امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

آرش جان از همین رفتارش مشخصه که از همون اول این رابطه غلط بوده
تا جایی که من جنس مونث رو شناختم (البته با اجازه از اُناث جمع 4 ) اونا بعد از اینجور رابطه ها تنها فکرشون ازدواجه (اینو آمار نظرسنجی نشون داده هاا از خودم نمیگم! 95 درصد دخترها در این رابطه ها فکر ازدواجن و پسرها برعکس 22 ) نمونه اش هم همین خودت که بهش گفتی خواستگارات رو رد نکن!
از طرفی هم اگه رابطه به ازدواج ختم بشه هی ته دلشون این ترس رو دارن که نکنه غیر از من با کس دیگه ای هم رابطه داشته؟! هی با ترس از این مورد زندگی میکنن.
و اگه به ازدواج ختم نشه ضربه روحی شدیدی میخورن

همین کار اون خانمه هم همین رو ثابت میکنه که هرجوری هست میخواد نگهت داره...
[تصویر:  1391853874.gif]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏ آبرویم نفرمودى

(دعای عرفه)

[تصویر:  1319696219.gif]
[تصویر:  142.gif][تصویر:  r.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  t.gif][تصویر:  n.gif][تصویر:  u.gif][تصویر:  h.gif]
[تصویر:  05_blue.png]










دکتر آرش!

یه اتفاقی امروز دم دمه های صبح با باز کردن صفحه ی تلگرامم افتاد....
(متن پیام این بود: میدونم فردا قراره با بابات حرف بزنی ، موضوع ازدواج رو براشون بگی!....اما آرش! تمام این چیزایی که درمورد بابام گفتم بهت یه امتحان بود که ببینم مرد زندگیم چقدر میخواد منو!!.....الانم ازم دلخور نباش ،گاهی نیاز دارم بدونم هنوز دوسم داری یا نه!!)



Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)
بگو آفرین بر هوش و زکاوتت آقا صبور .!! Khansariha (13) 
حالا برو با خیال راحت و محکم برای پزشکی .. ببینم چیکار میکنی ها .
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 15، 19:56)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: من که فکر می کنم این جور رابطه ها سر و ته نداره. (البته با عرض پوزش از دوستان)
و این مشکلات رو هم به دنبال خودش داره.

این جور روابط نه توجیه دینی داره ، نه توجیه عرفی داره ، نه توجیه شرعی و عقلی داره.
برادر من شما می خوای ازدواج کنی اول به پدر و مادر بگو بعد آدرس بگیر برو خونه ی طرف خواستگاری؟
اگر هم قصدت ازدواج نیست که کلا هیچی من اصلا هیچ صحبتی با شما ندارم.

ما هی داریم بیشتر و بیشتر غربی می شیم و الان نه غربی هستیم ، نه شرقی ، نه جمهوری اسلامی 4chsmu1
یه ملغمه ای از انواع فرهنگ ها. این شده که شده این. 4fvfcja
از یه طرف سنتی هستیم ، از طرف دیگه مدرن. بعد نگاه که کنی می بینی نه سنتی هستیم ، نه مدرن.

اگر مدرن هستیم این جور دل بستن و عاطفه و دلسوزی و همدلی و یکدلی و ... چه معنایی داره؟
اگر هم سنتی هستیم که این جور روابط یعنی چی؟

حالا من می گم نه سنتی نه مدرن. مذهبی. ببینیم دین چی گفته در این امور.
حالا اگر دین رو قبول ندارین بحثش جداست.


عاشق جان داداشم!...یه عالمه مطلب نوشتم که بگم هر گردی گردو نیست و هر موضوعی رو رادیکالی نمیشه رد کرد، یا اینکه همه کس رو نمیشه با یه چوب زد .!!...ااما آخر سر همشو پاک کردم ....چون توی این کانون یه چیزی رو خووب یاد گرفتم!.....
اونم اینه که پیام ، لحن رو نمیرسونه و حتی منظور روهم تغییر میده و دوم اینکه بدترین چیز اینه که دل یکی با حرفام بشکونم ...
به همین خاطرم دیگه تا هر وقتی که یادم بمونه سر هیچ چیزی توی دنیای مجازی بحث نمیکنم.

بگذریم...
درد من الان اینا نیست...
دردم یه حس خوبه که از یه کاری به دست بیارم!.....
باید فکری به حال فکرم بکنم!.
...
302
 سپاس شده توسط
والا نمیخواستم نظر بدم اما بهرحال خاله ای گفتن چیزی گفتن شرمی و حیایی گفتن 4chsmu1
کاری به بحث دینیش ندارم ک اون مشخصه  از نظر منطقی روابط دوستی چون تو یه فضای غیررسمی و غیرمتعهدانه اس دوطرف چندان احساس مسئولیت در قبال هم ندارن تو فضا هستن تصوراتشون از زندگی همون عشق اتشین و تالاپ تلوپ شدن قلب وقت دیدن همدیگه و پیامکای آخر شب و دوستت دارم گفتنا و مواظب خودت باشناس طرف همه احساسشو برای رابطه ای خرج میکنه ک تهی نداره عاقبتی نداره تو اغلب موارد و تهش طرف میمونه و اگه خیلی خوش شانس باشه فقط احساس دست خورده
اما وقتی جریان جدی میشه اونوقته ک معلوم میشه هر کی چندمرده حلاجه چون اونجا دیگه نمیشه با شعار و فانتزی زندگی کرد 
اونجا دیگه باس به فکر در و همسایه! و حرف و حدیثاشون و دختر عمه و دختر خاله و خان باجی خانوم و پسرعمه و الباقی فامیل و در و همسایه بودک عایا همسرمن چششونو در میاره یا نه؟ و اینگونه میشه ک یهو طرف جاخالی میده و خیلی شیک و مجلسی کاری میکنه ک خودت بری
ن شما(ی نوعی) بدی ن طرف مقابلت این ی معادله دودوتا چارتا کردنه ک وقتی جدی میشه رنگ و لعابش تغییر میکنه و تهش تو میمونی و حوضت همونطور ک الانه موندی
وقتی کسی میرسه به اینکه طرفشو تست کنه وقتی میرسه به شک باید فاتحه اون رابطه رو خوند چون نشون میده یکی از دو طرف از انتخابش مطمئن نیس و شاید این عادته ک نگهش داشته ن دوست داشتن محض
قبل ازدواج خودخواه باشیم از نشونه ها نگذریم عزت نفسمونو از هر چیزی برتر بدونیم و با توهم دوست داشتن اجازه ندیم کسی به شعور و عزت نفسمون توهین کنه
نفسم از جای گرم در نمیاد تو فضا هم حرف نمیزنم کم و بیش جریان منو میدونید دیگه گفتنش میشه تکرار مکررات و از حوصله جمع خارجه
اینکه قبلنا گفتید خاستگاراتو رد نکن ینی مطئن نیستی و یا اینکه خودتو در حد طرف نمیدونی و این ینی اعتماد بنفست بالا نیست و این ی ضعف بزرگ برای ی مرده 
خودتونو دست کم نگیرید هیچی مثه اعتماد بنفس ی مرد رو جذاب نمیکنه
عزت نفس و حرمت خودتونو بردارید و برسید ب زندگیتون بذارید اونم برسه ب زندگیش دلسوزی و ترحم برای کسی خرج نکنید برید دنبال اهدافتون و برسید ب جایی ک ارزوشو دارید و نذارید احساستون تیپا خورده بشه
یا علی
♧ ما ابدیت را در پیش داریم♧
خیلی خوشحالم از اتفاقی که برای ارش افتاد....موضوع میتونست خیلی بدتر ازین حرفا باشه...
ایشالاه این اتفاق شروعی باشه برای زندگی جدی و محکم و واقعی پیش رفتن به سوی موفقیت... 53
جاتون خالی مشهد از صبح داره بندری میره ومیلرزه
صبح سرکار بودم 
من ویکی دیگه از بچه ها گرم صحبت بودیم که یهو همه چی شروع کرد به لرزیدن 
بقیه کارگرا دویدن بیرون ,من واون بزرگوار یکم به هم نگاه کردیم لرزش که تموم شد دوباره صحبت رو از سر گرفتیم  4chsmu1
ولی جدی اگه یه کم شدیدتر ونزدیکتر به مشهد میبود کلی تلفات میدادیم 
واقعا خدا رحم کرد
دوستان من یه روش رو از طب سنتی دارم امتحان میکنم البته نمیدونم تا الان جواب داده یا نه
اونم استفاده از زیره سیاه هست که استادی که معرفی کردن گفتن که شاه زیره اما نه طعم و نه عطرش شبیه زیره نیست که اینی که من گرفتم هست رسما انداختن بهم اما انگار داره کار میکنه کسی تاحالا تستی در این مورد کرده؟!
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
سلام به همه دوستان 
از رفقایی که بیشتر از سه ماه روزهای پاک و با کیفیت دارن درخواست کمک دارم 

من به مشکل خوردم و به هیچ عنوان نمی تونم خودمو کنترل کنم و دامنه تغییرات منفی هم به شدت زیاده و من واقعا مدت بسیار طولانی ای هست که درجا می زنم . 
نیاز به راهنمایی دارم با سپاس 53
 سپاس شده توسط
و همچنین راهکار ارائه بدین واسه فراموش کردن کسی که حالا ازدواج کرده  Hanghead
یکی از بزرگترین آزارهای ذهنی من همین موضوع هست 
دختری رو به خاطر سیاهی خودم خدا ازم گرفت ، چون می دونست من چی هستم و ایشون چی هستن ...
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 17، 15:46)تـــواب نوشته است: و همچنین راهکار ارائه بدین واسه فراموش کردن کسی که حالا ازدواج کرده  Hanghead
یکی از بزرگترین آزارهای ذهنی من همین موضوع هست 
دختری رو به خاطر سیاهی خودم خدا ازم گرفت ، چون می دونست من چی هستم و ایشون چی هستن ...

ببین تواب جان این طرز تفکر کلا اشتباهه...اینکه خدا ازت گرفت و اینو بهونست...
اگه به خاطر سیاهی و این داستاناست الان باید ادمای بد بدبخت میشدن نه اینکه خیلیاشون با پول دزدی برن کیف و حالشونو بکنن...
ما در بیشتر مواقع چیزی رو از دست میدیم به خاطر تنبلی های خودمونه....ولی نمیخواییم باور کنیم ! خیلی برامون سخته باور کنیم به خاطر تنبلی و اشتباهات
خودمون زندگیمونو از دست دادیم....
منطقی باش...
مورد بعدی اینه که تا یه حدی اعتراف به گناه و گریه کردن جواب میده...ولی وقتی تبدیل به عادت بشه دیگه به هیچ دردی نمیخوره...بلکه ادمو بدتر هم میکنه....
از کارای کوچیک شروع کنیم به تقویت اراده...سختی کشیدن برای کارای کوچیک مثل نخوردن بعضی خوردنی ها خیلی میتونه شروع خوبی باشه...
در مورد ترک هم باید بپرسم اگه روراست باشیم واقعا میخواییم ترک کنیم یا نه؟!
اون لحظه های حساس رو یادت باشه که به چی فکر میکردی...
بالاخره یه بار حواست نیست دوبار حواست نیست ولی بالاخره یه جا میتونی از دستش در بری....اونجا شروعیه برای کنترل کردن واقعی...
یعنی چی؟!
یعنی اینکه یه بار اگه بتونی جلوی خودتو بگیری یعنی تا 100 سال دیگه هم میتونی اینکارو کنی....هیچ فرقی نداره...
بهم فشار اومد و این داستانا همش بهونست و از روی تنبلی....
تعارف که نداریم...
توی اون لحظات حساس باید ببینی لذت خودت برات مهمتره یا پاکی....اگه لذت مهمتره که اصلا حق نداری بعدش حرفی بزنی...
اما اگه پاکی برات مهمه براش بجنگ...همه ی ما اون قدرت جنگیدن رو داریم...ولی نمیخواییم نشونش بدیم...
تواب جان...قدرتتو نشون بده 53
53
داغونم بد جور هم داغونم
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 17، 19:24)آقای ضربتی نوشته است: داغونم بد جور هم داغونم
چی شده ضربتی جان؟

(1396 فروردين 17، 13:24)تـــواب نوشته است: سلام به همه دوستان 
از رفقایی که بیشتر از سه ماه روزهای پاک و با کیفیت دارن درخواست کمک دارم 

من به مشکل خوردم و به هیچ عنوان نمی تونم خودمو کنترل کنم و دامنه تغییرات منفی هم به شدت زیاده و من واقعا مدت بسیار طولانی ای هست که درجا می زنم . 
نیاز به راهنمایی دارم با سپاس 53
دوستان با تجربه لطفا دریغ نکنید. 302
بنده هم منتظر صحبت های دوستان هستم.

مخلص درخشنده
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
سلام من فکر میکنم شاید خیلیامون از ناحیه اعصاب و روان خیلی ضربه میخوریم و همینم داره باعث شکست و سریالی شدن میشه بطور مثال من امروز هیچ مرگم نبود اما باز با حرص و جوش خوردن های زیادی باعث شد دوباره بشکنم. نمیدونم شاید این منم که اینطورم حتی همین الانم که فکرم افتاد به این قضایا بازم دارم به سمت خ ا متمایل میشم. کلا یک نوع خود ازاری پیدا کردم همینطوری بی دلیل حرص و جوش میخورم و نمیتونم خودمو تو حرص و جوش خوردن کنترول کنم.
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 17، 19:50)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1396 فروردين 17، 19:24)آقای ضربتی نوشته است: داغونم بد جور هم داغونم
چی شده ضربتی جان؟

(1396 فروردين 17، 13:24)تـــواب نوشته است: سلام به همه دوستان 
از رفقایی که بیشتر از سه ماه روزهای پاک و با کیفیت دارن درخواست کمک دارم 

من به مشکل خوردم و به هیچ عنوان نمی تونم خودمو کنترل کنم و دامنه تغییرات منفی هم به شدت زیاده و من واقعا مدت بسیار طولانی ای هست که درجا می زنم . 
نیاز به راهنمایی دارم با سپاس 53
دوستان با تجربه لطفا دریغ نکنید. 302
بنده هم منتظر صحبت های دوستان هستم.

مخلص درخشنده



شما آقای عاشق خودتونم کم تجربه ندارید خب شما هم راهکار بدید.

یکم اراده خودمون تقویت کنیم به خدا خیلی از مشکلات زندگیمون حل میشه
راهکارم اینکه بی کار نمونید به نظرم عامل خیلی از این بی راهه رفتنای ما اینه خب هیچ کاری نداریم و هیچ کاری
نمیکنیم ذهن کشیده میشه به این سمت
تو گروه دختران نسیم قبل گفته بودم سعی کنیم
وقتای استراحت اوقات فراقتمون با یه کاری پر کنیم خب آدم که نمیتونه هیچ وقت تنها نشه
بالاخره یه وقتایی پیش میاد که تنها میشیم ولی یه جوری اون وقت پر کنیم
حالا با یه فیلم خوب نه (مشکل دار)، یه کتاب قشنگ آموزنده و سرگرم کننده یه کاری که علاقه داریم
یا یه کار هنری مجله ای روزنامه ای و ...
من خودم پازل چند تکه ای خیلی دوس دارم یا هر چیز دیگه ای فقط بی کار نمونید
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری؟!
 سپاس شده توسط
(1396 فروردين 17، 18:15)درخشنده نوشته است:
(1396 فروردين 17، 15:46)تـــواب نوشته است: و همچنین راهکار ارائه بدین واسه فراموش کردن کسی که حالا ازدواج کرده  Hanghead
یکی از بزرگترین آزارهای ذهنی من همین موضوع هست 
دختری رو به خاطر سیاهی خودم خدا ازم گرفت ، چون می دونست من چی هستم و ایشون چی هستن ...

ببین تواب جان این طرز تفکر کلا اشتباهه...اینکه خدا ازت گرفت و اینو بهونست...
اگه به خاطر سیاهی و این داستاناست الان باید ادمای بد بدبخت میشدن نه اینکه خیلیاشون با پول دزدی برن کیف و حالشونو بکنن...
ما در بیشتر مواقع چیزی رو از دست میدیم به خاطر تنبلی های خودمونه....ولی نمیخواییم باور کنیم ! خیلی برامون سخته باور کنیم به خاطر تنبلی و اشتباهات
خودمون زندگیمونو از دست دادیم....
منطقی باش...
مورد بعدی اینه که تا یه حدی اعتراف به گناه و گریه کردن جواب میده...ولی وقتی تبدیل به عادت بشه دیگه به هیچ دردی نمیخوره...بلکه ادمو بدتر هم میکنه....
از کارای کوچیک شروع کنیم به تقویت اراده...سختی کشیدن برای کارای کوچیک مثل نخوردن بعضی خوردنی ها خیلی میتونه شروع خوبی باشه...
در مورد ترک هم باید بپرسم اگه روراست باشیم واقعا میخواییم ترک کنیم یا نه؟!
اون لحظه های حساس رو یادت باشه که به چی فکر میکردی...
بالاخره یه بار حواست نیست دوبار حواست نیست ولی بالاخره یه جا میتونی از دستش در بری....اونجا شروعیه برای کنترل کردن واقعی...
یعنی چی؟!
یعنی اینکه یه بار اگه بتونی جلوی خودتو بگیری یعنی تا 100 سال دیگه هم میتونی اینکارو کنی....هیچ فرقی نداره...
بهم فشار اومد و این داستانا همش بهونست و از روی تنبلی....
تعارف که نداریم...
توی اون لحظات حساس باید ببینی لذت خودت برات مهمتره یا پاکی....اگه لذت مهمتره که اصلا حق نداری بعدش حرفی بزنی...
اما اگه پاکی برات مهمه براش بجنگ...همه ی ما اون قدرت جنگیدن رو داریم...ولی نمیخواییم نشونش بدیم...
تواب جان...قدرتتو نشون بده 53
53


سلام برادر درخشنده

کاملا درست می فرمایید بله گریه و این داستانا تا یک مدتی جواب میده و بعد از اون تبدیل به یه عادت میشه که کار رو برات بدتر هم میکنه
در مورد تنبلی هم هر چند پذیرشش سخت هست اما واقعیت هست درست میفرمایین
اما در مورد اراده و این حرفا یسری نقد دارم اولا همه میگن ارادتو قوی کن باشه اما سوال من اینه چطوری؟
این چطوریشو هیچ کسی یا بلد نیست بگه! من سوال دارم چطوری باید اراده رو تقویت کرد؟
در مورد خوردنی ها که چی بگم این حرف نه بابت اینکه شما دارین این حرف رو میزنین بلکه از این نظر که همه این نظر غیر کارشناسی شده رو میدن
خیلی از افراد توصیه میکنن به خوردن غذاهای سرد مزاج و اصلا خبر ندارن که این غذاهای سرد غریزه جنسی شما رو که کمتر نمیکنه هیچ تازه بدتر هم میکنه و از همه بدتر با خوردن غذا های سرد و ازدیاد اونها شما دچار سودا میشین که زمینه بیماری های خطرناک مث دیابت و سرطان هست (از نظر طب سنتی اسلامی)
پس این راه یک خودکشی به تمام معناست.
و در اخر باید بگم که درواقع شاید بالای 50درصد از دوستانی که اینجا هستن بنظر اصلا معتاد به خ ا نیستن
بنظر من اکثرا دچار یک لغزش هایی شدن و میشن و بر حسب اون روح لطیفی که دارن عذاب وجدان دارن (که ای کاش منم جزیی ازشون بودم)
همه اینها رو گفتم که از دوستانی که واقعا حس میکنه خیلی معتاد به این کار بوده و خدا کمکش کرده و الان چند وقتی هست که پاک هست
بیاد و به امثال ما کمکی کنه
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان