1398 شهريور 21، 21:24
(1398 شهريور 21، 21:13)Queen نوشته است: داداش رضا کیه؟
با سرچ کلمه ی داداش رضا توی گوگل متوجه می شید
یه جوونی هست مثل ما که یه روزی توبه کرده و جدی پای توبه اش ایستاده
نقل قول: شب در شرف صبحتون ب خیر باشه..
حالتون چطوره؟روزتون چطور میگذره؟همه چ خوبه؟امیدوارم خوب باشه همه چ...
من راستش زیاد حالم خوش نیست،کلا چندروزه هم اطرافیانم هم خودم ب مشکلاتی برخورد کردیم و من امشب ب ی مسافرت چندروزه ای اجبارا اومدم جواب کنکورم با اینکه میگم مهم نیست اما خیلی براش استرس دارم ب خصوص ک پسر عمه ی نازنیم صندلی یونی تهران خریده و فامیل های نازنین ترم دختر خاله ی اتاق عمل خوندم و دکتر صدا میکنن...من حسود شدم ن؟؟؟!!خدایی حس بد حسودی دارم..البته لعنت خدا بر شیطان و هر لحظه میگم و همش از خدا کمک میخوام ذهنم آروم شه..خودم ی کاری قطعا انجام میدم اما نگران پدرومادرمم ک خیلی منتظرن...چندروز پیش ی دختری مرد..گفتن ایست قلبی کرده ولی بعدا گفتن جواب کنکور میاد و کنکور داده بوده و احتمال خود کشی هست....عجب! من سکوت
(1398 شهريور 21، 23:35)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: توجه کردین این روزا چقدر ثبت نامی توی کانون زیاده.
چرا این افراد فعالیتشون رو شروع نمی کنن اینجا؟
(1398 شهريور 22، 15:06)می توانم نوشته است: خیلی خیلی اعصاب ندارم سرم بدجوری درد می کنه از صبح تا حالاکارای اصلیم رو گذاشتم زمین و مشغول کارای کم اولویتم مشخصا استرس مانعشهمیدونم چه سخته.
(1398 شهريور 22، 20:59)chakavak نوشته است: دلیلش ساده است چون کنکور یکی از برنامه های فرد برای آینده اش نیست،تنها برنامه فرد برا آینده اش هستش.وقتی شخص برای رسیدن به یه آینده موفق تنها یه راه داره اونم پیروزی تو ماراتون کنکوره طبیعیه که عدم موفقیت تو کنکور به هر دلیلی(استعداد،شرایط،محیط و ...) آینده فرد رو تحت تاثیر قرار میده و مسیر زندگیش رو تغییر میده و اگه به خاطرش به خودش آسیب بزنه طبیعیه و اصلا عجیب نیست.دقیقاً.
(1398 شهريور 22، 2:04)atrisa نوشته است: شب در شرف صبحتون ب خیر باشه..خانم آتریسا امیدتون به خدا باشه.
حالتون چطوره؟روزتون چطور میگذره؟همه چ خوبه؟امیدوارم خوب باشه همه چ...
من راستش زیاد حالم خوش نیست،کلا چندروزه هم اطرافیانم هم خودم ب مشکلاتی برخورد کردیم و من امشب ب ی مسافرت چندروزه ای اجبارا اومدم جواب کنکورم با اینکه میگم مهم نیست اما خیلی براش استرس دارم ب خصوص ک پسر عمه ی نازنیم صندلی یونی تهران خریده و فامیل های نازنین ترم دختر خاله ی اتاق عمل خوندم و دکتر صدا میکنن...من حسود شدم ن؟؟؟!!خدایی حس بد حسودی دارم..البته لعنت خدا بر شیطان و هر لحظه میگم و همش از خدا کمک میخوام ذهنم آروم شه..خودم ی کاری قطعا انجام میدم اما نگران پدرومادرمم ک خیلی منتظرن...چندروز پیش ی دختری مرد..گفتن ایست قلبی کرده ولی بعدا گفتن جواب کنکور میاد و کنکور داده بوده و احتمال خود کشی هست....عجب! من سکوت
(1398 شهريور 22، 21:46)مرد مجاهد نوشته است: آرمین جان .. بنده دقت کردم دیدم با لپ تاپ (متصل به وای فای منزل) مشکل یوخ دی .. با دیتای موبایل هم مشکل ندارم .. ولی با وای فای منزل، بسیار چالش دارم با موبایل ..