1399 تير 6، 23:49
در همه احوال
خداراشکر!!!!
(1399 تير 6، 17:45)عطر رهایی نوشته است: سلام
تا بحث ازدواجه من یه سوال بپرسم
کسی رو میشناسین که توی سایت "همسان گزینی تبیان" ثبت نام کرده باشه؟ و راضی باشه؟
کلا نظرتون در این مورد چیه؟
ممنون میشم نظر بدین، چون یکی از دوستای من بهم معرفیش کرد و کلی تعریف کرد ازش، ولی من واسه ثبت نام مرددم
نقل قول: البته قصد خاصی نداشتم ها، از سر کنجکاوی
(1399 تير 7، 1:07)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: من رفتم به سایتش سر زدم.
البته قصد خاصی نداشتم ها، از سر کنجکاوی
(1399 تير 7، 1:07)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: این که خیلی از اطلاعات رو می گیرن و طبق اون معرفی می کنن خیلی مثبته. حتی از شما تست هم می گیرن.دقیقا مزیتش همین معرفی همسانهاست. اینکه با در نظر گرفتن اطلاعات شخصی، خانوادگی و تست های روانشناسی معرفی میکنن. حتی مدارک حین ثبت نام هم بررسی میشه. مشاوره دارن و به نظر میاد بانک اطلاعاتی شون وسیع باشه.
این خیلی آدم رو جلو می ندازه.
معرف های خانوادگی و ... بر طبق شناخت خودشون (که ممکنه اشتباه) باشه معرفی می کنند.
البته اون ها هم بانک اطلاعاتیشون خیلی کوچیکه
(1399 تير 7، 1:07)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: به نظر میاد که توی این سایت آدم های زیادی ثبت نام کرده اند.
البته باید دید که بعد از چند وقت به آدم جواب میدن و چقدر سرشون شلوغه.
اگر خیلی طول بکشه فایده نداره.
(1399 تير 7، 1:07)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:نظر منم همینه که وقتی همچین بستری ایجاد شده چرا استفاده نکنیم؟
به نظر سایت معتبر و خوبی میاد و فعالیتش هم قانونیه.
چه اشکال داره؟
نقل قول: تنها عیبی که الان تو ذهنمه اینه که اگر وصلتی شکل گرفت بعد سر هر بالا و پایینی تو زندگی، پسره به دختره نگه تو تو سایت دنبال ازدواج بودی!کلا آخرش یه چیزی به آدم میگه
هرچند که خودشم بوده
(1399 تير 7، 16:04)مرد مجاهد نوشته است: آره سوال منم هست و به همین نسبت، درباره برخی کارهای دیگه هم ..
یه چیزی که تو ذهن خودمه اینه که برخی کارهای برای مردم تبدیل به وظیفه میشه؛ یعنی حس میکنن وقتی تعطیلی میشه وظیفه شونه که برای حس خوش گذشتن، راه شمال رو در پیش بگیرن و اجرای همین روتین بهشون حس خوبی میده
(1399 تير 7، 21:52)*دختر پاک* نوشته است: ولی اگر گفت شما بزن با ماهیتابه تو سرش
نقل قول: باید همه بیان پیش شما مشاوره ازدواجاهم اهم لطفا از منشی وقت بگیرید سرم شلوغه
نقل قول: نظر منم همینه که وقتی همچین بستری ایجاد شده چرا استفاده نکنیم؟
تنها عیبی که الان تو ذهنمه اینه که اگر وصلتی شکل گرفت بعد سر هر بالا و پایینی تو زندگی، پسره به دختره نگه تو تو سایت دنبال ازدواج بودی!
هرچند که خودشم بوده
مرسی از اینکه نظرتون رو اعلام کردین
نقل قول: این که خواستگار بدبخت ده جلسه بره و بیاد و معلوم نشه که دختر خانم جوابش چیه، واقعا درست نیست.بنظر اون دختر خانم قدرت تصمیم گیری نداشته
بعضی وقت ها شیش ماه یک سال طول می کشه.
یعنی نه بهش می گن آره، نه می گن نه، این بدبخت هم می مونه یه لنگه پا در هوا تو این زمان.
بابا اون هم یه پسره جوونه که میخواد ازدواج کنه. گناه نکرده که.
بدبختی این جاست تو شاخ غول رو هم می شکونی، مثلا می گن خونه و ماشین و بالاخره تو تهیه می کنی. بازم یه گوشه ای یه ایرادی پیدا می کنن. یعنی شما فرض کن اون شوالیه بره با هزار بدبختی و جان کندن اژدها رو بکشه، تهش بهش بگن، آقا اصلا از اول این پرنسس خانم به شما نمی اومد. خب پدر آمرزیده، اگر این طور بود چرا این بدبخت رو فرستادین تو دهن اژدها.
نقل قول: یعنی نه بهش می گن آره، نه می گن نه، این بدبخت هم می مونه یه لنگه پا در هوا تو این زمان.طرف باس خیلی پاکار باشه به اینجا برسه
(1399 تير 8، 1:20)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:نقل قول: نظر منم همینه که وقتی همچین بستری ایجاد شده چرا استفاده نکنیم؟
تنها عیبی که الان تو ذهنمه اینه که اگر وصلتی شکل گرفت بعد سر هر بالا و پایینی تو زندگی، پسره به دختره نگه تو تو سایت دنبال ازدواج بودی!
هرچند که خودشم بوده
مرسی از اینکه نظرتون رو اعلام کردین
این رو که شما گفتید یاد یه موضوعی افتادم.
البته ربطی به صحبت شما شاید نداشته باشه، یه جور درد و دله بیشتر.
این یه رسم خوبه که پسر باید به خواستگاری دختر بره و پا پیش بذاره،
پسر باید بخواد و تلاش کنه.
دختر هم باید امتناع کنه و هیچ گونه علاقه ای نشون نده، تا وقتی که کامل بتونه به پسر اعتماد کنه و مطمئن شه.
این خیلی درسته. اما گاهی افراط میشه توش.
تفریطش میشه دوستیهای دانشگاهی و خیابونی.
اما افراطش هم همون قدر بده.
شوالیه اژدها رو می کشت، می رسید به پرنسس که بالای برج زندانیه.
اما الان شرایط برای پسرها به مراتب سخت تر از اون شوالیه شده.
یعنی کاشکی که به آدم می گفتن اون اژدها رو بکش، بعد ازدواج کن.
آدم می رفت تلاشش رو می کرد، حالا یا اون اژدها رو می کشت یا کشته می شد دیگه.
یه روز کلا زمان می گرفت.
این که خواستگار بدبخت ده جلسه بره و بیاد و معلوم نشه که دختر خانم جوابش چیه، واقعا درست نیست.
بعضی وقت ها شیش ماه یک سال طول می کشه.
یعنی نه بهش می گن آره، نه می گن نه، این بدبخت هم می مونه یه لنگه پا در هوا تو این زمان.
بابا اون هم یه پسره جوونه که میخواد ازدواج کنه. گناه نکرده که.
بدبختی این جاست تو شاخ غول رو هم می شکونی، مثلا می گن خونه و ماشین و بالاخره تو تهیه می کنی. بازم یه گوشه ای یه ایرادی پیدا می کنن. یعنی شما فرض کن اون شوالیه بره با هزار بدبختی و جان کندن اژدها رو بکشه، تهش بهش بگن، آقا اصلا از اول این پرنسس خانم به شما نمی اومد. خب پدر آمرزیده، اگر این طور بود چرا این بدبخت رو فرستادین تو دهن اژدها.
من نمی گم که سخت گیری نشه، اما شرایط رو غیر ممکن نکنید.
این سخت گیری ها ممکنه باعث بشه یه فرد مناسب از دست بره. بعد حسرتش ته دلتون بمونه.
طرف می گه، عطاش رو به لقاش بخشیدم. بیخیالش.
شما باید دنبال انسان خوب باشید.
یعنی داستان اژدها و برج رو فراموش کنید، دنبال این باشید که فردی که میاد رو بشناسید.
آدم درستیه؟ ایمانش چطوره؟ اخلاقش چطوره؟
آدم درست هیچ وقت توی سختیها و گرفتاریها به همسرش نمی گه تو توی سایت دنبال ازدواج بودی.
همون طور که زن با اخلاق و درست هیچوقت نمی گه که تو خودت خواستی با من ازدواج کنی، یادت میاد ده جلسه خواستگاری اومدی؟ یادت میاد پاشنه در رو کنده بودی؟
اخلاق که نباشه، به قول خانم دختر پاک، هر چقدر هم که توی خواستگاری سخت بگیرین، هر چقدر که مهریه و شروط ازدواج رو سخت تر کنید، هر چقدر هم بالای برج خودتون رو زندانی کنید و اژدها بذارید دم در، آدم بی اخلاق بعد از ازدواج، یه راهی برای اذیت کردن پیدا می کنه.
بهترین مثال من هم ازدواج حضرت محمد (ص) و حضرت خدیجه (س) هست. که می تونید اینجا مطالعه کنید. که یکی از سنت شکنانه ترین ازدواج ها بوده.