آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

[دریا جون]

قصدم نیس ناراحتی بیارم تو نسیم.ببخشید اجیا دست خودم نیس یهو میگم همه چیا

[زینبی]

این رابطه میدونی که شکل گیری دوباره اش هم درست نیست کارت درست بود ابجی جان یک طرف ترازو پدرومادرت رو بذار ی طرفش اون آقا رو با وجود همسرش ببین کدوم سنگین تره؟
اروم باش خواهری هر تصمیم درستی ی سری هزینه ها داره که تو داری اون هزینه هارو پرداخت میکنی خداهم پاداش تصمیم درستت رو میده
ابجی هیچ همسری نمیتونه جای پدرو مادر رو بگیره 
چرا راههای ارتباطیتو قطع نمیکنی؟

[زینبی]

فقط میخام بگذره.اما خیلی ضعیفم خیلی

ضعیف نیستی همین که جرات کردی بخاطر حرف پدرومادرت پا بذاری رو دلت یعنی که خییییلی قویتر از این حرفایی

[دریا جون]

اخه میدونی ن اون کنار میره ن من میتونم.نامزدشم این کسط گیر افتاده.همه موندن چیکار کنن. منم بشم گفتم من اذیت بشم اشکال نداره اما نامزدش بی گناهه. سپردم به خدا اما اصلا خدا حواسش بم نیست  منم شروع کرده بودم نمازما که هم آروم شم هم آدم شم اما وقتی میبینم خدا ارومم نمیکنه باز احمق میشم میگم چرا نماز بخونم وقتی خدا اصلا حواسشم بم نیس.

[دریا جون]

میخام مشهد اگه بطلبه فعلا که به سختی جور شد .اگه حرم برمم متوسل به خودش بشم.یهو بدون اجازه خانواده ها اون کار که نباید بشه نشه.البته ترد میشیم اما.

[زینبی]

ابجی جان نذار عشق عقلت رو پس بزنه
اون نامزد کرده وحالا قضیه مثل سابق نیست
چرا فکر نمیکنی حالا که تصمیم گرفتی به خدا نزدیک شی خدا این امتحان رو گذاشت جلوت که ببینه چند مرده حلاجی؟چقدر حاضری برای تصمیمی که گرفتی هزینه بدی؟خدا میتونه به ملائکش بگه ببینید بنده من چقدر سفت ومحکم رو حرفش وایساده؟
ابجی جان اروم باش از دور که به ماجرا نگاه کنی قشنگ تشخیص میدی چه باید بکنی ؟نذار تورو هم شریک تصمیم مزخرفش کنه  واسه اون خونوادش مهم نیس،واسه تو چی؟اصلا این کار اخلاقیه؟
ابجی جان یکبار بهش بگو نه ودیگه تحت هیچ شرایطی جوابش رو نده 
سر کلاف رو ول کن نذار بیشتر کش پیدا کنه

[sheydaei]

دریا گلی

گذشته هر چی بوده بذار بگذره و بره

وقتی اون حالا نامزد داره

تو باعث به هم خوردن نامزدیشون نباش

حتی اگه طرفت اصلا نامزدشو دوس نداشته باشه بذار بعدا و به دلایل دیگه ازش جدا شه ...نه اینکه حضور تو باعث این شده باشه

بعدم ببخشید رک میگم ولی پسری که نامزدی میکنه دو روز بعد دوباره فیلش یاد هندوستان میفته و میخواد به هم بزنه و برگرده سمت تو یعنی که تو هم نمیتونی روش حساب کنی

یعنی هنوز به اون پختگی عقلی که باید نرسیده

و مسئولیت پذیر نیست

آجی معذرت که اینقدر رک گفتم ولی حس کردم باید صریح بگم حرفمو

[دریا جون]

اگه این دلم بزاره حتما   من خانوادم خیلی دوست دارم یه دخترشونم نمیخام خراب شم. امیدم به خداست اگه این شیطون نامرد بزاره  ممنونم اجی که هسی ممنونم

[sheydaei]

بعدم نگو خدا حواسش نیس

اینجا تویی که باید محکم وایسی و تصمیم بگیری

راهتم تقریبا مشخصه...

[دریا جون]

دریا گلی

گذشته هر چی بوده بذار بگذره و بره

وقتی اون حالا نامزد داره

تو باعث به هم خوردن نامزدیشون نباش

حتی اگه طرفت اصلا نامزدشو دوس نداشته باشه بذار بعدا و به دلایل دیگه ازش جدا شه ...نه اینکه حضور تو باعث این شده باشه

بعدم ببخشید رک میگم ولی پسری که نامزدی میکنه دو روز بعد دوباره فیلش یاد هندوستان میفته و میخواد به هم بزنه و برگرده سمت تو یعنی که تو هم نمیتونی روش حساب کنی

یعنی هنوز به اون پختگی عقلی که باید نرسیده

و مسئولیت پذیر نیست

آجی معذرت که اینقدر رک گفتم ولی حس کردم باید صریح بگم حرفمو

فدات اجی جان .اخه میدونی این ازدواج میل خودش نبوده یعنی جدا از من خودش انتخاب نکرده..حرفت درسته وقتی حالم خوبه خودمم میفهمم.اما وابستگی خیلی بده بده

[دریا جون]

شرمنده خدام خیلی خیلی زیاد

[زینبی]

شرمنده خدا نباش تصمیمت رو بگیر خدا کمکت میکنه
ابجی میدونم هیچ وقت حاضر نمیشی زندگی یک دختر پاک مثل خودت رو خراب کنی
در ضمن شیدایی راست میگه نمیشه به همچین پسری اعتماد کرد

[sheydaei]

میدونم دریا گلی درکت میکنم

میدونم کارت خیلی سخته

ببین تو باید تبعات این به هم خوردن نامزدی و ...رو بپذیری

تبعات طرد شدن از خونواده

محکم باش و بگذر قشنگم

مطمئن باش اونی که خدا برات میخواد بی دردسر تر از این حرفا مال تو میشه

[دریا جون]

آره حرفتون خیلی درسته اجیا.ای کاش بتونم زود برگردم شرایط عادیی.واقعا بهترین لحظات عمرمه که داره میره

[زینبی]

ابجی تنها خودتی که میتونی شرایط رو عادی کنی
احساس این وسط خیلی بی جاست وضربه ی بدی بهت میزنه،قضیه رو تموم شده بدون ودیگه بلدش نکن واسه خودت که ارامشت حفظ شه