوونیمون تو درگیری با این موضوع بگذره.
الان خیر سرم یک سال و نیمه تو کانونم چرا نتونستم ؟؟ اگه نمیخاستم ترک کنم که اصلا نمیومدم تو کانون هر روز اعلام وضعیت کنم.
امروز میخاستم نعوذبالله کفر هم بگم. بابا خود خدا گفته از تو حرکت از من برکت. من حرکتم رو کردم هر روز اومدم تو کانون اعلام وضعیت و اگه تحت فشار بودم زدم از خونه بیرون و  کارای مورد علاقه رو انجام دادم و دوش آب سرد و... خیلی کار دیگه که همشون به قصد ترک انجام شدن. دیگه بقیش رو که خدا خودش باید یه کمکی بکنه. من میگم اعتقادی به نماز و دین و این چیزا ندارم واسه همینه. همش الکیه. حداقل که واسه من الکیه(حالا کسی اینجا کافر نشه بندازه گردن من).
دیگه نمیدونم الان کامل تو هنگم.
الان از همیشه ناامیدترم. به خدا این حقه ماها نیست که اینجوری زندگی کنیم. الان اشکم درومد. قبلا هم بابت این کار اشکم درومده بود پس فایده ای نداره. دوباره 40 روز دیگه شایدم زودتر، این سیکل دوباره تکرار میشه و من هر بار خسته تر از بار قبل.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
 سپاس شده توسط
دریل جان اشک ما رو در آوردی Shy
دستت رو بده من داداش ،  امیدوار باش.
منم سه روز پیش شکستم ، پس صدام از جای گرم بلند نمیشه.
سخته. سختیش هم این جاست که آدم خودش رو تو اون وضعیت می بینه.
و به نهایت ضعف اراده خودش پی  می بره
ولی من یه چیزی می گم.

داداش چهل روز عالیه. و این چهل روز پاداش ، تلاش هایی هست که کردی.
بله ، هستند کسایی که راحت یک ساله ترک کردند و رفتند ، اما من به شما می گم که چهل روز عالیه و این چهل روز می تونه بشه 60 روز
می تونه بشه 100 روز ، می تونه بشه یک سال.

ولی اگر عقب نشینی کنی ، اگر به مسیری که توش افتادی شک کنی.
اون وقت این چهل روز می شه چهار روز.

شما این طوری فکر کن که حتما یه جای کار می لنگیده ، شاید تلاشت کم بوده ، شاید تلاشت در حد همین چهل روز بوده.
داداش منم یک سال و نیم بیشتره که کانون اومدم ، چند روز دیگه هم تولده و تعداد روزای پاکیم به انگشتای دستم نمی رسه. Shy
دریل جان ، منتظرم که با حال خوش برگردی.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 12، 19:35)Deril نوشته است: امروز با خودم داشتم میگفتم چقد خوبه پاکی. آدم وقتی پاکه کل روز رو احساس سرزندگی داره و اصلا خسته نمیشه و اگرم خسته بشه با یه استراحت خیلی کوتاه دوباره انرژی میگیره. ولی وقتی مرتکب این عمل میشی دیگه همیشه خسته ای.
با خودم گفتم یه روز دیگه 40 رو رد میکنم و از این به بعد راحت تر میشه. ولی نشد. یک لحظه نفهمیدم چطوری..... ولی میدونم همش تقصیر تلگرام بود و یه تبلیغ برام اومد و منم بازش کردم و .... با اینکه اصلا قصدش رو نداشتم . یکی دو بار تصمیم به حذفش گرفته بودم ولی نشد. خودم انتظار نداشتم اینطوری بشه.

اخه تا کی قراره اینجوری باشه؟؟ والا به خدا دیگه از این وضع نکبت خسته شدم. نمیشه که هی بریم جلو هی با مخ بخوریم زمین . باید یه راهی باشه که ما بلد نیستیم. الان شما اکثر بچه ها رو نگاه کن. با اینکه از ته دل میخان پاک باشن ولی بعد مدتی بر اثر فشار زیاد مشکنن. مثلا خود من، به خدا من به قصد خ.ا اون شبکه رو باز نکردم گفتم شاید یه شبکه فان باشه(اسمش فان بود) ولی دیدم ای بابا...
میدونی چیه؟ میترسم ماها دیگه درست بشو نباشیم. میترسم کل جوونیمون تو درگیری با این موضوع بگذره.
الان خیر سرم یک سال و نیمه تو کانونم چرا نتونستم ؟؟ اگه نمیخاستم ترک کنم که اصلا نمیومدم تو کانون هر روز اعلام وضعیت کنم.
امروز میخاستم نعوذبالله کفر هم بگم. بابا خود خدا گفته از تو حرکت از من برکت. من حرکتم رو کردم هر روز اومدم تو کانون اعلام وضعیت و اگه تحت فشار بودم زدم از خونه بیرون و  کارای مورد علاقه رو انجام دادم و دوش آب سرد و... خیلی کار دیگه که همشون به قصد ترک انجام شدن. دیگه بقیش رو که خدا خودش باید یه کمکی بکنه. من میگم اعتقادی به نماز و دین و این چیزا ندارم واسه همینه. همش الکیه. حداقل که واسه من الکیه(حالا کسی اینجا کافر نشه بندازه گردن من).
دیگه نمیدونم الان کامل تو هنگم.
الان از همیشه ناامیدترم. به خدا این حقه ماها نیست که اینجوری زندگی کنیم. الان اشکم درومد. قبلا هم بابت این کار اشکم درومده بود پس فایده ای نداره. دوباره 40 روز دیگه شایدم زودتر، این سیکل دوباره تکرار میشه و من هر بار خسته تر از بار قبل.

سلام من تازه واردم به نظر من اگه شما تونستی 39 روز خودتو کنترل کنی کار خیلی مهمی کردی میتونی خودتوبایکی مقایسه کنی که درطول روز نمیتونه کنترل کنه که چقدر جلو هستی.
خدارو شکر کن. هرچه بتونی این فاصله زمانی روبیشتر کنی بهتر میشه .
من الان به این که شما 39روز ازم جلو هستی  غبطه میخورم
 همه شیاطین رو برای من وتو مامور کردن .تازمین خوردی بلند شو
بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
[تصویر:  05_blue.png]                                

گرچه منزل بس خطرناک است ومقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان رانیست پایان    غم مخور

 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 12، 18:42)omidreza نوشته است: سلام به همگی. دوستان این تنهاگناهیه  که از من سرمیزنه
تقریبا از بقیه گناهان پاک پاکم خداکنه این کارروبذارم کنار
توی فامیل منوبه یه بچه مومن میشناسن واین خیلی منوازار میده خداکنه بتونم به عهدم پایبند بمونم
پسرعموم هم مثل منه ولی اعتقاد به این چزا نداره باید مخشوبزنم بیاد اینجا Khansariha (8)
خوش اومدی امید جان
جالبیش همینه.
اکثر آدم هایی که این جا هستند ، ظاهرشون رو که نگاه کنی ، عمرا شک نمی کنی که طرف اسم خ.ا رو هم شنیده باشه.
خیلی خوبه که شما اینقدر پسر خوبی هستی؟ واس ما هم دعا کن 53258zu2qvp1d9v
ان شاء الله که کانون بستری باشه که شما بتونی این گناه رو هم ترک کنی.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1395 فروردين 12، 19:35)Deril نوشته است: امروز با خودم داشتم میگفتم چقد خوبه پاکی. آدم وقتی پاکه کل روز رو احساس سرزندگی داره و اصلا خسته نمیشه و اگرم خسته بشه با یه استراحت خیلی کوتاه دوباره انرژی میگیره. ولی وقتی مرتکب این عمل میشی دیگه همیشه خسته ای.
با خودم گفتم یه روز دیگه 40 رو رد میکنم و از این به بعد راحت تر میشه. ولی نشد. یک لحظه نفهمیدم چطوری..... ولی میدونم همش تقصیر تلگرام بود و یه تبلیغ برام اومد و منم بازش کردم و .... با اینکه اصلا قصدش رو نداشتم . یکی دو بار تصمیم به حذفش گرفته بودم ولی نشد. خودم انتظار نداشتم اینطوری بشه.

.....


سلام......
ببخش بی مقدمه وارد میشم...
برای من مهم نیست که چقدر نا امیدی اون رویایی که تو ذهنته چیه!!!!
فقط اینو میدونم که این کار امکان پذیره....
بعضی وقتا شاید بگیم این کار نمیشه من نمی تونم انجامش بدم...
ولی میتونیم بگیم که امکان پذیره...من میتونم به رویاهام برسم...
ما الان داریم برای رویاهامون تلاش میکنیم برای هدفی که داریم ؛ سخت تلاش میکنیم این در حالیه که خیلیا اصلا سراغش نمیان!!!! چون اونا میترسن با این کار بجنگن میدونن چقدر سخته میدونن هزاران مشکل تو این راه هست....
به نظر من الان وقتشه... همین الان الان الان ....
الان که نا امیدی الان که سر لحظه حساس شکست خوردی...
الان که به نقطه ای رسیدی که تحمل نداری...
الان که داری تسلیم میشی...
اینجاست که تازه باید شروع کنی!!!!
فقط یک کارو نکن ... خواهش میکنم نکن...
وسط کار کنار نکششش...
نباید به خاطر ندیدن نتیجه کنار بکشی....
نباید تسلیم بشی...
تازه نبرد شروع شده....
نبرد تو با خودت.......نبردی که باید خودتو ، ترستو بزنی زمین....(و مطمئنم که میتونی)
بدون خودتیو خودت و شیطانم یه بهانس که شکستمونو بندازیم گردنش....
(اینو بهت میگم... خدا تنهات نذاشته...وگرنه یه روزم نمیتونستی...اصلا یه روز چیه!!! به فکر ترکم نمی افتادی... یاد روزایی بیفت که اصلا به فکر ترک نبودی)
یادت باشه تو اختیار داری .......
بسم الله موقع جنگه...
شمشیرتو سفت بگیر دستت........
ََبدون تنها نیستی....
خدا هست...
و...
هم کانونی ها هستن که بهت امید بدن....
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ

 مهربانا ببخش گناهی که دعایم را حبس می کند


[img=0x0]http://darse-emruz.persiangig.com/image/ktark/logo/Rahrovan_paki/05_blue.png[/img]
(1395 فروردين 12، 9:42)omidreza نوشته است: سلام . ببخشید. یه سوال بعداز این مدت ترک هنوز احساس گرایش داری به این کارمیشه برای من بگی


بله متاسفانه....
اگه راهی پیدا بشه برای راحت شدنم مشکلی نیست...یعنی معتاد نیستم به اینکار ولی وقتی نیازش هست باید یه جوری رفع بشه.اما نه به هر روشی...
دلم نمیخواد حرفی بزنم در موردش...همیشه حس میکنم بقیه ناامید میشن با حرفام...
همه میگن درخشنده خیلی بداخلاق شده ... خودم میدونم به خاطر ترک کردنه! 
اینجا هم کلی با داداش رند حرف زدیم ولی مشکلی که توی چند سال به وجود اومده دو روزه درست نمیشه....
امیدوارم همه خوشبخت بشن...
53
 سپاس شده توسط
از دوستای گل رهروانیم عاشق و امید رضا و انلی گاد عزیز تشکر میکنم واسه روحیه دادن. خیلی ممنونم داداشا
ولی همیشه تا بوده ما سعی کردیم پاک باشیم و برای مدتی هم موفق میشیم ولی یه جا میرسه که دیگه دست خودت نیست و کم میاری و نهایتا میشکنی و بعدش چند روزی ناامید و افسرده ای و طول میکشه دوباره خودت رو جمع و جور کنی. بعد دوباره از اول و... همین روال ادامه داره.
دلیل کم آوردنت هم همش به خاطر فشار زیادی هست که روته، بالاخره نیاز طبیعی بدن هست دیگه نمیشه انکارش کرد و حسی هست که همیشه همراهه آدمه.
حرف من اینه:  من که دارم برای مثال این 40 روز رو خوب میرم باید بتونم ادامش رو هم برم( چون مطمئنا دیگه از روی عادت این کار رو نمیکنم و معتادش نیستم وگرنه همینقدر هم نمیتونستم بیام) ولی در واقع اینطور نیست و فشار جنسی، هرچقدر هم که شما امتناع کنی از انجام این کار بالاخره یه جا گریبانت رو میگیره و زمین میزندت. من میگم با این فشار جنسی که بعد از چند وقت میاد سراغ آدم و اصولا شدید هم هست، باید چه کرد؟؟ روزه و ورزش و ... همه اینا هست درست، ولی همشون میتونن تو رو تا چند روز بیشتر نگه دارن؟؟ اون فشار رو که نمیتونن کامل از بین ببرن.
دلیل شکست من همین فشار زیادی بود که با یه عکس شاید خیلی ساده(که اون هم ناخاسته بود) باعث تحریک شد و...
من میگم اگه این فشار کمتر بود شاید هیچوقت این اتفاق امروز واسه من نمیافتاد و شاید میتونستم خیلی بیشتر ازینا روز خوب داشته باشم. چون دیگه حتی یک لحظه هم به لذت اینکار فکر نمیکنم و فقط واسم عذاب و رنجه.

البته اینم بگم من هیچوقت دست ار تلاش برنمیدارم و دوباره از نو شروع میکنم هرچند هر بار فشار روانی بیشتری به آدم وارد میشه. یه زمانی بود قبل اینکه کانون بیام نهایت تلاشم رو که میکردم 2 هفته میتونستم پاک بمونم پس باز هم میشه تعداد روزام رو بالا ببرم. دفعه بعد تمام تلاشم رو میکنم برم بالای 40 روز.
ببخشید زیاد حرف زدم. 53
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
 سپاس شده توسط
با سلام و احترام
اینجانب به عنوان یکی از اعضای کوچک کانون با دارا بودن نزدیک 4 سال پاکی اعلام آمادگی کردم کمک حال دوستان باشم و از تجارب ناچیزمون درر اختیار بزاریم
با توجه به ایام تعطیلات چند روزی نشد خدمت برسم
صرفا دو مورد سوال دیدم
اینکه جریان تاج های امضای من چیه 
یه سوال بی ربطی بود که چندان خوشم نیومد !!!البته جسارت نباشه خدمت اون بزرگوار 
اینکه به نوعی تیکه هم انداختن که مورد توجه باشمو و این حرفا !
باید خدمت اون دوست گلم عرض کنم که بحث توجه نیس خدا به آدم توجه کنه وگرنه ....
بعد اینکه برا هر یه سال پاکی یه تاج برا خودم گذاشتم و تا 5 تا به نیت 5 تن ال عبا ادامه خواهم داد...
اما دوست خوبی پرسیده بودن از اوضاع بعد ترک 
همینو بگم که همیشه احساس شعف داری ... 
احساس میکنی سینه ات قرص تره تو خودیه خودت آسوده ایی 
مخصوصا که آدم اعتماد به نفسش بیشتر میشه 
دعا میکنم که به این  مرحله برسید و خودتون حسش کنید...
در رابطه با عوارض عرض کنم که بعد حدودا 4 ماه دیگه عوارضی نداشتم...
و اینکه آیا الان در موضع تحریک قرار میگیرم یا نه
به طور طبیعی نیاز ادم هستش طبعا ولی دیگه طرف خ ا نمیرم 
بعد 6 ماهه دوم دیگه کلا برات عادی میشه اصلا بش فکر نمیکنی
فعلا همینا...
الا بذکر الله تطمئن القلوب
[تصویر:  353.GIF][تصویر:  353.GIF][تصویر:  353.GIF]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان