1391 آذر 24، 0:04
ویرایش شده
بحث اقا و خانوم شد. من اولی که اومده بودم کانون فکر می کردم همه پسرن . بعدش فهمیدم دخترا تو کانون هستن!
حال دخترتونم خوبه رکسانا خانوم. سلام می رسونه داره شام درست می کنه دستش بنده دیگه صداش نمی کنم بیاد صحبت کنه باهاتون
(1391 آذر 24، 0:01)Ho3ein نوشته است: من بزر ترین مشکلم اینه که زود رنجم:22:
بیخیال آقا اگ مارو میخواست این ....
زود رنجی ماله دختراست. نکن با من این کارو چیزی هم نشده الان که فهمیدی دیگه
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما