آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

**Mahbo0be** · 1393 مهر 15، 19:46

روزای سختی در راهه

ناامیدیو تنهایی هی بهت فشار میاره

کاش یه انگیزه ای وجود داشت برای این همه تلاش

باید ادامه داد.....

**bahar2** · 1393 مهر 15، 19:58

چی شده محبوبه جان؟

خوووووب بگرد شاید انگیزه ای باشه...

53258zu2qvp1d9v

**ترلان** · 1393 مهر 16، 21:04

سلام دخترا
خوبین؟
یه سوال داشتم روم نشد توی تالار ازدواج بپرسم

نمیدونم چرا

به نظر شما اختلاف سنی چقدر مهم هستش توی ازدواج؟
یعنی واقعا اختلاف سنی بایستی 6.7 سال باشه؟
مثلا دوسال خیلی بده؟

بین دوستان اشنایانتون در کل چه طور میبینید این موضوع رو؟
مرسی

**bahar2** · 1393 مهر 16، 21:37

ترلان جان

یه چیز نسبی هست مقدار اختلاف سن یعنی به این برمیگرده بلوغ دو طرف چقدر باشه. یکیو می بینی 24 ساله اس خیلی فهمیده و با اراده و عاقلانه عمل میکنه یکی هم 25 سالش هست ولی رفتار و عملکردش مثل 20 ساله است .

در فرض قضیه که مرد دو سال بزرگتر باشه بد نیست به نظرم خوبه. البته این باید در مقایسه با بقیه شرایط سنجیده بشه. یعنی اگه بقیه موارد اوکی باشه اختلاف سن کم رو میشه قبولش کرد.

**سها**

سلام
پست فقط در جهت بسط پست بهاره.

ببین ترلان آدمها ی سن شناسنامه ای دارن ی سن عقلی..

باید ببینین چقدر عقلش رشد کرده..

بعد اگه بزرگتر و عاقلتر باشه خوبه..چون مدیریت زندگی با مرده..

خیر باشه ان شاء الله..

درپناه خدا..
یاعلی.

(1393 مهر 15، 12:30)دریایی نوشته است: دخمل ها کجایییییییییییییییییییییییییییین
یه راهنمایی میخوام دخترونه
من از ابراز علاقه نامزدم معذبم و یه جوری میشم خودتون که میدونید شرایط چطوریه
کلا درگیرم و سریع عصبانی میشم سرش گناه داره بدبخت میخوام یه رابطه پاک رو شروع کنم یه وقتهایی به خودم میگم بزار تمومش کنم هنوز آمادگیش رو ندارم نمیدونم تو کار خودم موندم
البته به جایی رسیدم که انگار برام فرقی نداره باکی ازدواج کنم یا اصلا ازدواج کنم یا نه

سلام
دریایی جان اینطور ک گفتی یعنی محرم نیستین..

اگه اینه ب مامانت بگو..بدون تعارف..ب خود بنده خدا هم بگو دلیل عصبانیت هاتو..

اگه واسه محرم شدن سریعتر یا متعادل شدن همراهیت کرد یعنی اونم پایبنده و این خیلی خوبه..
اگه بهانه آورد(دقت کن میگم بهانه) میتونی تمامش کنی.. چون احتمالا خودشم نمیدونه چی میخواد و میخواد فعلا ی اسباب محبتی باشه..

ضمنا ..قطعا ازدواج لازمه.. سعی کن بهتر بهش نگاه و فکر کنی..

موفق باشی عزیزم..
یاعلی.

**only** · 1393 مهر 17، 13:21

سلام
خیلی ممنون بهار جونم
من پاکم خدا رو شکر
یا حق

**سنــا** · 1393 مهر 17، 16:57

سلام به آبجی های عزیزززززم

امیدوارم حال همگی خوب باشه

دلم براتون تنگیده بود
پاک بااااااشید و شاااااااد Khansariha (48)

**bahar2** · 1393 مهر 17، 18:36

سنای گلم

کلی ذوقیدم پستت رو دیدم ..
ما هم دلمون برات تنگ میشه...
زود زود بیا نسیم ..

**کیمیای سرخ** · 1393 مهر 18، 11:45

سلام

امروز دلم گرفته
دلم دوستام میخواد اما نیستن

**سنــا** · 1393 مهر 18، 21:13

سلام کیمیا جون

زنگ بزن بهشون احوالشونو بپرس 53258zu2qvp1d9v

بهار جونم قربوووووونت Khansariha (18)

دخترای دیگه کجان؟؟؟

گلبرگ کجاست ؟کم میبینمش؟؟
کلا همه کم پیداشدن چرا؟؟

می توانم چرا رفته؟؟ خیلی بد شد که رفت 1276746pa51mbeg8j

بیاید برای برگشتنش یه طومار بنویسیم اینجا clapping

سنا: می توانم جای خالیت خیلی حس میشه
خواهشا اگر اینجارو میخونی زودی برگرد پیشمون

**دریایی** · 1393 مهر 18، 22:07

دخترها حالم خوش نیست!
باهیشکی نمیتونم حرف بزنم جز اینجا
کم کم داشتم به ازدواج فکر میکردم به عوض شدن زندگی که سر مسائل پوچ همه چیز بهم ریخت
یه وقتهایی یکی رو خیلی دوست داری از عمق وجود و بهش نمیرسی
بعد سعی میکنی با کسی باشی که اون خیلی دوست داره!
وقتی این هم نمیشه دیگه هیچ حسی برات نمیمونه شاید هرگز ازدواج نکردم!خستم خیلی خسته
اینجا کسی حتی به روی خودش نمیاره که شاید حال من بده انگار همه چیز از اول نبوده خستم از اینکه به خاطر بقیه سکوت کردم و هیچ کس نفهمید انگار من وجود نداره!
شاید باید تو قسمت درد و دل مینوشتم اما اینجا راحتترم....

**گلبرگ** · 1393 مهر 18، 22:47

سلام
واسه گلبرگ دعا کنین
شاد باشین
عذر می خوام از دوستانی که پیام گذاشتن و جواب ندادم
یه کوچولو به زمان نیاز دارم
ممنون
یا علی

**bahar2** · 1393 مهر 19، 0:23

دخترا بیاییم برای باز شدن دل کیمیا و دریایی و گلبرگ و میتوانم دعا کنیم تا وقتی دوبار برگشتن و اینجا پست گذاشتن با کلی انرژی و انگیزه باشه..

بهار: میتوانم جان کاش میگفتی برای چی رفتی و نیستی ..و اینکه از گل مرداب می آموزییم که در سختی ها هم میشه زیبایی آفرید ..منتظریم برگردی

**ترلان** · 1393 مهر 19، 0:53

سلام
دخترا
ان شالله مشکل همه حل بشه
از ته دلم دعا میکنم 53258zu2qvp1d9v

گلبرگی ، دریایی ، کیمیا . .
می توانم خانم با مرام اینجوری میرن؟ :(

**هما بانو** · 1393 مهر 19، 11:21

(1393 مهر 18، 22:07)دریایی نوشته است: دخترها حالم خوش نیست!
باهیشکی نمیتونم حرف بزنم جز اینجا
کم کم داشتم به ازدواج فکر میکردم به عوض شدن زندگی که سر مسائل پوچ همه چیز بهم ریخت
یه وقتهایی یکی رو خیلی دوست داری از عمق وجود و بهش نمیرسی
بعد سعی میکنی با کسی باشی که اون خیلی دوست داره!
وقتی این هم نمیشه دیگه هیچ حسی برات نمیمونه شاید هرگز ازدواج نکردم!خستم خیلی خسته
اینجا کسی حتی به روی خودش نمیاره که شاید حال من بده انگار همه چیز از اول نبوده خستم از اینکه به خاطر بقیه سکوت کردم و هیچ کس نفهمید انگار من وجود نداره!
شاید باید تو قسمت درد و دل مینوشتم اما اینجا راحتترم....

دریایی جان اولا اینکه چرا بخاطر بقیه سکوت کردی؟

شما هم حق زندگی داری و باید حواست به خودت باشه

من نمیدونم چی شده برای همین نمیتونم نظری بدم اما اگه یکی دو مورد نشده دلیل نمیشه که بعدا هم نشه

خوبه که هدفت ازدواجه اما یعنی اگه ازدواج نکنیم دنیا به آخر میرسه ؟! من نمیدونم چرا ما دخترا اینطوری فکر میکنیم

زندگیتو بکن برای بهتر شدن زندگی تلاش کن هنوز جوونی و کلی راه نرفته داری 128fs318181

بچه ها در مورد میتوانم منم دلم براش تنگ شده اما واسه خود ِ من پیش اومده که میخواستم از کانون دور باشم ...

امیدوارم موقتی باشه و زودی برگرده 53258zu2qvp1d9v