انجمن شبانه روزی

[می توانم]

منو تو رده ی مذهبی قرار نده
من سنتی ام
فوق سنتی

[می توانم]

بار منفی نداره
فقط مذهبی نیستم

امیدوارم دوستان یه جواب دل قرص کن و خیلی با حال بهت بدن

[BlueBoy]

سلام
جوابش خیلی ساده ست
این فکر که هرکی دینداره به راحتی میرسه و هرکی هم نیست بدبخت میشه از پایه و اساس غلطه. اون تو سریال کلید اسرار بود که اینطوری بود
این طرز تفکر وجود داره و کاملا هم غلطه مثل اون امام جمعه ای که میگفت حجاب رو رعایت کنید تا بارون بیاد. حالا شاید نمی‌دونست پر بارون ترین کشورها اروپایی ها هستن
اما ایده درست چیه؟
دنیای مادی ما قانون داره. قوانینش هم قبل از اینکه هر دینی ابلاغ بشه به انسان وجود داشته و قرار نیست خدا این قانون ها رو با هر اتفاقی نقض کنه چون در اون صورت حکمتش رو زیر سوال میبره
اون قانون چیه؟
هرکی (مسلمون غیر مسلمون بی دین)، هر کاری که بخواد میتونه انجام بده. قانون اختیار انسان ها برقراره. هرکی تلاش کنه نتیجه ش رو فارغ از هرچی خواهد دید. غربی ها با این همه مطالعه و تلاش و هزینه جامعه ای پایدار درست کردن که رو به پیشرفته. آیا درسته ما با یک هزارم کار اونا مثل اونا بشیم؟
خلاصه اینکه قرار نیست خدا اختیار انسان رو بگیره و همه تو این دنیا داریم با اختیار خودمون بازی میکنیم. کسایی هستن که میگن چرا خدا روز عاشورا یه رعد نزد شمر از وسط دو نیم بشه؟ خب پس فرصت اختیار داشتن شمر کجا میره؟ اون دنیا نمیاد بگه خودم میخواستم برم ته جهنم؟
این مثال رو با معجزات پیامبران اشتباه نگیرید. تو همه اون داستان ها یا مورد بخصوصی بوده یا قبل عذاب کلی فرصت داده می‌شده که فرد با اختیار خودش به راه بیاد

[Queen]

این سوال برای من هم پیش امده که چرا فلانی با این همه حاشیه زندگی اجتماعی و کاری موفق تری داره؟
ولی منی که زندگیم  بی حاشیه و حتی سالم تر هست و کاملا سرم به کارم خودم گرمه و پی حاشیه نیستم چرا دارم درجا می زنم
اما بعدها به این رسیدم که من توی ذهنم یه منطقه امنی درست کردم که از قضا خیلی هم این منطقه امنه کوچیک و محدوده
من حاضر نیستم از این منطقه ی امنم یه قدم اون ور تر بزارم چون احساس ناامنی می کنم دچار استرس میشم و آرامشم بهم میریزه
من جسارت انجام خیلی کارها رو ندارم و ترسو هستم
اون آدمی که تو روابطش بی پرواست توی خیلی از کارهایی دیگه هم همین طور جسارت داره و نمی ترسه

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام

در مورد اون کسی که وضع خیلی داغونی داره و روز به روز پیشرفت می کنه.
استدراج همین می شه.
یعنی کسی توی راه خطا می ره، خدا هم دائم کمک می کنه و بهش نعمت می ده که این بر نگرده.
همین طوری در راه خطا بره تا تهش.

ما ها هم خیلی وقتا چون کارمون گیره می ریم پیش خدا. درسته؟
پس این سختی هایی که داریم خودش نعمت خداست.
خدا این موانع رو می ذاره سر راهمون که برگردیم توی آغوشش.

حالا من یه حرف تلخی می خوام بزنم. امیدوارم ناراحت نشید. (اگر ناراحت می شید ادامه ندید)
وعده ی خدا که حقه و شک و تردیدی نیست.

من خودم رو می گم.
کی گفته که من خیلی بهترم از اون دختری که صد قلم آرایش می کنه و با پنجاه نفر رابطه داره.
یا اون پسری که هر شب با یه دختر می پره.
اون فقط گناهش علنیه، من گناهم توی خلوته.
فرقش اینه که اون باید هزار تا حرف بشنوه از خانواده و در و همسایه و دوست و رفیق و حرص بخوره.
من ولی ظاهرم رو حفظ کردم، همه ازم تعریف می کنن.
نمی خوام کار این افراد رو تایید کنما، به هیچ وجه. اونا هم باید حساب پس بدن.
اما آیا من اصلا خ.ا و فیلم های جنسی رو گذاشتم کنار که حالا ادعایی از خدا داشته باشم؟
بله خدا توبه پذیره و من توبه می کنم بعد از گناه.
ولی خیلی بی انصافیه که حالا بعد از این که توبه کردیم و عفو مشروط خورده بهمون، انتظار و ادعا هم داشته باشیم از خدا.
من چرا پیشرفت نکردم، من چرا ازدواج نکردم؟


حدیثی بود به این مضمون توی ذهنم هست که
هر کسی لذت های حرام رو انتخاب کنه، خدا رزق های حلالش رو کم می کنه.

[می توانم]

فکر کنم اینطوری که توضیح دادن از لحاظ مذهبی کاملا جور در میاد

۱. دین داری نمی تونه قوانین منطقی جهان رو تغییر بده
۲. حالا اصلا کی می دونه کی گناهکار تره که بیگناهتر؟

الان احساست چیه دونه جون؟

[لئا]

سلام

ای کسانی که همیشه آغاز یکسری کارها رو موکول می کنید به شنبه

فردا شنبه اس 

تازه اول ماه هم هست 

و  اول فصل 

ان شاءالله آغاز پاکی پایدار ماها  

بسم الله

[شادن]

سلام بچه ها 
خوبید همگی؟

من تو خلال سه چهار سال بعد تموم شدن درسم دچار همین تردیدها شدم این تردیدها گاهی با عصبانیت و پرخاشگری به اطرافیان خودشو نشون می داد.
سردرگم بودم و احساس میکردم راهی که رفتم اگر نگم اشتباه بوده ولی می لنگیده یحتمل

همین سردرگمی باعث شدن کارهای اشتباهی بکنم که درونم باهاش واقعا مخالف بود ولی انگار داشتم تردیدها رو به این شکل بروز می دادم انگار لج کرده بودم باخودم بدترین اشتباهم واردکردن یه ادم اشتباهی تو زندگیم بود که سرآغاز همین دردی شد که بخاطرش پا به کانون گذاشتم 
ایناروگفتم که بگم همه ما ممکنه تو ی مقاطعی از زندگیمون این تردیدها بیاد سراغمون و به نظر من این همون نقطه عطف زندگیمونه

تردید داشتم و همین تردیده منو با سوالهای خیلی زیادی مواجه میکرد سوالاتی که خودم باید بهش جواب میدادم تا بتونم بعدش روش زندگیمو انتخاب کنم و مسئولیت انتخابمم برعهده بگیرم
دوسه سالی این وضع من ادامه داشت من همیشه از سوم دبستان تاحالا پوششم با انتخاب خودم مذهبی بوده (طبق تعریف عرف) دوسشم داشتم و دارم ولی خلال اون سالهای تردید بااینکه پوششم مذهبی بود و نماز روزه هام سرجاش ولی تردیدم داشتم همون چیزهایی که شقایق گفت البته نه با این شدت ولی خب بود دیگه

تااا اینکه خودم به جوابش رسیدم دیدم هرادمی مختاره تو زندگی مسیری رو بپذیره و این مسیر بستگی داره به نوع نگاهی که به انسان و جهان داره 
من باخودم فکر کردم گفتم ببین تو میتونی دودید به ادما داشته باشی یا اونا رو دارای بعد روحانی و جسمانی بدونی یا نه فقط جسمانی
وقتی نوع نگاه اول رو داشته باشی اونوقت دیدت به همه چی عوض میشه به درس به کار به رفاقت به زندگی مشترک به همه ی فرق میکنه 
اونوقته که حتی ارزشهاتم متفاوت میشن

میدونی چی میگم؟ به ی صلح درونی میرسی و دیگه نمیگی چرا منی که اهل نماز روزه ام اینه وضعیتم ولی یکی دیگه نه خیلی خوش و خرمه 
اونوقت فلسفه خیلی چیزا برات فرق میکنه و میدونی فسلفه زندگی کلا تو رنجه منتهی تو مقاطع مختلف نوعش فرق میکنه

منم دوستایی داشتم نه اهل نماز روزه بودن ن محرم نامحرم اهل روابطم بودن ولی اددددد همسرای مذهبی خوبی هم گیرشون اومد قبلترها همین کافی بود منو خیلی دچار تردید کنه
ولی من به این نتیجه رسیدم وقتی راهی رو انتخاب میکنی تو زندگی که به درستیش ایمان داری رنج بودن تو این مسیر رو هم باید بپذیری مشکلاتشم باید بپذیری و بدونی هراتفاقی میفته برامون مختص ما و شرایط ماست و درسهایی مختص ما درش هس که باعث میشه نتونیم زندگیا رو بخاطرش مقایسه کنیم. خوشبختی از نظر ما یه تعریفی داره از نظر یکی دیگه تعریفی دیگه بخاطر همین هیچوقت واقعا نمیتونیم خودمونو به دیگری مقایسه کنیم ما ی محصول یونیک هستیم که خداوند بهش باور داره ولی ما خودمون نه متاسفانه بخاطر همین درگیر مقایسه میشیم  و همین باعث میهش از زندگیمون لذت نبریم 

نمیخوام بگم پول بده یا همه پولدارها و دخترپسرهایی که اهل روابط ازاد و لاقیدی بودن لزوما الان حال خوبی ندارن ولی میگم ادم مثه ی ماشینه که روح داره و جسم هرقدر به جسمش و تمایلات نفسانیش برسه و کاری به روحش نداشته باشه ی جای زندگیش خواهد لنگید حتی اگه به روی خودش نیاره این ادما رو ما از بیرون قضاوت میکنیم و خبری از درونشون نداریم زندگیای پر از بی اعتمادی و اضطراب و .. . دور و برم هستن ادمای مولتی میلیاردی که خرج ی روزشون حقوق دوسه ماهه منه و میبینم چه زندگی ای دارن طوری که من تحمل ثانیه ایش رو ندارم

تو بحث پیشرفته بودن غربیا هم همینه ببین دیدت به ادم چیه ؟ من ی درسی دارم تو دانشگاه به اسم برنامه ریزی پیشرفت برمبنای عدالت اونجا ما مجبوریم جوامع رو مقایسه کنیم نوع نگاهشون و فلسفه های نظام اقتصادی شون
غربیا پیشرفته ان از بعد تکنولوژی ولی از بعد انسانیت چطور؟ پیشرفت وقتی اصیله که هردو بعد آدمها رو تحت شعاع قرار بده نه فقط ی جنبه اش رو..تو غرب انسانیت به قهقهراه رفته و اونچه اصیله لذته یعنی هرچی به من لذت بده خوبه ولاغیر. 

اینکه چرا جوامع عمدتا مذهبی عقب مونده ان دلیلش دین مدار بودنشون نیس دلیلش سیاست های منفعلانه سیاست مداران و تنبلی خوده مردمه وگرنه که حفظ اصول دینی و اخلاقی نمیتونه دلیلی برای عقب موندگی باشه


مخلص این کلام عریض و طویل اینکه من با تقویت نگاه دینی و اعتقادیم فهمیدم چه گنجی داشتم و خبر نداشتم فهمیدم اعتقاداتم چه ارزشهای عظیمی رو دادن بهم که من غافل بودم ازشون اینطور یبه مسیر پیش روم اعتماد و اطمینان بیشتری پیداکردم و دیگه این سبک زندگیا توجهمو جلب نمیکنن اگه اینجام که خ ا رو ترک کنم شاید بخش کوچکیش بخاطر گناه بودنش باشه 
من کاری ندارم به حرف بعضی روانشناسها و دکترین که میگن خ ا عوارضی نداره و ی راه بی خطر برای تخلیه جنسیه من میبینم چطور روحمو نابود کرد چطور منو به انزوا کشوند چطور له شدم و همینا برام کافی بود تا بپذیرم که باید رها بشم 


پ.ن: 
1. نظرات بقیه دوستان رو نخوندم چون میخواستم نظرم تحت تاثیر نظرات دوستان نباشه و تجربه خودم باشه میدونم حتما اونام هم نظرات خیلی خوبی دادن

 2. من نمیدونم چرا نمیتونم کوتاه بنویسم همیشه اینقدر طولانی میشه امیدوارم حوصلت بشه بخونی

[دیوار]

سلام.
از نظر من مقایسه و قضاوت تو این مسائل اشتباه هست.
این که مثلا خودم رو خوب بدونم یه سری رو بد، یا خودم رو بد بدونم یه سری رو خوب مقایسه اشتباهی هست.
چون باطن از ما پوشیده هست ، ما فقط ظاهر رو می بینیم و همچنین طبق دید خود و معیارهای خود ؛ خودمون رو با اون مشخص می کنیم.

عاشق حرف قشنگی زد:

من خودم رو می گم.
کی گفته که من خیلی بهترم از اون دختری که صد قلم آرایش می کنه و با پنجاه نفر رابطه داره.
یا اون پسری که هر شب با یه دختر می پره.
اون فقط گناهش علنیه، من گناهم توی خلوته.

حالا از کجا معلوم که اون شخصی که از نظر من بد و زشت و عیب هست واقعا همین باشه.
و همچنین من که خودم رو خوب و اوکی می بینم واقعا همین باشم.
پیدا کردن حق تو این دنیا سخته. چه بسا من خودم رو سال ها تو جبهه ی حق ببینم ولی در اصل تو جبهه باطل باشم.
خدا کمکون کن حق رو پیدا کنیم و تو مسیرش باشیم ان شا الله.

[oldman]

چه خوبه موقع سختی و اعصاب خوردی و مشکلات همینجوری الکی هم شده این جمله رو تکرار کنیم که ممکنه حالتون خوب بشه
زندگی کردم حتی به غلط، زندگی کردم بدون پشیمونی



[برگرفته از جمله بازیگر با استعدادمون حامد بهداد: لذت میبرم از زیستن حتی به غلط پشیمونی یعنی چی؟ زندگی کردم اون لحظه رو، وجود داشتم؛ به غلط; اصلا کی تعیین میکنه درست و غلط چیه؟ ]

سخت نگیرید و سخت نگیرید و سخت نگیرید ...

[oldman]

ی مشکلی هست...
اول از نزدیکترین دوست و اشناهات شروع میشه، که ی روزی فکر نمیکردی حس و حالت نسبت بهشون عوض بشه ولی یک ثانیه ای حالتو بهم میریزن داغونت میکنن پیش خودت میگی این اخرین کسی بود که اینجور دلگرم بودی باهاش ولی باز این روند ادامه داره ک یکی دیگه میاد فک میکنی هواتو داره تو براش مهمی ولی بلاخره میزنه تو پَرت...هر روز که میگذره بیشتر اینو میچشم حالا باید چیکار کرد نمیشه با کل دنیا قهر کرد ولی لامصب دیگه ادم طاقت نمیاره از رفیق چندین ساله بگیر تا فامیل و... اشتباه خودم بود کاش بعضیا رو همونجوری فقط با یک خاطره خوب تو ذهنم نگه میداشتمو طرفشون نمیرفتم تا خراب کنن خودشونو حداقل  ی دلخوشی بود
Gn

[مهرخدا]

[آقای اراده]

عجب فلسفه ریاضی قشنگی بود این مسئله 
واقعا این موضوع رو حس کردم 
خلاصه براتون بگم اینکه مداوم خودمون رو توی مدار مثبت بندازیم خیلی تو زندگیمون اثر قابل توجهی میذاره

[لئا]

چرا کسی نمیاد هفته به هفته؟

[رامین.]

چقدر اجرای این دختر خوب بود ..  
چقدر خوبه از بچگی تو راه مفیدی قرار داره و میدونه میخواد چیکار کنه
گویشش چقدر شیرین بود . همه میریزیدن سرم  

ولی به نظرم به جای اجرای موتور سیکلت باید اون دوتا برادری که کردی خوندن میومدن بالا
خیلی خوب خوندن .
در حال حاضر عصر جدید تنها برنامه ایه که در طول هفته براش وقت میذارم و نگاه میکنم . بجز این دیگه سمت تلویزیون نمیرم
البته والیبال هم میبینم


عصر جدید برنامه ی خوبیه . درسته بیش از حد کپیه ولی حداقل برای چند نفر که استعداد دارن راه رو هموار میکنه
مثلا پارسا خائف ؛ تا دیروز هیچکس نمیشناختش ولی چند روز پیش تو بازی ایران و فرانسه قبل از شروع بازی تو استادیوم خوند و از شبکه سه هم پخش شد . اگه قرار بود راه معمولی خودش رو طی کنه شاید تا 20 سال دیگه هم به جایگاه امروزش نمیرسید