انجمن شبانه روزی

[alireza.live]

[می توانم]

پس با این شرایط باید یالله بگم و برم رهروان!

خیلی اون اعلام وضعیتا خوب بود
حتی باید بگم بیشتر واسه شرایط زندگی‌بهم انرژی می داد

می شه اون اعلام وضعیتا بره تو گروه همگانی؟

[Queen]

پس با این شرایط باید یالله بگم و برم رهروان!

[آرمین]

سلام
جاتون خالی الان دارم در حین نوشتن این پست، دم نوش دارچین و زنجبیل می خورم.    

آقا آرمین حرفتون دوپهلویی بود درمورد گوگولی
خبریه؟

من به بچه های کوچیک میگم گوگولی.
به همین خاطر با فرض اینکه بقیه هم مثل من بچه های کوچیک رو دوست دارن گفتم خدا به همه گوگولی بده. 
اصلا خبری نیست.   

بذارید جرعه ای دم نوش بنوشم و ادامه بدم.  

پس با این شرایط باید یالله بگم و برم رهروان!

خیلی اون اعلام وضعیتا خوب بود
حتی باید بگم بیشتر واسه شرایط زندگی‌بهم انرژی می داد

می شه اون اعلام وضعیتا بره تو گروه همگانی؟

نمیشه. 
چادرتون رو از سر وا کنید و به همون نسیم برگردید. 
الان وقتشه که نسیم رو با اعلام وضعیت های روزانه تون پر از انرژی های خوب کنید.
این فوق العاده است. 

تنها هم نیستید.
خانم رضوانه
خانم کویین
خانم ژوپیتر
خانم هیچ
خانم بهار2
خانم شادن
خانم لئا
خانم مهر خدا
.
.
.
یه اعلام وضعیت روزانه چقدر وقت می بره؟ بیشتر از یک دقیقه؟
چرا از وجود و حضور همدیگه استفاده نکنیم؟ 

[Queen]

یه پیج دارم از این مدل گوگولی ها داره
خیلی ناااااازن
هر وقت میبینم کلی وسوسه میشم بخرم اما وقتی با خودم فکر می کنم می بینم نمی تونم ازش نگه داری کنم
پارسال تابستون یدونه خرگوش خریدم خیلی کوچولو بود وقتی نگاهش می کردم کلی دلم برای تنهایی اش می سوخت
صبح ها وقتی بیدار میشدم میدیدم پایین تختم رو پاهاش ایستاده داره منو نگاه می کنه و منتظره بهش غذا بدم (کلی دلم براش تنگ شد )
بعدش دیگه نمی تونستم ازش نگه داری کنم دادمش به یکی ولی تا چند روز، شب ها در خلوت خودم گریه می کردم
خلاصه این که می بینم خیلی وابستگی میاره می ترسم بخرم

منم برم دمنوش دم کنم بخورم

[جناب خان :)]

آقا آرمین بالاخره این گوگولی ها هم نتیجه آن گوگولی ها هستند
فلذا تاثیری در نتیجه برداشت ما ندارد

منم برم یه لیوان آب بخورم

[همساده]

سلام 
خاطرم هست مواردی پیش میومد که من پاکی بالایی داشتم بعد در یک موقعیت خاص قرار میگرفتم و سریع لغزش میکردم مثلا خونه تنها میشدم یا در ساعت خاصی پشت سیستم قرار میگرفتم یا یه فرد خاصی رو میدیدم...انگار مغزم شرطی شده بود به بعضی موقعیتهای مکانی و زمانی.
راه حل اولیه اینه که سعی کنی تو اون موقعیت قرار نگیری مخصوصا در اوایل هوشیاری...مثلا حتی من شنیدم طرف چند ساعت تو خیابونا راه میرفته تا خانوادش برگردن یا گوشی موبایل ساده گرفته بود تا چند مدت یا اتاق اختصاصی نداشت تا چند وقت...یکی از اون موقعیتها که خودم به شخصه واقعا نسبت بهش حساسیت شدید دارم شرایط استرسی هستش شرایطی که موقعیت ترسناک و ریسکی میشه مغزم قفل میکنه و سریع به شهوت پناه میبره تا شده برای ساعتی از اون موقعیت خارج بشه.
راه حل این چیه؟ شاید پناه بردن به نیروی برتر..باید سعی کنی ترست رو استرست رو پیوند بزنی به نیرویی بزرگتر از خودت اگه خداباور هستی که کار خیلی راحته باید سعی کنی مبحث توکل رو درون خودت تقویت کنی اگه به امامها یا انبیا یا افراد صالح یا حتی شهیدان معتقدی بازم میتونی از اونا استمداد بخوای و این حس رو تقویت کنی درون خودت که اونا کمکت میکنن اگه به این چیزا هم معتقد نیستی با خانواده یا دوست ترجیحا دوست بهبودی مطرح کن ترسها و نگرانی ها و استرس هات رو...مغز با تمرین کم کم یاد میگیره که در این شرایط راه حل دومی هم جز لغزش وجود داره و اونم نیروی برتره...
خوب از این به بعد اصلا به اینکه میخایم ترک کنیم و در حال ترکیم فکر نمیکنیم بلکه غیرمستقیم عمل میکنیم و میگیم من در شرایط استرس و ترس و اضطراب سمت شهوت نمیرم و یه کار دیگه میکنم....
دلم گرفته بود دنبال خونه میگردم این روزا یه بنگاهی رفتار خوبی نداشت باهام...گفتم بیام کانون کمی حرف بزنم دلم وا بشه...خیلی دوستتون دارم 

[alireza.live]

[می توانم]

۱. به به دم نوش
۲.‌ به به لیوان آب... خیلی با مزه بود
۳. آخی واسه خرگوشه دلت تنگ شد؟ طفلکی
۴. چطور وقتی یه جونور تو اتاقت بود خوابت می برد؟ احتمالا صبح انقدر نگاهت می کرده تا مغزت ارور بده بیدار شی
۵. خب تو نسیم کم پست گذاشته می شه و اینکه این جور پستها هر چی بیشتر آدم بخونه بیشتر انرژی می گیره نشون به نشون پست آقای همساده! بعدشم یه چیز مبتنی بر جنسیت نیست که! 
۶. من همچنان چادرم سرمه
۷. گوگولی خوبه ولی بزرگ کردنش خیلی پیچیده است
۸. رفتم یه کلاس ثبت نام کردم! حالا باید درس بخونم! کتاب رو که باز کردم همون صفحه اول وسوسه شدم بعد اومدم کانون به امید اینکه از اون پستای پر انرژی بخونم، البته خیلی فکر نکنیدا... الان حالم خوبه خوبه

[عاشق فاطمه زهرا]

من اومدم همین طور کرور کرور انرژی تزریق کنم توی کانون

در حالی که ظرف میوه کنار دستمه

و آلبوم نیلوفرانه ی افتخاری رو گوش می کنم.

دریا دریا دویده ام سرگردان از غم تو ...

خدایا این شادی ها رو از ما نگیر 

خب قبل از هر چیز این دست گل رو تقدیم می کنم به همتون

همه ی شما که بنده های خوب خدا هستین

همین که هنوز توی این سایت هستین

همین که هنوز جا نزدین

همین که هنوز می خواید که پاک بشید از خ.ا و گناه

همین یعنی که امید هست

خیلی هم امید هست

همین یعنی که شما بنده های خاص خدا هستید

و خدا منتظر شماست

من یه تیکه موز می خورم تا شما گل ها رو بردارید  

همین که بعد از خ.ا

بعد از این که شهوت خاموش می شه

و عقل می آد سرجاش

می فهمید که رکب خورده این

می فهمید و ناراحت می شید

حتی یه کوچولو، حتی یه ذره

یعنی که باید خیلی امیدوار باشید

حتی اگر یه ذره دلتون پاکی بخواد

یعنی شما می تونید بهش برسید.

یه وقت نگید که خدا من رو نمی بینه

نگید که خدا دیگه دوستم نداره

نگید که من کثیف تر از اون هستم که لطف خدا شامل حالم بشه

نگید که من دیگه کار از کار گذشته

نگید من اون قدری گناه کارم که روم نمی شه به درگاه خدا برم

این ها همه اش وسوسه ش شیطانی

همون شیطانی که ما رو به دام خ.ا انداخت

وای بچه ها زبونم رو گاز گرفتم و داره خون میاد
شانسه

حالم گرفته شد...

ما کتاب دعا رو باز می کنیم و صوت قرآن رو گوش می کنیم و ...

می بینیم حال نداریم و خوشمون نمی آد.

بعدش می گیم که خدا دوست نداره صدامون رو بشنوه

بابا به خداوندی خدا این ها الهامات شیطانه

به درگاهش بریم

به قول همساده به نیروی برتر پناه ببریم

به امامامون پناه ببریم، جواب می دن به خداوندی خدا جواب می دن.

ما گرفتارای شهوت جنسی اگر به درگاه خدا بریم زود جوابمون رو می ره

زود در رو باز می کنه

کافیه یه کم حوصله کنیم و پشت در بشینیم.

پ ن:

بی خدایی بدترین زجری هست که بشر می تونه بهش دچار بشه

فکر می کنم چرا باید همساده بیاد و بگه که «اگر به خدا اعتقاد ندارین ...»

امروز سر کلاس یه مقداری بحث های غیر فیزیکی کردم با دانش آموزام

دیدم اینها چقدرررررررر شبهه ی حل نشده توی ذهنشون هست (که خیلی هاشون رو منم شاید جوابی براش نداشتم)

و در عوض چقددددددددددررررررررر میل و کشش به خدا توی وجودشون هست

یکیشون به من گفت:

اگر من با خدا باشم، زجر می کشم چون این قدر تبلیغات علیه خدا هست که خداباوری رو بد نشون می ده و دیگران مسخره می کنن و ....

از اون طرف اگر هم بی خدا باشم، بعد از مرگم چه کنم اگر خدایی باشه و به این که فکر می کنم زجر می کشم.

در هر صورت زجر می کشم.

دیدم راست می گه بنده خدا. دلم سوخت

سنگ ها رو بسته و سگ ها را آزاد گذاشته اند ... شده داستان ما

بشر بازی دو سر باختی رو برای خودش شروع کرده ....

بچه ها این میل فطری ای که به خدا دارین رو به خاطر حرف دیگران و تبلیغات رسانه و فلان کتاب و فلان حرف فلان دانشمند و فلان شبهه و ...

سرکوب نکنید

اون رو دنبال کنید، خودش شما رو می کشونه به اونجا که باید ....

من برم نماز

[Queen]

حوصله ام سر رفته

[آرمین]

سلام
صبح بخیر
امیدوارم جمعه تون رو پر از انرژی شروع کرده باشید. 

داداش اراده بفرما کلپچ:

خداییش این چشم ها با آدم حرف می زنن.

اراده بزن به رگ. 

این بالاییه واسه من و اراده است.

از قبل بهم سپرده بود که کلپچ دوست داره.

اما من بقیه رو هم فراموش نکردم.

بفرمایید نیمرو:

به به. 

عجب چیزیه. 

عاشق اولین لقمه رو داره برمی داره. 

روزتون شاد.   

[جناب خان :)]

عاشق و اراده خواب موندن
همشو خودم خوردم

[آرمین]

نوش جونت جناب خان.
فقط دوستان که سر برسن، احتمالاً خصوصی باهات کار خواهند داشت. (لذا آماده باش و زنگ آخر بایست  )

به نظرم تو شبانه روزی باید یه گروه تدارکات شبانه روزی مهیا بشه.
این جوری گهگداری جواب نمیده.
همین گهگداری رو هم رو هوا می زنن. 

[Queen]

منم خودم اینارو تنهایی می خورم