امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

آیا استمنا حرام است؟
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی
گرچه بعضى از «پزشکان بى خبر» و «روان شناسان غیر محقّق» سعى دارند که عمل زشت و شوم «استمنا» را در نظر برخى از جوانان بى ضرر جلوه دهند، امّا نامه هاى فراوانى که از مبتلایان به ما رسیده، و مشاهدات حسّى و خارجى کاملا گواهى مى دهد که این سخن در واقع یک نوع انکار حقایق حسّى و اغفال مسلّم جوانان است.
در این جا مقاله مستدل و محقّقانه اى را از نظر خوانندگان عزیز مى گذرانیم که اقتباس از مقاله یکى از روان پزشکان معروف (دکتر چهرازى) در شماره 13 مجله دانشمند و پاسخ زنده اى براى این سؤال است.
نوجوانان با مسائل غامضى روبه رو هستند که از آن جمله «موضوع جنسى» است. در حقیقت در این مرحله از سن که تمایلات جنسى، به خود شکل مى گیرد و نوجوان پس از یک دوره کنجکاوى، به واقعیّت این غریزه آگاه مى گردد، هر گونه تشویق و تحریک جنسى آتش شهوت را در نهاد نوجوان شعلهور مى سازد.
سابقاً تحت تأثیر «تربیت مذهبى و آداب و رسوم اجتماعى» نوجوانان پایبند به اصولى بودند که به هنگام روبه رو شدن با غریزه جنسى، سختى و فشار را بر خود هموار مى کردند و با خویشتن دارى کمتر درصدد تحریک جنسى بر مى آمدند.
ولى امروز(1) مناظر سکسى در کوچه و خیابان و منزل و آگهى هاى تبلیغاتى و مشاهده عکس هاى لخت و مجلات و روزنامه ها و فیلم هاى سینمایى و تلویزیونى و داستان هاى سرگرم کننده، در بیدار کردن و بر انگیختن و تحریک این غریزه اثر فوق العاده اى دارد و در نتیجه در زندگى جدید، نوجوانان با تمایلات شدید و طغیانگر جنسى دست بگریبانند.
در این گیرو دار است که نوجوان به سبب پیشامدى با ارائه طریق به وسیله هم سن و سال ها، یا در خواب و مانند آن دچار انزال مى شود و چون از آن لذّت مى برد، درصدد تجدید عوامل آن بر مى آید و کم کم به استمنا منجر شده و مشکل بزرگى در زندگى نوجوان پدید مى آید.
برخى از پزشکان و روانشاسان معتقدند استمنا یک امر طبیعى است و نیاز به آن را نزد انسان و حیوانات یک امر عادى تصوّر مى کنند.
ولى این افراد غافلند که اگر این کار تکرار شود و به دفعاتى چند در هفته برسد باعث چه زیان هایى از نظر رشد جسمى و روانى نوجوانان خواهد شد (و متأسّفانه معمولا این عادات تدریجاً شدّت مى یابد و چون وسایل آن به آسانى در دسترس نوجوانان قرار دارد، زود به آن معتاد مى شود و به دفعات متعدّدى در فواصل کوتاه منتهى مى گردد).
عواقب شوم این عادت زشت و ناتوانى جنسى
با بررسى هایى که در سال هاى اخیر صورت گرفته، مخصوصاً با بررسى ها و مطالعاتى که ما روى متجاوز از هزار جوان نموده ایم مسلّم گردیده است که موضوع استمنا را نباید ساده تلقّى نمود. (دقّت کنید)
براى روشن شدن این مطلب لازم است بدواً فیزیولوژى غدد جنسى را متذکّر شویم:
یکى از نشانه هاى بلوغ، ترشّح «منى» از سلول هاى غدد بیضه ها مى باشد. هر قطره منى داراى میلیون ها تخم نر «اسپرماتوزوئید» و مایع لزج مخصوصى است که از غدّه هاى بیضه ترشّح مى شود و به وسیله مجراى منى وارد کیسه منى که در پشت کیسه مثانه جاى دارد، مى گردد.
کیسه منى تدریجاً پر مى شود و قسمتى از آن جذب بدن مى گردد و در رشد و نمو اندام نوجوان مؤثّر است و محرّک تمایلات جنسى مى باشد; ولى قسمت عمده آن باید تخلیه شود و در راه تولید مثل به کار رود.
در جوانانى که خود را کمتر در معرض تحریکات جنسى قرار مى دهند و معتقدات مذهبى و بهداشتى، آنها را از تحریکات نادرست باز مى دارد، هنگامى که کیسه منى پر شد معمولا در موقع خواب به صورت احتلام دفع مى گردد و تعادل بیولوژیکى برقرار مى شود و از این رو هیچ گونه نگرانى در مورد آنان نیست.
امّا نزد جوانانى که عوامل تحریک جنسى فراوان است و در محرومیّت به سر مى برند، تشبّث به استمنا تنها راه فراغ خاطر، پنداشته مى شود و چون آرامش خود را پس از هر تحریک، در استمنا مى بیند غالباً این عمل تکرار مى گردد; و هنگامى که تکرار شد و به هفته اى چند بار (یا بیشتر) رسید وضع روانى و جنسى نوجوان از حال طبیعى دگرگون خواهد شد و به اختلال نظم در مدار جنسى که علامت مهمّ آن ناتوانى جنسى است دچار مى گردد.
توضیح این که: هنگامى که ارضاى غریزه جنسى از راه طبیعى و ازدواج صورت مى گیرد، نوجوان از طریق مشاهده و لمس و سایر حواس، مرکز تحریکات جنسى او در مغز برانگیخته شده و از جهت فیزیولوژى تأثیراتى که از چشم و لمس و مانند آن به مراکز مغزى منتقل مى گردد انعکاس جنسى را مى سازد و عمل جنسى به صورت طبیعى انجام مى گیرد.
امّا در مورد استمنا قضیه کاملا برعکس است و این راه دگرگون مى شود و تخیّل و تصوّر مناظر خاص و لمس موضعى، جانشین عوامل تحریک طبیعى مى گردد و به این طریق یک سیستم انعکاسى انحرافى در مدار جنسى ایجاد مى شود.
هنگامى که این عمل تکرار گردد و «انعکاس انحرافى» در وجود جوان تثبیت شود، سبب مى گردد که وقتى بخواهد عمل جنسى را بطور طبیعى انجام دهد، نتواند; زیرا سیستم طبیعى راه ارضاى غریزه جنسى در او مختل شده است و به همین دلیل خود را در کامیابى به هنگام ازدواج ناتوان مى بیند.
این کیفیت شدیداً او را منقلب و ناراحت مى سازد و تکرار آن سر از یک نوع ناراحتى روانى بیرون مى آورد و ادامه آن شخصیت و روان او را تحت تأثیر قرار مى دهد (البتّه وحشت و نگرانى و دستپاچگى نوجوان در این حالت، خود نیز عامل تشدید آن خواهد بود در حالى که اگر عادت زشت خود را بکلّى ترک گوید و خونسردى خود را حفظ کند و عادت خوبى را جانشین آن عادت سازد، کاملا درمان پذیر خواهد بود).
اختلالات جسمى در مبتلایان به استمناء
نکته مهمّ دیگرى که در این جا باید بدان توجّه داشت این که: همان طور که گفتیم قسمتى از موادّ مترشّحه جنسى (منى) جذب بدن مى شود و سبب رشد و نمو نوجوان مى گردد، نه تنها در رشد و نمو جسمى او مؤثّر است بلکه در رشد روانى او نیز اثر بسیار دارد.
هنگامى که بر اثر استمناى مکرّر، این مواد بیرون مى ریزد، گذشته از پیدایش اختلال در رشد کامل جنسى، لاغرى، ضعف شخصیّت، ضعف اراده، کمى قدرت، حجب بسیار و کمرویى و تقلیل نیروى روانى را سبب مى گردد.
براى روشن شدن این دو موضوع بد نیست به چند نمونه از گفتار مبتلایان که پس از ازدواج ناکام شده اند یا از همسر خود لذّت نمى برند یا به سرد مزاجى و ناتوانى جنسى گرفتار هستند توجّه کنیم:
جوان متأهّلى اظهار مى داشت: «همسرم را تا سر حد پرستش دوست دارم ولى متأسّفانه از معاشرت با وى لذّت نمى برم و این امر مرا رنج مى دهد».
بانویى مى گفت: «سه ماه است ازدواج کرده ام امّا نمى دانم چرا در نظر شوهرم مانند یک تکّه چوب خشک هستم».
مرد جوانى اظهار مى داشت: «از هنگام بلوغ مکرّر این عمل زشت را انجام مى دادم; بعداً در تماس با همسر توفیقى حاصل نمى کنم، امّا هنگامى که تنها هستم فکر و خیال مرا تحریک مى کند.»
دو نفر جوان دیگر هنگام مراجعه اظهار مى داشتند: «به علّت تکرار این کار از آمیزش با همسر خود عاجزند و از این باب سخت شرمنده اند»
جوان دیگرى اظهار مى داشت: «شش ماه است همسر خود را عقد کرده امّا متأسّفانه به علّت ابتلا به این عادت بد، توفیقى به دست نیاورده و کامیاب نشده ام.»
این نکته نیز لازم به تذکّر است که جوانان گوشه گیر و عزلت طلب بیشتر در معرض ابتلاى این عادت زشت هستند و به همین دلیل لازم است جوانان از گوشه گیرى بى دلیل بپرهیزند و با انتخاب دوستان خوب و با ایمان براى خود، این عامل را از میان بردارند.
ضعف شخصیّت و وسواس
ضرر دیگرى که از این عادت زشت دامن جوانان را مى گیرد این است که غالب آنها پس از انجام این کار نادم و پشیمان مى شوند و با خود عهد و میثاق مؤکّد مى بندند که این عمل را تکرار نکنند; امّا متأسّفانه پس از فراهم شدن موجبات این کار، آن را تکرار مى کنند.
این توالى و تکرار «ندامت» و «اقدام»، روان آنها را به شدّت آزار مى دهد و سبب مى شود که نوجوان به ضعف شخصیّت، سستى اراده، شکّ و تردید، وسواس و «نورز جنسى» دچار گردد.
کوتاه سخن این که: عمل استمنا با منحرف ساختن سیستم انعکاس روانى در مسائل جنسى، احساس لذّت و توانایى را مختل مى سازد و به سرافکندگى و عقده حقارت و اختلال شخصیّت منجر مى شود و از این گذشته به رشد جسمى جوانان نیز ضربه وارد مى سازد. (پایان گفتار آقاى چهرازى)
یادآورى لازم: براى جلوگیرى از بروز این خطرات باید نوجوانان و جوانان، در عین این که ترس وحشت و دستپاچگى بى جهت به خود راه ندهند، با شدّت و جدیّت و امیدوارى کامل با این عادت شوم به مبارزه برخیزند.
نخست کوشش کنند که وسایل تحریک مصنوعى از قبیل عکس هاى لخت، رمان هاى عشقى، فیلم هاى گمراه کننده سینما و مطبوعات مبتذل را از دسترس خود خارج سازند و با تصمیم و همّت گِرد آنان نگردند.
سپس با انتخاب دوستان خوب و پرهیز از گوشه گیرى و حتّى خوابیدن در اطاق تنها و انتخاب ورزش هاى مفید و سرگرمى هاى سالم، اوقات فراغت خود را پر کنند بطورى که وقت بیکار نداشته باشند.
از معاشرت با افراد منحرف به شدّت بپرهیزند و با ساختن یک سلسله عادات خوب به جاى این عادت زشت، آن را از خود دور سازند.
هرگز فریب پاره اى از نوشته هاى مسموم و گفته هاى بعضى از اطّباى بى مطالعه و روان شناسان بى خبر که احیاناً جوانان را نسبت به این عمل شوم تأمین مى دهند، نخورند!
براى پیشگیرى افرادى که مبتلا نشده اند و هم براى ترک اعتیاد افرادى که گرفتارند، علاوه بر آن چه در بالا گفته شد، بحث مشروح ما را در کتاب «مشکلات جنسى جوانان» مطالعه نمایید.
1. منظور زمان قبل از انقلاب اسلامى است.
منبع: http://www.makaremshirazi.org/persia...ticle&sid=1324
دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
قیصر امین پور
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]



حتما باید ما رو ببرن توی قبر تا از شهوات و خ.ا. و .... جدا شیم ؟
نمیشه خودمون وقتی زنده هستیم عقلانیت و عاقبت اندیشی رو پیش بگیریم؟
مگه نمیدونیم همنشین اموات خواهیم بود ؟
مگه نمیدونیم پول و خانواده و موبایل و کامپیوترو ماشین و ساعت و ... همه رو از ما میگیرن ؟
مگه نمیدونیم همنشین اعمالمون خواهیم بود؟
آدم همنشین خ.ا. ها و چشم چرونی و گناهانی که کرده بشه خوبه ؟
یا همنشین مشقت تقوا ؟ یا همنشین زجر تن ندادن به شهوات ؟ یا همنشین ترجیح خدای معنوی به هوس های مادی ؟


[تصویر:  htkm_screenshot_(44).png]
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
سلام به رهروان همیشه بیدار و همیشه در صحنه
آقا روز شنبه خطر مرگ رو از بیخ گوش ما رد شد
به این دلیل بود که حضور نداشتیم و گرنه مگه می شه من نباشم 317 
(1395 بهمن 9، 15:25)Mahdyar نوشته است:
(1395 بهمن 8، 21:20)مهدی‌یار نوشته است: سلام به بر و بچه ها
به دلاورا
به باغیرتا
به اونا که قدر خودشون رو میدونن
به اونا که امید و توکلشون به خداست.

"من احمد متوسلیان هستم."

مهدی یار/ هفته اول/ گروه پر افتخار ایستاده در غبار/ سبز
شکرت خدا!
گند زدم  117 
بعد از یه هفته دقیقا بعد از یه هفته 2
لعنتی  Swear1

اه لعنتی Swear1 
خوب داشتی پیش می رفتیا.
یه بار دیگه با دقت بیشتر. Khansariha (69) 
قبلا هم گفته بودم ،‌ سر یه هفته باید حواست رو جمع کنی. بعدش یه چند روزی استراحت بعدش جنگ. این جوری موفق می شی. Khansariha (46) 
(1395 بهمن 9، 12:46)abtin نوشته است: بچه ها از دیاموند کسی خبر نداره
نه والا ، من که خبر ندارم. 65 
(1395 بهمن 9، 17:08)هادی نوشته است: سلام بر بچه های لشکر ۲۱ رهروان Khansariha (58)

با تاخیر  65
هادی / گروه قدرتمند ایستاده در غبار /هفته اول سبز Khansariha (46)
دروود بر سرگروه گل گروهمون و اعضای قهرمان ایستاده در غبار 49-2 
این هفته اوضاع به خوبی پیش رفت البته چاشنی وسوسه زیاد بود و دلیل اون هم عدم کنترل ذهن و نگاه بود ولی این هفته انشاالله مراقب این دو مورد خواهم بود Khansariha (69)

درود بر تو 53 53 
گروه ایستاده بر غبار به داشتن اعضایی چون شما می باله. 302 
بچه ها موافقین گروه ایستاده در غبار رو قهرمان کنیم بره ، چه کاریه این همه مسابقه بدیم. 317 
(1395 بهمن 10، 15:20)چشم های خاکستری نوشته است: سلام...
نمیدونم چرا دستم نمیره که بنویسم
همین
اومدیم بگیم بد جور کشیدیم خاکی Hanghead
وضعیت در حال نوسانی دارم
یه لحظه خوب
چند لحظه بعد بد!
(1395 بهمن 10، 16:07)meep نوشته است: داش چشم ها منم دقیقا همینطورم از دیشبه شروع شده این وضعیت نوسانی که خیلی اذیت کننده هست
دوستان کسی تجربشو در اختیار نمیزاره؟ Hanghead
خب خیلی سخته از این حالت آدم در بیاد.
من تجربه ی خودم رو می گم. زیاده ها ولی بخونش.
معمولا این که وسوسه می شم علت خاصی داره.
یا استرس دارم یا کارام عقب افتاده یا مثلا یه صحنه ی بدی رو ناخواسته دیده ام
یا به صورت طبیعی هورمون های جنسیم زیاد شده (مثلا موز زیاد خوردم Khansariha (13) )
حالا قبل از هر چیز باید توکل کنی. نه این که یه کلمه بگی توکلت علی الله ، از ته دل خدا رو در نظر بگیری و بهش همه چی رو بگی و به اون بسپاری.
(شاید بگی خب خدا می دونه ولی نمی دونم این گفتنش چه خاصیتی داره که مثل آب رو آتیشه)
بعد اون علت هایی که می شه رفع کرد و رفع می کنی ، برای علت های طبیعی هم باید آدم بره روزه بگیره. یعنی تا جایی که می شه رفع کنی علت ها رو.
بعدش این قدر تلاش کنی تا به حال خوب ، نشاط و خوش حالی برسی که دیگه نری سمت خ.ا.
توجه کن این رو برای حال نوسانی گفتما و گرنه مواقع اورژانسی که باید فوری موقعیتت رو عوض کنی و کار های خاص خودش.
حالا این قلق من بود ، هر کی باید قلق خودش رو پیدا کنه.

مثال می زنم قشنگ روشن شی.
من دارم زندگیم رو می کنم و مثلا شب می خوام بخوابم یه دفعه فکرای بد می آد توی ذهنم ، بعدش این اندیشه می آد که برم فیلتر شکن دانلود کنم فیلم بد نگاه کنم که حال بده (اه اه ، خاک بریزم روی همه ی این فیلم های کثافتی که آشغال و لجن و هزار تا فحش بد دیگه هستن Swear1 ) خب این جا باید شاخک هام به صدا در بیاد که این یعنی خطر.
بعدش باید بلند شم و موقعیت رو فورا عوض کنم. مثل برم یه لیوان آب بخورم (من خودم مواقع اورژانسی ممکنه گر بگیرم و آب خیلی کمک می کنه)، صلوات بفرستم ، قدم بزنم ، برم بیرون رو نگاه کنم ، دو رکعت نماز بخونم
چند آیه قرآن و تا حالم عوض شه. (اینجاست که آدم خودش رو گول می زنه ، مثلا میره دو رکعت نماز می خونه و وقتی حال بدش ادامه پیدا می کنه می گه ، خدایا دیدی من نماز خوندم حال بدم نرفت؟ پس من تلاشم رو کردم و نشد. نه دیگه این طوری نه ، هر کاری که می تونی رو باید انجام بدی تا حال بد بره ، شده از خونه بزنی بیرون ، بری توی جمع ، بابات رو بیدار کنی و اذیت کنی و ...)
بعد از این که از حال اورژانسی در اومم ، باید بشینم فکر کنم که این حال از کجا اومده.
بعد از کلی فکر یادم می آد که مثلا امروز با پدرم دعوام شده و اصلا تو خونه کلی اعصابم خورد شده و کلی استرس و ...
از اون طرف ، از خ.ا قبلی هفت روز گذشته و الان بدنم هم به صورت طبیعی اسپرم تولید کرده و ...
خب حالا باید خوشحال باشم ، چون احتمالا علتش پیدا شده. حالا باید سعی کنم علت هاش رو رفع کنم. که این هم کلی ظرافت می خواد. Khansariha (66) 
...........................

این پست داداش V.A رو توصیه می کنم همه بخونن. خیلی خوب نوشته شده.
مخصوصا داداش میپ شما حتما بخون ، خیلی به مسائلی که توی انجمن شبانه روزی داریم بحث می کنیم نزدیکه حرفاش و جواب داده چرا ازدواج نمی تونه باعث ترک خ.ا بشه (حداقل به سادگی)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

کمی تأمل

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴿یس،آیه 60﴾
اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست؟

وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿یس، آیه 61﴾
و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿یس، آیه 62﴾
و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمیکرديد؟
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
حسین / سریع و خشن / هفته اول سبز

معذرت میخوام بایت تاخیر در اعلام وضعیتم...
سلام
گویا رفیق از سفر برگشته داریم...
به افتخار صادقین...  317

پ.ن: چند وقتی هست صوت سوره ی یس رو گوش می کنم.
میگن هر چیزی قلب داره. قلب قرآن سوره ی یس هست.
فکر کنم صادقین هم این سوره رو دوست داره...

شما به سوره ی خاصی از قرآن علاقه مند هستید؟
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

دانلود مستند دوباره زندگی از سایت شبکه مستند
آبان 1395
[تصویر:  931110802599287.jpg]
http://77.36.165.143/Mostanad/videos/95w...degi.1.mp4
http://77.36.165.143/Mostanad/videos/95w...degi.2.mp4
http://77.36.165.143/Mostanad/videos/95w...degi.3.mp4
http://77.36.165.143/Mostanad/videos/95w...degi.4.mp4
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
ایده مستند دوباره زندگی چه زمانی و چطور مطرح شد؟
این ایده برای اولین بار در سال ۸۸ مطرح شد و همان سال هم با آن موافقت شد اما با مخالفت‌های زیادیروبه‌رو بود. مدیران می‌گفتند پرداختن به موضوع مرگ تلخ است. مردم شادی می‌خواهند اما با تمام این اوصافبرنامه ساخته شد و به پخش رسید. در سال گذشته یعنی اواخر سال ۹۴ نیز ایده سری دوم برنامه مطرح شدکه از شش مدیر، پنج مدیر مخالف بودند اما من گفتم اگر بودجه‌ای را برای این کار در نظر نمی‌گیرید. از بودجهشخصی‌ام برنامه را می‌سازم و در آپارات و شبکه‌های اینترنتی می‌گذارم. من منتظر نمی‌مانم که کسی از منحمایت کند؛ رسالتی دارم و می‌خواهم به بهترین شکل ممکن انجامش بدهم. مرگ دغدغه من است و چونیکی از عزیزانم را از دست دادم با این موضوع کاملا آشنا هستم. من آدم افسرده‌ای نیستم و به‌شدت عاشقزندگی‌ام اما دغدغه‌ام مرگ است و با این برنامه خواستم بدانم افراد معروف و معمولی واکنششان به مرگچیست. با این مستند کاری می‌کنم که ما دوبار به سمت مرگ برویم و یک بار آن را با پای خودمان برویم وبرگردیم. من فقط با دغدغه‌ام از ابزار رسانه استفاده می‌کنم که یک کار را حرفه‌ای جلو ببرم. من فقط یکبرنامه‌ساز نیستم. شش سال است که در این زمینه پژوهش می‌کنم و در سایت «دوباره زندگی» پرسش‌نامهطراحی کردیم و روانشناس داریم و حتی در این زمینه قصد دارم، کتاب چاپ کنم و به‌شدت در این زمینهموشکافی می‌کنم.
پس با این همه مخالفت چطور شد که مدیران را قانع کردید تا سری دوم این مستند را بسازید؟
ما مدیران را قانع کردیم که قرار است درباره راهی حرف بزنیم که همه ما باید برویم و حتی از مدیران خواستیمکه شما هم در این برنامه شرکت کنید و منتظر هستیم ببینیم خودشان هم در این برنامه شرکت می‌کنند.
پرداختن به مقوله مرگ آن هم در روزهایی که مردم آماده تغییر و تحول هستند بهتر است یا درایام دیگر سال؟
من موافق نیستم که این برنامه حتما در ماه رمضان پخش شود. خود مدیران به این نتیجه رسیدند که در اینایام روی آنتن برود. مگر ما فقط باید در ماه رمضان به یاد خدا باشیم؟ این تکرار نمازها در طول روز نشان ازیادآوری است، من هم این رسالت را دارم که این مقوله را در سال یادآوری کنم و این حرف‌های من به اینمعنی نیست که من فرشته خدا بر زمین هستم. خودم این تجربه را به‌دست می‌آورم و روزی بیست دقیقه بهمقوله مرگ فکر می‌کنم. کسی که با من هم عقیده است می‌تواند برنامه ما را ببیند و کسی که با این یادآوریاذیت می‌شود می‌تواند «خندوانه» را ببیند و اجباری در کار نیست.
آیا برای اینکه مردم به مرگ فکر کنند، درست است که با این شکل مخاطب را تحت فشار قراربدهیم؟
نمایش تصاویری که ما در مستند «دوباره زندگی» نشان می‌دهیم فشار بر روح مخاطب نیست. خدایی نکردهکسی که عزیزی را از دست بدهد نمی‌تواند اجازه ندهد که سوار آمبولانس بهشت زهرا نشود یا روی مردهخاک نریزند چون قلبش ضعیف است یا مگر می‌شود به خدا گفت که بنده‌ات را نکش چون طاقت نداریم. اینحرف‌ها خنده‌دار است، من گاهی دلم می‌سوزد که مردمم این‌گونه فکر می‌کنند. کسانی که این اندازه ازحقیقت فرار می‌کنند دوست دارند برنامه‌هایی را ببینند که صرفا سرگرم‌کننده باشد و چیزی به آنها اضافه نکند.معنی واقعی زندگی کجا رفته است؟ چطور می‌شود به ما مسلمان گفت. مگر غیر از این است که تمام رسالتانبیا، مرگ‌آگاهی بوده و به ما گفتند این جهان فانی است.
اینها درست است اما جوری که شما به موضوع میپردازید؛ شاید این مرگآگاهی تبدیل به یکترس شود.
من به کاری که می‌کنم بسیار ایمان دارم چون احساس می‌کنم اگر به مرگ فکر کنم دیگر دروغ نمی‌گویم.دیگران را اذیت نمی‌کنم و اگر کسی را دوست داشته باشم به او می‌گویم و دوست داشتن را برای روز مباداذخیره نمی‌کنم. اتفاقا من خوشحال هستم که از خودم قبر و کفن دارم اما به زندگی‌ام هم بها می‌دهم، ورزشمی‌کنم، سالی چندبار مسافرت می‌روم و خانه من پر از رنگ است. لباس‌هایی که می‌پوشم رنگی است ودنیای من پر از موسیقی و عشق است. متاسفم برای کسانی که فکر می‌کنند زندگی به معنی یاس وناامیدی است و مرگ اتفاق سختی است. فقط با کمی تامل می‌شود فهمید که مرگ بخشی از زندگی است.البته ما مقصر نیستیم، کسی نبوده است که این حرف‌ها را به ما بزند. از بس موعظه شنیدیم گوش‌هایمان پرشده و به کسی که به مدت بیست دقیقه و سالی یک بار راجع به این پدیده صحبت می‌کند، اعتراض می‌کنندو می‌گویند مردم نباید غمگین شوند و قلبشان ضعیف است. مردم دوست دارند شاد باشند و کسانی کهاین‌طور فکر می‌کنند سطحی‌نگر هستند. خوشحال هستم افرادی مثل شهاب حسینی، جعفری جوزانی وکسانی که صاحب تفکر هستند مثل فاضل لنکرانی برنامه را دیدند و دوست داشتند و با آن ارتباط برقرار کردند.من خوشحال هستم افراد اهل تفکر و فلسفه با برنامه «دوباره زندگی» کنار آمدند. من امیدوار هستم که بااین برنامه مردم به یاد خودشان بیفتند و خلوتی برایشان درست کند که بیشتر به خود و خالقشان فکر کنند.
چقدر آدمهای شناخته شده با شما همراه میشوند و همکاری میکنند؟
من نزدیک به صد نفر را به قبر آوردم و در سال ۸۸ از احسان علیخانی، امین حیایی، سردار طلایی، سرداررویانیان دعوت کردم من حتی دنبال کسی بودم که اختلاس کرده است و دنبال نمایندگان مجلس بودم که آنهارا به برنامه دعوت کنم و اصلا قصدم سوءاستفاده از ستاره‌ها نبود و نیست. من حتی به دنبال قاتل‌ها بودم و بهسازمان زندان‌ها نامه نوشتم که در راستای مرگ‌آگاهی به ما چند قاتل را معرفی کنند تا برای چند دقیقه درقبر بنشینند. من دغدغه‌مندم و عاشق کارم هستم. به پول فکر نمی‌کنم سازمان صداوسیما برای این برنامهدقیقه‌ای ۱۸۰ هزار تومان می‌دهد@@@؛ یعنی هر بیست دقیقه سه میلیون و خورده‌ای که اگر زیر پل پارکوی گردو می‌فروختم درآمدم بیشتر بود. در گروه ما همه عاشقانه کار می‌کنند و صرف این‌که یک آمبولانسنشان دادیم ما را قضاوت نکنید.
شما در طول این سالها به چه صورت در رسانه کار میکردید؟
من در ایران بزرگ نشدم، سال‌ها در خارج از کشور زندگی کردم و نزدیک به سی کشور را دیده‌ام. در واقع همدر ایران بودم هم نبودم. ۱۶ سال خارج از ایران زندگی کردم اما هیچ‌گاه زادگاه، وطن و هویتم را فراموش نکردمو هرکجا بودم به ایرانی بودنم افتخار کردم و در اوج مشکلات اقتصادی ایران در هرکجا که بودم، خودم را ایرانیمعرفی کردم. بعضی‌ها می‌گویند که علی سجادی آمده است تا مردم ایران را ناراحت کند. من اگر در کشوریکه کمتر به این مسائل بها می‌دهند برنامه بسازم طرفدار بیشتری خواهم داشت، البته من به مردم حقمی‌دهم که غمگین باشند و این به یک برنامه تلویزیونی ربط ندارد. می‌گویند شرقی‌ها غم‌پرست هستند و باهر آهنگی معمولا گریه می‌کنند. این غم انگار در کشور ما ریشه‌دار است. از جنگ گرفته تا فشارهای مالی،هوای آلوده و مشکلات خانوادگی که مردم را غمگین کرده است. مشکل از ماست. مشکل از مرگ نیست،مرگ عاری از این مشکلات است. من در مرگ روزنه‌ای پیدا کردم که عشق و امید است.
بازتابهایتان چقدر مثبت بوده و چقدر منفی؟
کامنت‌های اینستاگرام من را بخوانید. متوجه می‌شوید که مردم پیگیر برنامه هستند و نگاه بعضی از آنها با اینبرنامه عوض شده است. گرچه مخالف هم زیاد داریم به پیج بهنوش بختیاری سر بزنید و پستی که راجع بهآمدنش به برنامه گذاشت. پنجاه هزاربار دیده شده است. مردم اعتراض کردند که چرا این برنامه را ساختید.سیستم پول داده است که مردم را ناراحت کنید اما بهنوش بختیاری که دیده می‌شود و نگاهش به زندگیمثبت و پر انرژی است. وی به مرگ نگاه زیبایی دارد.
به شکل دیگری از مستندسازی برای روایت مرگ فکر کرده بودید؟
شکل اول طراحی ما برای این برنامه قبر بود که خودم قبول دارم شاید زود بود با این میزانسن برنامه را شروعکنیم. ما در سری جدید در قسمتی مرده را در شب، وسط خیابان گذاشتیم و از رهگذران کمک خواستیم کهجنازه را بلند کنند اما تعداد زیادی امتناع می‌کردند. مردم از جنازه فراری هستند، وقتی عده‌ای ترسو هستنددیگر مشکل برنامه‌ساز نیست. در این سری یک مرحله قبل‌تر از قبر را روایت کردیم.
«دوباره زندگی» را چه زمانی ادامه میدهید؟
احتمال دارد تا من زنده باشم این برنامه ادامه داشته باشد اما ممکن است در سری‌های بعد نه قبر باشد و نهآمبولانس و با یک فضای شادتری برنامه را بسازم زیرا فضای من پر از زندگی است و مرگ هم جزیی از آنمحسوب می‏شود. من به این مسئله ایمان دارم. جالب است برایتان بگویم که ایده اول برنامه زمانی به وجودآمد که من نهج البلاغه را از اول تا انتها خواندم و در آن زمان ایران نبودم اسم من میلاد بود، اسمم را به علیتغییر دادم زیرا هیچ سفری و هیچ کشوری و هیچ فردی به اندازه حضرت علی(ع) نتوانست من را تغییر بدهد واین شد که من شناسنامه‌ام را عوض کردم. در زمانی که سری اول دوباره زندگی را می‌ساختم ۲۴ سالم بوداما حالا ۳۲ ساله هستم و من و گروهم تغییر کرده‌ایم. از نظر من آن برنامه که در قبر بود برنامه‌ای معمولی بوداما این برنامه پخته‌تر شده است.
برنامه چقدر سانسور داشت؟
سانسورها در حد ممیزی تلویزیون است مثل حجاب یا آقایی که گردنش چاقو خورده بود و گفتند نمی‌شودپخش کرد وگرنه ما مشکلی نداریم.
در میان دعوتشدگان به برنامه، چه کسانی دعوت شما را نپذیرفتند؟
احمدی نژاد و ضرغامی. من تنها کسی هستم که شماره‌ام را در تلویزیون پخش کردند و شش کاندید را درسال ۹۲ دعوت کردم که برای مناظره به قبر بیایند و هیچ‌کس قبول نکرد و کامران نجف‌زاده چندبار این موضوع رااز شبکه خبر پخش کرد که مستند‌سازی کاندیدها را به مناظره در قبر دعوت کرد. من برنامه تلویزیونی همنداشتم ایده‌ام را به شبکه خبر دادم و گفتم من ایده‌ای دارم که می‌خواهم بدانم رییس جمهوری که انتخابمی‌کنم، چطور آدمی است. کسی که به مرگ فکر می‌کند از نظر من آدم درستی است چون فردی که به رفتنفکر می‌کند قابل اعتماد است و می‌شود به او پول غرض داد. کسانی که مدام به زندگی فکر می‌کنند اتفاقا بایدبه دینشان شک کرد چون متریالیستی یا نیهلیستی‌ها فقط به این دنیا فکر می‌کنند.
کسانی هم بودند که به برنامه شما بیایند و با دیدن فضای برنامه عصبانی بشوند و بروند؟
بله اما اجازه بدهید اسمشان را نبرم چون آبرویشان می‌رود. یکی از صفات خدا ستارالعیوب است و برای کسیکه راجع به مرگ برنامه می‌سازد این بی‌اخلاقی است.
معیار انتخاب مهمانهایتان بر چه اساسی است؟
بداهه؛ ما معیار انتخاب مهمان‌هایمان این‌طور نیست که روی قشر خاصی تمرکز کنیم؛ مثلا روزی در خیابان،محمدرضا شریفی‌نیا را دیدیم و از او خواستیم که به برنامه بیاید اما قبول نکرد حتی فیلمش را گرفتیم و پخشکردیم. مشکل ما با برنامه «دوباره زندگی» و مرگ و آمبولانس نیست، مشکل ما ترس است.
هدیه مالی برای مهمانهایتان در نظر میگیرید؟
بله؛ گلدان شمعدانی! چون هدف داریم و می‌خواهیم در باغچه بکارند و هر روز به آن نگاه کنند.
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


(1395 بهمن 11، 1:11)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
سلام به رهروان همیشه بیدار و همیشه در صحنه
آقا روز شنبه خطر مرگ رو از بیخ گوش ما رد شد
به این دلیل بود که حضور نداشتیم و گرنه مگه می شه من نباشم 317 
(1395 بهمن 9، 15:25)Mahdyar نوشته است:
(1395 بهمن 8، 21:20)مهدی‌یار نوشته است: سلام به بر و بچه ها
به دلاورا
به باغیرتا
به اونا که قدر خودشون رو میدونن
به اونا که امید و توکلشون به خداست.

"من احمد متوسلیان هستم."

مهدی یار/ هفته اول/ گروه پر افتخار ایستاده در غبار/ سبز
شکرت خدا!
گند زدم  117 
بعد از یه هفته دقیقا بعد از یه هفته 2
لعنتی  Swear1

اه لعنتی Swear1 
خوب داشتی پیش می رفتیا.
یه بار دیگه با دقت بیشتر. Khansariha (69) 
قبلا هم گفته بودم ،‌ سر یه هفته باید حواست رو جمع کنی. بعدش یه چند روزی استراحت بعدش جنگ. این جوری موفق می شی. Khansariha (46) 
(1395 بهمن 9، 12:46)abtin نوشته است: بچه ها از دیاموند کسی خبر نداره
نه والا ، من که خبر ندارم. 65 
(1395 بهمن 9، 17:08)هادی نوشته است: سلام بر بچه های لشکر ۲۱ رهروان Khansariha (58)

با تاخیر  65
هادی / گروه قدرتمند ایستاده در غبار /هفته اول سبز Khansariha (46)
دروود بر سرگروه گل گروهمون و اعضای قهرمان ایستاده در غبار 49-2 
این هفته اوضاع به خوبی پیش رفت البته چاشنی وسوسه زیاد بود و دلیل اون هم عدم کنترل ذهن و نگاه بود ولی این هفته انشاالله مراقب این دو مورد خواهم بود Khansariha (69)

درود بر تو 53 53 
گروه ایستاده بر غبار به داشتن اعضایی چون شما می باله. 302 
بچه ها موافقین گروه ایستاده در غبار رو قهرمان کنیم بره ، چه کاریه این همه مسابقه بدیم. 317 
(1395 بهمن 10، 15:20)چشم های خاکستری نوشته است: سلام...
نمیدونم چرا دستم نمیره که بنویسم
همین
اومدیم بگیم بد جور کشیدیم خاکی Hanghead
وضعیت در حال نوسانی دارم
یه لحظه خوب
چند لحظه بعد بد!
(1395 بهمن 10، 16:07)meep نوشته است: داش چشم ها منم دقیقا همینطورم از دیشبه شروع شده این وضعیت نوسانی که خیلی اذیت کننده هست
دوستان کسی تجربشو در اختیار نمیزاره؟ Hanghead
خب خیلی سخته از این حالت آدم در بیاد.
من تجربه ی خودم رو می گم. زیاده ها ولی بخونش.
معمولا این که وسوسه می شم علت خاصی داره.
یا استرس دارم یا کارام عقب افتاده یا مثلا یه صحنه ی بدی رو ناخواسته دیده ام
یا به صورت طبیعی هورمون های جنسیم زیاد شده (مثلا موز زیاد خوردم Khansariha (13) )
حالا قبل از هر چیز باید توکل کنی. نه این که یه کلمه بگی توکلت علی الله ، از ته دل خدا رو در نظر بگیری و بهش همه چی رو بگی و به اون بسپاری.
(شاید بگی خب خدا می دونه ولی نمی دونم این گفتنش چه خاصیتی داره که مثل آب رو آتیشه)
بعد اون علت هایی که می شه رفع کرد و رفع می کنی ، برای علت های طبیعی هم باید آدم بره روزه بگیره. یعنی تا جایی که می شه رفع کنی علت ها رو.
بعدش این قدر تلاش کنی تا به حال خوب ، نشاط و خوش حالی برسی که دیگه نری سمت خ.ا.
توجه کن این رو برای حال نوسانی گفتما و گرنه مواقع اورژانسی که باید فوری موقعیتت رو عوض کنی و کار های خاص خودش.
حالا این قلق من بود ، هر کی باید قلق خودش رو پیدا کنه.

مثال می زنم قشنگ روشن شی.
من دارم زندگیم رو می کنم و مثلا شب می خوام بخوابم یه دفعه فکرای بد می آد توی ذهنم ، بعدش این اندیشه می آد که برم فیلتر شکن دانلود کنم فیلم بد نگاه کنم که حال بده (اه اه ، خاک بریزم روی همه ی این فیلم های کثافتی که آشغال و لجن و هزار تا فحش بد دیگه هستن Swear1 ) خب این جا باید شاخک هام به صدا در بیاد که این یعنی خطر.
بعدش باید بلند شم و موقعیت رو فورا عوض کنم. مثل برم یه لیوان آب بخورم (من خودم مواقع اورژانسی ممکنه گر بگیرم و آب خیلی کمک می کنه)، صلوات بفرستم ، قدم بزنم ، برم بیرون رو نگاه کنم ، دو رکعت نماز بخونم
چند آیه قرآن و تا حالم عوض شه. (اینجاست که آدم خودش رو گول می زنه ، مثلا میره دو رکعت نماز می خونه و وقتی حال بدش ادامه پیدا می کنه می گه ، خدایا دیدی من نماز خوندم حال بدم نرفت؟ پس من تلاشم رو کردم و نشد. نه دیگه این طوری نه ، هر کاری که می تونی رو باید انجام بدی تا حال بد بره ، شده از خونه بزنی بیرون ، بری توی جمع ، بابات رو بیدار کنی و اذیت کنی و ...)
بعد از این که از حال اورژانسی در اومم ، باید بشینم فکر کنم که این حال از کجا اومده.
بعد از کلی فکر یادم می آد که مثلا امروز با پدرم دعوام شده و اصلا تو خونه کلی اعصابم خورد شده و کلی استرس و ...
از اون طرف ، از خ.ا قبلی هفت روز گذشته و الان بدنم هم به صورت طبیعی اسپرم تولید کرده و ...
خب حالا باید خوشحال باشم ، چون احتمالا علتش پیدا شده. حالا باید سعی کنم علت هاش رو رفع کنم. که این هم کلی ظرافت می خواد. Khansariha (66) 
...........................

این پست داداش V.A رو توصیه می کنم همه بخونن. خیلی خوب نوشته شده.
مخصوصا داداش میپ شما حتما بخون ، خیلی به مسائلی که توی انجمن شبانه روزی داریم بحث می کنیم نزدیکه حرفاش و جواب داده چرا ازدواج نمی تونه باعث ترک خ.ا بشه (حداقل به سادگی)



ممنون که تجربه خودتون رو کامل شرح داده بودید.من کامل خوندم 53
دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد

خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
قیصر امین پور
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]



سلام 
این چند روزه فکر این خدمت لعنتی داره دیوونم میکنه. اصلا اعصاب هیچی رو ندارم.  شما وقتی اعصابتون از یه چیزی خورده چه کار میکنید؟
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
 دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور 
(1395 بهمن 11، 18:36)آرمــین نوشته است: سلام
گویا رفیق از سفر برگشته داریم...
به افتخار صادقین...  317

پ.ن: چند وقتی هست صوت سوره ی یس رو گوش می کنم.
میگن هر چیزی قلب داره. قلب قرآن سوره ی یس هست.
فکر کنم صادقین هم این سوره رو دوست داره...

شما به سوره ی خاصی از قرآن علاقه مند هستید؟


سلام بررهروانی های گل و 
یه سلام مخصوص خدمت رفیق شفیق داداش صادقین و آرمین عزیز  302 Khansariha (18)

آرمین داداش من یه بار به سی دی اموزشی قران داداشم گوش میکردم 
همون سی دی هایی که از مدرسه میدن 
اتفاقی سوره ای رو باز کردم 
استاد مشاری العفاسی قرائت میکردند و چه صدای دلنشینی داشت 
قبلا نمیشناختمشون
اون لحظه نقطه عطف بود و من گشتم و نسخه کامل قران و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه رو با صدای ایشون پیدا کردم که هم ترجمه داره هم شرح و تفسیر تو یه سی دی نرم افزار
هر از گاهی باصدای ایشون زمزمه میکنم قران رو
و هر سوره یه جور خاصی به دل مینشینه
و ازسالهای راهنمایی علاقه ی خاصی به سوره ی یوسف (ع) داشتم و دارم 53
تو برنامم هست که بعد این هفته یه بار شرروع کنم قرائت قران رو 
انشاالله که خدا یاری کنه 53258zu2qvp1d9v



(1395 بهمن 11، 1:11)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
سلام به رهروان همیشه بیدار و همیشه در صحنه
آقا روز شنبه خطر مرگ رو از بیخ گوش ما رد شد
به این دلیل بود که حضور نداشتیم و گرنه مگه می شه من نباشم 317 

(1395 بهمن 9، 17:08)هادی نوشته است: سلام بر بچه های لشکر ۲۱ رهروان Khansariha (58)

با تاخیر  65
هادی / گروه قدرتمند ایستاده در غبار /هفته اول سبز Khansariha (46)
دروود بر سرگروه گل گروهمون و اعضای قهرمان ایستاده در غبار 49-2 
این هفته اوضاع به خوبی پیش رفت البته چاشنی وسوسه زیاد بود و دلیل اون هم عدم کنترل ذهن و نگاه بود ولی این هفته انشاالله مراقب این دو مورد خواهم بود Khansariha (69)

درود بر تو 53 53 
گروه ایستاده بر غبار به داشتن اعضایی چون شما می باله. 302 
بچه ها موافقین گروه ایستاده در غبار رو قهرمان کنیم بره ، چه کاریه این همه مسابقه بدیم. 317 
باعث افتخار و عزیزدلی برادر Khansariha (18) 
منم کاملا موافقم  Khansariha (69)
والا چه کاریه اصلا Gigglesmile
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
(1395 بهمن 11، 22:39)Deril نوشته است: سلام 
این چند روزه فکر این خدمت لعنتی داره دیوونم میکنه. اصلا اعصاب هیچی رو ندارم.  شما وقتی اعصابتون از یه چیزی خورده چه کار میکنید؟

الان منم خوب نیستم وقتی اعصابم خورده سعی میکنم به یجایی برم که تنها باشم و باخودم خلوت کنم اگه کسی دوربرم باشه تو این حس و حال من، یا خودش به اون حال دچار میشه یا تو ذوقش میزنم یا میرنجونمش 
خلوت کن برادر باخودتو خدای مهربونت 53258zu2qvp1d9v
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
(1395 بهمن 11، 22:39)Deril نوشته است: سلام 
این چند روزه فکر این خدمت لعنتی داره دیوونم میکنه. اصلا اعصاب هیچی رو ندارم.  شما وقتی اعصابتون از یه چیزی خورده چه کار میکنید؟

پست قبلی من رو بخون. همون ها رو که گفتم ته تجربیات من بود. 4chsmu1
و این که امروز یه اتفاق جالبی برام افتاد. یه نفر یه ایرادی از من گرفت.
کلا آدمی هستم که اگر ازم ایراد بگیرین دوست دارم نصفتون کنم. Khansariha (13)
و امروز کلی رنجیده خاطر شدم ، ولی بعد پنج دقیقه سعی کردم موضوع رو هضم کنم : ((من هم آدمی هستم پر از اشتباهات))
رفتم با طرف مقابل صحبت کردم و آشنا شدیم دیدم چه پسر خوبی هم هست. 317
و کلی با هم دوست شدیم و دیگه رنجشی نبود.
خدا رو شکر Khansariha (46)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

اقا یه موضوعی رو بی پرده بگم 
جدای از همه عوامل لغزش 
وقتی بعد چند روز از پاکی میگذره طبیعتا احتلام رخ میده
و یکی از عمده مشکل بزرگ من در پاکی همین وسوسه های بزرگ بعد احتلامه 
نمیدونم از کجا میاد این صحنه ها ولی تو خواب ادم گاهی صحنه هایی رو میبینه که تو بیداری به عقلشم نمیرسه اونا
دوستان شما هم این مشکل رو دارین؟
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
(1395 بهمن 11، 23:06)هادی نوشته است: اقا یه موضوعی رو بی پرده بگم 
جدای از همه عوامل لغزش 
وقتی بعد چند روز از پاکی میگذره طبیعتا احتلام رخ میده
و یکی از عمده مشکل بزرگ من در پاکی همین وسوسه های بزرگ بعد احتلامه 
نمیدونم از کجا میاد این صحنه ها ولی تو خواب ادم گاهی صحنه هایی رو میبینه که تو بیداری به عقلشم نمیرسه اونا
دوستان شما هم این مشکل رو دارین؟
آخ گفتی.
یکی از مشکلات من هم همینه.
بازگشت به خاک گفته که اگر قبل خواب یه سری دعا ها رو بخونیم مشکل کمتره.
واقعا هم خدا باید کمک کنه.

فکر می کنم در طول روز اصلا نباید به اون خواب اهمیت بدیم و سعی کنیم حواس خودمون رو پرت کنیم.
ولی من تجربیات خوبی در این زمینه ندارم 65
شاید بقیه بچه ها بتونن بهتر کمک کنند. 302
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان