انجمن شبانه روزی

**darling** · 1392 تير 1، 22:26

آقا بیاین یکم غیبت کنیم 4fvfcja

رکسنا جون اون سبزیارو بردار بیار میچسبه 4fvfcja

خب داشتی میگفتی داداش سهیل 4fvfcja

امیرحسین خان؟آهان
اگه امیرحسین خانه ایشون زدن استادارو ترکوندن 4fvfcja

نه؟

**نمیدانم** · 1392 تير 1، 22:58

سر شبی حساب بانک م رو چک کردم،
شرکت حقوق م رو ریخته بود به حساب.
چند لحظه پیش یه هو یادم اومد،
چند ماه پیش قرار گذاشته بودم، با خودم،
روزی که اولین حقوق م رو بگیرم،
اون روز رو قرار بدم شروع سال خمسی.
پس شد یکم تیر ماه هر سال.

تا حالا خمس نداده بودم،
البته درآمد داشته بودم.
ولی خبری نیست خب، از الان.

تا خدا چه بخواهد ...

**darling** · 1392 تير 1، 23:03

جناب نمیدانم
اینو گفتین ک به ما شیرینی ندید؟؟ 1276746pa51mbeg8j

باشه

**نمیدانم** · 1392 تير 1، 23:11

(1392 تير 1، 23:03)darling نوشته است: جناب نمیدانم
اینو گفتین ک به ما شیرینی ندید؟؟
باشه

خانم دارلین
نه بابا، اتفاقن من از این کارا خوشم میاد
ولی خب چه جوری می شه در فضای مجازی شیرینی داد!؟

**آسمون آبی** · 1392 تير 1، 23:25

تو ی سایت بودم یه تاپیکی با نام اشعار... نظرم رو جلب کرد

دیدم یک دختر 14 سالست که شعراش گذاشته.. جالب بود

میذارم شمام بخونید

"روز اول منو ديدي ------- برقي تو نگات درخشيد
گرمي صداتو ديدم ------- قلب من تو سينه لرزيد
روز دوم روز سوم ------ روزا پشت هم دويدن
لحظه هاي با تو بودن ------ مثه برق وباد رسيدن
عاشقت شدم دوباره ------ سر روشونه هات گذاشتم
تو شدي تنها اميدي ------ كه واسه زندگي داشتم
دست سردم رو گرفتي ------ شدي تكيه گاه قلبم
بردي از يادم تمومه ----- خاطرات تلخ و دردم
ماه اول ماه دوم ----- زندگي با تو چه شاد بود
آسمون آبي من وسرد ----- با تو دنيا مي گذشت زود
به خودم كه اومدم تو ----- ديگه پيشه من نبودي
چشمه من ابري شد و سرد ----- مثه آسموني دود
منو با يه روح زخمي ----- جا گذاشتي تك تنها
قلب خستمو شكوندي ----- توي تاريكي و سرما"

اومدم بنویسم عمو شما لباس به عروسکت پوشوندی... گفتم گناهه

شاید قریحش خشک شه و ذوقش کور..

فقط به کجا میریم، ابوی بنده میگفت دوره ما سعدی و حافظ دادند حفظ کنیم

حالا...

**darling** · 1392 تير 2، 0:28

(1392 تير 1، 23:11)نمیدانم نوشته است:
(1392 تير 1، 23:03)darling نوشته است: جناب نمیدانم
اینو گفتین ک به ما شیرینی ندید؟؟
باشه

خانم دارلین
نه بابا، اتفاقن من از این کارا خوشم میاد
ولی خب چه جوری می شه در فضای مجازی شیرینی داد!؟

داداش ما به عکسشم قانعیم 4fvfcja

------------------
داداش آسمون آبی درست میگید
اصن بیشتر نویسنده های وبا شدن افراد 13-14 ساله اونم با چ شعرایی..... 1276746pa51mbeg8j

چن وقت پیش با دوستم رفته بودم پارک
یه دختر بخدا هنوز سنش 2رقمی نشده بود
گوشیشو دست گرفت گفت الو شرمنده ج استو ندادم شارژ نداشتم عسیسم......

چی بگم؟؟!!!

**mahdi** · 1392 تير 2، 4:14

آخرشه

**Alone man** · 1392 تير 2، 8:36

(1392 تير 2، 4:14)mahdi نوشته است: آخرشه

ما سن اینا بودیم هنرمون این بود که جلوی پنگه انواع صدا ها رو تولید میکردیم 4fvfcja

اون دختره وسطی چی کار میکرد

**Alireza 68** · 1392 تير 2، 10:20

سسسسلام

منم دیدم خیلی باحال بود دست آقا مهدی درد نکنه 4fvfcja

خیلی هماهنگ بودن خداییش دمشون گرم

من هم سن اینا بودم ی سه چرخه داشتم پلاستیکی

میخواستم پنکه سقفی رو روشن کنم رفتم روش وایستادم

ایستادن روش همانا رفتن سه چرخه همانا و با ملاج خوردن به میله شوفاژ همانا

از آنجا مخمان تا برداشت وگرنه تو تقدیر من مخترع شدن بود 4fvfcja

هعی دکتر هم نبردن ببینن ضربه مغزی شدیم یا نه

یادمه چسب زخم زده بودن وسط سرم haha

هرسری که درش میاوردم عذاب بود برام (کچل نبودم

)

و ی امشب شبه عیده همین امشبو داریم 317

چرا قصه دردو برا فردا نذاریم 317

پیشاپیش عیدتون مبارک باشه

آقا من فتوا میدم امروز باید تالار شاد شاد پر از مطالب خوب و جالب و خنده دار باشه Khansariha (48)

**ehsan90**

نقل قول: چرا قصه دردو برا فردا نذاریم

مثل این علیرضا ؟ 4fvfcja

[تصویر: 2%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B4-1.jpg]

عید همگی مبااااااااااااااااااااارک Khansariha (8)

**حمید خان** · 1392 تير 2، 10:55

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ:22:

چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ 317

ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر varzesh

ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ Khansariha (48)

چوگان زلف دیدی چون گوی دررسیدی Muscular

از پا و سر بریدی بی‌پا و سر به رقص آ 317

دم مولانا گرم

دم چاوشی هم گرم

دم شما ها هم گرم

عیدتون مبارک باشه 317

یا مهدی دست ما را هم بگیر 303

**MohseN72** · 1392 تير 2، 11:51

عید همه مبارک 317

اون آهنگ چاووشی در وصف مولامونه؟

**soheil70**

عیده؟؟خدا وکیل؟؟

واقعا زندگی تو ایران لذت بخشه......تو هر چار فصل عید داریم.... clapping

الان حقش نیست اونی که افسرده ست رو بذاریم رو صندلی از بالا کوه بندازیمش پایین.... 4fvfcja

عزیزان تابستونه.... روز طولانیه..... میگم رایزنی کنین...یک روز ما تو ده روزه دو روز حساب شه.... Khansariha (46)

....حوصله مون سر رفت.....کسی نفوذ نداره..... cheshmak

**Alireza 68** · 1392 تير 2، 12:33

سسسسسسسسلام

خوبی احسان جان؟

نه مثل اون نه

مثل این

حمید این شعر رو خیلی خوب اومدی Khansariha (48)

منم داشتم گوش میدادمش الان 317

محسن جان در وصف هر کی که باشه الان کاربردی هست اینجا 317

سهیل جان چطوره بریم سراغ امیرجسین18 به عنوان اولین شرکت کننده صندلی مورد نظر 4fvfcja

و شنیده ام مامان سها خانوم قراره عیدی بدن به ماها Khansariha (48)

ما عیدی میخوایم یالا varzesh

ما عیدی میخوایم یالا 317

و یک نکته انگار مانا خانوم رو تو افراد انلاین دیدم چندین دقیقه پیش

یعنی از مشهد آن شده بودن؟ 4fvfcja

سوغاتی ما یادتون نره مانا خانوم Smiley-face-cool-2

**soheil70**

به من عیدی پسته بدید..... 4fvfcja

آقا یک مرد پیدا شه پروفایل امیرحسین رو بده من برم چن کلوم حرف حساب باهاش بزنم..... 4fvfcja

...حداقل بهش بگم مهلت اعتراض تموم شده....:21:

حمید بیا چار کلوم گپ بزن ببینم در چه حالی جگر طلا.....دلم ترکیده بود برا سیبیلات....که اینجور بوش میاد باد برده.... 4fvfcja

مو بروم ناهار.... 4fvfcja