امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

Smile 
سلام...
خیلی ممنون از خوش آمد گویی همتون دوستان...

من دیروز رو غلبه کردم به شیطان نفس.واقعا واقعا واقعا خیلی خوشحالم
و این پیروزی رو به خودم تبریک میگم 317

مهتاب عزیز منم کامل پست قبلی شما رو خونده بودم...کامل و با دقت
تشکر هم کردم و باز هم میکنم 4fvfcja ولی اینکه حرفی از قرار 42 روزه نزدم به این خاطر بود که شاید نتونم عملیش کنم و فقط در حد حرف بمونه ولی خیلی مشتاقم که توی این پیمان شرکت کنم
و پیروز بشم...10 روزه من رو به اتمامه...امیدوارم این 10 روز با اون 42 روز بشه 52 روز پاکی مطلق
نمی خوام سنگ بزرگ بردارم...میگن سنگ بزرگ علامت نزدنه
ولی همه ی تلاشمو می کنم که این سنگو کنار شما بردارم
برام دعا کنید که خیلی به دعاهای قشنگتون نیاز دارم 4fvfcja
امیدوارم بعد از ماه رمضون هم بتونم از این آیکونای خوشگل برای پیروزیم استفاده کنم
یا حق
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام یه همه دوستانم ،
باورتون نمیشه که چقدر خوشحاام ،
من اول این هفته بعد از یک شبه تلخ برای اولین بار شروع به گشتن نت کردم که ببینم چه وضعی دارم و تازه به عمق فاجعه پی بردم و فهمیدم که من با جهلم و حس لذتم چه بلایی سر خودم آوردم ، با اینکه تو یه محیطه عمومی بودم گریه می کردم تا کانون و شماها رو پیدا کردم و امیدوار شدم ، همیشه سعی کرده بودم که دیگه نکنم اما نمی تونستم ؛ مخصوصا این اواخر که حسابی بهم ریخته بودم و از این کار رنج زیادی می بردم ، اما حالا بعد از خدا اینجا رو دارم 42
_________
ببخشید که دیر اومدم این تاپیک و سلامی بدم (از بس بی حواس شدم )
دوست دارم با همتون آشنا بشم که کم و بیش با خوندن مطالب کانون دارم به طور کلی میشناسمتون 1
منتظر کمکتونم
تو مسابقات هم شرکت کردم اگه کم نیارم ! 4fvfcja
_________
از سها و مهتاب و پانیذ هم تشکر میکنم که منو دیدن . . .
اصلا فکر نمیکردم دیده بشم !
_________
امیدوارم . . .
[تصویر:  23e325e16617.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]



الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.
الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهي، همه شاديها بی ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

اِلـهی.... وَرَبّی.... مَنْ لی غَیْرُکَ ...
الهی ... حالا دیگه من و تو و عبدَک ... (:
ورود شاینی جون و به یاد حق جونو به گروهمون خیییییییییییلی تبریک میگم
اینم یه هورا به افتخارشوووون
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا317




و یه موضوع خیلی بدTears بچه ها من بازم شکستم... دیگه واقعا نمی خوام حامی باشم ... آخه این چه وضعشه به منم میگن حامی؟1744337bve7cd1t81 لطفا خواهشا اسم منو از حامیا حذف کنین چون داره عذابم میده
راستش من این مدت که سفر بودم تقریبا این خودا... رو فراموش کرده بودم ... ولی وقتی اومدم کانون دوباره یادش افتادم و وقتیم یادش میفتم تمام فکرای بد میاد جلوی چشمم دقیقا انگار که دارم فیلم بدی یا عکس بدی می بینم و می دونین من همه شکستام به خاطر همین تصویر سازی قوی ذهنیم بوده !!! مثل این می مونه که همیشه فیلم و عکس بد ببینی !!! ولی این بار می خوام روی فکرم خیلی خیلی کار کنم
این فکره منه که کار دستم میده
با اینکه این همه با برنامه شدم و با اینکه هدف هم دارم ولی وقتی که فکرم کارشو شروع کنه من تسلیمش میشم !!!
پس می خوام رو فکرم کار کنم
کمکم می کنین؟
سها جونم؟ مهتاب جونم؟ کمکم کنین
راستی مهتاب پستتو خوندم و امروز هه ی اونارو تجربه کردم ولی نتونستم بهش غلبه کنم...
یعنی یه بار غلبه کردم ولی دوباره ...یعنی توی مرحله دومش کم آوردم
میشه به این سوال منم جواب بدین؟ که چجوری میشه فکر رو کاملا به کنترل خودمون در بیاریم؟(من فقط 1 راه بلدم اونم افراط توی توجه به خداست مثل اون 2 سالی که پاک بودم و مدام به یاد خدا بودم ... کسی راه دیگه ای که به تعادل نزدیک تر باشه بلد نیست؟)
بازم مرسی
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

