1391 خرداد 24، 10:46
بر و بچز
سلام علیکم
خوبید خوشید سلامتید؟
نیلو گلم من عذر میخوام.میدونی همه ما گاهی روزهای سختی رو میگذرونیم و مخصوصا این روزها که وقت امتحاناست بچه ها آشفته تر هستن.
زود به دل نگیر عزیزکم
همین دیروز مامان سها که اینقدر مهربونن منو دعوا کردن
. امــــــــــــا
مسافرت :
دختر خوب منم وقتی مامانم اینا میرن سفر اولش هزار تا فکر میاد توی سرم
بعد میگم : ببین آنا تو اونها رو بیشتر دوست داری یا خدا؟ جواب خودم به خودم: معلومه خدا.
بعد میگم: تو قویتری یا خدا؟ معلومه خدا
تو میتونی از اینجا جلو خطرا رو براشون بگیری یا خدا؟ معلومه خدا
پس چرا نارحتی؟ بسپارش به خدایی که مهربونتره،اونها رو بیشتر از تو دوست داره،از تو قویتره
بعد یه آیة الکرسی با حضور قلب میخونم و میسپارمشون به خود خود خدا
الانم عزیز آنا ،آروم باش
به خدا اعتماد کن و توکل و برو با شادی و اطمینان به کارهات برس
در مورد ناراحتی هم ،خود من دیشب داغون بودم
چکاوک مهربان یه چیزی بهم یاد داد
اینکه با قلبم حرف بزنم
با خدا حرف بزنم
خیلی سخت بودا
یه جورایی به نظرم مسخره بود
ولی خداییش جواب داد
همین کارو بکن
به خودت مهربونی کن
با خودت حرف بزن
جواب میده دختر خوب
در پناه حضرت حق باشی.