انجمن شبانه روزی

[*بنده پاک*]

 ۴ساله تو کانونم ازینکه هیچ کدوم از دوستام عکسمو تو تاپیک "بچه های کانونی با نگاهی متفاوت"  نذاشتت ناراحتم
هیچ کس منو ندوس
یه بارم ک خودم گذاشتم برا عروسیه نمیدانم دست گلو قاپیده بودم .ولی اون عکسه رو حواسم نبوده پاک کردم نمخوام

[Queen]

هی روزگااار 
میبینی ظالم گردن کلفت باشه زورت بهش نمیرسه حقتو بگیری و هیچ کسم کمکت نمیکنه

آخه من چه ظلمی به تو کردم

[مهرخدا]

اینقدر زیادن که دیگه یادم نمونده

[*بنده پاک*]

 ۴ساله تو کانونم ازینکه هیچ کدوم از دوستام عکسمو تو تاپیک "بچه های کانونی با نگاهی متفاوت"  نذاشتت ناراحتم
هیچ کس منو ندوس
یه بارم ک خودم گذاشتم برا عروسیه نمیدانم دست گلو قاپیده بودم .ولی اون عکسه رو حواسم نبوده پاک کردم نمخوام

نموخوام

[*بنده پاک*]

 ۴ساله تو کانونم ازینکه هیچ کدوم از دوستام عکسمو تو تاپیک "بچه های کانونی با نگاهی متفاوت"  نذاشتت ناراحتم
هیچ کس منو ندوس
یه بارم ک خودم گذاشتم برا عروسیه نمیدانم دست گلو قاپیده بودم .ولی اون عکسه رو حواسم نبوده پاک کردم نمخوام

نموخوام

فقط با شکلات گول میخورم ولی باشه

[همساده]

سلام تبریک به همه چهره های برتر ایشالا امسال هم سرمنشا خیر و برکت بشن برای کانون و ما

[قاصدک]

سلام
تبریگ میگم به چهره های ماندگار کانون

ان شالله زندگی هاتون پر از خیر و برکت باشه

[Queen]

چون ولادت حضرت علی اکبر هست
فکر کنم روز پسرهای جوان باشه
روز جواااان بر همگی مبااارک
من چون زود اومدم دوتا از سیب زمینی ها برمیدارم

[Man Mitavanam]

      سلام

تبریک به چهره های ماندگار سال

خدا تو هر دو دنیا اجر تلاش های بی منتتون رو بده 
خدا شما و همه ی کسانی که برای کاانون برای هم مسیر هامون زحمت میکشن در پناه خودش حفظ کنه
و بهترین ها رو برای شما مقدر کنه
آمین

 
 
 
                

[آرمین]

سلام

اول تبریک میگم روز جوان رو به همه‌ی جوان‌های کانون. 

دوم تشکر می‌کنم از همه‌ی کسانی که در جشن دیشب شرکت کردن. 

سوم سپاس از همه‌ی اون‌هایی که تبریک گفتن.

چهارم خانم آتریسا ممنون بابت شام. 

پنجم من عاشق پارکم. من دلم پارک می‌خواد. 
امروز دیگه خیلی نفسم تو سینه حبس شده بود. رفتم پارک تا نفسی تازه کنم. اما دورش نوار سفید کشیده بودن. 
یه عده بی‌فرهنگ با اینکه دور پارک نوار کشیده بودن از زیر یا بالای نوار عبور کرده بودن و در پارک سکونت داشتن.
خیلی دلم می‌خواست جای اون‌ها بودم. 

البته یه آقا هم با دو تا بی‌سیم دور پارک می‌گشت و افراد قانون‌گریز و بی‌فرهنگ وسط پارک رو اخراج می‌کرد. 
به‌نظرتون اینکه من در چنین وضعیتی هوس پارک کرده بودم هم بی‌فرهنگی محسوب میشه؟ دست خودم نبود.  

شب‌تون خوش. 

[*شهریار‌*]

روز جوون بر من و محمدرضا مبارک (جوون ترین ها) 

حالا برای اینکه ناراحت نشین به شما هم تبریک میگم ، پیرمردا 

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام

اول تبریک میگم روز جوان رو به همه‌ی جوان‌های کانون. 

دوم تشکر می‌کنم از همه‌ی کسانی که در جشن دیشب شرکت کردن. 

سوم سپاس از همه‌ی اون‌هایی که تبریک گفتن.

چهارم خانم آتریسا ممنون بابت شام. 

پنجم من عاشق پارکم. من دلم پارک می‌خواد. 
امروز دیگه خیلی نفسم تو سینه حبس شده بود. رفتم پارک تا نفسی تازه کنم. اما دورش نوار سفید کشیده بودن. 
یه عده بی‌فرهنگ با اینکه دور پارک نوار کشیده بودن از زیر یا بالای نوار عبور کرده بودن و در پارک سکونت داشتن.
خیلی دلم می‌خواست جای اون‌ها بودم. 

البته یه آقا هم با دو تا بی‌سیم دور پارک می‌گشت و افراد قانون‌گریز و بی‌فرهنگ وسط پارک رو اخراج می‌کرد. 
به‌نظرتون اینکه من در چنین وضعیتی هوس پارک کرده بودم هم بی‌فرهنگی محسوب میشه؟ دست خودم نبود.  

شب‌تون خوش. 

من هم خیلیییییی دلم می خواد برم بیرون
اما برای سلامت خودم‌، اطرافیانم، جامعه ای که توش زندگی می کنم ۴۰ روزه که خودم رو توی خونه حبس کردم.
اون پرستار و دکتر هم احتمالا خیلی دلش می خواد بره پیش خانواده اش.


البته خدا رو شکر توی خونه فعالیت دارم و با خانواده خوبیم و خیلی خوش میگذره.

[لئا]

 :
من ی سریال مورد علاقه دارم وقتی نگاش میکنم تا ساعت ها همه یادم میرند ،یا وقتی هندزفری میذارم و شروع ب کتاب خوندن میکنم تا ۱۲ساعت شده ک ی جا نشستم و حتی برای ساعتی ازش جدا نشدم تا ب تهش برسم .
پیاده روی کردن اونم ساعت ها من و از اطرافم جدا میکنه .
این جایگزین برای بقیه بازی کامپیوتری،نقاشی،خطاطی،خیاطی،آشپزی،ورزش،تمیزکاری،یادگیری ی کاردستی میتونه باشه .
ببین چ چیزی برات لذت بخشه از اون شروع کن و برو جلو تا علاقت بهش بیشتر شه .

جل الخالق
ملت چه توانایی هایی دارن
بیشترین زمانی که تونستم یکجا بشینم سر جلسه کنکور بود
مجبور بودم می فهمین مجبوووووور
من فک کنم بیش فعالی چیزیم  

حتی اون موقعی هم که داشتم واسه کنکور میخوندم یه موقعی به خودم می اومدم میدیدم که واقعا نمیتونم دیگه کشش ندارم باید بلندشم یه دوری بزنم ساعتو نگاه میکردم یک ساعت کامل نشده بود

[New fighter]

 :
من ی سریال مورد علاقه دارم وقتی نگاش میکنم تا ساعت ها همه یادم میرند ،یا وقتی هندزفری میذارم و شروع ب کتاب خوندن میکنم تا ۱۲ساعت شده ک ی جا نشستم و حتی برای ساعتی ازش جدا نشدم تا ب تهش برسم .
پیاده روی کردن اونم ساعت ها من و از اطرافم جدا میکنه .
این جایگزین برای بقیه بازی کامپیوتری،نقاشی،خطاطی،خیاطی،آشپزی،ورزش،تمیزکاری،یادگیری ی کاردستی میتونه باشه .
ببین چ چیزی برات لذت بخشه از اون شروع کن و برو جلو تا علاقت بهش بیشتر شه .

جل الخالق
ملت چه توانایی هایی دارن
بیشترین زمانی که تونستم یکجا بشینم سر جلسه کنکور بود
مجبور بودم می فهمین مجبوووووور
من فک کنم بیش فعالی چیزیم  

حتی اون موقعی هم که داشتم واسه کنکور میخوندم یه موقعی به خودم می اومدم میدیدم که واقعا نمیتونم دیگه کشش ندارم باید بلندشم یه دوری بزنم ساعتو نگاه میکردم یک ساعت کامل نشده بود

راستش ی کتابی بود ب شدت دوستش داشتم بعد از ی سال خیلی اتفاقی دیدم کتاله جلد دوم داره ۸ شب شروع کردم تا ۵ صبح بکوب خوندم .با لپ تاب خوندم . سه ساعت خوابیدم از ساعت ۹ شروع کردم تا ۴ ظهر تموم کردم .
 تیرباری رفته بودم ببینم آخر داستان چ میشه : )
آقا این بحث کتاب خوندن من چیز تازه ای نیست قبلا در موردش تو مکتبخونه حرف زدیم دیگه

من اینهمه امتحان تست رفتم یادم نمیاد بلند شم برم : ) این دور زدن ها خیلی مشهوره  همه دارند.

ولی خب من واقعا چون تابستون شبانه فیلم میبینم و کتاب میخونم کل شب بیدارم 

منم به نوعی اینطورم ولی دیگه بلند نمیشم از سرجام فقط تغیر وضعیت میدم مثلا ممکنه یه جا نشسته باشم بعد ههمون جا یهو میگیرم میخوابم یا مثلا ممثل این بابابزرگای قدیم با یه دستم میوفتم روی یه بالشت بزرگ یک کیفی میده
کلا از جام بلند نمیشم زیاد

[New fighter]

 :
من ی سریال مورد علاقه دارم وقتی نگاش میکنم تا ساعت ها همه یادم میرند ،یا وقتی هندزفری میذارم و شروع ب کتاب خوندن میکنم تا ۱۲ساعت شده ک ی جا نشستم و حتی برای ساعتی ازش جدا نشدم تا ب تهش برسم .
پیاده روی کردن اونم ساعت ها من و از اطرافم جدا میکنه .
این جایگزین برای بقیه بازی کامپیوتری،نقاشی،خطاطی،خیاطی،آشپزی،ورزش،تمیزکاری،یادگیری ی کاردستی میتونه باشه .
ببین چ چیزی برات لذت بخشه از اون شروع کن و برو جلو تا علاقت بهش بیشتر شه .

جل الخالق
ملت چه توانایی هایی دارن
بیشترین زمانی که تونستم یکجا بشینم سر جلسه کنکور بود
مجبور بودم می فهمین مجبوووووور
من فک کنم بیش فعالی چیزیم  

حتی اون موقعی هم که داشتم واسه کنکور میخوندم یه موقعی به خودم می اومدم میدیدم که واقعا نمیتونم دیگه کشش ندارم باید بلندشم یه دوری بزنم ساعتو نگاه میکردم یک ساعت کامل نشده بود

راستش ی کتابی بود ب شدت دوستش داشتم بعد از ی سال خیلی اتفاقی دیدم کتاله جلد دوم داره ۸ شب شروع کردم تا ۵ صبح بکوب خوندم .با لپ تاب خوندم . سه ساعت خوابیدم از ساعت ۹ شروع کردم تا ۴ ظهر تموم کردم .
 تیرباری رفته بودم ببینم آخر داستان چ میشه : )
آقا این بحث کتاب خوندن من چیز تازه ای نیست قبلا در موردش تو مکتبخونه حرف زدیم دیگه

من اینهمه امتحان تست رفتم یادم نمیاد بلند شم برم : ) این دور زدن ها خیلی مشهوره  همه دارند.

ولی خب من واقعا چون تابستون شبانه فیلم میبینم و کتاب میخونم کل شب بیدارم 

منم به نوعی اینطورم ولی دیگه بلند نمیشم از سرجام فقط تغیر وضعیت میدم مثلا ممکنه یه جا نشسته باشم بعد ههمون جا یهو میگیرم میخوابم یا مثلا ممثل این بابابزرگای قدیم با یه دستم میوفتم روی یه بالشت بزرگ یک کیفی میده
کلا از جام بلند نمیشم زیاد

من دیپلمما معارف گرفتم
بعد خوب طبیعتا درسای عربیو دینی و این جور چیزا زیاد داشتیم و من از بس زده شده بودم از اینجور دروس یادمه دیگه سال سوم و چهارم مخصوصا سال چهارم یا کلاسارو غیبت میکردم یا سر کلاس ردیف اول میگرفتم میخوابیدم یادمه یه بار معلم اومد بالای سرم فک کرد کاملا خوابم یه نگاهی بهم کرد دید من ادم بشو نیستم ولم کرد رفت
البته یه بارم اولای سال بود سر کلاس جغرافی بود زنگ اولم بود
من همینطور هی چشمام می رفت رو هم داشت خوابم میبرد اخر سر معلم داشت درس میداد در حین درس دادن نمیدونم چطور شد اومدم بالا سرم با دو تا دستاش یه جوری بهم دو متر پریدم باالا