شايني جون خوش اومديدKhansariha (48)Khansariha (48)41317

هوررررررررررررررررررررررررررا جان
خواهر گلم:
قصه نخور عزيزم كه زندگي قشنگه
دفعه ديگه كه شكستي

خودم كلتو ميكنم:smiley-yell:
دفعه آخرت باشه:smiley-yell:

ولي من مطمئنم ميتوني
همه اينها يك لحظه است
يك لحظه مقاومت
يك لحظه خدا را از ياد نبردن
يك لحظه سنگيني لبخند خدا را فراموش نكردن
يك لحظه چشمان عاشق خدا را ناديده نگرفتن
317varzeshKhansariha (48)41

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي از دست تو شيطون1313

دور شو از دوستان من
دور شو:smiley-yell:

دوستان
يك لحظه گول شيطون را نخوردن:smiley-yell:13

مواظب خودتون باشيد
مقاوم باشيد
سلامت باشيد
خدا را فراموش نكنيد
چهره زشت عملتون را ببينيد
به كارهايي كه يك لحظه ممكن انجامش بديم خوب فكر كنيد

التماس دعا
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
سلام
اومدم بگم زنده ام.Tears
اگر به عقب باز ميگشتم،همان اشتباهات را تكرار ميكردم ولي كمي زودتر..
نگار؟؟؟
چی شده؟
دیدم نوشتی بیماریت برگشته!
مگه چه بیماری ای داشتی؟
خیلی نگرانم کردی دختر
سعی کن روحیتو حفظ کنی خانومی
می دونم بازم از عهده اش بر میای53258zu2qvp1d9v
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

سلام
(این صدای مسئول تاپیک اصلی تالارها ست که میشنوید)

ورود بانو پونه عزیز رو به گروه "نسیم حیات " تبریک میگم و آرزو میکنم که در کنار هم موفق باشین..

به امید رسیدن همه اعضا به ترککامل صحیح و پایدار...یاعلی.
_________________________________________________________________________

سلام سلام سلام
بازم یه پست طولانی که خواهش میکنم تا آخرش رو بخونین...
فقط یه نکته ..توش احوالپرسی هم هست..دیگه باید ببخشین..
خوبین؟خوشین؟سلامتین؟
چه خبرا؟

هورای عزیز متاسفم..و خودت میدونی که چقدر....میدونی که معتقدم موفقیتهای ما مثه زنجیر به هم متصل هست و شکستها مون هم همینطور...پس حق دارم که غمگین باشم..

در مورد سوالت ..آخر حرفت خودت گفتی کاری که به تعادل نزدیک باشه...
کلید همینه...تعادل....
نظریه حبابی من اینه که ذهن مثه ظرف حباب هست و افکار حباب های درونش...حالا اگه نی رو برداریم و توی یکی از حباب ها بدمیم کم کم ظرفمون فقط میشه یه حباب و جایی برای بقیه افکار نمیمونه...حالا چه انتخابمون همون افکار جنسی باشن و چه افکار مذهبی....مهم اینه که تعادل به هم میریزه و ممکنه با ترکیدن حباب ذهنمون تهی بشه...
پس باید نی رو برداریم...اجازه بدیم تمام وجوه رشد یکسان داشته باشن و البته اگه کفه خوبی ها بیشتر باشه برای خودمون بهتر..اما نه به معنی تک بعدی بودن..

برای کنترل افکارت هم راه خودمو میگم..انشاالله برات مفید باشه..
من تو مرحله اول تمام راه های تحریک رو به خودم بستم...تمومش رو... حتی چیزهایی که یادآوری میکردن اون تصاویر رو از جلوی چشمام برداشتم..تو مرحله بعد برای خودم جایگزین گذاشتم..
وقتی یه تصویر می اومد تو ذهنم...یه تصویر قشنگ تر ..طبیعت ..بارون...حرم آقا ...تصویر مامان ...اینا رو برای خودم زنده میکردم و پس میزدم تصویر قبلی رو..و البته تو تصاویر جایگزینم دنبال پیدا کردن خدا بودم...و وقتی پیدا میشد..دیگه نمیتونسم فکر بد بکنم شان من و خدا نبود که من کار بد بکنم..
اون موقع بحران طی میشد..کم کم و با صبوری دیگه حتی اون تصویرها هم نمیان تو ذهن...و رها میشیم...

امیدوارم مفید بوده باشن حرفام...

به یاد حق عزیزم
ماها اینجاییم تا سنگ بزرگ رو بزنیم..هممون ...منتها برای این کار لازمه که اول به سنگ های کوچولو تر تبدیلش کنیم..
همین 10 روز و ماه اول و ماه دوم و الی آخر...شکستن سنگ بزرگ هست...کاری که باید پیوسته انجام بشه..بدونه وقفه ...
تا جایی که از اون غول فقط سنگ ریزه ها بمونن که به راحتی به اطراف پرتابشون کنیم...هر روز کار داریم... هر لحظه یه بخش رو باید انجام بدیم...و میتونیم...

شاینی عزیزم
مگه میشه دیده نشی گلم؟؟؟
بهترین کار رو داری میکنی..مطالب رو بخونی با روحیه ها آشنا بشی و کلا بیاد دستت که چی به چیه...
ماها منتظر حضور موفقت هستیم..مشتاقانه...

نگار گلم
خدا بهت زندگی بده عزیزم..حرفامو تو درددل ها زدم ..خیلی متاسفم...اما عزیزم الان چاره چیه؟؟؟؟
ناامیدی؟؟؟ غم ..غصه....اینا بلا هستن....
تو باید یاد بگیری که با این موضوع کنار بیایی..زندگی خیلی فرصتها برای تو داره که باید ازشون استفاده کنی...
میدونم الان میگی از بی خبری دارم حرف میزنم یا شعار میدم....باور کن که نه....
دلم میخواد بتونی خودتو بکشی بالا ...زندگی رو تو وجودت زنده کنی...شادی..نشاط..تلاش...امید....
انشاالله که همونطوری که قبلا بیماریت خوب شده بود بازم برای همیشه خوب بشه ...اما اگه نشد خواهش میکنم بپذیرش و اپباهاش زندگی کن...
سخته..اما شدنی....

مهتاب جون
من عاشق پستهای طولانی ام..و تازه اگه برای تو باشه که حتما تا آخرش رو میخونم....و لذت میبرم...

پانیذ خانم
عزیز دلم ..انشااله که بهترین تصمیم رو میگیری....بدون پشیمونی و با درایت کامل....

تواب گلم
بابت تمام حرفای خوبت ممنونم عزیزم..یادت که میمونه برای دوستات دعای ویژه بکنی..نه؟

بهار جون
ساکتی..چرا؟

پاییز جان
حالا که مهتاب گفت سوال من کجاست..جوابشو یادت نره...

مریم عزیزم و رهای خوبم و نیلو جون و سانی جون و سروناز خانم شماها چطورین؟

مواظب خودتون باشین..
در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

کسی برا من حرفی نداشتTears


اما من براتون یه حرف دارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی دوستون دارم

نشان 100 روزه
.........[تصویر:  medal.png].........

[تصویر:  23e325e16617.png]

........
......
....
..


\"اگه رنگین کمان رو بخوام باید زیر بارون خیس شدن رو تحمل کنم\"

\"از درخت خوشم میاد اگه باد بیاد خم میشه اما هرگز نمی افتد\"


[تصویر:  3qsmub0t9vacvs1i5y5.jpg]
سلاااااااااااااااام ...
من دیروز داشتم یه پست خیلی طولانی مثل سها و پستای طولانی قبلیم می زدم ...4fvfcja که یه هویی همه چیز ترکید ... و من موندم و یه عالمه حرف نگفته ، که انشاءالله سر قرصت دوباره همه ی حرفامو می زنم ....

فقط چند تا چیز کوچیک بگم :
برای هورای عزیزم :
حرفای سها خیلی جامع و کامل بود .. افراط و تفریط و متاسفانه خیلی از ماها همین مشکل رو داریم ...گاهی اونقدر در دعا و نیایش زیاده روی می کنیم که حتی خدا هم از دستمون خسته می شه ... و وقتی کمی از اون نیایش ها فاصله بگیریم ضربه ی بزرگتری می خوریم ، و یا بالعکس ...

تو باید بتونی بین تمام کارات توازن برقرار کنی ... تو برنامه ریزی می کنی برای تمام کارات و البته این خیلی عالیه .... اما همیشه امکان پذیر نیست ،تو برنامه می ریزی که ساعات خالیتو پر کنی و به خودار.. فکر نکنی ، اما مشکل اینجاست خودار.. در هر لحظه ای توی ذهن ماست و توی وجودمون و در لحظاتی به سراغمون میاد که انتظارشو نداریم ، حتی موقع نماز خوندن ( که برای من پیش اومده ) . تو باید برنامه داشته باشی .
اما باید به این هم فکر کنی ، خودار، نیاز به زمان خالی برای بروز نداره ....

من همیشه گفتم ، و باز هم می گم ، و البته خیلی ها حرف منو قبول ندارن : که نمی شه از این حس فرار کرد و باید در آگاهی کامل باهاش کنار بیایم .. باید قبول کنیم که هست و جزئی از نعمت های بسیار خوب خداست ( که ما ازش بد استفاده می کنیم ) ... هورای عزیزم ... با برقرای توازن بین کارات و زمانت و حتی خودار... ترک راحت تر می شه و تو راحت تر می تونی کنترلش کنی و بهش غلبه کنی ...
و اینکه گفتی میام کانون یادش می افتم ... اگه به این فکر کنی که تو اومدی اینجا که به دیگران کمک کنی ، مطمئن باش فراموش می کنی که خودتم این مشکل رو داری ... من قبلا همین حس رو داشتم .. اما به این فکر کردم که با کمک به دیگران مشکل من هم رفع می شه ،
و تو گفتی یه بار غلبه کردم:می دونی که شدت سری اول خیلی بیشتر از سری دومه ... وقتی دوباره این حس بهت رجوع می کنه تو با خودت می گی بذار انجام بدم که راحت شم ... فقط همین .. و با گفتن این کلمه همه چیز به اوجش می رسه... اماهمونطور که می دونی جلوگیریش راحت تر از سری اولشه، چون به هر حال تونستی فکرتو جمع و جور کنی ... و تونستی یکم به خودت بیای ...

و البته تو همیشه حامی خوبی هستی ... خوشحالم که تو گروه ما و پیش مائی .
----------------------
نگار عزیزم ....
منم زندم ... والبته خوشحال ...
خوشحالم که پیش مائی ... هیچ چیزی بیشتر از "دلسردی" انسان رو از پا نمیمدازه ....
یادت نره که مشکلات وسیله امتحان ما هستند و بدون اونها زندگی یکنواخته ....
خداوند کسانی رو که بیشتر دوست داره سختر امتحان می کنه ....
عزیزم من از مشکلت بی خبرم ... اما می دونم تو قوی هستی .... و خوب می دونی چطور زندگی کنی و ازش لذت ببری .
---------------------
تبسم گلم : ماها هم دوست داریم ....
خیلی خوشحالم که داری پر از انرژی و مهربونی روزهاتو سپری می کنی ....
هیچ کس ترو فراموش نمی کنه .. هرگز ...
---------------------
و البته خانومای مهربونی که ازشون خبری نیست ....
همونایی که سهای عزیز نام برد ( اینو می گم که اگه کسی شیطونی کرده و پست سها رو نخونده بره بخونه ....4fvfcja) ما همچنان منتظر حضور سبزتون هستیم ...
و می خوایم که خونه ی دخترونه ی مارو گرم و گرم تر کنید ...
------------------------
و نوبتیم باشه ،نوبته تازه وارده ماست :
پونه عزیز.... به گروه ما خوش اومدی .... خیلی زیاد ...
انشاءالله که زودی با دخترا آشنا می شی و جا می افتی .. بیا از خودت بگو کهما ها هم بیشتر باهات آشنا بشیم ...

Khansariha (48)خوش اومدی ... خوش اومدی Khansariha (48)
نشان 100 روزه
 .........[تصویر:  medal.png].........

هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد ، روز قیامت حسرتش را خواهد خورد .

رسول اکرم (ص)
طولانی ترین سفرها نیز روزی با یک گام کوچک آغاز می شو د.
نشان 100 روزه
 .........[تصویر:  medal.png].........

هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد ، روز قیامت حسرتش را خواهد خورد .

رسول اکرم (ص)
سلام دوستاى خوبم
فقط مينويسم تا بدونيد هنوز هستم


ورود دوستان جديد نسيم حياتى :
به ياد حق و شايني عزيز رو خوش آمد ميگم و براشون از صميم قلب آرزوي موفقيت دارم


خدا رو شكر منم الان بهترم ...خوبم..
وقتي حال روحى ام خوب نباشه عادت دارم كمتر حرف بزنم و صبر و سعي كنم تا روحيه ام بهتر بشه
فعلا درحال تفكر حول محور خودم تصميماتم و آينده ام


همه تون رو دوست دارم
مواظب خودتون باشيد
بهار
[تصویر:  wp4003454.jpg]
سلام عزيزاي نگار
ممنون كه دلداريم دادين.
الان بهترم. سعي ميكنم به بيماريم فكر نكنم.دارم سعي ميكنم بخندم.به مشكلاتم.اولش حس ميكردم ديوونه شدم ولي الان نه.
راستي بهتون بگم يه روانشناس خيلي خوبم داريما.
پاييز گلم.حرفاش آرامش بخشه.
اگر به عقب باز ميگشتم،همان اشتباهات را تكرار ميكردم ولي كمي زودتر..
سلاااااااااااام سلااااااااااااام
من دیگه کارام تقریبا درست شد فکنم می تونم مرتب بیام
داشتم خوب پیش می رفتم ولی دوباره شدم مثل اولم الان برام یه کم سخته دوباره ترک کنم ولی ترک می کنم
دوباره یادم رفت به خودم چه قولی دادم و به خاطر یه چیز بی ارزش شکستم
حالا هم دیگه هر چی بود گذشت
خوبیش هم همینه که هر چقد هم که بد بود گذشت و الان دوباره فرصت دارم که تلاش کنم
پس این منم بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا یه عاااااااااااااااااااااااااااااااااالمه انرژی
شعارمم اینه :باور کن که هرچی بخوای همون می شه

و یه پیشنهاد : درباره راهکارهایی که می شه اعتماد به نفس واقعی داشت بحث کنیم
به نظر من اعتماد به نفس تو موفقعت یه زن خیلی نقش داره حالا چه ظاهری و چه باطنی


شاد باشید


هميشه خواستني ها داشتني نيست، هميشه داشتني ها خواستني نيست . . .

سلام سلام سلام

رها جونم خوش اومدی...در مورد اعتماد به نفس..فکر کنم تو کانون تاپیک در موردش داریم..یا لااقل بچه ها پستای خوبی زدن تو این زمینه..خصوصا آقا مجتبی....

تبسم گلم ببخش...

نگار جون عالیهههههه...

بهار چرا میگی حرف میزنی تا بدونیم هستی؟؟؟چی شده؟؟؟

رفقا من منتظرم انرژِی بدین به گروه ها......

من الان نتم و سیستمم دیگه کاملا ترکید....TearsTearsTears
نمیتونم خیلی بیام تا وقتی که درستش کنم..(دقیقا یه پروژه نا محدود!!!!!!!!!!!!!!)

مواظب خودتون باشین و به شدت آماده بشین برای ماه مبارک.....
clappingclappingclappingclappingclappingclappingclappingclappingclappingclapping

در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

سلام سها جونم
دلم برات خیلی تنگ شده بودا
یادم رفته بود تاپیک داریم
317


هميشه خواستني ها داشتني نيست، هميشه داشتني ها خواستني نيست . . .


موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان