امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1400 ارديبهشت 30، 14:36)Powerful نوشته است:  سلام...اینکه میترسید خودش یه نعمته....خوش به حالتون که میترسید...همه بدبختی ما اینه که نمیترسیم...همه بدبختی ما اینه که قران میخونیم و باورش میکنیم ولی بازم نمیترسیم....به مهربونی خدا زیادیم دلخوش کردیم....البته که مهربونی خدا خیلی خیلی بیشتر از تصور مااست....ولی ماباید همون قدر که امید به بخشش داریم ترس از عذابم داشته باشیم..تا بتونیم راه درست رو بریم..تا عقلمون جلوی هوای نفسمونو بگیره.

پس قدر این ترستونو بدونید. اگه این ترستون نبود شاید الان کانون نبودید....شاید این قدر موفق نبودید.

ولی خوب ترس زیاد که میگی کابوس شده و اینا
یه جایی خوندم اعتماد به تفس به معنی اشتباه نکردن نیست....اعتماد به نفس نترسیدن از اشتباه کردنه.
شما باید اعتماد به نفستون رو ببرید بالا.
یعنی از اینکه شکست بخورید نترسید.
اصلا اسمش لغزشه...شکستم نیست.
ازش نترسید.
به خودتون بگید من اگه یک میلیارد بار دیگم تلاش کنم و  نتونم باکی نیست به تلاشم ادامه میدم.
اخرش یا مثل خیلی از بچه ها چندسال دیگه ازدواج میکنید و راحت میشید.
یا تا اخر عمر کانون میمونیم و اخرش تاج میگیریم.
یا تا اخر عمرمون کانون میمونیم و تا 10 روز میریمو برمیگردیم.(خودمو میگم)

از هر سه تاییشم باکی نیست.
به احتمال 99.999 درصد اولیش اتفاق میافته.
ولی از اشتباه کردن نترسید.
تلاشتونو کنید از محرکات دور باشید .مواقع وسوسه هام یکم بیشتر احتیاط کنید و پدافند غیر عامل رو اجرا کنید تا وسوسه ها کم بشن.
از پاکی برای خودتون یه چیز معرکه بسازید و هر روزشو جشن بگیرید...از لحظه لحظه پاکی نهایت لذت رو ببزید.... خودتونو خوشبخت ترین و شاد ترین بنده خدا بدونید بنده ای که خدایش بهش افتخار میکنه...حتی اگه یک میلیارد بارم تو مسیر عاشقی موفق نشه و زمین بخوره بازم بلند میشه و ذره ای از شور و حرارات و شوقش برای کسب رضایت پرودگارش کم نمیشه.

سلام 
ممنونم ازتون که جواب دادید  302

ولی به نظر من خودارضایی بیشتر یه اعتیاد روانیه ...

و شاید با ازدواج حل نشه  53258zu2qvp1d9v




(1400 ارديبهشت 30، 15:32)عارفه نوشته است: آبی جانم سلام 

این احساس شکست اگه عمیق باشه ممکنه درگیر تله شکست شده باشی.

بهت پیشنهاد می کنم حتماً اگر حوصله کتاب خوندن داری، این کتاب رو تهیه کنی.

این کتاب بسیار معتبر هست، یک روان شناس اونو بهم معرفی کرده.

 اولاً خوبه اطلاعاتت رو ببری بالا و بفهمی چطور این افکار و احساسات بر تو چیره میشن و ضمنأ هر چند وقت یکبار بهش سر بزنی و رهنمودهاش‌ رو مرور کنی.

نسخه انتشارات ورجاوند ترجمه و دسته بندی مطالب بهتری داره.
(اصلاح می کنم، نشر ارجمند)

[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcSgMJBZWibvtMhhcAry9e4...w&usqp=CAU]

بطور خلاصه کمی از نکات مهمش رو می نویسم:

«شما احساس میکنید در مقایسه با افراد هم سن و سال خودتان شکست خورده اید اگر در دام این تله افتاده باشید حس شکست خوردگی و ناموفق بودن ممکن است دامن شما را بگیرد»

«از آنجا که حس شکست خوردگی سخت یقه شما را چسبیده است بنابراین فرار شما دامن گستر و فراگیر است از مسئولیت پذیری مهارت افزایی و رویارویی با مشکلات اجتناب می کنید مسئولیت پذیری مهارت افزایی و رویارویی با مشکلات لازمه پیشرفت هستند اکثراً با این افکار شر این چالش ها را از سر خود کم می کنید: برای چی؟ که چی؟ فایدش چیه؟ وقتی احساس میکنید در هر صورت محکوم به شکست هستید دیگر جایی برای تلاش نمی ماند.»

«فرار شما حتی ممکن است خیلی ظریف تر باشد در ظاهر نشان میدهید که هیچ ابایی از کار کردن ندارید اما با این حال استاد مسلم طفره روی و اهمال کاری هستید.»

« راه دیگری برای کنار آمدن با تله زندگی شکست پیش رو دارید این است که مدام به اطلاعات منفی توجه می کنید و از این رهگذر روز به روز بیشتر متقاعد می شوید که انسانی ناکام و محکوم به شکست هستید به نکات منفی زندگی تان بیش از حد بها می دهید و نکات مثبت را کم ارزش تلقی می کنید بعد از این که تله زندگی شکل گرفت سعی می کند با فاجعه آمیز سازی شکست های حوزه شغلی شما به حیات خود در ذهن شما ادامه دهد. انتظار شکست باعث می شود که رفتار شما در جهت شکست خوردن هدایت شود.»

«شما هیچ تلاشی برای پیشرفت نمی کنید فرار را بر قرار ترجیح می دهید و اطلاعات را به گونه‌ای تحریف می کنید که دائم شیوه تفکرتان (من آدم نالایق بی استعداد و مزخرفی هستم) مهر تایید بخورد.

«گاهی اوقات نیز برخی از افراد گرفتار تله زندگی شکست ممکن است با تلاش برای بهتر نمایی در سایر نقش ها این تله زندگی را جبران کنند.»


«...تا جای ممکن برای موفقیت های تان ارزش قائل شوید. سعی کنید تا جای ممکن به موفقیت های تان دید منصفانه داشته باشید.»

«فهرستی از استعداد ها و توانایی های خودتان تهیه کنید، مخصوصاً استعداد های ذاتیتان را بشناسید. هر روز این فهرست را مرور کنید تا به تله زندگی شکست یادآوری کنید قضاوت هایش درباره شما چندان صحیح نیستند.»

«چه کارهایی باید انجام دهید تا به اهدافتان برسید؟ 
فهرستی تهیه کنید. برای این تغییرات به خودتان فرصت بدهید. زمان مشخصی برای این تغییرات در نظر بگیرید. اولین گام چیست؟ بهانه تراشی نکنید و به خودتان قول بدهید تا جای ممکن فرار نکنید. بپذیرید که احتمال شکست مجدد وجود دارد.‌ تنها راه موفقیت همین است. از گام های کوچک شروع کنید.
سنگ بزرگ نشانه نزدن است....

به پیشرفت های خود امتیاز بدهید. با این کار به کارتان ارزش قائل شوید....

شروع این کار سخت است. بعد از اینکه شروع کردید روند کار برای شما راحت تر می شود.»


ممنونم عارفه جان 
همیشه صحبت هات برام مفید بوده و هست  53
خدا تو رو برای ما نگه داره  Khansariha (96)




(1400 ارديبهشت 30، 21:01)آرمین نوشته است:
(1400 ارديبهشت 30، 13:44)آبی آسمانی نوشته است: سلام دوستان  303

یه موضوعی داره منو آزار میده دوست دارم با هاتون درباره اش صحبت کنم ....

من از شکست خوردن تو ترک میترسم ...

خیلی میترسم ...

و اعصابم داغون میشه ...

اضطراب میگیرم ...

نمی دونم ...

به محرک ها هم نزدیک نمی شم ...

ولی این ترس هست ...

میترسم نسبت به گناه یهو عادی شم ...

شاید باورتون نشه ولی کابوس شبانه ام شده ...

ما همواره باید جایی بین خوف و رجا باشیم.
و وقتی می‌بینیم ترموستات ما خراب شده و حد تعادل به هم خورده باید اصلاحش کنیم.

امیدواری ما باید این طور باشه:
من اراده‌ی پاک موندن رو دارم. نه به‌اندازه‌ی یک روز و یک ماه و یک سال. به ‌اندازه پاکی ابدی. تا زمانی که از محرک‌ها دور باشم، تا زمانی که اهداف پاک موندن در من جدی باشه، تا زمانی که لحظات اورژانسی رو مدیریت می‌کنم، تا زمانی که از نظر روحی و روانی مراقب خودم هستم و در زمان لازم، اقدام‌های خودمراقبتی انجام میدم، مطمئنم پاک خواهم موند.

ترس ما هم این طوری:
اگر خط قرمزهام رو رعایت نکنم، اگر لحظات اورژانسیم رو مدیریت نکنم، اگر از لحاظ روحی و روانی به‌هم بریزم و هیچ کاری براش نکنم، اگر اهداف پاکیم رو فراموش کنم، پاکی ازم گرفته میشه. پاکی چیزی نیست که الکی به دست بیاد و الکی برقرار بمونه. غفلت همانا و از دست دادن پاکی هم همانا.

حالا ترس شما اگر این طوره:
من مطمئنم پاکیم رو از دست میدم. من دو ماه هم پاک موندم بعدش چی؟ دیدی فلانی لغزش کرد، چه تضمینی هست من لغزش نکنم؟ اصلا مگه من چقدر اراده دارم؟ من قبلا نتونستم، این بارم می‌دونم که نمی‌تونم.

ترس شما یه ترس اشتباهه.
باید تعدیلش کنید.
امیدواری رو در خودتون افزایش بدید.

هر روز چشم‌هاتون رو ببندید و عبارات تاکیدی مثبت با خودتون بگید:
من اراده‌ی پاکی دارم. اون هم پاکی ابدی.
تا هر زمانی که من بخوام و پاکی انتخاب من باشه، می‌تونم پاک بمونم.
من تا زمانی که به خط قرمزهام پایبند باشم مطمئنم پاک خواهم موند.
خدا یاور من و مراقب من هست و تو سخت‌ترین شرایط بهم کمک می‌کنه.

------------------------

پ.ن: خانم آبی آسمانی تعداد دفعات زیادی به اورژانس اخیرا مراجعه داشتید.
خیلی خوبه که هر موقع اوضاع رو خطرناک دیدید مراجعه داشتید و کمک گرفتید.
اما در عین حال نشون میده که یه چیزهایی سر جاش نیست و یه مشکلاتی وجود داره که اگه حل نشه، خدای نکرده اتفاقات بد می‌افته.
مشکل رو پیدا کنید. بهش واقف باشید و براش کاری انجام بدید.


خیلی ازتون ممنونم که جواب دادید آقای آرمین 
و چقدر عالی که حواستون به بچه ها هست ...
درسته دقیقا یه چیزایی سرجاش نیست ...
که باید درسته بشه ...
ممنونم از شما و از زحماتتون و توجهاتتون  302
سلام به همگی

وقتتون بخیر

امروز روز خیییلی خوبیه چون:

هم اول هفته است
و هم اول ماه ..


اونایی که منتظر اول هفته و اول ماه و اول سال هستن که برنامه ریزی رو شروع کنن خواستم بگم امروز وقتشه 128fs318181

و اگه به هر دلیلی برنامه ریزی نمیکنید  دلیلش رو تو این نظرسنجی علامت بزنید  یا برامون بنویسید. 
ممنون میشم Thankyou
(1400 خرداد 1، 11:59)سنــا نوشته است: سلام به همگی

وقتتون بخیر

امروز روز خیییلی خوبیه چون:

هم اول هفته است
و هم اول ماه ..


اونایی که منتظر اول هفته و اول ماه و اول سال هستن که برنامه ریزی رو شروع کنن خواستم بگم امروز وقتشه 128fs318181

و اگه به هر دلیلی برنامه ریزی نمیکنید  دلیلش رو تو این نظرسنجی علامت بزنید  یا برامون بنویسید. 
ممنون میشم Thankyou

واووو چه انسان محترم ؛ موفق و بزرگی اومدن تو کانون .
سلام خانوم سنا  Thankyou
چقدر خوشحالم شما رو اینجا میبینم
این رو بدون اغراق میگم واقعا ایشون یکی از موفق ترین انسان های کانون بودن
خیلی از دوستانی که ایشون رو نمیشناسن بگم که خانوم سنا خیلی خیلی انسان پر تلاشی بودن و همیشه رو به جلو حرکت کردن
همیشه با افق دید مناسب برنامه منظمی داشتن برای قدم بعدی زندگیشون و برای رسیدن بهش تلاش کردن
همیشه از روزهاشون مفید استفاده کردن و وقتشون رو با برنامه های منظم برای رسیدن به هدفشون پر کردن
از برنامه ریزی درسیشون یادمه که میدونستن برای اینده چی میخوان تلاش کردن دانشگاه قبول شدن ؛ بعد دکتر شدن و مطب زدن . بعد ازدواج کردن و مادر شدن 
هیچوقت ساکن نبودن همیشه رو به جلو حرکت کردن 
همیشه هدفی تو زندگی داشتن و برای رسیدن به اهداف واقعا تلاش کردن . 
وقتی که باید پاک میبودن پاک بودن ؛ وقتی که باید درس میخوندن درس خوندن ؛ وقتی که باید کار میکردن کار کردن ؛ وقتی که باید ازدواج میکردن ازدواج کردن ؛ کلا همه چیزشون منظم بود 
همیشه تو زمان مناسب کار مناسبی که باید انجام میدادن رو انجام دادن
ان شاءالله که همیشه موفق باشید   53

.
.
.

از این بحث موفقیت که بگذریم باید خدمتتون عرض کنم که ..
اینجا چه خبره؟؟؟   Khansariha (60)
دو ماه نبودم مکتب رامینیسم چرا انقدر چقدر تضعیف شده  Khansariha (60)
از ترویج سنت های حسنه ای همچون شستن پا تو ظرفشویی ؛ از پرت کردن جوراب وسط اتاق ؛ از مسواک نزدن و کتاب نخوندن و شلخته بودن رسیدیم به برنامه ریزی و مرتب بودن؟ 
این بود آرمان های ما؟
این بود تجدید میثاق با اهداف والای مکتب؟
اقای مهدوی ؛ اقای خبرنگار .. جانشینان و مبلغان مکتب چرا هیچکدوم پاسخگو نیستید؟  Khansariha (60)

#نه_به_برنامه_ریزی
#نه_به_کتاب
#نه_به_یاقوتیسم
#اصلا_نه_به_سنا
Khansariha (60)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلام دوستان چطورید خوبید؟ [تصویر:  809197ps94ijjhwg.gif]
دوستان این ۳  روز رو هی پشت سر هم شکست میخورم دیگه خسته شدم
دوستان تمام اراده ام رو جمع کردم می‌خوام جمعه به پدر و مادرم همه چیز رو اعتراف کنم چون پدر و مادر من رو فقط در شرایط خوب باید کنارم باشن؟توی شرایط بد هم کنارم می ایستد مطمعنم
چون مادرم چند وقت پیش گفت که من و پدرت هر مشکلی داشتی نه سرت میزنم و نه غیره 
دوستان اگه نگم ۵ سال دیگه که همه چیز رو از دست دادم پشیمون میشم
دوستان شاید بگم و درمان بشم و بگم کاش ۳ سال پیش میگفتم
دوستان چون خودم نمیتونم و هی دور خودم میگردم شاید من هم درست شدم چون حقیقت دیر یا زود آشکار میشه
دوستان الان از زبان خودم بفهمم و درمان بشم بهتره آینده هم خوب میشه 
ما که اصلا اعتراف نکردیم و نمی‌فهمیم که چی میگن که داریم قضاوت میکنیم
 دوستان هرچی بگن هگمه اما اگه براشون تعریف کنم شاید بهم حق بدن و شاید شانس ما زد و موفق شدیم چون وضع من وخیمه و سخت میتونم بزارم کنار 
نظر شما چیه می‌خوام نظرات شما رو هم بدونم؟ [تصویر:  809197ps94ijjhwg.gif]
خدایا من با این امتحان سخت چیکار کنم خودت کمکم کن
راه هزار كيلومتري با يك قدم شروع ميشود

از شكست نترسيداز اين بترسيد كه سال آينده همين جايي باشيد كه الان هستيد
شعري از سهراب سپهري ميگه كه:
آرزويم اين است آنچنان سير بخندي كه نداني غم چيست
دوستان بخنديم چون يكبار به دنيا آمديم و خوب زندگي كنيم چون هيچوقت ديروز در عمرتان ديگر تكرار نميشود

به اميد رسيدن به هدفم با تمام تلاش و عرق ريختن 303 303 Khansariha (56) Khansariha (46) 16 63 41 4fvfcja
سلام
کسی از دوستان قدیمی هست؟⚘
یا عباس
(1400 خرداد 6، 14:37)گل سرخ نوشته است: سلام
کسی از دوستان قدیمی هست؟⚘

سلام
منم قدیمی محسوب میشم؟   4chsmu1
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
(1400 خرداد 6، 14:40)رامین. نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:37)گل سرخ نوشته است: سلام
کسی از دوستان قدیمی هست؟⚘

سلام
منم قدیمی محسوب میشم؟   4chsmu1

رامین؟ همون رامین خودمونی؟?
شلوغ و شیطون بلا بودی خیلی؟ تو گروه جنگجویان؟
یا عباس
(1400 خرداد 6، 14:42)گل سرخ نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:40)رامین. نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:37)گل سرخ نوشته است: سلام
کسی از دوستان قدیمی هست؟⚘

سلام
منم قدیمی محسوب میشم؟   4chsmu1

رامین؟ همون رامین خودمونی؟?
شلوغ و شیطون بلا بودی خیلی؟ تو گروه جنگجویان؟

همون رامینم 
امروز خواستم بیام کانون اومدم دیدم خانوم سنا پست زدن
شما اومدین
چقدر خوشحالم که این لحظه اومدم کانون
کلا تو زندگی واقعی چند وقتی بود دوست داشتم از طریقی بدونم بچه های کانون کجان چیکار میکنن

الان میخوام یه چیز بگم ولی میدونم بچه ها میگن هر کی رو میبینی میشینی تعریف میکنی 
ولی واقعا بدون تعارف تمام چیزهایی که تو پست اول همین صفحه در مورد خانوم سنا گفتم در مورد خانوم گل سرخ هم صادقه  Khansariha (56)
دنبال یه پستی میگردم امیدوارم پیداش کنم 
سال 94 بود یه پستی زدم گفتم 5 نفر از اعضای کانون هستن که مطمئنم خیلی خیلی انسان های موفقی میشن
3 تا دختر دو تا پسر
بین اونا گفته بودم خانوم گل سرخ و سنا و الون بات هپی
پسرها هم گفتم امید فردا و روزبه

کلا کسایی بودن که از وقتشون استفاده مفیدی داشتن و پر تلاش بودن
برای کسایی که دنبال برنامه ی خوب هستین میتونین از پست های این 5 نفر تو تاپیک برنامه ریزی استفاده کنین
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
(1400 خرداد 6، 15:04)رامین. نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:42)گل سرخ نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:40)رامین. نوشته است:
(1400 خرداد 6، 14:37)گل سرخ نوشته است: سلام
کسی از دوستان قدیمی هست؟⚘

سلام
منم قدیمی محسوب میشم؟   4chsmu1

رامین؟ همون رامین خودمونی؟?
شلوغ و شیطون بلا بودی خیلی؟ تو گروه جنگجویان؟

همون رامینم 
امروز خواستم بیام کانون اومدم دیدم خانوم سنا پست زدن
شما اومدین
چقدر خوشحالم که این لحظه اومدم کانون
کلا تو زندگی واقعی چند وقتی بود دوست داشتم از طریقی بدونم بچه های کانون کجان چیکار میکنن

الان میخوام یه چیز بگم ولی میدونم بچه ها میگن هر کی رو میبینی میشینی تعریف میکنی 
ولی واقعا بدون تعارف تمام چیزهایی که تو پست اول همین صفحه در مورد خانوم سنا گفتم در مورد خانوم گل سرخ هم صادقه  Khansariha (56)
دنبال یه پستی میگردم امیدوارم پیداش کنم 
سال 94 بود یه پستی زدم گفتم 5 نفر از اعضای کانون هستن که مطمئنم خیلی خیلی انسان های موفقی میشن
3 تا دختر دو تا پسر
بین اونا گفته بودم خانوم گل سرخ و سنا و الون بات هپی
پسرها هم گفتم امید فردا و روزبه

کلا کسایی بودن که از وقتشون استفاده مفیدی داشتن و پر تلاش بودن
برای کسایی که دنبال برنامه ی خوب هستین میتونین از پست های این 5 نفر تو تاپیک برنامه ریزی استفاده کنین

وای آقا رامین چقدر خوشحالم دیدمتون، شما واقعا از بهتدین های کانون هستید و خوشحالم که به بقیه کمک میکنید( البته نمیدونم با وانت یا بی وانت) 4chsmu1
شما همیشه لطف و محبت داشتید به من
همه این خوبیها درون خودتونه که بقیه رو اینقدر خوب میبینید
سنا جون که ماشالله یه تیکه ماه میمونه
از اقبال من بود که امروز شما و ایشون رو دیدم
الان رفتم صندلی داغ شما رو خوندم
به دوستان پیشنهاد میکنم صندلی داغ رو بخونند، خیلی خوبه. Gigglesmile
یهو همه خاطرات مثل یک نارنجک تو ذهنم منفجر شد و گروه پرواز با همه خاطراتش اومد جلو چشمم
اولین گروهی بودیم که مدال دادن رو راه انداختیم، یادتونه؟

در زندگی و دنیای واقعی بخوام براتون بگم
خدا رو شکر زندگی خوبی در کنار همسرم دارم
تو شرکت همسرم همکاریم
هنوز مامان نشدم
و اینقدر درگیر کار و خونه و ... که وقت سر خاروندن ندارم
شاید یکی از دلایل شیرینی زندگی الانم اینه که، وقتی یاد قدیمها و زمان ترک می افتم، یاد حس های تنهایی اون زمان و روزهایی که گذشت، قدر داشته های الانمو با همه کمبودها و نواقص اش بیشتر میدونم  و خدا رو شکر میکنم.
واقعا تک تک بچه های کانون باید بدونن که روزگارشون شیرین میشه اگه تحمل کنند، چون بابت سختی هایی که مبکشن، بعدا تبدیل به افراد قدرشناسی میشن
شما چیکارا میکنید؟ انشالله خوبید؟
یا عباس
چقدر امروز بچه های قدیمی رو دیدم
خانوم گلبرگ اومدن
با ایشون سال 92 تو تاپیک 20 روزه همکار بودم 
الان که فکرش رو میکنم گاهی اوقات چقدر تحمل همچین پسری به عنوان همکار سخت بود
اصلا یه سبک دیگه بودم نسبت به همه
کلا تاپیک 20 روزه یه مسیر دیگه ای میرفت ؛ اصلا بیشتر شبیه تاپیک طنز شده بود تا یه تاپیک انگیزشی برای پاکی

چقدر دوست دارم امید فردا رو ببینم
روزبه رو ببینم
امید فردا خیلی رفتار قشنگی داشت
پسر شوخی بود و خیلی با ادب و خیلی متین
و خیلی خیلی باهوش
اصلا زندگی هدفمندی داشت ؛ خیلی پسر پر تلاشی بود
خیلی از من کو‌چیک تر بود فکر کنم 5 سال کوچیکتر بود ولی واقعا الگوی مناسبی بود برای من
خیلی دوست دارم اگر روزی صاحب فرزند پسر شدم شبیه به امید باشه   65 Khansariha (56)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
نقل قول: وای آقا رامین چقدر خوشحالم دیدمتون، شما واقعا از بهتدین های کانون هستید و خوشحالم که به بقیه کمک میکنید( البته نمیدونم با وانت یا بی وانت) 4chsmu1 
شما همیشه لطف و محبت داشتید به من
همه این خوبیها درون خودتونه که بقیه رو اینقدر خوب میبینید
سنا جون که ماشالله یه تیکه ماه میمونه
از اقبال من بود که امروز شما و ایشون رو دیدم
الان رفتم صندلی داغ شما رو خوندم
به دوستان پیشنهاد میکنم صندلی داغ رو بخونند، خیلی خوبه. Gigglesmile 
یهو همه خاطرات مثل یک نارنجک تو ذهنم منفجر شد و گروه پرواز با همه خاطراتش اومد جلو چشمم
اولین گروهی بودیم که مدال دادن رو راه انداختیم، یادتونه؟

در زندگی و دنیای واقعی بخوام براتون بگم
خدا رو شکر زندگی خوبی در کنار همسرم دارم
تو شرکت همسرم همکاریم
هنوز مامان نشدم
و اینقدر درگیر کار و خونه و ... که وقت سر خاروندن ندارم
شاید یکی از دلایل شیرینی زندگی الانم اینه که، وقتی یاد قدیمها و زمان ترک می افتم، یاد حس های تنهایی اون زمان و روزهایی که گذشت، قدر داشته های الانمو با همه کمبودها و نواقص اش بیشتر میدونم  و خدا رو شکر میکنم.
واقعا تک تک بچه های کانون باید بدونن که روزگارشون شیرین میشه اگه تحمل کنند، چون بابت سختی هایی که مبکشن، بعدا تبدیل به افراد قدرشناسی میشن
شما چیکارا میکنید؟ انشالله خوبید؟


خیلی خیلی خیلی ممنونم ازتون
و خوشحالم که اینهمه دوست قدیمی رو امروز دیدم
من خیلی کم میام کانون ولی امروز خوشحالم که تو این لحظه یه چیزی درونم گفت به کانون سر بزنم و اومدم دیدم شماها هستین

خوشحالم بخاطر زندگی قشنگی که کنار همسرتون دارین
ان شاءالله که خوشبخت باشین کنار هم

مگه صندلی داغ من قابل رویت بود؟  106 فکر کنم پست اولش رو حذف کرده بودم

چند سال پیش اومدین سوال پرسیدین و رفتین الان میتونین برین جواباش رو بخونین
کلا یادم نیست سوالاتون چی بود ولی کلا اون جواب ها با نگرش 4 سال پیش بود الان اگه همون سوال ها رو بپرسن شاید کلا جواب هام متفاوت باشه

من هم شکر خدا الان تو شرایط خوبی هستم
مشغول کار خودم هستم و ان شاءالله در حال تشکیل خانواده
کلا شکر خدا همه چیز خوب و قشنگه
پست درد و دل که زدین واقعا درسته
تو هر موضوعی روزهای سخت میگذره و شیرینیش باقی میمونه
ادم برمیگرده عقب میگه اخه اینم شد مشکل؟
مشکلاتی که فکر میکردیم هیچوقت حل نمیشن
ولی وقتی حل میشن و ادم ازش عبور میکنه فقط میتونه بهشون بخنده
چه مشکلات اقتصادی
چه مشکلات روابط
چه همین خ.ا
چه سلامتی
همه چیز حل میشه به شرطی که بهشون نچسبیم و بزرگ نبینیمشون
راحت همشون حل میشن
در اون لحظه شاید بزرگ به نظر بیان
ولی وقتی حل میشن و ادم به عقب برمیگرده فقط خنده دار به نظر میان که چرا انقدر نگرانش بودم و انقدر بابت ناراحت بودم
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلاااااااااااااااام

(1400 خرداد 6، 14:27)رامین. نوشته است:
(1400 خرداد 1، 11:59)سنــا نوشته است: سلام به همگی

وقتتون بخیر

امروز روز خیییلی خوبیه چون:

هم اول هفته است
و هم اول ماه ..


اونایی که منتظر اول هفته و اول ماه و اول سال هستن که برنامه ریزی رو شروع کنن خواستم بگم امروز وقتشه 128fs318181

و اگه به هر دلیلی برنامه ریزی نمیکنید  دلیلش رو تو این نظرسنجی علامت بزنید  یا برامون بنویسید. 
ممنون میشم Thankyou

واووو چه انسان محترم ؛ موفق و بزرگی اومدن تو کانون .
سلام خانوم سنا  Thankyou
چقدر خوشحالم شما رو اینجا میبینم
این رو بدون اغراق میگم واقعا ایشون یکی از موفق ترین انسان های کانون بودن
خیلی از دوستانی که ایشون رو نمیشناسن بگم که خانوم سنا خیلی خیلی انسان پر تلاشی بودن و همیشه رو به جلو حرکت کردن
همیشه با افق دید مناسب برنامه منظمی داشتن برای قدم بعدی زندگیشون و برای رسیدن بهش تلاش کردن
همیشه از روزهاشون مفید استفاده کردن و وقتشون رو با برنامه های منظم برای رسیدن به هدفشون پر کردن
از برنامه ریزی درسیشون یادمه که میدونستن برای اینده چی میخوان تلاش کردن دانشگاه قبول شدن ؛ بعد دکتر شدن و مطب زدن . بعد ازدواج کردن و مادر شدن 
هیچوقت ساکن نبودن همیشه رو به جلو حرکت کردن 
همیشه هدفی تو زندگی داشتن و برای رسیدن به اهداف واقعا تلاش کردن . 
وقتی که باید پاک میبودن پاک بودن ؛ وقتی که باید درس میخوندن درس خوندن ؛ وقتی که باید کار میکردن کار کردن ؛ وقتی که باید ازدواج میکردن ازدواج کردن ؛ کلا همه چیزشون منظم بود 
همیشه تو زمان مناسب کار مناسبی که باید انجام میدادن رو انجام دادن
ان شاءالله که همیشه موفق باشید   53

.
.
.

از این بحث موفقیت که بگذریم باید خدمتتون عرض کنم که ..
اینجا چه خبره؟؟؟   Khansariha (60)
دو ماه نبودم مکتب رامینیسم چرا انقدر چقدر تضعیف شده  Khansariha (60)
از ترویج سنت های حسنه ای همچون شستن پا تو ظرفشویی ؛ از پرت کردن جوراب ترویج سنت های حسنه ای همچون شستن پا تو ظرفشویی ؛ از پرت کردن جوراب وسط اتاق ؛ از مسواک نزدن و کتاب نخوندن و شلخته بودن رسیدیم به برنامه ریزی و مرتب بودن؟  وسط اتاق ؛ از مسواک نزدن و کتاب نخوندن و شلخته بودن رسیدیم به برنامه ریزی و مرتب بودن؟ 

سلام آقا رامین
خیلی خوشحالم میبینمتون 49-2
چقدر احساس میکنم بزرگتر شدین
چقدر راجب من اغراق کردین 4chsmu1 خیلی زیاد لطف دارین
نیاز به تعریف من نیست اکثر بچه ها حتما شمارو میشناسن
انجمن شاد شاد  با وجود شما  همیشه شادی میاورد رو لبامون دقیقا مثل امضاتون که هنوزم تغییرش ندادین
از انجمن شبانه روزی که دیگه نگم 4chsmu1 

نقل قول: #نه_به_برنامه_ریزی
#نه_به_کتاب
#نه_به_یاقوتیسم
#اصلا_نه_به_سنا
[تصویر:  khansariha%20(60).gif]

Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)

دیدم  نیستین گفتم یکم بچه هارو ارشاد کنم Khansariha (13)
دیگه بعد پست من هیچکس پست نزد اینجا ..همه اومدن تاپیک برنامه ریزی 4chsmu1

نقل قول: سنا جون که ماشالله یه تیکه ماه میمونه
از اقبال من بود که امروز شما و ایشون رو دیدم
الان رفتم صندلی داغ شما رو خوندم
به دوستان پیشنهاد میکنم صندلی داغ رو بخونند، خیلی خوبه. [تصویر:  gigglesmile.gif]

سلللام گل سرخ جون 49-2
خیلی خوشحالم میبینمت Khansariha (18)
اتفاقا دیروز پستتو دیدم نوشته بود ویرایش توسط کیمیا ..یادت افتادم
خداروشکر که زندگی خوبی داری .. ان شالله همیشه خوشبخت باشی

302
این پست رو ببینید همه خاطراتتون زنده میشه 4chsmu1
(1400 خرداد 6، 14:27)رامین. نوشته است: اینجا چه خبره؟؟؟   Khansariha (60)
دو ماه نبودم مکتب رامینیسم چرا انقدر چقدر تضعیف شده  Khansariha (60)
از ترویج سنت های حسنه ای همچون شستن پا تو ظرفشویی ؛ از پرت کردن جوراب وسط اتاق ؛ از مسواک نزدن و کتاب نخوندن و شلخته بودن رسیدیم به برنامه ریزی و مرتب بودن؟ 
این بود آرمان های ما؟
این بود تجدید میثاق با اهداف والای مکتب؟
اقای مهدوی ؛ اقای خبرنگار .. جانشینان و مبلغان مکتب چرا هیچکدوم پاسخگو نیستید؟  Khansariha (60)

#نه_به_برنامه_ریزی
#نه_به_کتاب
#نه_به_یاقوتیسم
#اصلا_نه_به_سنا
Khansariha (60)


سلام عزیز 4chsmu1
خب چیزه 65
شما وقتی رفتی دیدیم به نام مکتب نارنجی داره کودتا میشه، میونبر زدیم رنگو بنفشش کردیم 4
خب شرایط بدی بود، یه جورایی به نام رامین ولی به کام یاقوت بود 22

این شد که با ایجاد ائتلاف مدیران اعم از کل و ارشد و بنفش و سبز روشن و قهوه ای و حتی رنگ هایی که در آینده قرار بود دوباره برگردن(زرد با خط درشت 4 ) جلوی این کودتای نافرجام رو گرفتم 2uge4p4


داداش حرف برا گفتن زیاده، اول بفرما دهنتو شیرین کن تا برات تعریف کنم Khansariha (18)


[تصویر:  Razor_Inside_Lolipop_18032021202235.jpg]


خلاصه که ما داداش رامینمون رو خیلی دوست داریم Khansariha (121)
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
بچه ها... من یه خواسته ای دارم ازتون...

لطفا برای من دعا کنین... 
چیزی ندارم بگم جز این... ولی لطفا این کارو بکنین...
ممنون

به یاد حق
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان