انجمن شبانه روزی

**mahdimontazer** · 1399 مهر 22، 23:24

(1399 مهر 22، 23:20)*دختر پاک* نوشته است:
(1399 مهر 22، 22:49)روزبه نوشته است: بچه ها، ضرورتی واسه یه تاپیک پرسش و پاسخ پزشکی احساس میکنید؟

آقا اجازه
آدم میره دکتر خصوصی مسائلشو میگه
در را میبنده
یا آروم حرف میزنه
تاپیک بزنین که همه میفهمن

اینم هست ولی میشه مسائل نه چندان خصوصیو گفت.

برای مسائل خصوصی هم میشه ایمیل زد؟ Gig

***بنده پاک*** · 1399 مهر 22، 23:26

(1399 مهر 22، 23:24)mahdimontazer نوشته است:
(1399 مهر 22، 23:20)*دختر پاک* نوشته است:
(1399 مهر 22، 22:49)روزبه نوشته است: بچه ها، ضرورتی واسه یه تاپیک پرسش و پاسخ پزشکی احساس میکنید؟

آقا اجازه
آدم میره دکتر خصوصی مسائلشو میگه
در را میبنده
یا آروم حرف میزنه
تاپیک بزنین که همه میفهمن
اینم هست ولی میشه مسائل نه چندان خصوصیو گفت.

برای مسائل خصوصی هم میشه ایمیل زد؟

مسائل نه چندان خصوصی خیلی خوب بود Khansariha (13)

نمیدونم والا
میخواهید رای گیری کنید 53258zu2qvp1d9v

مخصوصا الان که دو تا دکتر داریم
اگر بچه ها دوست داشته باشن
باید خوب جواب بده Khansariha (69)

**سها** · 1399 مهر 23، 0:42

سلام
آقا دوتا پزشک کیا هستن؟
یکی آقا روزبه.. درسته؟
اون یکی؟؟

یاعلی.

***بنده پاک*** · 1399 مهر 23، 1:08

(1399 مهر 23، 0:42)سها نوشته است: سلام
آقا دوتا پزشک کیا هستن؟
یکی آقا روزبه.. درسته؟
اون یکی؟؟

یاعلی.

سلام

آقای افرا باشند به گمانم Hanghead

آتریسا کجایی بیا مدیر کل آمار دقیق میخوان Hanghead

من چپکی جواب ندم یهو

***بنده پاک*** · 1399 مهر 23، 1:26

یه برنامه هست
چند روزه میخوام بیام بگم
ساعت 8 و 45 دقیقه شنبه تا چهارشنبه شبکه نسیم یه برنامه داره به اسم با بابا
دو تا بچه با پدراشون میان
هر کی تو خونه خودشون
بعد قراره اینا ( هر بچه با پدرش) با هم یه کار گروهی انجام بدن
مثلا ژله درست کنن، الویه درست کنن، عروسک بسازن، گل بکارن، با کارتن خونه بسازن و ...
قصه اش این مدلیه که هر چی بچه ها گفتن بابا ها باید انجام بدن
یعنی طبق نظر بچه ها باید جلو رفت نه باباها
مورداش خیلی باحاله Khansariha (13)

مثلا یکیش بود بچهه تو ژله تخم مرغ زد بعدشم پخت Khansariha (13)

یا یکیش الویه درست کردن بعد که تموم شد تازه پختنش Khansariha (13)

از این کارای این مدلی زیاد داشت ولی امروز یه بچه بود که باباش با ماسک تو خونه کار میکردن
باباشم خیلی بد اخلاق بود
باید گلدان را رنگ میکردن بعدم گل میکاشتن
این پسر و پدر یه ذره هم با هم، همفکری نکردن اصلا حرف نزدن
تازه یه جاییشم
بابا گفت فکر کنم پرسپولیسی ام و پسره فقط برای اینکه باباش پرسپولیسه پسره هم استقلالیه
بچه هم خیلی ساکت بود و اصلا ابراز خوشحالی نمیکرد
آقا من فکر کردم بچه مثلا مشکلاتی چیزی داره
ماسکم زده بود
خیلی دلم سوخت
وقتی کار تموم شد
مجری به پسره گفت حالا که زود کارتون تموم شد بیا از اون اوریگامی هایی که بلدی درست کن
آقا بچه ناگهان از این رو به اون رو شد
اول توضیح داد اوریگامی چیه
بعد یه اوریگامی را آموزش داد
با کاغذ یه جا موبایلی ساخت که موبایل قشنگ توش قرار میگرفت و میشد باهاش راحت فیلم نگاه کرد
بعدش به بابا یاد داد که با کاغذ یه مکعب بسازه
منو میگی 1744337bve7cd1t81

من هنوزم در شوک به سر میبرم
تفاوت ره از کجاست تا به کجا 1744337bve7cd1t81

بچه ها خیلی کوچیک بودن
مدرسه ای هم نیستن
خلاصه که این برنامه برای من جالب بود
دوست داشتین نگاه کنین
این که بچه ها و پدراشون واقعی ان و خودشونن و فیلم نیست برام خیلی جالبه
و البته زمانشم خیلی زیاد نیست
کوتاه
302

ببخشید طولانی شد

**mahdimontazer** · 1399 مهر 23، 1:38

(1399 مهر 23، 1:26)*دختر پاک* نوشته است:
یه برنامه هست
چند روزه میخوام بیام بگم
ساعت 8 و 45 دقیقه شنبه تا چهارشنبه شبکه نسیم یه برنامه داره به اسم با بابا
دو تا بچه با پدراشون میان
هر کی تو خونه خودشون
بعد قراره اینا ( هر بچه با پدرش) با هم یه کار گروهی انجام بدن
مثلا ژله درست کنن، الویه درست کنن، عروسک بسازن، گل بکارن، با کارتن خونه بسازن و ...
قصه اش این مدلیه که هر چی بچه ها گفتن بابا ها باید انجام بدن
یعنی طبق نظر بچه ها باید جلو رفت نه باباها
مورداش خیلی باحاله
مثلا یکیش بود بچهه تو ژله تخم مرغ زد بعدشم پخت
یا یکیش الویه درست کردن بعد که تموم شد تازه پختنش
از این کارای این مدلی زیاد داشت ولی امروز یه بچه بود که باباش با ماسک تو خونه کار میکردن
باباشم خیلی بد اخلاق بود
باید گلدان را رنگ میکردن بعدم گل میکاشتن
این پسر و پدر یه ذره هم با هم، همفکری نکردن اصلا حرف نزدن
تازه یه جاییشم
بابا گفت فکر کنم پرسپولیسی ام و پسره فقط برای اینکه باباش پرسپولیسه پسره هم استقلالیه
بچه هم خیلی ساکت بود و اصلا ابراز خوشحالی نمیکرد
آقا من فکر کردم بچه مثلا مشکلاتی چیزی داره
ماسکم زده بود
خیلی دلم سوخت
وقتی کار تموم شد
مجری به پسره گفت حالا که زود کارتون تموم شد بیا از اون اوریگامی هایی که بلدی درست کن
آقا بچه ناگهان از این رو به اون رو شد
اول توضیح داد اوریگامی چیه
بعد یه اوریگامی را آموزش داد
با کاغذ یه جا موبایلی ساخت که موبایل قشنگ توش قرار میگرفت و میشد باهاش راحت فیلم نگاه کرد
بعدش به بابا یاد داد که با کاغذ یه مکعب بسازه
منو میگی
من هنوزم در شوک به سر میبرم
تفاوت ره از کجاست تا به کجا
بچه ها خیلی کوچیک بودن
مدرسه ای هم نیستن
خلاصه که این برنامه برای من جالب بود
دوست داشتین نگاه کنین
این که بچه ها و پدراشون واقعی ان و خودشونن و فیلم نیست برام خیلی جالبه
و البته زمانشم خیلی زیاد نیست
کوتاه

ببخشید طولانی شد

میگم شاید چند بار ضبط کردند.یعنی اون قسمت اوریگامی رو بعداً ضبط کردند.

***بنده پاک*** · 1399 مهر 23، 1:49

(1399 مهر 23، 1:38)mahdimontazer نوشته است: میگم شاید چند بار ضبط کردند.یعنی اون قسمت اوریگامی رو بعداً ضبط کردند.

بنظر نمیومد
اصلا این پسره خیلی با بقیه فرق داشت
بعد اصلا بچه تو اون سن به اون حد قدرت تکلم داشته باشه و دقیق بفهمه داره چیکار میکنه که بتونه توضیح بده خودش خیلیه
یه ذره مکث نداشت
دقیق مثل معلم یاد میداد
حقیقتا من نشسته بودم که تهش با یه کاغذ له شده مواجه بشم

وقتی دیدم نه راستکیه موندم 1744337bve7cd1t81

اتفاقا وقتی تموم شد
مجری به بچه گفت حالا که تمام شد بیا گوشی من را بگذار ببینیم کار میکنه یا نه؟ 4fvfcja

و واقعا کار بچه خیلی خوب بود 49-2

آفرین داشت
بسی خوشحال شدم
خیلی دلم برای بچه سوخت
فکر کردم خیلی غمگین و ناراحته
53258zu2qvp1d9v

**یاقوت** · 1399 مهر 23، 2:10

(1399 مهر 22، 23:20)*دختر پاک* نوشته است:
(1399 مهر 22، 22:49)روزبه نوشته است: بچه ها، ضرورتی واسه یه تاپیک پرسش و پاسخ پزشکی احساس میکنید؟

آقا اجازه
آدم میره دکتر خصوصی مسائلشو میگه
در را میبنده
یا آروم حرف میزنه
تاپیک بزنین که همه میفهمن

دیگه خصوصی ترین خ ا هست ک اینجا اومدیم در میون گذاشتیم ،تازشم ی تاپیک کلی ب نظرم باشه خوبه .دیگه قرار نیست ک دارو تجویز بشه ک خصوصی عمومی در نظر بگیریم .

(1399 مهر 23، 1:08)*دختر پاک* نوشته است:
(1399 مهر 23، 0:42)سها نوشته است: سلام
آقا دوتا پزشک کیا هستن؟
یکی آقا روزبه.. درسته؟
اون یکی؟؟

یاعلی.

سلام

آقای افرا باشند به گمانم

آتریسا کجایی بیا مدیر کل آمار دقیق میخوان
من چپکی جواب ندم یهو

آقای افرا فارغ التحصیل پرستاری هستن و الان هم مشغول ب تحصیل در رشته ی پزشکی 53258zu2qvp1d9v

**عاشق فاطمه زهرا** · 1399 مهر 23، 2:25

مشارکت عاشق

ما بارها و بارها طعم تلخ شکست رو چشیدیم.
بارها و بارها طعم شیرین پیروزی رو هم چشیدیم.

وقتی که با وسوسه و خواهش نفس به جدال افتادیم.
انتخاب با ماست. کسی ما رو مجبور به خ.ا نمی کنه.

این ماییم که خ.ا رو انتخاب می کنیم.
با تصمیم هامون خودمون رو سوق می دیم و در معرض قرار می دیم.
به خ.ا می گیم بیا و من بی پناه رو در آغوش بگیر.

تنها راه پاکی،‌ این هست که به آغوش خدا پناه ببریم.
و خودمون رو به دست او بسپاریم که هر کجا که خواست ببره.

حلقه ای در گردنم افکنده دوست
می کشد آنجا که خواطرخواه اوست.

پس به پاکی مون مغرور نشیم.
پس عجب ما رو نگیره.

ایمان به خدا.
تا وقتی ایمان به خدا باشه، پاکی هم هست.
اما وقتی ناامید شدیم، یا فراموش کردیم، یا بی ایمان شدیم، فاتحه امون خونده است.