انجمن شبانه روزی

**یک مشت خاک**

سلام دوستان بنده از ترس فكراي بد أمدم اينجا خواهش ميكنم افكارم رو انقدر به سمت مثبت سوق نديد شرمندم كرديد

**Alireza 68** · 1391 اسفند 23، 8:59

سلام

اینو مرد مجاهد برام تو وبلاگم گذاشته بود تازه رفتم چک کردم khodahafez

نقل قول: سلام داداش جون

چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت

دلم برا کانون و کانونی های با صفا تنگه

انشاالله هممون پاک پاک بشیم
التماس دعا

مرد مجاهد عزیز دلمون برات تنگ شده

امیدوارم هرجا که هستی خوب و خوش سرحال باشی

پ.ن : ایشون به خاطر اینکه بتونن موفق ترک کنن سیستمشونو جمع کردن

**Ma Sa** · 1391 اسفند 23، 12:29

ای بابا عجب همسایه ی سرحوصله ای داریما!!
از صبح صدای آهنگشون داره میاد..بلندش کردن تا کجا ..
هر تراکیم فقط نیم دیقه میذارن میخونه میزنن تراک بعدی!

گیج شدم به ولاه! wacko2

~~CAMARO SS~~ · 1391 اسفند 23، 16:25

درود......
چرا گوگل ما یه روز در میون فیلشور میشه!!!
این چه زندگیه آخه!
ایجاد اختلال عمدی و سرویس اینترنتی فاجعه و تضییع حقوق کاربران در عصر فن آوری!، بزرگترین دشمن اینترنت در دنیا؟!

**اهورا**

سلام
اگر اجازه بدید دوست داشتید یکم درباره سفره هفت سین و ریشه اش را در زرتشتی بنویسم.
اول بهتره سفره هفت سین سبز رنگ باشه (قابل توجه بارونی خانم)
دوم حضور ماهی قرمز تو سفره هفت سین ناپسند و جز رسوم ایرانی نیست علتش هم اینه که ماهی بلاخره می می ره و نباید سر سفره هفت سین باشه
به نقل از موبد کوروش نیکنام

(انار و سیب قرمز، آرام آرام جای خودش را به ماهی قرمز داد. این ماهی هرچه كه باشد، پس از چندی می‌میرد و شایسته نیست موجودی را برسر سفره‌های نوروزی‌مان بیاوریم كه پس از چندی، به نیستی بگراید.»

اگر اطلاع داشته باشید در دوره ای ما هفت چین داشتیم در دوره ای هم هفت سین که معلوم نیست کدوم درسته! ولی اعتقاد اصلی بر اینه که هفت داده ی خدا بر سر سفره هفت شین باشه! اصراری نیست که حتما هفت سین باشه!!

تا به حال فکر کردید چرا هفت؟؟؟ هفت اشاره به هفت گامی است که انسان برای رسیدن به خدا باید بپیماید!

به گفته موبد کوروش نیکنام : عناصری که ایرانیان با هر باوری و نژادی و فرهنگی که بر سر سفره هفت سین می گذارند عبارتند ار

«كتاب آسمانی را هریك از پیروان ادیان برسر خوان نوروزی می‌گذارند. آیینه، نماد روشنی برسر سفره قرار می‌گیرد. شمع به نشان سازش و سوزش،‌ بر سرسفره قرار می‌گیرد كه به انسان سفارش می‌كند هم باید نور بدهی، هم در خودش آرام آرام، زندگی را به پایان برسونی. میوه‌های سرخ همچون انار و سیب سرخ درون تاس آب، به نماد آیین مهر است. سیب، نماد زایش نیز هست. این میوه‌ها، تصوری از زمان برون‌شد(:طلوع) و درون‌شد(:غروب) خورشید هستند. تاس و آب درونش، نماد خورداد امشاسپند و آناهیتا هستند. برگ‌های آویشن و اسفند نیز در سر سفره بوده‌اند كه نماد پاكیزگی و درمان بوده‌، از چیزهایی است كه همه بر سر سفره می‌گذارند.»

در اصل بر سفره هفت سین نشان هایی از هفت امشاسپندان را می گذاشتند!!

امیدوارم اطلاعات جالبی بوده باشه

راشتی دوستان چهارشنبه سوری هیچ ربطی به ایران باشتان و زرتشت نداره و شکلگیری اون بعد از حمله اعراب بوده است.

**آقای فراسی** · 1391 اسفند 23، 17:34

سلام
و اومدم بگم خدانگه دار فعلا 303

ان شالله مشهد حرم رفتم دعاگو خواهم بود. پیشاپیش عید همگی مبارک. ندیدید منو دیگه حلالم کنید 303

موفق باشید Khansariha (8)

**حمید خان** · 1391 اسفند 23، 20:57

سلام
ااستقلال بازم برد
اونم یه تیم اماراتی رو
نمیایید تبریک بگید؟
البته متاسفانه سپاهان یه باخت داد
درسته تو لیگ رقیبه ولی تو آسیا نماینده ی ایرانه به خاطر همین ناراحت شدم

داش هادی ایشالله به سلامتی
ما رو هم دعا کنید تو حرم
نوشتید فعلا خدافظ یعنی برمیگردین دیگه؟

یه حس بدی دارم
حس میکنم یه مدیر میخواد بره
آخه بابا بزرگ و یکی دیگه از خانومای کانون که یادم نیس کنار آواتورشون یه چیزایی نوشتن
در ضمن اونی که من میگم هم یه چند روزی نمیاد کانون
به نظر از چیزی یا کاری ناراحت شده باشن
اگه کسی میدونه میشه یه کم شفاف سازی کنه؟

**محبت** · 1391 اسفند 23، 22:08

سلام
ی غلطی کردم نمیدونم چیکار کنم
دیگه نمیخوام به رابطه پنهانی و بی دردسر ادامه بدم اما این آقا تو موقعیته بدیه ،الانم داره های های گریه میکنه
چیکارکنم حالا؟

**soheil70**

گریه!!!!

خانوم کار که گذشته حالا دیگه راه حل...دیگه راه حل محسوب نمیشه....طرفم تو این وضعیت ضربه میخوره....

من بودم یه خورده بهش اعتماد به نفس میدادم که آره زندگی همینه و باید قدرت خودمونو تو موقعیت های سخت حفظ کنیم و صبوری پیشه کنیم تو این وضعیت ها ....بعد که طرف آروم شد شرایط رو توضیح میدادمو...بهش میگفتم که آره نفس کار اشتباهه.....چون مشکلی رو حل نمیکنه..و بیا خودمو عوض کنیمو بتونیم رو پای خودمون وایسیم و فقط بخاطر اینکه نمیتونیم مشکلمونو تحمل کنیم کار نادرستی رو نکنیم.... و این داستان فقط یه مشکل اضافه کرده به تل انباری از مشکلاتمون..... و قطع رابطه......

**همساده** · 1391 اسفند 23، 22:28

پیرو صحبتهای سهیل
به نظر منم قطع رابطه بهترین راهه اگه داشت خواهش میکرد یا یاد آوری خاطرات گذشته یا وعده و قول و از این حرفا که باهاش بمونی باز جای امیدی بود.
اما وقتی داره گریه میکنه یعنی یه خبرایی هست.پیر پسرای عاشق پیشه مجنونه دیگه. من شاهرگمو میزنم اگه جلو روی لیلی واسش گریه کرده باشه.

**alOne but Happy**

وای این غیبتااااااااااااااااااااا چیهههههههههه کنـــــــــــــار

اسماااااتوووووووووووووون

بــــــابا نمیگین دلمون میگیره بعد شکست عشقی میخوریم بعد معتاد میشم بعد دیگه هیچی تو افق محو میشمممممممممم

زوووووووووووود برش دارین ..........دددددددددددددددددددددددددددددددد
4chsmu1

**محبت**

اخلاقن نباید رابطه رو شروع میکردم.اما حالا که طرفو وابسته کردم احساسه مسئولیت میکنم.قصدش ازدواجه فقطم 2ماه وقت میخواد شرکته راه بیفته تا بتونه مطرح کنه.الان چندین باره که خواستم قطع رابطه کنم اما یا خودم پشیمون شدم یا اون متقاعدم کرده

خودم قبلا یبار حسابی ضربه عاطفی خوردم و میدونم چه دردناکه.الانم دلم نمیاد با کسی اینکارو کنم.تو این مدت کوتاه سعی کردم بدیامو براش بزرگ کنم.مدام اشتباهاتمو بهش میگفتم.حتی مسئله خ.ا منو میدونه.هر جوری که خواستم خودمو از چشش بندازمو جدا شیم نشد که نشد.خدایا هدایتم کن

**soheil70**

نگران نباشید .....توکل به خدا......قطع ارتباط شاید طرف رو اول اذیت کنه ولی خب در مجموع برای هر دوی شما بهتره...به چند سال بعد فکر کنید....

اگه با یه مشاور هم مشورت کنید بد نیست.....مطمئنا بهتون میگه قطع رابطه کنید...سنگ بنا و پی داستان کلا مشکل داره....

ازدواج و این بحث ها طبق یه رسمی باید انجام بگیره غیر اون رسم جواب نمیده.....حداقل تا الان نداده.....

خیلی ها ضربه خوردن.....

ما ها یا حداقل من خودم یه مشکلی دارم که فک میکنم اونی که ضربه خورده نمیفهمه.....در صورتی که اونم آدمه و عقل داره..........پس حتما گول زرنگی و شارلاتانی طرف مقابل رو خورده....

البته نه که اون آقا خدایی نکرده از اون مدل آدما باشه......ولی خب من باشم جبهه میگیرم چون از راه درستی وارد نشده......

شما میدونید چی میخواید.......موضوع رو روشن کنید برای خودتون....

میخواید قطع رابطه کنید و حتما دلیلی دارید.....

منطقی باشید ....
بدی هاتونم براش نمیگفتید بهتر بود چون ایشون احتمالا فقط صداقت شما رو میدیده با گفتن اونچیزا.....جسارته ولی با گفتن این چیزا فک میکنید بشه زندگی تشکیل داد با این آقا.....

صبر کنید و تو یه موقعیت مناسب باهاش تموم کنید داستان رو......

مقدمه چینی شاید جواب بده.......هر کاری بکنید باز طرف نارحت میشه......ولی خب تو موقعیت بد و بدتریم....

با یه دوست صمیمی مشورت کنید.....از تشویش و استرس درتون میاره....و احساس میکنید یکی پشت سرتون هست که بهش تکیه بدید....

و ضمناا.....خدا بزرگه.....

**مهاجر**

آبجی لونا
تو این موضوع اصلا و به هیچ وجه با احساس نرید جلو
فقط فقط باید به فکر خودتون باشید
پای سرنوشت در میونه
اگه با احساس برید جلو بعدا پشیمون میشید
نذارید احساسی که بهش دارید جلو درست فک کردنتونو بگیره

**محبت** · 1391 اسفند 24، 0:47

واقعا از جوابای خوبتون سپاسگذارم.
ی موضوعیو یادم رفت بگم اونم اینکه این آقا قبلا تا4،5 سال پیش مبتلا به خ.ا بودن و میگن من تو زندگیم آبرو میخوام و میگن گذشته من و تو عینه همه پس هر دو فراموشش میکنیم.واقعا آدمه صبوریه،خیلی اذیتش میکنم،خیلی گیر الکی میدم بش ولی بازم صبوری میکنه