امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1401 شهريور 3، 0:57)رامین. نوشته است:
نقل قول: پ ن : ب اسم صدا کنم کسی جواب میده ؟ [تصویر:  65.gif]

من خیلی تلاش میکنم بنویسم ولی کلا دیگه نوشتنم نمیاد 4chsmu1

واقعا گذر زمان چقدر همه چیز رو عوض میکنه قبلا باید تو کانون منو با تیر میزدن که بتونن جلومو بگیرن  4chsmu1
در گذشته انقدر انرژی داشتم که کلا خاموش نمیشدم  4chsmu1

من از 18 سالگی تا 20 سالگی تو خوابگاه دانشجویی بودم ؛ اون دوران انقدر سطح انرژیم بالا بود که یه خوابگاه از دست من اسایش نداشتن . یعنی اگه واقعا اون انرژی تو جای درست صرف میشد من الان دنیا رو فتح کرده بودم  4chsmu1

من وقتی کنکور دادم همه ی شهر های نزدیک تهران رو انتخاب کرده بودم ؛ خودم امیدوار بودم که تهران قبول شم یا اینکه بیوفتم یکی از شهرهای شمال
وقتی جواب کنکور اومد دیدم نوشته شهر قم !
  من اصلا یادم نبود قم رو انتخاب کرده باشم کلا جزو گزینه های مدنظرم نبود نمیدونم اصلا چجوری قم قبول شدم 

یه دنیای ناشناخته ای بود برام ؛ کلا با ساختار من مطابقت نداشت 4chsmu1 
 دو سال تو این شهر بودم اصلا خیلی متفاوت بود با چیزهایی که از دانشگاه تو ذهنم داشتم  4chsmu1 
 دانشگاه رو دو تیکه کرده بودن بخش پسرونه جنوب شهر بود بخش دخترونه شمال شهر . ما یه دانشگاهی بودیم که بغل دانشگاه ما حوزه علمیه بود ؛ پشت دانشگاه امازاده بود ؛ روبروی دانشگاه هم خدمات حوزه علمیه بود  4chsmu1

من تنها جایی که میتونستم بهش پناه ببرم خوابگاه بود . ولی خوابگاه واقعا خیلی خوب بود . پر از شور و شادی . خوبیش این بود که چندتا دیوونه تر از خودم پیدا کرده بودم که پایه ی همه چیز بودن  4chsmu1
فوتبال ؛ فوتبال دستی ؛ والیبال ؛ شطرنج ؛ کشتی ؛ والیبال نشسته تو اتاق ؛ زو ؛ دو ؛ خرپلیس  4chsmu1
تا میرسیدیم خوابگاه اولین کاری که میکردیم یه توپ برمیداشتیم میرفتیم فوتبال ..  
کارهایی که اون دوران انجام میدادیم الان برام قفله ! از ساعت 5 تا 11 فوتبال بازی میکردیم .الان که فکر میکنم اصلا نمیشه .  ساعت 11 برق حیاط رو خاموش میکردن دیگه بیخیال میشدیم
الان هم هفته ای دوبار میرم فوتبال ولی بعد از بازی دیگه نمیتونم راه برم ؛ ولی اون موقع اصلا خستگی معنی نداشت  Khansariha (56)

خوابگاه تو یه خیابونی بود که قبلا دریاچه بود و خشک شده بود ؛ این خیابون خلوت بود و میخورد به حرم حضرت معصومه یه پیاده رو خوشگی هم داشت آدم فقط دوست داشت اونجا راه بره . 
تو این مسیر از خوابگاه تا حرم حضرت معصومه 30 دقیقه پیاده راه بود نزدیک حرم یه فلافلی بود ؛ مسابقه میذاشتیم که تا اونجا بدوییم هر کی دیرتر میرسید باید فلافل ها رو حساب میکرد . بعد واقعا مثل اسب میدوییدیم تو 7 دقیقه میرسیدیم به فلافلی  Khansariha (56)
جالب اینجا بود بعد از اینکه چند ساعت فوتبال بازی میکردیم تازه میرفتیم میدوئیدیم  Khansariha (56)
جالب تر اینکه اون موقع فلافل 500 تومن بود  Khansariha (56)
جالب تر تر اینکه فلافل با نون اضافه 550 تومن بود Khansariha (56)
جالب تر تر تر اینکه فلافل با نون اضافه و نوشابه 600 تومن بود Khansariha (56)
جالب تر تر تر تر اینکه  کرایه ی تهران قم هزار تومن بود  Khansariha (56)
 البته 1800 بود ولی ما بیرون ترمینال وایمیستادیم تقریبا همه ی اتوبوس ها از قم رد میشدن هر اتوبوسی که از ترمینال میومد بیرون و جای خالی داشت هزار تومن میدادیم سوار میشدیم . برگشتنی هم همه اتوبوس ها میومدن سمت تهران هزار تومن میدادیم برمیگشتیم  Khansariha (56)

تازه تو اتوبوس کیک و ساندیس هم میدادن  Khansariha (56)
ساندیس 100 تومن بود  Khansariha (56) 

تازه جالب تر تر تر تر تر اینکه ملت بعد از اینکه ساندیس رو میخوردن پلاستیکش رو نگه میداشتن باهاش کیف میدوختن  4chsmu1
دلار اون دوران هزار تومن بود . و تازه شروع کرده بودن داشتن نفری 45 هزار تومن یارانه میدادن  Khansariha (56)
از همه اینا جالب تر اینکه اینایی که گفتم کلا برای حدود 10 سال پیشه ولی الان انگار 1000 سال ازش گذشته  Khansariha (56)

 پست بسیار جالبی بود آقای رامین خیلی حس وحال جالبی داشت Khansariha (13) . حتما جوان پر انرژی و فعالی بودی و هستی.ایشالا فرصت بشه یک فوتبال یا والیبال با هم بریم ببینم  واقعا رقیب به حساب میای 53 Khansariha (58)
ره آسمان درون است...  53
نقل قول: پست بسیار جالبی بود آقای رامین خیلی حس وحال جالبی داشت [تصویر:  khansariha%20(13).gif] . حتما جوان پر انرژی و فعالی بودی و هستی.ایشالا فرصت بشه یک فوتبال یا والیبال با هم بریم ببینم  واقعا رقیب به حساب میای [تصویر:  53.gif] [تصویر:  khansariha%20(58).gif]

هنوز هم جوانیم و پر انرژی  4chsmu1
والیبال نه ؛ ولی اگه خواستی بیا فوتبال ببینیم چند چندیم  16
امشب ساعت 9 تا 11 فوتباله . فوتبال که چه عرض کنم بیشتر فوتبال شائولینه  4chsmu1 به قصد کشت بازی میکنن  65

جدی اصلا این دو ساعت فوتبال انقدر سطح مسابقه جدی میشه که هر هفته تلفات میده . تیم بازنده باید سالن رو حساب کنه بخاطر همین بچه ها برای اینکه نفری 30 تومن خرج نکنن مثل اسب میدوئن   4chsmu1 یکی از یکی ایوان گتوزو تر  4chsmu1

هر هفته یه نفر مصدوم میشه و دیگه نمیاد  4chsmu1 نفرهای جایگزین هم یبار میان پشیمون میشن دیگه نمیان  4chsmu1 

نقل قول: بعد از سه پست تازه شما اومدین میگین تلاش میکنم ولی نوشتنم نمیاد  [تصویر:  22.gif]



تو این چند وقت اتفاقات شیرین و جالبی افتاد که اگر زمان قدیم بود در کمترین زمان میومدم پست میکردم  و کانون رو باهاش شخم میزدم  4chsmu1

ولی دیگه اون روحیه ی گذشته دیگه نیست .. 
قبل از محرم چند بار اومدم یه مطلبی رو بنویسم ولی هرسری وسطش بیخیال شدم و نصفه رها کردم  Khansariha (56)

البته قبلا یه مرض دیگه ای داشتم ؛ وقتی یه پستی رو مینوشتم و کامل نمیشد همونجوری نصفه و نیمه اماده میکردم و دکمه ارسال رو میزدم دو دقیقه به پستم اجازه میدادم از خودش دفاع کنه ؛ دو دقیقه بعد از ارسال از پستم خوشم نمیومد و پست رو حذف میکردم  4chsmu1

پست های حذف شده این شکلی خیلی زیاد دارم . من فکر میکنم پست های حذف شده م ازپست هایی که حذف نکردم بیشتر باشن  Khansariha (56)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
نقل قول: پ ن : ب اسم صدا کنم کسی جواب میده ؟ [تصویر:  65.gif]
سلام  4chsmu1
خوبین
آخه چی باید بگیم 65
نقل قول: ولی دیگه اون روحیه ی گذشته دیگه نیست .. 

قبل از محرم چند بار اومدم یه مطلبی رو بنویسم ولی هرسری وسطش بیخیال شدم و نصفه رها کردم  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]
ولی ما از خوندن پست‌های شما خیلی لذت می‌بریم
یه نشاط عجیبی دارن  53
در عین اینکه کلید اسرار طور هم نیستن 65
 اما من به شخصه هروقت که پستی از شما خوندم یه چیزی یاد گرفتم 53258zu2qvp1d9v

_________________
ولی واقعا حس بدیه که کلی پست بذاری و کلی آدم دیگه هم ببینن و سپاس هم بزنن ولی کسی جوابی نده Khansariha (66)
اما خب بعضی وقتا هم کلی وقت میذاری که جواب بدی اما هیچ چیز خاصی به ذهنت نمیرسه و اینم بده 42
هرچند خودم نفهمیدم چی گفتم ولی ازم قبول کنین  4
سلام و درود 317
یکم از استیکر های پر انرژی هم بیشتر استفاده کنیم شاید برای فعال کردن کانون بد نباشه Khansariha (69)
خانم یاقوت من حال پست ارسال کردن رو دارم اما چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم 4chsmu1
شما جزوه بدید من ارسال میکنم 4fvfcja 
آقا رامین  من همیشه شما رو با آرمین اشتباه میگرفتم 4chsmu1 همین الان هم به جای رامین اشتباهی نوشتم آرمین Gigglesmile
حقیقتا پست پر انرژی ارسال کردید Khansariha (69) زیاد حساس نشید روی ارسال پست ها، شما چار تا خط هم بنویسی کافیه 128fs318181
داداش محسنین من راستش وقتی وظایفم رو در تاپیک هایی که سرپرست هستم درست انجام نمیدم زیاد احساس گناه و ناامیدی نمیگیرم  42
به نظر من دلیل اصلی فعال نبودن کانون ، فعال نبودن مدیران و سرپرستان قدیمی و با سابقه هست که خودتون هم صریحا به این مطلب اشاره کردید Khansariha (69)
وقتی به صفحات دوران قبلی کانون برگردیم میبینیم که چقدر مدیران و سرپرستان اعضا رو تشویق میکردن و بهشون انرژی ادامه دادن راه رو میدادن
اما الان این امر در گروه ها و تاپیک ها خیلی خیلی کم شده، این برداشت من رو میشه با یه بررسی ساده گروه استوا که خودم عضوشم مشاهده کرد 53258zu2qvp1d9v
سلام به همگی ..
آقا به به چه خبره ؟؟؟ 
منم هستم ..
نمی‌دونم چی شده همین طوری گفتم منم هستم  4
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )


منم موافقم به نظرم همین کار رو کنیم Khansariha (89)
تو خوب بمون، نذار خوبا تموم شن
سلام خوبید؟
انصافا من میخواستم پست بزنم هی کار پیش میومد و مجبور میشدم اف بشم Khansariha (56)
ادم دلش نمیاد حرف نزنه Khansariha (56)
یادمه اون اوایل اومده بودم نزدیک 50 تا پست ارسال میکردم در روز Khansariha (56)

گفتم از کیفی که آقا رامین صحبت کردن رونمایی کنم Gigglesmile

[تصویر:  photo_2022-08-25_16-05-40_ica.jpg]
لطفا هر کی به اندازه وسعش خوراکی بریزه داخلش میخواهم برم سفر به دور دنیا در 80 روز 36
داییم از شهرستان اومده خونه ی ما
امشب اینجاست
بهم میگه یه شلوار راحتی بده بپوشم

تو دیکشنری دایی من شلوار راحتی یعنی شلوار کردی   Khansariha (56)
اومدم کشو رو نگاه میکنم میبینم موجودی فقط شلوار اسلش دارم  65

یه حسی بهم میگه ببرم براش ؛ یه حسی هم میگه این بازی کثیف رو شروع نکن  65
میترسم براش ببرم احساسات لطیف دخترانه ش خدچه دار شه  Khansariha (56)
البته کلا جا نمیشه تو این شلوار 22
الان موندم نصف شبی از کجا برم براش شلوار کردی پیدا کنم  65
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
(1401 شهريور 3، 13:09)New fighter نوشته است:
نقل قول: پ ن : ب اسم صدا کنم کسی جواب میده ؟ [تصویر:  65.gif]
سلام 
خوبید؟
چی بگیم خب ؟ 65 اگرچه که حسش هم نیست

سلام آقا مجید خوبین ؟ خوشین ؟ چ خبر ؟ 
منم چیزی ندارم بنویسم ک . الکی میام ی متنی مینویسم میرم . 
بیشتر برای این مینویسم و تاپیک های قدیمی رو میارم بالا ک جدید ها ببینن و بمونن . 
اونا میان قدیمی هارو میبینن ، قدیمی ها هم فقط آنلاین آف بشن نمیشه ک  53258zu2qvp1d9v
فکر کنید و اولین چیزی ک ب ذهنتون میاد پست بعدی ارسال کنید ببینیم چیه  Khansariha (56) 
شبانه همیشه درهم برهم بوده و شلوغ  53258zu2qvp1d9v ی چند صفحه بریم جلو برسیم ب 5000  4chsmu1


(1401 شهريور 3، 16:07)رامین نوشته است:
نقل قول: بعد از سه پست تازه شما اومدین میگین تلاش میکنم ولی نوشتنم نمیاد  [تصویر:  22.gif]

تو این چند وقت اتفاقات شیرین و جالبی افتاد که اگر زمان قدیم بود در کمترین زمان میومدم پست میکردم  و کانون رو باهاش شخم میزدم  4chsmu1

ولی دیگه اون روحیه ی گذشته دیگه نیست .. 
قبل از محرم چند بار اومدم یه مطلبی رو بنویسم ولی هرسری وسطش بیخیال شدم و نصفه رها کردم  Khansariha (56)

البته قبلا یه مرض دیگه ای داشتم ؛ وقتی یه پستی رو مینوشتم و کامل نمیشد همونجوری نصفه و نیمه اماده میکردم و دکمه ارسال رو میزدم دو دقیقه به پستم اجازه میدادم از خودش دفاع کنه ؛ دو دقیقه بعد از ارسال از پستم خوشم نمیومد و پست رو حذف میکردم  4chsmu1

پست های حذف شده این شکلی خیلی زیاد دارم . من فکر میکنم پست های حذف شده م ازپست هایی که حذف نکردم بیشتر باشن  Khansariha (56)

جریان شورابیل چ بود ؟  65 


این مرض و ک همه دارن  Gigglesmile 
یاد آقای شازده افتادم ، من هیچوقت پست درددل هام و نگه نمیدارم و همون روز یا روزهای بعدش حتما پاک میکنم . فکر کنم تو صندلی داغ بود ک گفته بودن کاش پست هاش و پاک نکنه  Gigglesmile اذیت شده بودن فکر کنم  4chsmu1


(1401 شهريور 3، 16:17)العبد المرحوم نوشته است:
نقل قول: پ ن : ب اسم صدا کنم کسی جواب میده ؟ [تصویر:  65.gif]
سلام  4chsmu1
خوبین
آخه چی باید بگیم 65
ولی واقعا حس بدیه که کلی پست بذاری و کلی آدم دیگه هم ببینن و سپاس هم بزنن ولی کسی جوابی نده Khansariha (66)
اما خب بعضی وقتا هم کلی وقت میذاری که جواب بدی اما هیچ چیز خاصی به ذهنت نمیرسه و اینم بده 42
هرچند خودم نفهمیدم چی گفتم ولی ازم قبول کنین  4

میدونی چیه ؟ من چند روزه همش تورو با ناحله و حنیفا و حیدر کرار قاطی میکنم . باید رمز بدم تا فراموشم نشه . 

تنها چیزی ک باعث میشه یادم بمونی اینه ک همیشه بهم پیام دادی و ی بار خیلی خوشحال شدم از خوندن پیامت . 
( چون نمیشناسمتون یکم سخته  4chsmu1 ) 
از هر چیزی ک دل تنگت میخواهد بنویس ماهم میخونیم دیگه Khansariha (56)
ـــــــــــــــــــ
آره حس بدی داره مخصوصا اینکه ببینی سپاس میخوره  Gigglesmile قبلا ها قهر میکردم میرفتم  4chsmu1 
آقا آرمین میومدن ی پست قشنگ ارسال میکردن و بعدش میفهمیدم ک هر پستی جوابی نداره و اینکه پستم بی پاسخ بمونه طبیعی هست . همین شد ک من دیگه زیادم حساس نیستم رو جواب پست  6


(1401 شهريور 3، 18:00)Amirali.d نوشته است: سلام و درود 317
یکم از استیکر های پر انرژی هم بیشتر استفاده کنیم شاید برای فعال کردن کانون بد نباشه Khansariha (69)
خانم یاقوت من حال پست ارسال کردن رو دارم اما چیزی به ذهنم نمیرسه که بنویسم 4chsmu1
شما جزوه بدید من ارسال میکنم 4fvfcja 
آقا رامین  من همیشه شما رو با آرمین اشتباه میگرفتم 4chsmu1 همین الان هم به جای رامین اشتباهی نوشتم آرمین Gigglesmile
حقیقتا پست پر انرژی ارسال کردید Khansariha (69) زیاد حساس نشید روی ارسال پست ها، شما چار تا خط هم بنویسی کافیه 128fs318181
داداش محسنین من راستش وقتی وظایفم رو در تاپیک هایی که سرپرست هستم درست انجام نمیدم زیاد احساس گناه و ناامیدی نمیگیرم  42
به نظر من دلیل اصلی فعال نبودن کانون ، فعال نبودن مدیران و سرپرستان قدیمی و با سابقه هست که خودتون هم صریحا به این مطلب اشاره کردید Khansariha (69)
وقتی به صفحات دوران قبلی کانون برگردیم میبینیم که چقدر مدیران و سرپرستان اعضا رو تشویق میکردن و بهشون انرژی ادامه دادن راه رو میدادن
اما الان این امر در گروه ها و تاپیک ها خیلی خیلی کم شده، این برداشت من رو میشه با یه بررسی ساده گروه استوا که خودم عضوشم مشاهده کرد 53258zu2qvp1d9v

دوستان کانون شاهد نسل های قبلی بوده . مثلا سال های 88 اینا چت روم اینا و یاهوو خیلی لاکچری بود و نت ها دایال اپ بود دیگه اونموقع ها سایت رفتن و این مدل پست و نقل قول خیلی حس خوبی داشته بعد ها هم همه جمع شدن هم دوره ای ها دوست شدن و شب و روزهایی اینجا سپری شده . 
حالا بچه های دیروز بزرگ شدن و خونه زندگی دارن و خیلی ها پدر و مادر شدن و تشکیل خانواده دادن . طبیعی هست ک نتونن بیان و کم کم بازنشسته بشن . 
مدیران کانونی سابقه ی ده سال حضور دارن و الان علاوه بر کانون درگیر زندگی خودشون هم هستن . پس باید بهشون حق داد ن ؟ 
این تغییر نسل اینطوری میشه ک کم کم مدیران جوان جایگزین میشن و بعد ها اونا هم بزرگ میشن و این چرخه ادامه دارد  Khansariha (56) 
ب نظر من نباید منتظر موند . مدیر و کاربر عادی فرق نداره . اینجا ب خاطر کاربر عادی هست ک چراغش روشنه و کاربرهای عادی صاحب اصلی هستن و همه ی شما صاحب خونه هستین . پس همه باید حتی اگر حس و حالی نداشته باشن هم ب خاطر اعضای جدیدی ک میان ب خصوص دوستان محصلی ک ب خاطر آموزش نادرست و یا هرچی درگیر خ ا  میشن فعالیت مداوم و زیادی داشته باشید تا اونا ی جایی رو داشته باشن ک بیان و ترک کنند و حالشون خوب بشه . این پست ها این اثرات کوچیک ثواب بزرگی هم داره قطعا  53258zu2qvp1d9v

من این روزها ، حدود دو هفته ای هست ک عزادار هستم و در واقعیت حال خودم و خانوادم و فامیلم زیادم خوش نیست . کارهای خیلی زیادی دارم و علاوه بر کانون جاهای دیگه هم فعالیت دارم ولی هرشب چند ساعتی رو صرف پست و سرچ میکنم برای کانون . چون حس منم مشابه شماست و میدونم ک کانون سکوته و این سکوت هم جالب نیست . 

خب دیگه من از منبر برم پایین  Smiley-talk038

(1401 شهريور 3، 18:59)مرد مقاومت نوشته است: سلام به همگی ..
آقا به به چه خبره ؟؟؟ 
منم هستم ..
نمی‌دونم چی شده همین طوری گفتم منم هستم  4

سلام ، خوبین ؟ 
خبر ک خوش خبری هست  Khansariha (56)
داریم برنامه میریزیم برا فردا ک تعطیل هست صبحانه ناهار شام جور کنیم تو کانون  Smiley-talk040

شما هستین حالا ؟ خب دوستان ظرف های فردا ناهار و شام قسمت آقای مقاومت بوده ک بشورن  4fvfcja

(1401 شهريور 3، 19:17)فرید نوشته است: منم موافقم به نظرم همین کار رو کنیم Khansariha (89)


چ کاری کنید ؟ ظرف بشورید شماهم ؟ میخواین کمک دست آقای مقاومت باشید ؟ آره ؟  6
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

Khansariha (56)  من یه سوال دارم؟
Khansariha (56) همدلی چیست و چگونه بدست می آید؟ 4chsmu1 
جدا اگر بخواهیم تبدیل بشیم به انسانی که ویژگی همدلی را داره چیکار کنیم بنظرتون ؟


Hanghead  من خیلی خستم میرم بخوابم . اگر کسی دوست داشت بگه بعدا میام میخوانم بسی مرسی  Thankyou 


شب بخیر 53
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
(1401 شهريور 3، 23:09)یا باب الحوائج نوشته است: سلام خوبید؟
انصافا من میخواستم پست بزنم هی کار پیش میومد و مجبور میشدم اف بشم Khansariha (56)
ادم دلش نمیاد حرف نزنه Khansariha (56)
یادمه اون اوایل اومده بودم نزدیک 50 تا پست ارسال میکردم در روز Khansariha (56)

گفتم از کیفی که آقا رامین صحبت کردن رونمایی کنم Gigglesmile

[تصویر:  photo_2022-08-25_16-05-40_ica.jpg]
لطفا هر کی به اندازه وسعش خوراکی بریزه داخلش میخواهم برم سفر به دور دنیا در 80 روز 36

اصلا این کیف رو میبینم یاد صف میوفتم  21
یه کوپن میدادن دستمون میگفتن امروز قراره روغن بیاد .  از کله ی صبح هنوز مغازه دار مغازه رو باز نکرده بود ما میرفتیم صف وایمیستادیم تا زمانی نامعلوم ... 
عموما وسط ظهر ماشین حمل روغن میرسید . کل روز رو ملت بی هدف تو صف وایمیستادن تا بتونن روغن رو 10 درصد ارزون تر بخرن  Khansariha (56)
همه یدونه از این زنبیل ها میذاشتن تو صف میرفتن چند ساعت بعد میومدن  
ما هم که طبق معمول همیشه با یدونه توپ وسط خیابون اسیر بودیم ! چند ساعتی که باید منتظر میموندیم رو گل کوچیک بازی میکردیم    Khansariha (56)

یادمه با این ساندیس ها زیر سفره میدوختن . همیشه هم وقتی میخواستن قند خورد کنن روی اینا خورد میکردن

بعضیا هم با اینا کیف مدرسه درست میکردن و کتاباشون رو میاوردن مدرسه  Khansariha (56)

نقل قول: همدلی چیست و چگونه بدست می آید؟ [تصویر:  4chsmu1.gif]

از نظر اینجانب: 
هنگامی که بخشی از جامعه برای هدفی مشخص ؛ خواه مثبت خواه منفی ؛ هم نظر و هم عقیده باشند و در راستای آن هدف اقدام عملی و همسو انجام دهند در آن صورت همدلی شکل گرفته است  Khansariha (56)
یک مثال مثبت 7 سال دفاع مقدس و اتحاد و همدلی یک ملت برای حفظ وطن
و یک مثال منفی اقدامات تکفیری ها و داعشی ها که یک همدلی به تمام معنا و اقدامی در راستای هدف تا پای جان است ؛ ولی برای یک هدف منفی و مخرب



البته یه مدل همدلی دیگه هم هست که کلا ملت خودشون هم نمیدونن که چرا همدل شدن
بهش میگن همدلی از سر بیکاری Khansariha (56)
مثلا صف هایی که دوران کودکی وایمیستادیم . کلا اصلا کسی پیش خودش فکر نمیکرد که واقعا ارزشش رو نداره ! ما که بچه بودیم و اختیاری نداشتیم باید میرفتیم ولی کلا مگه چقدر اختلاف قیمت بود که همه صف میکشیدن؟
خیلیا نمیدونستن هدفشون از این کار چیه فقط میدیدن همه صف واییستادن اونا هم میومدن که از جامعه عقب نمونن  Khansariha (56)
یا وقتی شیر دولتی میدادن ؛ هیچکس سال به سال شیر نمیخورد ولی همین که اسم شیر دولتی میومد چند ساعت صف وایمیستادن تا ماشین حمل شیر برسه و 1 لیتر شیر ارزون بگیرن  Khansariha (56)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
(1401 شهريور 3، 23:10)رامین. نوشته است: داییم از شهرستان اومده خونه ی ما
امشب اینجاست
بهم میگه یه شلوار راحتی بده بپوشم

تو دیکشنری دایی من شلوار راحتی یعنی شلوار کردی   Khansariha (56)
اومدم کشو رو نگاه میکنم میبینم موجودی فقط شلوار اسلش دارم  65

یه حسی بهم میگه ببرم براش ؛ یه حسی هم میگه این بازی کثیف رو شروع نکن  65
میترسم براش ببرم احساسات لطیف دخترانه ش خدچه دار شه  Khansariha (56)
البته کلا جا نمیشه تو این شلوار 22
الان موندم نصف شبی از کجا برم براش شلوار کردی پیدا کنم  65
داداش شلوار لری موجود هست اونم بهش میگن شلوار دبیت بدم پست بیاره واست ؟ 4chsmu1 البته خیلی غلیظ تر بخوام بگم میشه تمبان دبیت دیگه خیلی خیلی غلیظه بخوام بگم تمبون دبیت Gigglesmile خلاصه دادا بگو اگه خواستی

نقل قول: سلام آقا مجید خوبین ؟ خوشین ؟ چ خبر ؟ 
منم چیزی ندارم بنویسم ک . الکی میام ی متنی مینویسم میرم . 
بیشتر برای این مینویسم و تاپیک های قدیمی رو میارم بالا ک جدید ها ببینن و بمونن . 
اونا میان قدیمی هارو میبینن ، قدیمی ها هم فقط آنلاین آف بشن نمیشه ک  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
فکر کنید و اولین چیزی ک ب ذهنتون میاد پست بعدی ارسال کنید ببینیم چیه  [تصویر:  khansariha%20(56).gif] 
شبانه همیشه درهم برهم بوده و شلوغ  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] ی چند صفحه بریم جلو برسیم ب 5000  [تصویر:  4chsmu1.gif]
والا حس تایپ کلا نیست  65 ولی خب استثنا امروز میتونید روی من حساب کنید امروز ۳۰۰امین روز پاکی هست میرم که جشن بگیرم واسه خودم البته اگه مثل ۳۰روز پیش دوباره با یه نفر گلاویز نشیم 65 خدا بخیر کنه
سلام صبحتون بخیر 303
خانم یاقوت ممنون بابت توضیحات کاملتون، متوجه شدم 302
ممنون که وقت میگذارید و با وجود این شرایط پست میفرستید 302
سلام سلام

روزتون بخیر

ممنون از حضور گرم  همگی مخصوصا یاقوت عزیز
اینکه  نظر میدین و تلاش میکنین و دغدغه دارین برای بهتر شدن کانون  خیلی ارزشمنده  302

عذر میخوام اگه مدتیه حضورم کمرنگ شده 
علاوه بر کارهای مدیریتی  ، یه رسالتی دارم تو کانون که باید انجامش بدم خیلی هم برای انجامش اشتیاق دارم و هر روز به شوقش بیدار میشم  ، چند ماهیه  مشغولشم، که ان شاء الله اگه عمری باقی موند چند وقت دیگه  کم کم رونمایی میکنم  4chsmu1



همینطور که هممون میدونیم   برای اینکه جامعه ای رو اصلاح کنی اول باید از خودت شروع کنی


هر کس اگه خودش رو مسئول بدونه و تو هرجایی که هست یه قدم برداره برای بهتر شدن اوضاع، مسلما اوضاع خیلی خیلی بهتر میشه ،
نگیم حالا من یکی فعالیت کنم چیزی تغییر نمیکنه!

اگه من کاربر عادی ام  مشارکتم رو یه قدم بالاتر ببرم 
اگه من سرپرستم تو تاپیک تحت سرپرستیم یکم بیشتر انرژی بذارم
اگه مدیرم  تو تالار خودم  هر روز یه قدم کوچولو بردارم

اولویت رو هم بزاریم رو جاهای کلیدی 

فک نکنم روزی ۱۰ دقیقه الی نیم ساعت بیشتر وقت ببره
این فعالیت کوچیک اول از همه حال خودمو بهتر میکنه و بعد حال اطرافیانم رو 

الان تو خیلی از تاپیک ها نیاز به سرپرست داریم 
جدیدا طوری شده که  به هرکس پیشنهاد سرپرستی میدیم یا میگه وقت ندارم ، یا تمایل ندارم، یا قبول میکنه و  بعد دو روز فعالیت غیبش میزنه !  Khansariha (56)
یه عده هم هستن خیلی خیلی زیاد  انرژی میزارن و بعد یه مدت کلا میبرن !
نه افراط نه تفریط ..  سعی کنیم میانه رو باشیم.

اگه میخوایم مسئولیت پذیر بشیم و زندگی خودمون و اطرافیانمون رو بهتر کنیم و در اینده مسئولیت اداره یه خانواده رو بدست بگیریم باید از همین مسئولیت های کوچیک شروع کنیم و تمرین کنیم.

البته هستن سرپرستایی که واقعا مسئولیت پذیر و زحمت کشن و آدم واقعا لذت میبره . خدا خیرشون بده 53
نقل قول: سلام ، خوبین ؟ 
خبر ک خوش خبری هست  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]
داریم برنامه میریزیم برا فردا ک تعطیل هست صبحانه ناهار شام جور کنیم تو کانون  [تصویر:  smiley-talk040.gif]

شما هستین حالا ؟ خب دوستان ظرف های فردا ناهار و شام قسمت آقای مقاومت بوده ک بشورن  [تصویر:  4fvfcja.gif]
من بشورم   17 17 17
من بشورم !!!!!!!!!!
[تصویر:  32_uqmw.png] 
دلتون برای این چهره مظلوم نمیسوزه ....
خانم یاقوت من کلا اعصاب ندارما .... [تصویر:  y_(714)_00em.gif]
[تصویر:  y_(714)_00em.gif][تصویر:  y_(714)_00em.gif][تصویر:  y_(714)_00em.gif][تصویر:  y_(714)_00em.gif]
کانون شورش شده!!!!
دعوای مرد مقاومت vs یاقوت بانو

Khansariha (58)
Cowboypistol
Khansariha (58)
در ارزوی شهادت، برایم دعا کنید.. 53 53
بهترین دعا برای بهترین دوست به قول سردار شهادت است 302 
 
هرگز از اهدافتون دست نکشید  Khansariha (46)
هرگز در برابر شیطان و دار و دستش کم نیارید   Khansariha (46) 
ارزش اهداف شما بیشتر از تنبلی و کاهلی است   Khansariha (69)  

4 انجمن شبانه روزی 4

گروه استوا  Smiley-face-cool-2  کنترل ذهن و نگاه

خوش امد گویی به تازه وارد ها

برنامه ریزی   درسیجات

اورژانس

قرار عاشقی (نماز اول وقت )




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان