امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

پشتکار/سبز


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
دریل /گروه پایداری /هفته دوم سبز
خدا رو شکر ولی این هفته خطر از بیخ گوشم رد شد. یه حرکت مثبت هم شروع کردم. دارم میرم باشگاه Khansariha (69)
داداش محمد 68 که ماشالله ترکونده.  49-2
بقیه بچه های گروه هم جا نمونیدا.  زود بیاید اعلام وضعیت. این دور گروه ما اوله Khansariha (46)
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
سلام

قاصدک / گروه یک / هفته دوم : زرد 302

حالم خوبه .. نگران نباشید .. 1
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
سلام؛ من هفته ی دوم رو قرمز بودم؛ متأسفم، شرمنده همگروهی ها شدم.
-----
یه چن خطی میخوام درودل کنم. نمیدونم اصلا فایده ای داره یا نه. چون احساس می کنم یه چیزایی تو دلم است که دوست دارم به یکی بگم. با این حال هدف از نوشتن تو اینجا فقط اینه که شاید اندکی احساس راحتی کنم و همه ی حرفا و مشکلاتم رو تو خودم قرار ندم.

نیمدونم دقیقا از چه سالی با این اعتیاد آشنا شدم ولی تا اونجا که ذهنم یاری میکنه فکر کنم کلاس دوم یا سوم راهنمایی حدودا 13 14 سالگی بود. یادم اونموقع اصلا اینطوری نبود تو مدرسه یه چیزایی از بچه ها شنیده بودم و همون رو تو خونه انجام دادم و احساس لذت میکردم. هر چند میدونم که افراطی نبود. اونموقع حتی اسمه استمنا و خودارضایی و جق و این چیزا رو نمیدونستم چیه. منم مثله خیلی کسایی دیگه حالا به هر دلایلی تو شروع دوران بلوغم یا این عمل آشنا شدم و چون هیچ کسم نبود قبلش راهنماییم کنه از این عمل خوشم اومدو نه میدونستم که مضر هست نه گناه . نه بابا و مامانم و نه هیچ بزرگتر دیگه ای قبل از ورود به دوران بلوغ منو توجیه نکرد و یه جورایی من از هم سن و سالای خودم یه چیزایی رو فهمیدم !! (کلا این خاصیت تو ایرانی جماعت باید باشه که از موقعی که به دنیا میاد باید همه چی رو بدونه).

تا این که کم کم گذشت و فکر کنم حدود یک تا دو سال بعد اولین بار با فیلم غیراخلاقی و سوپر و اینجور چیزا آشنا شدم. اونموقع از دست یه سری بچه ها و فامیلا سی دی فیلم ها رو میگرفتم یادمم هست که کلاس سوم کامپیوتر گرفتم و از یه طرفم کم کم با دنیای کامپیوتر و کپی و اینجور چیزا آشنا شدم و یه جورایی استارت اولیش از اونجا خورد. ولی میدونم که مثه الان نبود حتی یادمه که بعد یه بار انجام دادن احساس بدی بهم دست میداد و میزدم کل فایل ها رو پاک میکردم و سی دی هایی هم که داشتم میشکوندم. گذشت موقع انتخاب رشته ما شد به هر دلیلی اون موقع من رفتم رشته کامپیوتر و بعدش کم کم بعد از مدتی با موبایل و بلوتوث و دنیای اینترنت پرسرعت آشنا شدم. ولی بازم میدونم که هرگز افراطی تو انجام این عمل نبود.

سال به سال میگذشت و اینترنت ای دی اس ال من پرسرعتتر و فرو رفتن من تو بدبختی و بیچارگی سریع تر.
الان که یه حساب سرانگشتی میکنم شاید حدود 8 9 سالی این عمل رو انجام داده باشم. اونقدر که حتی شمارششم فکر کنم از موهای سرمم بیشتر شده باشه.

بگذریم؛ اصلا نمیدونم چرا کم کم افراطی شد؛ فقط میدونم که خیلی تلاش کردم تا واسه ی همیشه این عمل و ترک کنم ولی هر بار به بن بست خوردم. صفر شدن من تو روزهای ترکم فقط صفر شدن روزهای پاکیم از خودارضایی نبود و میدونم که هر وقت صفر میشدم انگار تمام تلاشهایی که واسه زندگیو درس و کار و آینده و ... کردم رو صفر شده میدیدم.

به هر حال بعد از سالیان سال تصمیم نهایی خودم رو گرفتم که از اینترنت پر سرعت خداحافظی کنم.
شاید اگر به رشته کامپیوتر نمیرفتم الان در این وضعیت قرار نمیگرفتم. شاید اگر تو اوج دوران بلوغ با اینترنت پرسرعت و موبایل آشنا نمیشد الان در جایگاه خیلی خیلی بهتری بودم و هزاران شاید دیگر.
درسته از اینترنت خیلی چیزا میشه یاد گرفت ولی واسه کسایی که جنبشو دارن نه یکی مثله من. میدونم تعطیل کردن اینترنت باعث میشه که از یه چیزایی عقب بیفتم ولی مطمئنم که اگر نبود اینترنت تو راه بدور موندن از خودارضایی بهم کمک کنه؛ پس من در واقع با نبودش میتونم خیلی بیشتر پیشرفت کنم.

این شاید یکی از آخرین تلاش های من باشه
فردا دارم اینترنتمو کلا جمع آوری میکنم و مودم و ... میبندم
رمز دوم کارت بانکیمو غیر فعال دارم میکنم
نزدیکه 300 گیگ آرشیو فیلم های زبان اصلیم دارم حذف میکنم. شاید صحنه دار آنچنانی نباشند ولی دیگه میدونم که حتی ترسناک ترین فیلم هم که باشه دو تا صحنه عاشقانه توش نباشه فیلم تموم نمیشه!
و در نهایت دوباره شروعی پر قدرت که امیدوارم سرانجامی خوب و خوش در انتظارش باشه.

به قوله یکی از بچه های کانون برای طاهر شدن باید هزینه داد ...

یا علی 53

الا روح قرآن، حسن یا حسن... صفا بخش ایمان، حسن یا حسن...
[img=0x0]http://s9.picofile.com/file/8275573276/YaKarimAhleBeyt.jpg[/img]
[تصویر:  05_blue.png]
زندگی خالی نیست / گروه پایداری /  هفته دوم زرد Hanghead
امده ام امدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجا درماندگان 
دور مران از در و راهم بده
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام
هفته قبل نبودم واسه اعلام وضعیت
یوسف/گروه دوم ( یادم نیست اسممون چی بود)/هفته اول ودوم سبز
سلام
اینجا چقدر خوبه!!!
پرنده ها آواز می خونن
گلها غنچه کردن
همه چی اینجا سبزه
همه چی آرومه
شما هم که چقدر خوشحالید
فقط اومدم یه نکته ای رو بگم و برم
یه وقت این گل و بلبل باعث نشه کسایی که آسمونشون خاکستریه و گلهای باغچشون خشکیده رو فراموش کنید.
وقتی شما تنهاشون بگذارید شرایطشون بد تر از قبل میشه
همونطوری که یه عده ای هم قبلا اینکار رو کردند و اونها رو به اینجا رسوندند.

اینجا دنیا خاکستریه...
چون چشم های من خاکستری شده...
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود!

مُهَيّای بهتر شدن...(الهی آمین)


[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام

هرچند که اصلا دوست ندارم بگم خوب نیستم
ولی باید بگم اصلا خوب نیستم
واقعا دیگه کلافه شدم
نمیدونم چیکار دیگه باید بکنم
دو هفته اس فکرم درگیر یک مساله ای شده
وقتی میخوابم مقاوتم بدنم صفر میشه 
وقتی بیدار میشم خودم رو در میان کثافت کاری می بینم!

سر این مساله پاکی هفته گذشته و این هفته هم از دست دادم
دیگه  روی کانون اومدن رو هم ندارم
هی تحمل کردم، هی گفتم درست میشه
ولی انگار سر سازش نداره این درد
من واقعا از دوستای که باهاشون هم گروه بودم شرمنده ام
خیلی دوست داشتم لااقل اوضاع دست خودم بود
قبلنا همچین حالتی نبود الان یکساله ک اینجوری شدم (البته چندماهی هم از یکسال گذشته)
یک مدتی خوب میشم میگم درست شده
بعد یک مدت دوباره میاد سراغم

سیکل های این چنینی:

سی و اندی روز
صفر
بیست و اندی روز
صفر
بیست و اندی روز 
و دوباره صفر 
و تکرار پی در پی این سیکل

و همه اش در روزهای پایانی سرآمدن یک ماه

هرچند که خوب میدونم شاید دوای درد من بودن در سایت و حرف زدن باشه
اما

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

(بَدا به حال چنین حالی...!)


دوست دارم شروعی دوباره رو
ولی همتش نیست انگار...
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
سلام

طاهر جان
این شتریه که انگار در خونه ی خیلی ها خوابیده... 22
عجیبه کسانی که به پاکی می رسن، بعد یه مدت دچار همین حالت میشن...
من هم چون تو...

خیلی سخته که تاوان چیزی رو بدی که به اختیار تو نبوده...
و با تمام وجود هم ازش اکراه داری...
اما اسیرش باشی...

هنوز دقیقا نه علت پیدایشش رو تونستم متوجه شم و نه درمان اون علت ناشناخته رو...
فقط خواستم بگم تنها نیستی برادر...
درست میشه ان شالله...  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام دوستان
حال همگی خوبه ایشالا؟ سبز سبزین؟
منم سبزم خیلی سبز
جمعه یه آزمون دارم...دعا کنین برام 53 53 53
سلام من بعد 70 روز {از اول محرم} کم آوردم 
از هم گروهی های خودم عذر میخوام
ولی قبلش از خدا عذر میخوام - خدایی که الان شاهد و فردا حاکم است
====
فقط یه نکته ای
2 روز پیش که به گناه افتادم و به سمت تصاویر کثیف بعدش غسل کردم و رفتم مسجد
تو راه مسجد که میرفتم با هوشیاری کامل خیابون و مردم و ... رو نگاه میکردم
به خودم گفتم ببین تو فرهنگت اینه - زن ها و دخترها رو تو خیابون ببین همه مانتو یا چادر دارن 
چرا تو فضای مجازی میری سراغ کسایی که از یک فرهنگ مبتذل و کثیفی که زمین تا آسمون با قرآن و فرهنگ کشور تو فرق داره ؟
چرا زندگی عادی من در دنیای حقیقی باید با زندگی من تو فضای مجازی فرق کنه ؟
Hanghead Hanghead Hanghead
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


ممنونم راسخ جان
من یک قربانی جنگ نرم هستم
یک زمانی با تانک و هواپیمای جنگی به ایران حمله کردن - شهید ها و جانباز های اون جنگ همه عزت داشتن و پیش خدا محترم هستن
ولی این جنگ نرم که ترویج این فرهنگ {ابتذال و فساد و خیانت و ...} است دیگه شهیدانش عزت و احترم ندارن - پیش خدا هم ارزشی ندارند 
=====
الان زنده ام و هنوز وقت دارم برای جبران - میخوام دیگه قربانی این جنگ نباشم 
انتخاب میکنم تو زندگیم که یک قربانی نباشم
خدایا از من بنده ای بساز اون طوری که خودت دوست داری باشم
یه بسم الله الرحمن الرحیم دیگه و شروع قوی تر -
از این به بعد به جز پاکی به دشمن شناسی هم فکر میکنم
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


سلام دوستان ? بعد ۲۴ ساعت خراب کردم کمک کنید
(1395 آذر 25، 1:14)shahin6990 نوشته است: سلام دوستان ? بعد ۲۴ ساعت خراب کردم کمک کنید

سلام
چی شد که خراب کردی؟توبه نکرده بودی؟
حالا توبه کن و به خدا قول بده که دیگه انجامش ندی.
بعدش به خودت امید بده و کارایی که برای ترک لازمه رو با تلاش انجام بده.


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
سلام

قاصدک / گروه 1 / هفته سوم : سبز 1
شرمنده همگروهی ها ..
همگروهی خوبی نبودم ... 1
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان