امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

تشکر می کنم از تمام همگروهی هام که کاری که هدف هاشون رو از ترک توی تاپیک مربوطه نوشتن. 49-2

نوید و مستر دگرش و حامد ، اهدافتون رو خوندم. من هم باهاتون موافقم.
این گناه ، اعتیاد ، بی احتیاطی یا هر چیز دیگه ،
نمی ذاره که انسان آرامش و حس رضایت رو تجربه کنه.
همه اش درگیر عذاب وجدانی و خودخوری می کنی.
می شه با خ.ا زندگی کرد؟ می شه زنده موند ، اما زندگی نه.

خ.ا نمی ذاره که انسان به اهداف اصلی زندگیش برسه.
جلوی شکوفا شدن استعداد های خدادادی و نهفته ی ما رو می گیره.
آثار مادی و معنوی این گناه به اندازه ای هست که جلوی رشد آدم رو بگیره.

حس اضطراب و استرس بعد و قبل از خ.ا ، زندگی رو به کام آدم تلخ می کنه.

بچه ها حالا که فهمیدیدم ، باید ترک کنیم.
باید عزم کنیم و تصمیم بگیریم ،
وقتی تصمیم گرفتی که ترک کنی ، باید بپذیری که از چیز هایی چشم بپوشی و خودت رو به چیز های دیگه نزدیک کنی.
کسی که می خواد رتبه ی زیر هزار کنکور بیاره ، باید به روزی ۱۰ ساعت درس خوندن تن بده.
امکان نده ،‌ کسی درس نخونه و بتونه رتبه ی خوب بیاره.

اما اون چه چیز هایی هستن که باید بهشون تن داد؟

همگروهی های عزیز من ،
حالا که مطمئن شدید می خواید ترک کنی لطفا در قدم بعدی به این سوال جواب بدید

چه عوامل محیطی و ذهنی شما رو به خ.ا نزدیک می کنن؟ باعث ایجاد وسوسه در شما می شن و پاکی شما رو به خطر می اندازن؟
برعکس ، چه عوامل محیطی و ذهنی ، به پاکی شما کمک می کنن؟ باعث می شن که راحت تر بتونین ترک کنید؟

بجنبید دوستان 49-2

انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام به همه، در شروع ماه محرم،برای همه بچه های گل برکت رو آرزو میکنم.. و ایشالا ثوابامون توی این ماه سر به فلک بکشه وخدا آزما راضی باشه. 
متنی که از صبور عزیز خوندم(کلمه به کلمه ش رو هم خوندم) تا جایی میشه گف باهاش موافقم و تا جایی مخالف. 
اول بریم سراغ موارد مخالف. آقا به نظر من توی مسابقات گروهی، اولین چیزی که مهم هست اینه که سرگروهی که انتخاب میشه برای یه گروه، باید خودش این توانایی رو داشته باشه که اعضای گروهش رو با هم ارتباط بده. باید سرگروه بتونه مدیریت کنه و اهداف گروه رو پیش ببره. مشکلی اگه هست از سرگروه هست نه مسابقه گروهی. مسئله بعد حالت رقابتی شدنِ سبز،زرد،قرمز هست که بنظرم خیلی هم خوبه این رقابت باشه. منتها اگه خدای نکرده حالتی پیش بیاد که از قرمز شدنِ شخصی توی گروه رقیب کسی خوشحال میشه، وجدانا دیگه دور بعدی وجدان خودشو بذاره وسط و واقعا نیاد برای مسابقه. ارتباطی که اعضا با هم دارن، چه توی گروه و چه ارتباط جمعیِ بچه ها هم بنظر من دست خودشونه. ما نمیتونیم ایراد رو از کانون و مدیراش بدونیم که بچه ها با هم کمتر در ارتباطن یا اینکه اصن نیستن. 
اما این نکته ای که میگی راجب ارتباط بچه ها، قبول دارم که خیلی داغ و پر شور و شلوغ نیست کانون 
مورد بعدی تمِ مذهبی کانون هستش. که اینم خب باز خیلی بستگی به خود فرد داره که تا چه حد مذهبی باشه و اعتقاداتش رو بخاد بیان کنه توی کانون.. راجب تم مذهبی هیت که خب احساسم اینه که افراط نیست توش..
حالا برم سراغ مواردی که باهات موافقم صبور جان:
بنظر من توی یه مسابقه گروهی، اینکه سرگروه وظیفه ش رو درست عمل نمیکنه، دقیقا به گروه آسیب میزنه و بنظر من باید خودِ اعضای اون تیم، به سرگروهشون فیدبک بدن که آقای سرگروه اینجای کار رو داری بد عمل میکنی. درستش کن. برای ارتباط هم پیشنهادی که میتونم بدم، اینه که سرگروه بچه ها رو ترغیب کنه که بچه ها به جز با سرگروه، با همدیگه هم پ.پ رد و بدل کنن.. 
مورد بعدی که باهات موافقم، "پایگاه بسیج" هست. این گروهی که به عنوان رهروان پاکی و نسیم حیات هست، بنظرم لازم نیست وجودش چون باز یه گروه داریم به اسم پسرونه، یکی هم دخترونه که رمز دارن.. دیگه پس هیچ پسری اگرم بخاد نمیتونه بره  توی گپ دخترونه وبرعکس چون جفتشون،رمز دار هستن. برای موردِ بعدی که من خودمم دو بار پیشنهادشو دادم، ادغام گروهای مسابقه گروهی بود که همه گروه ها یه جا مسابقه بدن. نه اینکه دخترا اون سمت برا خودشون، پسرا برا خودشون. چون دخترا نهایت 3 گروه شن ولی خب پسرا میبینیم واقعا 5 گروه راحت میشه. منطقی هم که به عنوان استدلال میارم اینه که چطور توی مسابقات فردی، همه تاپیکا مختلط هست ولی توی گروهی ها نمیشه گروهٍ دخترا کنار پسرا مسابقه بدن.
اما پیشنهادم. با کانال تلگرامی که مخالفم چون بالاخره همه عکس پروفایل دارن و به دلایلی که واضح هست، نمیخایم دیده شه عکسمون...ولی راجب تبلیغ اینستاگرامی موافقم... بدجورم موافقم. چون فکر کنین یه نفر رو هم ما بتونیم باعثِ نجاتش از خ.ا شیم، چقددر کار کردیم..من که میگم بسه همون یه دونه..هرکسی میتونه اگه دوس داشت که پیج اینستامون رو فالو کنه، یه اکانتِ دوم برا خودش بسازه و فالو کنه. اینم راه حلش. 



و حالا دعوت به همکاری:1- از بچه های اینجا کی حاضره به من کمک کنه تا (با موافقت بقیه مدیرای عزیز این سایت) پیج اینستاگرامی کانون رو راه بندازیم؟
2- کی برنامه نویسی اندروید بلده یا آشنای وارد داره که بتونیم یه app درست حسابی بسازیم واسه کانون؟

( به قول آتریسا) پ.ن1 : ممنون از صبور عزیز که منو به فکر انداخت و باعث شد که فکر کنم راجب گسترشِ دامنه ی کانون 
پ.ن2: لطفا ساده و بدون مطالعه (حداقل پیشنهادای این پست) از کنارش رد نشین...
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
داداش های عزیز رهروان سلام
اول خسته نباشید میگم به همگروهیام نوبادی و عاشق فاطمه زهرا و مستردگرش ، ان شاالله این هفته و هفته های بعد سبز پررنگ باشین
خب از اونجایی که نیم ساعتی میشه وارد جمعه شدیم من اعلام وضعیت کنم چون بعیده فردا بتونم
این هفته نسبت به هفته قبل راحت تر و سریع تر گذشت برام. جوری که متوجهش نشدم. دلیلش شاید مشغله باشه و امیدوارم همیشه کاری برای انجام دادن داشته باشم تا وسوسه نشم.
به ثباتی که هفته قبل مد نظرم بود و مغرور نشدن رسیدم و از این بابت خوشحالم
برای هفته آینده باید یک گام رو به جلو بردارم و اون اینه که برای نماز خوندن هام یه فکر اساسی کنم چون اصلا راضی نیستم از خودم
به امید پاکی هممون 1

Hamed6
هفته دوم
وضعیت رعایت موارد سه گانه : سبز
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 سپاس شده توسط
سلام به همگی  303

محمد_93/گروه اول(متاسفانه اسمم گروهم رو نمیدونم)/سبزززز
هفته که گذشت:این هفته واقعا هفته سختی بود برام و خیلی خسته کننده واقعا نمیتونم درک کنم بخشی از اموزش هایی که تو سربازی میبینیم برای چیه....
هفته که می اید:امیدوارم هفته بهتری باشه و روزهای ارام تری باشه
[تصویر:  355b0c83-680a-44de-b22b-8fa226123a99-7457402.png]
 سپاس شده توسط
سلام دوستان، من هم با بخش زیادی از حرف های صبور عزیز موافقم اینکه ما برای ترک این گناه پناه اوردیم به این سایت واسه این بوده که با چهار نفر مثل خودمون اشنا بشیم و مشکلاتمون رو با هم در میون بذاریم و از تجربه کسایی که ترک کردن استفاده کنیم ولی به نظرم فضای فروم یا سایت نسبت به شبکه های مجازی طوریه که ادم کمتر رغبت میکنه که فعالیت کنه، من دور قبلی که سرگروهم ارمین عزیز بود به قدری بهم لطف داشتن و کمک کردن که من بیشترین پاکی رو تو این چند سال تو همون دوره جمع کردم که واقعا خدا خیرشون بده و من از ته دل ازش تشکر می کنم ولی دور بعد من عملا هیچ همگروهی و سر گروهی نداشتم  که پیگیر حال همگروهیاش باشه و همگروهیای خودم رسما هفته ای یه بار بزور سر میزدن به کانون، یا اینکه یه روز رو اختصاص دادن به هر نفر واسه اینکه بیاد حرف دلشو بزنه و بقیه بهش راه حل بدن و باهاش هم فکری کنن ولی در واقعیت همچین اتفاقی نمیافته و گرنه من دیروز روز ختم صلواتم بود و دست همه کسایی که واسم صلوات فرستادن میبوسم ولی من از اوضاع احوالم گفتم ولی خیلی زود پست من رفت زیر پستای دیگه خب من این حرفا رو روزی هزار بار با خودم مرور میکنم یا مثلا به دیوار اتاقمم میگفتم فرقی نمی کرد ولی در کل از حق نگذریم  من اولا که عضو سایت شدم یه حس بدی داشتم و اصلا فکر نمی کردم بخام مداوم سر بزنم ولی مرام بعضی از بچه های سایت رو دیدم واقعا وابسته شدم، امیدوارم دوستان از دستم ناراحت نشن چیزایی که تو دلم بود گفتم و قصد و غرضی نداشتم. 
مخلص همگی   53 53 53
موری/بیرق سبز/سبز
ارزیابی هفته ای که گذشت:خوب بود،خب...ام...به برخی کارام رسیدم به بعضیام نه...
هفته بعد:اونایی که نرسیدم اوکی کنم(ی سری کارای روزانه ست نه فقط مختص یبار انجام دادن و تموم شدن)...ی سری کار دیگه هم هست

صبورجان حرف حق ک جواب نداره،بخاطر برخی مسایلم الان حرفم نمیاد فقط میتونم موفق باشی دادا 302
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
سلام بچه های گل گروه آقا تعداد روزای پاکیم از 30 روز هم گذشت 4chsmu1 خودمم باور نمی شه
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
مبارک داداش انشالله دو سالگیتو تو تاپیک افتخارات تبریک بگیم 317 302
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
 سپاس شده توسط
(1396 شهريور 29، 1:08)nobody31 نوشته است:
سلام 
نوبت محسن عزیز هم فرا رسید
14 تا صلوات سهم من
الباقی دوستان هم بشتابید ...
از محسن هم میخوایم که برامون از خودش بگه ... تازگیا ستاره سهیل شده انگار ...
محسن جان بیا و طلسم سکوتت رو بشکن 302 
منتظرتیم داداش


(29 شهریور ، ساعت 2:08)




(1396 شهريور 29، 17:28)mohsen73 نوشته است: سلام، ممنون از دوستایی که واسم صلوات فرستادن  53 53 53 
امروز روز منه انگار، راستش مشکل اصلی من کمبود شدید اعتماد به نفسه که در طول این سالایی که گرفتار این گناه بودم از بین رفته و بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تو شروع کردن یه کار و ترسی که از شروع یه کار دارم اگه استارت بزنم خیلی زود نا امید میشم و شکست می خورم از جمله خود ترک همین گناه، خیلی سعی کردم گذشته ای رو که به گند کشیدم فراموش کنم ولی انگار دست از سرم بر نمی داره... 
امسال سال سرنوشت سازیه واسه من و میخام درست و حسابی تلاش کنم و واسه هدفام بجنگم که البته در راسش ترک این گناه هست این اخرین فرصتیه که میتونم خودمو حداقل به خودم اثبات کنم. 
واسم دعا کنید، دوستون دارم  53 53  53 


(29 شهریور ، ساعت 18:28)



(1396 شهريور 31، 0:35)mohsen73 نوشته است: سلام دوستان،من دیروز روز ختم صلواتم بود و دست همه کسایی که واسم صلوات فرستادن میبوسم ولی من از اوضاع احوالم گفتم ولی خیلی زود پست من رفت زیر پستای دیگه خب من این حرفا رو روزی هزار بار با خودم مرور میکنم یا مثلا به دیوار اتاقمم میگفتم فرقی نمی کرد .

ولی در کل از حق نگذریم  من اولا که عضو سایت شدم یه حس بدی داشتم و اصلا فکر نمی کردم بخام مداوم سر بزنم ولی مرام بعضی از بچه های سایت رو دیدم واقعا وابسته شدم، امیدوارم دوستان از دستم ناراحت نشن چیزایی که تو دلم بود گفتم و قصد و غرضی نداشتم. 
مخلص همگی   [تصویر:  53.gif] [تصویر:  53.gif] [تصویر:  53.gif]

(31 شهریور ، ساعت 2 )






آقا لطفا در این سه تا نقل قول فوق لحظاتی تآمل کنید ، سپس فاعتبروا یا اولوالابصار


راجع به بحث اخیر ، من میخوام یه خورده رک حرف بزنم ، امیدوارم کسی از دستم ناراحت نشه ...
ما مسلمونا یه آیه تو قرآن داریم ، که مخصوص این جور موقعیتاس :
«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییردهند
دوستان عزیزم ، مقیاس کوچیک تر قوم در این آیه ، میشه همین مجموعه ی کانون خودمون ... 

منتظر کی هستید ؟
تغییر رو باید خودتون شروع کنید آقایون
وضعیت مدیران اینجا رو که می بینید ، بندگان خدا حسابی گرفتارند ، آرمین طفلک کلی درد میکشه و گرفتار دوا و دکتره ... طاهر عزیز سربازیه ... بقیه هم خب گرفتاری های خودشون رو دارند ...

 چرا همه نمیایم وسط و اندازه سهم مون به این مجموعه کمک نمی کنیم ؟
چرا در حدی که میتونیم به همدلی ها و رفاقت ها توی کانون دامن نمی زنیم ؟
خب اگه توی یه گروه سرگروه گرفتاره ، یا بقیه ی اعضا احوالمون رو نمی پرسند ، چرا ما سراغشون رو نمی گیریم ؟
مگه فرق ما با بقیه چیه ؟ فرق ما با مدیرا چیه ؟
همه مون آدم ایم و همه مون یه درد مشترک داشتیم که اومدیم اینجا با کمک اول خدا و بعد دوستان واسش چاره ای پیدا کنیم ، پس چرا توقعات مون از بعضیا بیشتر از خودمونه ؟ 
چرا به اندازه ای که برای خودمون حق قائلیم ، به همون اندازه تکلیف قائل نیستیم ؟
مگه کسی که اینجا شده مدیر ، داره از جایی حقوق میگیره و یا میتونه توی جامعه یا پیش فک و فامیل ژست بگیره و پُز جایگاهش رو بده ؟
اصلا تا به حال شده به این فکر کنید چرا مدیران اینجا دارند مفت و مجانی از عمرشون برای ماها میذارند ؟
این همه سال ، این همه ماه ، این همه روز ، این همه هفته ، این همه ساعت برای ما نشستند ، فکر کردند ، طراحی کردند ، وقت گذاشتند ، حرف زدند و تایپ کردند ... آیا اگه ماهم جای اونا بودیم ، اینقدر حاضر بودیم وقت بذاریم ؟
اگه الان چند وقته از عضو شدن مون توی این کانون میگذره ، چقدر حاضر شدیم برای بقیه وقت بذاریم ؟
چقدر به حرفای بقیه گوش دادیم و برای مشکلات شون فکر کردیم و وقت گذاشتیم برای حرف زدن باهاشون ؟؟؟؟؟ هان ؟؟؟؟
نمونه اش رو همین بالا تر آوردم ....
چرا هیشکی به درد و دل و حرفای محسن توجه نکرد ؟ چرا هیچکی هیچ جوابی بهش نداد ؟ 
دوستانی که دنبال تبلیغ می گردند ، من نفهمیدم دغدغه شون کمیت هستش یا کیفیت ؟؟؟ الان برای همین 25 نفر فعال رهروان در این دوره از مسابقات  مگه این کانون میتونه با کیفیت راضی کننده خدماتی ارائه کنه که شما میخواید آدمای بیشتری رو وارد کنید ؟؟؟؟ به قول خود دوستان تا الان ده هزار نفر عضو وارد این مجموعه شده ، اگر کیفیت رضایت بخشی براشون داشت که تعداد فعال ها و پایه کارها و مدام سرزننده ها بیشتر از این بود !!! همین تعدادی هم که موندند به قول محسن به خاطر توجه و مرام و معرفت بعضی از بچه های کانون موندند ...  لابد به بقیه به اندازه ی کافی توجهی نشده که غریبگی کردند و احساس بی فایدگی و بارشون رو گذاشتند رو کولشون و رفتند... پس مشکل کانون لااقل در حال حاضر عدم شناخته شدن نیست که  برای رفعش دنبال تبلیغ باشیم ... بلکه اونجوری که من توی این مدت کمی که بودم متوجه شدم ، نبود ایثار و گذشت و فداکاری در اعضا بوده ... همه مون با توقعات بالا میایم اینجا و دوس داریم همه برامون وقت بذارند و درحالیکه خودمون شاید خیلی برای کسی وقت نذاریم ... اینجا همه مثل هم هستیم ... تقریبا تازه واردها تنها و غریبه اند ... خب اگه خودشون نخوان وارد این محیط بشند و گرم بگیرند و برنامه بریزند و خلاصه خودشون حضورشون رو جدی نگیرند ... ممکنه بقیه هم زیاد فرصت نکنند براش وقت بذارند . اینجا یه مجموعه با ده ها کارمند حقوق بگیر و بی دغدغه نیست که مدیراش کل فکر و ذهن شون رو بذارند روی اعضا ... اینجا یه مجموعه است که رشدش ، پیشرفتش ، شلوغی اش ، مدیریت اش همه و همه از ابتدا با خود اعضا بوده و جلو اومده تا الان و الان هم خودمون باید گرم نگهش داریم ... خودمون باید براش وقت بذاریم ...خودمون و خودمون و خودمون.

والا من الان دو ماهه وارد کانون شدم ، والله خیلی راضی ام ... خیلی کمکم کرده ... حسرت این رو میخورم که کاش زودتر میومدم ...ولی خب لابد حکمتی بوده توش ! من خودم اصلا وقت آزاد ندارم ، ولی احساس وظیفه میدونم که برای چنین مجموعه ای که به من کمک میکنه من هم در عوض چند قدم کوچیک بردارم تا در این صدقه ی جاریه سهمم رو ادا کرده باشم.
از بقیه بچه ها هم انتظار میره که کانون رو از این زاویه نگاه کنند ، مثل یه ماشین که با کمک عموم اجزاش به حرکت در میاد ، اگه تعدادی از بخش ها کم کاری کنند در کیفیت کل مجموعه شاهد اُفت خواهیم بود ، پس بیاید سهم مون رو در این جرکت جمعی پیدا کنیم و اون رو ادا کنیم ... فقط طلبکار نباشیم و به تکالیف مون هم فکر کنیم ... من این حرفارو به خودمم میزنم ، فکر نکنید فقط با بعضی از دوستان هستم ، یادمه سر یه موضوعی خیلی به آرمین فشار آوردم و مدام ازش پیگیری میخواستم که بهم یه تلنگر وارد کرد و من بیشتر متوجه جایگاه خودم و آرمین و کانون شدم.

بچه های خوب و نازنین کانون پس همه باهم برای پاکی و برای خدا به پیش ... Khansariha (69) 




*********************************************************************


و اما برای محسن جان چند جمله بنویسم تا شاید از دلش در بیارم به این بهونه  4chsmu1 :
محسن جان اگه یادت باشه قبلا هم بهت گفتم ، اول از همه باید به این که تو میتونی پاک بشی و این موضوع  رو برای همیشه ترک کنی جوری که دیگه حتی فک کردن ات بهش هم برات خیلی مسخره بیاد ، ایمان بیاری ... این یه واقعیته ... فک نکن شعار و توهم و دلداری الکیه ... باید به این باور برسی که تو امکان این رو داری که به چنان شرایطی از پاکی برسی ... گاهی وقتا ماها همش شک داریم ، همش تردید داریم ... هی فک میکنیم که نمیتونیم پاک بشیم و این همیشه گوشه ی ذهن مون خلجان میکنه ... این فایده نداره ... باید در تأملاتت به این سطح از باوری برسی که ترک امری شدنی و ممکن هستش ... برو صحبت کن با کسایی که چندماهه پاک اند و از اوضاع و احوالشون بپرس ... برو توی بخش بهترین ها و یکی رو پیدا کن که روزاش سه رقمیه و ببین چه شور و انرژی داره تا ایمانت به این قضیه بیشتر بشه ... وقتی باورت به این که تو هم میتونی ترک کنی رفت بالا ، و آروم آروم پا در مسیر پاکی گذاشتی ، هرچقدر که روزهای پاکت بیشتر بشه ، اون ایمان پررنگ تر میشه و تو خودت رو بیشتر باور میکنی و اعتماد به نفس بالاتری پیدا میکنی ... به طرزی که وقتی به پاکی کامل رسیدی ، تو تبدیل میشی به یه آدم بااعتماد به نفس بالا ، حتی از اون محسن قبل اعتیاد هم بالاتر ... برای افزایش روزهای پاک هم که باید یه برنامه ریزی هوشایارانه ی همه جانبه برای خودت بریزی که خودت در جریانش هستی ...امیدوارم این حرفا برات رهگشا باشه داداش  302



******************************


(1396 شهريور 31، 0:34)mohammad_93 نوشته است: سلام به همگی  303 

هفته که گذشت:این هفته واقعا هفته سختی بود برام و خیلی خسته کننده واقعا نمیتونم درک کنم بخشی از اموزش هایی که تو سربازی میبینیم برای چیه....
هفته که می اید:امیدوارم هفته بهتری باشه و روزهای ارام تری باشه


از جلو نظاااااااااام Khansariha (58) 

 سلام بر محمد جان ، داداش خب برای ما تعریف کن از کدوم بخش های آموزشی سردر نمیاری ، شاید من و البته بیشتر از من باتجربه های سربازی رفته تونستیم فلسفه ی وجودی شون رو برات تشریح کنیم  Khansariha (13)  تا اون وقت با آرامش بیشتری روزات رو سپری کنی



********************************************


(1396 شهريور 31، 8:47)hosseinr نوشته است: سلام بچه های گل گروه آقا تعداد روزای پاکیم از 30 روز هم گذشت 4chsmu1 خودمم باور نمی شه

ماشالله به تو قهرمان ، برو که منم چند روز دیگه پشت بندت وارد ماهانه میشم داداش  2uge4p4





*******************************************



پیغام برای بچه های گروه مون :

عاشق : داداش مراقب خودت باش ، احساس خطر کردی ، بزن تو دهن وسوسه  4chsmu1 ... به زودی به سوالات جدیدت پاسخ میدم ... ممنون که به فکری ... با این فرمونی که ما داریم میریم ...  بوی قهرمانی رو دارم احساس میکنم  Gigglesmile

حامد : ایول به شما عزیز جان ... تخته گاز اومدی تا سی روزه ... بارک الله  49-2 ... مرسی که این هفته هم سبز بودی 302 به زودی در معیت همدیگه گورمون  رو از این سی روزه ( متروکه ! 4chsmu1 )گم میکنیم  Khansariha (69) 


مستر دگرش : داداش ما دلمون تنگ میشه ها ، توروخدا پاشوو بیا ، لااقل روی پنج دقیقه بیا یه حرفی بزن تو رهروان ... حالا هر روز هم که نشد ... لااقل یه بار وسط هفته یه بار اخر هفته ... اینجوری خیلی بهتره ... حواسمون بیشتر به هم دیگه هست ... اگه برات مقدور بود ، خوشحال میشیم که بیشتر ببینیمت ... ایشالا کارای شرکت تون هم رو روال و عالی پیش بره  302



پی نوشت : من چون اعلام وضعیت هام خیلی ویژه و مفصله ، میذارم برای آخر شب ، مراقب خودتون باشید بچه ها  53258zu2qvp1d9v


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
سلام 
دریفت از گروه ثارالله هفته دوم خداراشکر با رنگ سبز س‍‍‍‍‍‍‍‍‌بری شد.
ارزیابی :‌در هفته ای که گذشت خوشخبختانه هیچ گونه ای وسوسه ای بهم سرایت نکرد و منم برای مقاومت کار خاصی انجام ندادم 4chsmu1  َ از لحاظ اجرای برنامه هام بازهم نمازم دست و باشکسته بود بخاطر دیر رسیدن به خونه که قبل از بیرون رفتن کوتاهی میکردم در اقامه نماز.
برنامه هفته آتی :‌
میخوام هدفم رو روی کاغذ بنویسم و یکجا بگذارم تا سر در گم نباشم و تلاشم منسجم باشه در راستای رسیدن به هدف یا اهدافی که دارمَ
باید اینقدر این موضوع که به محض رسیدن به خونه اول نماز بخونم رو ملکه ذهنم کنم که وقتی این کارو نکردم انگار یک چیزی کم داشته باشم این حالتی بشم.
برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم. 49-2
سلام به همگی
سلام به بچه های گروه به خاطر امام حسین

هفته که گذشت سبز خدا رو شکر بود.
[b]nobody31 عزیز، [/b]ممنون از اینکه وقت گذاشتی و این متن رو نوشتی، واقعا حق با تو هست. پارسال که آزادتر بودم خیلی تو کانون بودم و بیشتر استفاده میکردم و خیلی بهم کمک میکرد تا اونجا هم که میتونستم به بقیه کمک میکردم. چشم. نهیت سعیمو میکنم بیشتر تو کانون باشم و پیگیر تر باشم.
این چند وقته دجار وسوسه شدم شدید...ولی در حال مبارزه هستم. کتاب خونی و باشگاه رو تو برنامه هام گذاشتم. به همه توصیه میکنم این دو مورد رو حتما پیگیری کنین.
دیگه حرفی ندارم و ایشالا همگی هفته خوبی رو شروع کنین
یا حق
من فکر میکنم جهت پیشرفت تو برنامه ریزی یک حرکتی بزنم کارهایی که قراره تو هفته آینده انجام بدم رو رو کاغذ بنویسم اخر هرشب جلوی هر کار علامت تیک بگذارم اینطوری بیشتر خودمو تحت کنترل دارم، ضمن اینکه رو کاغذ برنامه ریزی کنم که مثلا میخواهم ۲ سال آینده به چه جایگاهی رسیده باشم و این جایگاه رو تقسیم بندی کنم که لازمه رسیدن به اون داشتن چه مهارتها و چه کارهایی است،اگر قراره زن بگیرم باید با دقت برنامه ریزی کنم برای رسیدن به این هدف در اون زمان چقدر باید پول تو دستم باشه،اینطوری حداقل خیالم راحتته و سردرگم که نیستم حدااقل.و یک مورد که باید ازش دوری کنم جلوگیری از هرنوع رابطه اجتماعی با همکارهای خانم که بعدا ممکنه برام گرون تموم بشه چون ممکنه علاقه ایجاد بشه و اونوقت بجای قرار گرفتن در مسیر هدف بیهوده فکرم درگیر مسائلی بشه که در حال حاضر هیچ ارزشی نداره.
 سپاس شده توسط
(1396 شهريور 31، 13:32)101 نوشته است: بچه های گروه ثارالله کجا هستند؟ منتظرشون هستیم. Khansariha (58)

سلام 101 جون من یکم درگیر بودم ولی الان اینجام تا اعلام وضعیتمو بکنم. 



به نام خدا 
رضا / گروه ثارالله / هفته دوم سبز 
 
برنامه های هفته گذشته: 
اکثرا که برنامه ریزی میکنم، اولش خوب پیش میره ولی بعد شل میشم. پس باید منم مثل دریفت برم سراغ نوشتن اهداف. امیدوارم اهدافی رو که برای آینده این کانون دارم، بتونم اجرا کنم 
برنامه خواب رو نتونستم درست کنم
برای پروژه هم اینقدر توی شرکتمون کار داشتم که اصلا نتونستم برسم بهش
موسیقی خوب بود باز بد نبود ولی همچنان کمه.
برنامه های هفته آینده:
چون در سفر هستم، بعضی کارا مثل پروژه رو فکر نمیکنم بتونم پیش ببرم.
برای موسیقی، حتما باید روزی 1 ساعت تمرین کنم 
برای خواب که فرصت خیلی خوبی دارم که درستش کنم. 


از بچه های ثارالله عذر میخام که زیاد نتونستم به امور گروه برسم. ایشالا جبران بشه... برای این هفته هم ممکنه کمتر بتونم سر بزنم به کانون ولی سعی میکنم هرروز باشم
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
محسن گروه بیرق سبز متاسفانه هفته گذشته همون اول هفته زرد شدم، شرمنده همگروهیا. 
به نظرم مشکلم اینه که واسم تبدیل به عادت شده شاید خیلی وقتا هیچ لذتی نمیبرم ازش، برای رفع این مشکل هم انشالا ورزش رو جایگزینش میکنم از هفته اینده، بطور جدی  Khansariha (69)
این هفته کلاسای دانشگاه هم شرو میشه و من تقریبا 4 روز کلاس ندارم که میخام انشالا واسه کنکور ارشد اماده بشم درست و حسابی، ایام محرم هم که شرو شده و روضه و عزاداری هم انشالا تو برنامم هست.
 سپاس شده توسط
(1396 شهريور 31، 13:37)drift نوشته است: من فکر میکنم جهت پیشرفت تو برنامه ریزی یک حرکتی بزنم کارهایی که قراره تو هفته آینده انجام بدم رو رو کاغذ بنویسم اخر هرشب جلوی هر کار علامت تیک بگذارم اینطوری بیشتر خودمو تحت کنترل دارم، ضمن اینکه رو کاغذ برنامه ریزی کنم که مثلا میخواهم ۲ سال آینده به چه جایگاهی رسیده باشم و این جایگاه رو تقسیم بندی کنم که لازمه رسیدن به اون داشتن چه مهارتها و چه کارهایی است،اگر قراره زن بگیرم باید با دقت برنامه ریزی کنم برای رسیدن به این هدف در اون زمان چقدر باید پول تو دستم باشه،اینطوری حداقل خیالم راحتته و سردرگم که نیستم حدااقل.و یک مورد که باید ازش دوری کنم جلوگیری از هرنوع رابطه اجتماعی با همکارهای خانم که بعدا ممکنه برام گرون تموم بشه چون ممکنه علاقه ایجاد بشه و اونوقت بجای قرار گرفتن در مسیر هدف بیهوده فکرم درگیر مسائلی بشه که در حال حاضر هیچ ارزشی نداره.

منم باهات موافقم دریفت جون. من خودم وقتی هدفام رو مینویسم، خیلی حس تعهد بیشتری بهش دارم و اون روزایی که به برنامه عمل میکنم حس میکنم خیلی حال بهتر و قشنگ تری دارم. برای رابطه با جنس مخالف، فک نکنم بد باشه که در حد دوست یکی باشه..ولی خب اگه فک میکنی که وقتش نیس، بهتره بسپاری به خدا و تکیه بدی و تماشا کنی 53258zu2qvp1d9v
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان