امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

نقل قول: سلام داداش
همین که الان برگشتی برای من یک دنیا ارزش داره.
شهامتت قابل ستایشه، چون خیلی از بچه ها اگر این اتفاق بیافته، کلا می ذارن و می رن.

برای ترک باید جدی تر و محکم تر اقدام کنی.

مشارکت توی اینجا فرصت خیلی خوبیه. 
اگر موافق باشی، برات ختم صلوات هم می تونیم بگیریم. [تصویر:  49-2.gif] 
بسم الله ...
سلام داداش عاشق فاطمه زهرا 
من همه جوره هستم 
فقط ختم صلوات نمیدونم چطوریه ؟
یعنی باید چکار کنم 
امروز بیشتر با خودم خلوت کردم و دارم کارهای لازم رو تفکیک میکنم و اگر بشه بنویسم 
دو روزه دائم وضو میگیرم صبح تا شب 
فکر نمیکنم بی تاثیر باشه
ایشالا تا ببینیم خدا برامون چی میخواد Gigglesmile
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 7، 12:47)Deril نوشته است: درود
دو سه روزه فشار روم زیاده. شب از خواب میپرم. روز تمرکز ندارم کارهام رو انجام بدم و الان از برنامم عقبم. دیروز مجبور شدم از خونه بزنم بیرون. کاش یه دکمه ای داشت خاموش میشد.

سلام برادر
من تقریبا دو ماه اینطثری بودم شب از خواب میپریدم تقریبا دیگه داشتم مریض میشدم
روزی نبود که من خواب راحت داشته باشم 
بخاطر استرس کارفرمای محترم بود که در نهایت محل کار رو ترک کردم و ارتباط تجاری و اجتماعی رو کلا با این شخص قطع کردم که بمب استرس زا بود،
واقعا دیگه کم کم به فکر دکتر افتاده بودم که اواع بعد دوماه درست شد،مثلا اوج خستگی ساعت ۱ شب بیهوش میشدم و ساعت ۱:۳۰ از خواب میپریدم و تا صبح خوابم نمیبرد کلی کار برایتحویل داشتم روزم کلا کسل میشدم و ظهر هم خوابم نمیبرد همش در طول روز چرت میزدم که به زور قهوه خودمو سرپانگه میداشتم،
حتی الان هنوز زنگ موبایلم سایلنت بدون ویبره است،با زنگ خوردن گوشی بدنم میلرزه و استرس شدید میگیرم،لعنت به این افرادی که اینقدر مایه آزار مردمن،یکی میگه کاری کنم که چهار نفر دعام کنن یکی از مردم آزاری لذت میبره ، یک نفر نیست بگه از ارتباط با این شخص راضی باشم،یک سال تمام روانم رو به هم ریخته بود.لعنت
سلام دوستان
 علی جان یک سوالی طرح کردند که احساس کردم منم جا داره این سوال رو مطرح کنم،
من به اسلام اعتقاد دارم چون قرآن رو قبول دارم،اعمالشم تا جایی که بتونم انجام میدم،
ولی یک مسائل ریزی اصلا با منطق من جور در نمیاد،
با منطق من جور در نمیاد جای تمام زنان بی حجاب اروپایی  و آمریکایی و آسیایی در جهنم باشه،چون دین اونها اسلام نیست و زن اگر میخواد مسلمان باشه باید حجاب داشته باشه وگرنه مسلمان نیست و کافره و پیش خدا جایی نداره،
یا همین مسائل پست قبل، اصلا چرا باید چنین مسائلی دغدغه باشه؟؟
یک نامحرم دستش به دست یک نامحرم دیگه خورد ، خب چه اتفاقی می افته،من دختر عمه ام که نامحرمه گاهی تو احوالپرسی با من دست میده و دخترعمه هام اکثرا جلوی من هیچکدوم حجاب ندارن و بعضیاشونم دارن،خب الان چی شد ؟چه اتفاقی افتاد؟ من جهنمی شدم؟ نگاه از روی لذت چه معنایی میده؟ مگر یک مرد عقل نداره که هرجا رسید برایش دیوار کشیدن که به یک زن یا خانم حمله نکنه؟ مگر یک مرد دائم التحریکه که با گرفتن دست یک دختر تحریک بشه؟
اینها تناقضاتیه که برای من سوال برانگیزه، 
لطفا در مقابل جواب به سوالها با جبهه پاسخ ندید،با دلیل که عقل قبول کنه دنبال جوابم نه دلیلی که بصورت روایت و آیه قرآن باشه،واقعا به تناقض رسیدم.
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 7، 21:53)drift نوشته است: سلام دوستان
 علی جان یک سوالی طرح کردند که احساس کردم منم جا داره این سوال رو مطرح کنم،
من به اسلام اعتقاد دارم چون قرآن رو قبول دارم،اعمالشم تا جایی که بتونم انجام میدم،
ولی یک مسائل ریزی اصلا با منطق من جور در نمیاد،
با منطق من جور در نمیاد جای تمام زنان بی حجاب اروپایی  و آمریکایی و آسیایی در جهنم باشه،چون دین اونها اسلام نیست و زن اگر میخواد مسلمان باشه باید حجاب داشته باشه وگرنه مسلمان نیست و کافره و پیش خدا جایی نداره،
یا همین مسائل پست قبل، اصلا چرا باید چنین مسائلی دغدغه باشه؟؟
یک نامحرم دستش به دست یک نامحرم دیگه خورد ، خب چه اتفاقی می افته،من دختر عمه ام که نامحرمه گاهی تو احوالپرسی با من دست میده و دخترعمه هام اکثرا جلوی من هیچکدوم حجاب ندارن و بعضیاشونم دارن،خب الان چی شد ؟چه اتفاقی افتاد؟ من جهنمی شدم؟ نگاه از روی لذت چه معنایی میده؟ مگر یک مرد عقل نداره که هرجا رسید برایش دیوار کشیدن که به یک زن یا خانم حمله نکنه؟ مگر یک مرد دائم التحریکه که با گرفتن دست یک دختر تحریک بشه؟
اینها تناقضاتیه که برای من سوال برانگیزه، 
لطفا در مقابل جواب به سوالها با جبهه پاسخ ندید،با دلیل که عقل قبول کنه دنبال جوابم نه دلیلی که بصورت روایت و آیه قرآن باشه،واقعا به تناقض رسیدم.
داداش بحث بهشت و جهنم نیست واقعا.
من چمی دونم کی بهشتیه، کی جهنمی؟ من خیلی هنر کنم خودم جهنمی نباشم که بعید می دونم با این رفتاری که دارم جهنمی نباشم.
سوالی که هست رو می شه این طور مطرح کرد.
۱- اصلا آیا این ها حکم خدا هستند یا نه؟ برای جواب به این سوال باید یه سوال دیگه مطرح کرد.
اصلا کجا می شه فهمید که حکمی از طرف خداست یا نه؟ خب پاسخ ما این هست که باید به کتاب و سنت و اجماع و عقل مراجعه کرد. ادله اربعه
یعنی مثلا فقیه یعنی کسی که به این چهار تا تسلط داشته باشه می شینه احکام رو استنباط می کنه.
و شما هم یا باید خودت کسی باشی که احکام رو استنباط می کنی، یا نه باید تقلید کنی.
تمام این داستان ها تهش این می شه که یک حکمی درمیاد. مثلا این که با نامحرم دست ندیم.
حالا شما می گی، من دست دادم با دختر عموم، اتفاقی هم نیافتاد.
این مثل این می مونه که بگی من از چراغ قرمز رد شدم اتفاقی هم برام نیافتاد.
یا این که از پل عابر پیاده رد نشدم، سالم هم رسیدم.
بعدش بیای بگی که چرا شهرداری این قدر هزینه می کنه و پل می سازه وقتی می شه از تو خیابون رفت.
نکته اینه که شما خیلی حرفه ای هستی و از توی خیابون رد می شی، اما این احتمال تصادف رو بالا می بره.
شما ده بار، بیست بار رد می شی از خیابون و اتفاقی نمی افته، اصلا تا آخر عمرت رد می شی بدون مشکل.
اما اگر فقط یک بار تصادف کنی، دیگه قابل جبران نیست.
شما با یه خانمی خیلی راحتی و مثل خواهرت می مونه و ... مشکلی هم نیست و ممکنه مشکل هم پیش بیاد.
اما اگر یه بار یه کوچولو کله ات راه بیافته و اتفاقی که نباید بیافته چی؟
بعضی وقت ها هم این طوری نیست که یه دفعه یه اتفاق بد بزرگ بیافته. 
کوچیک کوچیک جمع می شه روی هم و بزرگ می شه.
مثل سیگار. طرف ۱۰ سال سیگار می کشه، مشکلی هم نداره.
ولی همین سیگار باعث می شه که ۱۰ سال کمتر عمر کنه.

من به جرعت می تونم بگم دریفت عزیز و بزرگوار و داداش خوبم که خیلی دوستش دارم
این قدر جا برای پیشرفت داره که خودش ممکنه اصلا فکرش رو نکنه.
مثال می زنم،‌ یه نفر هست خیلی باهوشه. شما می بینیش می گی که این پتانسیلش رو داره که مثلا رتبه ی یک کنکور بشه.
اما طرف درس نمی خونه و رتبه اش می شه پونصد.
اون باید خوشحالی کنه؟ نه واقعا....
چون از تمام ظرفیتش استفاده نکرده....

کسی که می خواد تمام استعدادش رو شکوفا کنه، باید کنکوری و المپیکی تلاش کنه.
تو خانواده یه کنکوری داریم. برای این یه دقیقه هم یه دقیقه است.
من ممکنه یک ساعت رو الکی هدر بدم.

کسی که می خواد کنکوری الهی زندگی کنه، براش یه نگاه هم یه نگاهه، یه دست دادن هم مهمه.
البته یکی می گه من توانم نبود و ترسیدم ضایع بشم و نمی شد کاری کرد و به نظرم اومد بی احترامیه به جمع و .... و دست دادم یا بغلش کردن و ...
کاری ندارم. من خودم n بار تا حالا خ.ا کردم. هزار و یکی گناه ریز و درشت داشتم. توانم نرسیده، زورم نرسیده.
اما اصل قضیه رو زیر سوال نمی برم. می گم خدایا من توانم کم بوده، خودت کمکم کن اولا و خودم ها دارم تلاشم می کنم توانم رو بیشتر کنم دوما.

طولانی شد، ولی بحث مهمیه، نمی شد کوتاه تر جمع بشه. 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام.  53
اومدم بگم اوضام خرابه. Shy 
همه چیز به هم ریخته. هیچ نظمی تو هیچکارم ندارم.
ذهنم  هر جا میخواد میره. 
مساله فقط خ.ا نیست.
مساله انزواییه که توی من به وجود اورده. Hanghead
انگار یه وسواس هایی دارم که نمیذاره هیچ لذتی از زندگی ببرم
چندین ساله که  نه دوست صمیمی . نه ارتباطی. 
حتی درس خوندنم هم تعطیله. .. ّهمیشه خسته ام
چیزی که میدونم اینه که فوق العاده ضعیف شدم.  2
53 53 53
ره آسمان درون است...  53
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 8، 16:43)amoor نوشته است: سلام.  53
اومدم بگم اوضام خرابه. Shy 
همه چیز به هم ریخته. هیچ نظمی تو هیچکارم ندارم.
ذهنم  هر جا میخواد میره. 
مساله فقط خ.ا نیست.
مساله انزواییه که توی من به وجود اورده. Hanghead
انگار یه وسواس هایی دارم که نمیذاره هیچ لذتی از زندگی ببرم
چندین ساله که  نه دوست صمیمی . نه ارتباطی. 
حتی درس خوندنم هم تعطیله. .. ّهمیشه خسته ام
چیزی که میدونم اینه که فوق العاده ضعیف شدم.  2
53 53 53
سلام برادر عزیز
از چند تا چیز به صورت موازی استفاده کن تا با یه شیب عالی ببینی چقدر زود حال و هوات عوض میشه:

1- اول ببین که چرا باید درس خوندنت تعطیل باشه؟ صرفا مشکل جسمی هست یا پای انگیزه و امید و آینده و نداشتن هدف و ... در میون هست؟
خیلی از احساس های خستگی جسمی به خستگی های روحی و روانی مربوط میشه که صرفاً نتیجه اش رو به شکل خستگی جسمی نشون داده.

2- پیش یه دکتر تغذیه برو. چیزهایی که بهت میگه رو انجام بده.
چیزهایی که دوست داری رو بگیر بخور یا به مادرت بگو برات درست کنه.
کلا به شکمت برس.

3- ورزش کن. هر ورزشی که دوست داری.
هم یه ارتباط اجتماعی ایجاد می کنه هم تحرک برات ایجاد می کنه هم ساعاتی رو خارج از منزل به صورت مفید هستی.

4- آدم به خودی خود از زندگی لذت نمی بره.
آدم یه کارهایی انجام میده که به واسطه ی اون کارها زندگی براش شیرین ودلچسب میشه.
به مرور زمان و با کسب توانمندی ها و با تکرارهای پی در پی آدم به جایی میرسه که نفس نفس کشیدن ها هم براش جذاب و دوست داشتنی میشه.

من الان که این پیام رو برای تو ارسال کنم؛
می خوام برم پارک که هم هوایی تازه کنم.
هم طبیعت به چشمم خورده باشه، چشم کمی استراحت کنه و به تماشای زیبایی بنشینه.
هم یک ساعت اومدنی و رفتنی قدم بزنم و با دستگاه ها ورزش می کنم.
هم موسیقی های دلخواهم رو گوش کنم.
هم خرید مورد نیاز خونه رو انجام بدم برگشتنی
و هم هدیه ای که برای تولد دوستم مدنظر هست رو بخرم.

ببین تو یه بازه ی یک الی یک ساعت و نیمه 6 تا کار خوب می خوام انجام بدم که همه اش به نظرم برام لازمه و هر کدومش حالم رو به نوعی خوب می کنه.
نمیشه آدم مدام از صبح تا شب کارهای خوب و دوست داشتنی انجام بده و بعد بگه حال من افتضاح خرابه. از زندگی لذت نمی برم.

من از صبح تا شب یه چیزی حدود 100 الی 200  کار خوب و دوست داشتنی انجام میدم که هر کدوم من رو شارژ می کنه برای کار بعد.
این در حالیه که سردرد شدید هم دارم. حتا همین الانی که دارم این پیام رو برات می نویسم.

برات آرزوی روزهای خوبی رو دارم.  Khansariha (46)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1397 فروردين 8، 16:43)amoor نوشته است: سلام.  53
اومدم بگم اوضام خرابه. Shy 
همه چیز به هم ریخته. هیچ نظمی تو هیچکارم ندارم.
ذهنم  هر جا میخواد میره. 
مساله فقط خ.ا نیست.
مساله انزواییه که توی من به وجود اورده. Hanghead
انگار یه وسواس هایی دارم که نمیذاره هیچ لذتی از زندگی ببرم
چندین ساله که  نه دوست صمیمی . نه ارتباطی. 
حتی درس خوندنم هم تعطیله. .. ّهمیشه خسته ام
چیزی که میدونم اینه که فوق العاده ضعیف شدم.  2
53 53 53
سلام
چرا میای یه سک سک میکنی و میری؟
خوب چرا از دوستان همدردت دوری میکنی؟ هر چی بیشتر مچاله بشی درون خودت ضعیفتر میشی
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
همساده 53 و آرمین 53
ممنونم از پاسخ خوب و  تأمل برانگیزتون
فداتون
ره آسمان درون است...  53
 سپاس شده توسط
برنامه‌ی ختم صلوات گروهی

«رهروان پاکی»
[تصویر:  jsi6_%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%8...8Cd-11.png]
عاشق فاطمه زهرا: تاریخ 96/12/12
درخشنده: تاریخ 96/12/28
53 آقای اراده: تاریخ ۹/۱/۹۷ 53
mohsen73:

rezaKy:
همـت:
majid78:
نقل قول: 8- برنامه ی ختم صلوات:
به هر شرکت کننده از مسابقه، 
روزی اختصاص داده میشه تا در اون روز بتونه دغدغه ها، افکار و مشکلات خودش رو مطرح کنه.
در این روز سایر بچه ها ضمن گوش دادن به اون فرد، می تونن راهکارها و نظرات خودشون رو برای کمک به دوست شون ارائه بدن.
ضمن اینکه به نیت چهارده معصوم، برای حل مشکلات و رفع دغدغه های اون فرد ختم صلواتی برگزار میشه. یعنی هر کدوم از دوستان به نیت 14 معصوم برای حل مشکلات اون فرد، 14 صلوات می فرسته.
مجموع صلوات ها شمارش میشه و در نهایت به تاپیک ختم صلوات انتقال داده میشه.

توجه:
کسی اگه دغدغه یا مشکل خاصی نداره، می تونه از تجربه هاش بگه. هر چیزی که دوست داره تو اون روز برای بچه ها تعریف کنه و بقیه حرف هاش رو بشنون.
۱۴ صلوات برای داداش اراده
برای این که اراده ی قویش رو دوباره بازیابی کنی و با قدرت توی مسیر پاکی جلو بره
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام عاشق جان ممنوم از توضیحات و وقت زیادی که برای تایپ گذاشتی،
قطعا این سوال من برای شما هم جواب نداره، 
بنظر من مثالی که زدی قیاس مع الفارغه ،وارد تشبیهاتش نمیشم که چرا اینها با هم قابل قیاس نیست چون پست طولانی میشه و بحث جدید ایجاد میشه،  
یک تشبیه که خودم گاهی استفاده میکنم:
قرآن رو به دکتر تشبیه میکنم، وقتی آدم مریض بشه بره دکتر و دکتر دارو تجویز کنه،چون دکتر رو قبول داریم پس داروهایی که میده رو قبول داریم،
وقتی  اصل قرآن رو قبول کردیم پس پیامبرانش رو که قرآن معرفی کرده قبول داریم و همینطور احادیث و روایات،
من اصل قرآن رو با تحقیق و نه با تقلید قبول کردم،من قبل از قبول کردن قرآن،حدود ۴ سال میشه که ایمان کامل آوردم ، بازه قبل از اون مدتی بود حتی خداراهم قبول نداشتم،
ولی همین قرآن کریم انسان رو دعوت به تفکر میکنه، من هم دارم فکر میکنم،
من تقریبا ۹۰ درصد دانش ام در کارم رو از افرادی آموختم که خارج از کشورن،خیلی هاشونم زن بودن،همون آقایی که دینش اسلام نیست من تا آخر عمر بهش مدیونم چون بیس کارم رو از اون یادگرفتم،همون خانمی که دامن بالای زانو میپوشه من رو به خودش مدیون کرد که دوره های آموزشی شو بدون هزینه گرفتم و میخوام باهاش یک عمر زندگی کنم و فردا اونه که جلومو میگیره من راضی نبودم بدون صرف هزینه از خدماتم استفاده کنی و هر شزایطی تو کشورت حاکمه به من ربطی نداره ، چیزی که هزینش رو ندادی استفاده از مجاز نیست ، این بدترین حالتش بود که گفتم و خودم جوابی ندارم فردای قیامت بهش بدم،بحث خودارضایی و گناه و ... رو بگذاریم کنار، وقتی قرآن و پیامبران حدود پوشش رو مشخص کردن، ۹۹ درصد اشخاص خارجی این حدود رو رعایت نمیکنن و دارن زندگی میکنن، چرا یک نفر که در سطح دنیا به خیلیها خیر رسونده چون حجاب نداره باید تو آتش دوزخ بسوزه،اگر اینطور نیست و قرار نیست تو آتش جهنم بسوزه و اعمالش سبک سنگین میشه و شاید این اتفاق نیفتده پس تکلیف حجاب چی میشه؟ اگر قابل سبک سنگین کردنه پس این همه تاکید شدید براون چیه؟
الان با این توصیفات تمام جمعیت زنهای خوب و بد همه و همه منها محجبه هایی که اعمال درست انجام دان همگی باید مجازات بشن بخاطر وضع ظاهری که دارن و هیچ کاری به اعمال انسان دوستانه و خیری که انجام دادن هم نداریم، همه منتقل میشن به جهنم،این سوال بی پاسخه، تکلیف اونها چیه،اگر جواب منفی و نمجازات نمیشن پس تکلیف حجاب چی میشه.
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی,
 سپاس شده توسط
خیلی ممنونم برای ختم صلوات
مهمترین دغدغه زندگیم الان ترک این لعنتیه
تقریبا کل زندگیمو اثرگذاشته
ازدواج رو 
افکارم رو
خیلی برام سخت شد یهو
درامد کار ترک ازدواج درس 
آخه چقدر میکشه ادم  Hanghead
دعام کنید
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 9، 13:43)آقای اراده نوشته است: خیلی ممنونم برای ختم صلوات
مهمترین دغدغه زندگیم الان ترک این لعنتیه
تقریبا کل زندگیمو اثرگذاشته
ازدواج رو 
افکارم رو
خیلی برام سخت شد یهو
درامد کار ترک ازدواج درس 
آخه چقدر میکشه ادم  Hanghead
دعام کنید
سلام داداش
ممنون که درخواستم رو رد نکردی و برای ختم صلوات اومدی. 302 
من فکر می کنم که یک چرخه ای وجود داره.
این که مشکلات آدم رو به سمت خ.ا سوق می ده و از اون طرف خ.ا مشکلات رو زیاد می کنه.
فردا امتحان داری، استرس می گیری، برای رفع استرس خ.ا می کنی، بعدش عذاب وجدان می گیری و از درس می افتی، دوباره استرس،‌ دوباره خ.ا، بعد امتحان رو خراب می کنی، بعد ناراحتی و ....
این چرخه معلوم نیست آدم رو به کجا می رسونه؟
راهش اینه که این چرخه رو یه جا کاتش کنی.
به جای خ.ا بری دنبال حل مشکلات باشی.
اگر خ.ا کردی، بعدش سریعا خودت رو بازیابی کنی و خودخوری نکنی...

این احساس به بن بست رسیدن رو ممکنه خیلی ها تجربه کرده باشن.
اما این احساس زمانی ایجاد می شه که شما توی یکی از این چرخه های بدبختی افتادین.
باید یه جا دستی کشید و از چرخه دراومد....
و انتظار نداشته باشیم، با اولین اقدام همه چی درسته،‌ خلاصه که گاو نر می خواهد و مرد کهن
(1397 فروردين 9، 11:41)drift نوشته است: سلام عاشق جان ممنوم از توضیحات و وقت زیادی که برای تایپ گذاشتی،
قطعا این سوال من برای شما هم جواب نداره، 
بنظر من مثالی که زدی قیاس مع الفارغه ،وارد تشبیهاتش نمیشم که چرا اینها با هم قابل قیاس نیست چون پست طولانی میشه و بحث جدید ایجاد میشه،  
یک تشبیه که خودم گاهی استفاده میکنم:
قرآن رو به دکتر تشبیه میکنم، وقتی آدم مریض بشه بره دکتر و دکتر دارو تجویز کنه،چون دکتر رو قبول داریم پس داروهایی که میده رو قبول داریم،
وقتی  اصل قرآن رو قبول کردیم پس پیامبرانش رو که قرآن معرفی کرده قبول داریم و همینطور احادیث و روایات،
من اصل قرآن رو با تحقیق و نه با تقلید قبول کردم،من قبل از قبول کردن قرآن،حدود ۴ سال میشه که ایمان کامل آوردم ، بازه قبل از اون مدتی بود حتی خداراهم قبول نداشتم،
ولی همین قرآن کریم انسان رو دعوت به تفکر میکنه، من هم دارم فکر میکنم،
من تقریبا ۹۰ درصد دانش ام در کارم رو از افرادی آموختم که خارج از کشورن،خیلی هاشونم زن بودن،همون آقایی که دینش اسلام نیست من تا آخر عمر بهش مدیونم چون بیس کارم رو از اون یادگرفتم،همون خانمی که دامن بالای زانو میپوشه من رو به خودش مدیون کرد که دوره های آموزشی شو بدون هزینه گرفتم و میخوام باهاش یک عمر زندگی کنم و فردا اونه که جلومو میگیره من راضی نبودم بدون صرف هزینه از خدماتم استفاده کنی و هر شزایطی تو کشورت حاکمه به من ربطی نداره ، چیزی که هزینش رو ندادی استفاده از مجاز نیست ، این بدترین حالتش بود که گفتم و خودم جوابی ندارم فردای قیامت بهش بدم،بحث خودارضایی و گناه و ... رو بگذاریم کنار، وقتی قرآن و پیامبران حدود پوشش رو مشخص کردن، ۹۹ درصد اشخاص خارجی این حدود رو رعایت نمیکنن و دارن زندگی میکنن، چرا یک نفر که در سطح دنیا به خیلیها خیر رسونده چون حجاب نداره باید تو آتش دوزخ بسوزه،اگر اینطور نیست و قرار نیست تو آتش جهنم بسوزه و اعمالش سبک سنگین میشه و شاید این اتفاق نیفتده پس تکلیف حجاب چی میشه؟ اگر قابل سبک سنگین کردنه پس این همه تاکید شدید براون چیه؟
الان با این توصیفات تمام جمعیت زنهای خوب و بد همه و همه منها محجبه هایی که اعمال درست انجام دان همگی باید مجازات بشن بخاطر وضع ظاهری که دارن و هیچ کاری به اعمال انسان دوستانه و خیری که انجام دادن هم نداریم، همه منتقل میشن به جهنم،این سوال بی پاسخه، تکلیف اونها چیه،اگر جواب منفی و نمجازات نمیشن پس تکلیف حجاب چی میشه.
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی,

داداش همونطور که توی پست قبل گفتم، فکر نمی کنم این طوری باشه.
یعنی کل خانم های بی حجاب رو بگیرن بفرستن توی جهنم و از اون طرف همه ی محجبه ها رو توی بهشت.
حجاب یکی از دستورهای پیامبر هست و اعمال سنجیده می شه.
توی قرآن آیات حجاب به تعداد انگشت های یه دست نیست ولی آیاتی که اقامه ی نماز رو آورده، قابل شمارش نیست.

این شدت موکدی که تو می گی اگر باشه، فکر می کنم از جای دیگه ای آب می خوری.
اول این که این موضوع جنبه ی اجتماعی و اثرات اجتماعی روی جامعه داره.
خیلی توی این سایت دیدم که بچه ها از بدحجابی خانم ها و ساپورت پوشی و ... شکایت می کنن.
دوم این که این موضوع خیلی مشهوده، یعنی اولین بار که شما فردی رو می بینی، اولین چیزی که می بینی حجاب و پوششه.
و دلایلی از این قبیل...
نقل قول: وقتی  اصل قرآن رو قبول کردیم پس پیامبرانش رو که قرآن معرفی کرده قبول داریم و همینطور احادیث و روایات،
من اصل قرآن رو با تحقیق و نه با تقلید قبول کردم،من قبل از قبول کردن قرآن،حدود ۴ سال میشه که ایمان کامل آوردم ، بازه قبل از اون مدتی بود حتی خداراهم قبول نداشتم،
این رو بعدا باهاش کار دارم، سر فرصت 4chsmu1
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 9، 11:41)drift نوشته است: الان با این توصیفات تمام جمعیت زنهای خوب و بد همه و همه منها محجبه هایی که اعمال درست انجام دان همگی باید مجازات بشن بخاطر وضع ظاهری که دارن و هیچ کاری به اعمال انسان دوستانه و خیری که انجام دادن هم نداریم، همه منتقل میشن به جهنم،این سوال بی پاسخه، تکلیف اونها چیه،اگر جواب منفی و نمجازات نمیشن پس تکلیف حجاب چی میشه.
بازم ممنون از وقتی که گذاشتی,

به نام خدا
رضا و عاشق جان اگر اجازه بدید منم شرکت کنم توی این بحث جالب. سوال ( یا درواقع استفهام انکاریِ) مطرح کردی رضا جان. من با تو هم نظر هستم و میگم هرکسی ( با هر دین و اعتقادی) میتونه اون سبکی رو زندگی کنه که باهاش راحته. 
منم( شاید هممون) توی فامیلمون کسی هست که راحته و خیلی راحت هم دست میده و شاید حتی با روبوسی هم مشکلی نداشته باشه. ولی این که ما دست ندیم چون تحریک ممکنه بشیم، قطعا داریم خودمون رو یه آدم ضعیف النفس فرض میکنیم که امیدی به پیدا کردن قدرت روحی نداره. در واقع اینکه بخایم از دست دادن با نامحرم دوری کنیم، اثر همین خودارضاییه که گرفتارش هستیم. چون خودارضایی کاری میکنه که تا یه زن/دختر دیدیم، فوری مغزمون اون رو برامون یه شیء جنسی فرض میکنه. 
بیاین روی خودمون کار کنیم بجای اینکه از معاشرت با دیگران به بهانه ی تحریک، فاصله بگیریم.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
(1397 فروردين 12، 14:26)rezaKy نوشته است: به نام خدا
رضا و عاشق جان اگر اجازه بدید منم شرکت کنم توی این بحث جالب. سوال ( یا درواقع استفهام انکاریِ) مطرح کردی رضا جان. من با تو هم نظر هستم و میگم هرکسی ( با هر دین و اعتقادی) میتونه اون سبکی رو زندگی کنه که باهاش راحته. 
منم( شاید هممون) توی فامیلمون کسی هست که راحته و خیلی راحت هم دست میده و شاید حتی با روبوسی هم مشکلی نداشته باشه. ولی این که ما دست ندیم چون تحریک ممکنه بشیم، قطعا داریم خودمون رو یه آدم ضعیف النفس فرض میکنیم که امیدی به پیدا کردن قدرت روحی نداره. در واقع اینکه بخایم از دست دادن با نامحرم دوری کنیم، اثر همین خودارضاییه که گرفتارش هستیم. چون خودارضایی کاری میکنه که تا یه زن/دختر دیدیم، فوری مغزمون اون رو برامون یه شیء جنسی فرض میکنه. 
بیاین روی خودمون کار کنیم بجای اینکه از معاشرت با دیگران به بهانه ی تحریک، فاصله بگیریم.


خوشبختانه یا بدبختانه من یکی از هموناییم که راحت دست میده و روبوسی میکنه با همه  Shy اگه سوالی چیزی داشتید بپرسید !
تاحالا یادم نمیاد که اینکارم تحریکم کرده باشه... در واقع اصلا توی اون زمان به این چیزا نمیتونم فکر کنم...
ولی ادما متفاوتن...
همونطوری که توی بخش مثلا مال کودکان یا اورژانس هستم صحنه هایی میبینم که باید ادم تحریک بشه ولی خب اخه اونجا جاش نیست... 
همچنین برام تعریف کردن که تحریک شده باشن....
اینکه میگن دست ندید و پیشگیری کنید یه نسخه ی کلیه.... طرف از کجا بدونه درخشنده تحریک نمیشه ولی یکی دیگه میشه!


--------------

اقا دستام کباب شدن تو این عید!!!

همیشه عیدا زیادتر از حالت عادی تحریک میشم. با خط کش میزنم رو دستم یادم بره Swear1

راه دیگه ایی به ذهنم نمیرسه به خدا....

از یه طرف دلم میخواد از طرف دیگه باید کباب بشم!

خدایا این انصاف نیست... اذیت نکن...
 سپاس شده توسط
به نام خدا

اعلام وضعیت مسابقه گروهی: هفته پنجم

وضعیت پاکی: سبز

برنامه هفته گذشته:
- موسیقی رو که دوتا قطعه داشتم زدم.. قطعه خوابهای طلایی رو هم داشتم که زدم و حله
-زبان آلمانی اصن کار نکردم Hanghead خیلی بد شد واقعا. این هفته باید تا اخرش بترکونم. چنتا فیلم ندیده دارم، چنتا کلیپم هست.
-خواب رو سعی کنم درست کنم. (خجالت میکشم هر دفه میگم خوابو درست میکنم ولی نمیتونم 4chsmu1)
- مطالعه داره عالی پیش میره (بزنم به تخته) الان دارم ملت عشق رو میخونم.

برنامه های هفته آینده:
-انجام درسهای موسیقیم + قطعه For Elis و max payne
- انجام کارای فارغ التحصیلی
- دیدن شبی یک فیلم زبان + یک صفحه لغات 2001
-مطالعه ملت عشق
-خواندن همه ی 119 رکعت نمازِ ممکن در هفته
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان