امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1393 شهريور 20، 1:25)رامین. نوشته است:
(1393 شهريور 20، 1:11)اميد فردا نوشته است: از الان به مدت دو شبانه روز:

رامين.

(Posting Freak)
زمان محلی: زياد AM
وضعیت: آنلاین (در حال ویرایش امضا @بوق سگ صبح)

درست شد 4chsmu1 

یکم کج و کوله شد ولی فعلا برای امشب خوبه 4chsmu1 

همین که امشب خوابم میبره کافیه 4chsmu1 صبح پامیشم صاف و صوفش میکنم 4chsmu1

ولی احساس میکنم یکم انگار کوچیک شده vayy میمون بیچاره تو این دو سه ساعتی که گذشت تحت فشار چی کشیده که انقدر بدنش آب رفته 20
داداش کوچولو م اولین بار امضای شمارو دیده بود 
گفت عه بده من بازی کنم
فکر کرد از این بازیاست که باید از مبدا برسی به مقصدKhansariha (13)
گفتم بابا جان این گوریل انگوریه پشت دیوار4fvfcja
(1393 شهريور 19، 21:51) sword.u.a.c نوشته است:
(1393 شهريور 18، 8:35)ترلان نوشته است:
دو تا از راهکارهایی که صبح ها با انرژی از خواب بیدار شید اینه که .. .fiesta


  ((  هر روز یه مورد  اضافه میشه   ))  128fs318181128fs318181


[تصویر:  77760164533459310949.jpg]
جالبه من هر وقت این کارو کردم دیگه از اون آهنگ بدم اومد...حتی برا چندتا دعایی ام که دوس داشتم این کارو کردم ولی باعث شد خیلی کمتر اون دعاهارو بخونم.
ولی...
حدودا یک هفته ای هست که مجبورم ساعت 5 صبح از خواب بیدار بشم
اگرچه معمولا با ترس یا اضطراب بیدار میشدم 4fvfcjaولی این زود بیدار شدن لذت خیلی زیادی بهم میداده و میده که تا حالا تجربه نکرده بودم
 دوس دارم حفظش کنم

روش خوبیه ...اما منم بعد یه مدت دیگه حالم از اون آهنگا بهم میخوره4fvfcja
فک کنم هر چند وقت باید آهنگو تغییر بدیم4fvfcja

البته یه چیزی که خیلی عالی جواب میده تو بیدار شدن ،صدای پخش اذان از نرم افزار باد صباست128fs318181

و اون روشی هم که گفت گوشی رو از خودتون دوربذارین
یه مدت میذاشتم رو میزم یا رو پنجره ، بعد پا میشدم خاموش میکردم میخوابیدم باز 22
بعد یه مدت گذاشتم رو کتابخونه ی اتاقم ..مجبور بودم برم رو صندلی سرپا وایسم برش دارم ...اونم از این صندلی ها که میچرخه و خطر سقوط زیاده Khansariha (13)
بعد دیگه همونجا مینشستم رو صندلی خوابم میپرید4fvfcja

ترلان بانو معلومه خیلی سحرخیزیا!!!4

ممنون از پست های پرانرژیتstudsmatta
(1393 شهريور 20، 13:11)سنــا نوشته است: داداش کوچولو م اولین بار امضای شمارو دیده بود 
گفت عه بده من بازی کنم
فکر کرد از این بازیاست که باید از مبدا برسی به مقصد
گفتم بابا جان این گوریل انگوریه پشت دیوار
داداش من که خوراکش این شکلکهای سمت راست ادیتور کانونه Gigglesmile

تا ببینه من اینجا دارم پست میزارم میاد جلو و با امتحان کردن تک تک شکلکهاش

 صفحه ادیتور رو تا نصف پر شکلک میکنه اینطوری

128fs318181GigglesmileKhansariha (98)20Muscular303asabanifiesta30353VamondeKhansariha (13)Khansariha (18)Khansariha (8)317clappingKhansariha (57)1744337bve7cd1t81:smiley-yell:1276746pa51mbeg8jKhansariha (48)Smiley-face-cool-244fvfcjaKhansariha (46)studsmatta53258zu2qvp1d9vvarzesh
[تصویر:  wp4003454.jpg]
سلام

برد والیبالو به همه ایرانی ها و کانونی های عزیز تبریک میگم 317

وقتی میبره احساس غرور بهم دست میده... که ایرانیم....

مخصوصا وقتی این آهنگو میذاره:

یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
یا علی بگو خدا هوامون و داره
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
منممم تبريييكك ميگمممم،ديگه لهستانو هم ببيريم ،فقط به فينال فكر كنييمم!!
317Khansariha (48)studsmatta:22:

نقل قول: داداش کوچولو م اولین بار امضای شمارو دیده بود 
گفت عه بده من بازی کنم
فکر کرد از این بازیاست که باید از مبدا برسی به مقصدKhansariha (13)
گفتم بابا جان این گوریل انگوریه پشت دیوار4fvfcja
شما بايد ١٦،١٧سال اختلاف سني داشته باشيد درسته؟!
چه حسي داره آيا؟!53258zu2qvp1d9v
آره يه داداش يا آبجي كوچولو تو راهه53258zu2qvp1d9v
عكس سونو رو كه آوردن،من ميگفتم آرره مال قديما،داداشمه،4fvfcjaبعد گفتن خوب تاريخشو نگاه كن1744337bve7cd1t814fvfcja
قابل باور نبود4fvfcja
نميدونستم اون موقع چه واكنشي نشون بدم،١٠سال يكم باز قابل توجيهه،١٨سالو نميدونم چجوري كنار بيام4
نه حالا جدا از شوخي من نگران اون چندماه قبل كنكورم،خدا كنه آروم باشه:we:
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
به سلامتی

مبارکه داداش امید، تبریک میگم

پس الان باید خیلی خوشحال باشی
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
نقل قول: خدا كنه آروم باشه[تصویر:  we.gif]
آخی چه شیرین [تصویر:  we.gif]

مبارکتون باشه [تصویر:  we.gif]

دلمون چقده نی نی خواست [تصویر:  we.gif]

وای خدا..کی میشه من مامان بشم [تصویر:  we.gif]:4:

راستی برد جانانه والببالو تبریک میگمKhansariha (48)
یا عباس
مبارک باشههه امید جااان
نگرانن نباش که. اون چند ماه که. یه کم گریه می کنه ساکت میشه دیگه 128fs318181fiesta

بیشتر به مبارکیش فکر کن 4 شیرینیش چی میشه؟44fvfcja
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

عه مثه اينكه اتفاق جالبي افتاده:we:19
انقدر هيجان داره يعني:-??

من بيشتر ياد سختي ها و دوشواري هاي بچه ميوفتم!!Vamondeشرمنده..
يععنيي انقدر مشقت كشيدم تو اون سه سال اول اين داداشممvayy

(البته احتمال زياد به خاطر همين فسقل در راه،همين پزشكي شيراز رو خواهم زدSmiley-face-cool-2؛بالاخره بده بچه از داداش بزرگه هيچ تصويري نداشته باشه!22،بعد بزرگ ميشه ميگه اين كيه بابا!224fvfcja)
خلاصه حالا كه فعلا هيجان ندارم،ممنون از تبريكات 53258zu2qvp1d9v

---
آقا ولي سرويساي ديروز معروف تو ست چهارم رو خيلي لذت بردييم،يعني اصلا توپو نميتونستن كنترل كنن،
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
سلام
آخی....
نقل قول: نميدونستم اون موقع چه واكنشي نشون بدم،١٠سال يكم باز قابل توجيهه،١٨سالو نميدونم چجوري كنار بيام[تصویر:  4chsmu1.gif]
قطعا کنار میاین و خیلی هم دوستش خواهید داشت...
ان شاء الله ی خواهر ناز باشه.. کیف کنین..اونم لذت ببره ک دو تا داداش خوب داره..1



نقل قول: من بيشتر ياد سختي ها و دوشواري هاي بچه ميوفتم!![تصویر:  15.gif]شرمنده..
خب هر سختی با دوتا آسونی هست دیگه.. 53258zu2qvp1d9v


و
خدا عاقبت هممون رو ختم ب خیر کنه..
در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

مبارک باشه امید عزیز 53

من دوست دارم خدا پنج شش تا دختر قد و نیم قد بهم بده ، از سر و کولم بالا برن 4fvfcja
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
(1393 شهريور 20، 22:09)سـُـها ^‿^ نوشته است: سلام
آخی....
نقل قول: نميدونستم اون موقع چه واكنشي نشون بدم،١٠سال يكم باز قابل توجيهه،١٨سالو نميدونم چجوري كنار بيام[تصویر:  4chsmu1.gif]
قطعا کنار میاین و خیلی هم دوستش خواهید داشت...
1

نه اون كنار اومدنو اينارو كه شوخي كردم
خوب اين كه قطعيه..128fs318181
حالا يه چيزيم ميگم،خودمم هيجان دارمfiesta4fvfcja
كلا هيجانات من الان معطوفِ..نه معطوف كنكور هم نيست
كلا احساسات من تحت هيچ قاعده اي نيست و بعضا در زماناي مختلف به شكل هاي برعكس هم ابراز ميشن!!128fs3181814

ان شاء الله ی خواهر ناز باشه.. کیف کنین..اونم لذت ببره ک دو تا داداش خوب داره..

واقعا منم اميدوارم..128fs318181 ممنون
نقل قول: من بيشتر ياد سختي ها و دوشواري هاي بچه ميوفتم!![تصویر:  15.gif]شرمنده..
خب هر سختی با دوتا آسونی هست دیگه.. 53258zu2qvp1d9v

ممنون از تذكر به جاتون53258zu2qvp1d9v

نقل قول: من دوست دارم خدا پنج شش تا دختر قد و نیم قد بهم بده ، از سر و کولم بالا برن [img]images/smilies/e.gif[/img]
ممنون
خدا نصيب(نصيب ،نه نسيب4fvfcja) كنه ايشالله
منم بعضي وقتا احساس دوست داشتنِ اين حركت بهم دست ميده،بعد پشيمون ميشم توبه ميكنم4fvfcja
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
(1393 شهريور 20، 20:12)ata نوشته است: سلام

برد والیبالو به همه ایرانی ها و کانونی های عزیز تبریک میگم 317

وقتی میبره احساس غرور بهم دست میده... که ایرانیم....

مخصوصا وقتی این آهنگو میذاره:

یا علی بگو حماسه ای به پا کن دوباره
یا علی بگو خدا هوامون و داره


خوش بحالتون 22

از خوش شانسی من همین بس که والیبالو از وسطای ست اخر دیدم 22
اونم از تی وی بیمارستان 22
کلی منتظر  این مسابقه بودم و میخواستم یه عالمه واکنشای ولاسکو رو ببینم 22
در کل دلم براش سوخت. بد باختن20
★  *  ★   اینقد تلاش میکنم تا یه عالمه ازینا بگیرم    ☆  ★  

خدایا چه بی حساب و کتاب میبخشی و ما چه دقیق تسبیح ذکرهایمان را میشماریم



[تصویر:  959266sk2bnp02of.png]
(1393 شهريور 20، 20:37)اميد فردا نوشته است: منممم تبريييكك ميگمممم،ديگه لهستانو هم ببيريم ،فقط به فينال فكر كنييمم!!
317Khansariha (48)studsmatta:22:
شما بايد ١٦،١٧سال اختلاف سني داشته باشيد درسته؟!
چه حسي داره آيا؟!53258zu2qvp1d9v
آره يه داداش يا آبجي كوچولو تو راهه53258zu2qvp1d9v
عكس سونو رو كه آوردن،من ميگفتم آرره مال قديما،داداشمه،4fvfcjaبعد گفتن خوب تاريخشو نگاه كن1744337bve7cd1t814fvfcja
قابل باور نبود4fvfcja
نميدونستم اون موقع چه واكنشي نشون بدم،١٠سال يكم باز قابل توجيهه،١٨سالو نميدونم چجوري كنار بيام4
نه حالا جدا از شوخي من نگران اون چندماه قبل كنكورم،خدا كنه آروم باشه:we:


الــــــــــــــــــــــــــــــــهی
اخی. خوش بحالتوووووووووون خیلی خوبه
من اینقد دوس دارم الان یه ابجی یا داداش کوچکتر داشته باشم بازم حد نداره

ان شالله قدمش مبارکه  و شمام پزشکی شیراز قبول میشی128fs318181128fs318181
در مورد کنکور هم بگم که4fvfcja پیشنهاد میدم برید کتابخونه4fvfcja
اینجانب هیچوقت یادم نمیره وقتی درس میخوندم داداش کوچولوم هی میکوبید به در اتاق 224fvfcja

یا همش صدای ماشین بازیش تو مخم بود 22 گان گان گآآآآآآآآآآآآآآآآآآن گــــــــــــــان بیب بیب Khansariha (13)

اما عاشقش بودم دیگه4fvfcjaینی هستم هنوزم4fvfcja

البته واسه شما خیلی نی نیه53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
★  *  ★   اینقد تلاش میکنم تا یه عالمه ازینا بگیرم    ☆  ★  

خدایا چه بی حساب و کتاب میبخشی و ما چه دقیق تسبیح ذکرهایمان را میشماریم



[تصویر:  959266sk2bnp02of.png]
(1393 شهريور 20، 20:37)اميد فردا نوشته است:
نقل قول: داداش کوچولو م اولین بار امضای شمارو دیده بود 
گفت عه بده من بازی کنم
فکر کرد از این بازیاست که باید از مبدا برسی به مقصدKhansariha (13)
گفتم بابا جان این گوریل انگوریه پشت دیوار4fvfcja
شما بايد ١٦،١٧سال اختلاف سني داشته باشيد درسته؟!
چه حسي داره آيا؟!53258zu2qvp1d9v
آره يه داداش يا آبجي كوچولو تو راهه53258zu2qvp1d9v
عكس سونو رو كه آوردن،من ميگفتم آرره مال قديما،داداشمه،4fvfcjaبعد گفتن خوب تاريخشو نگاه كن1744337bve7cd1t814fvfcja
قابل باور نبود4fvfcja
نميدونستم اون موقع چه واكنشي نشون بدم،١٠سال يكم باز قابل توجيهه،١٨سالو نميدونم چجوري كنار بيام4
نه حالا جدا از شوخي من نگران اون چندماه قبل كنكورم،خدا كنه آروم باشه:we:


وااااااااااااای خوش بحاااااااااااااااااااالتووووووووون
مبااااااااااااااااااااارکه317
به شدت دلم نی نی میخواد ، وقتی تو خیابون میبینم یه بچه رو دلم میخواد بخورمش4

و واقعا به درد من مبتلا شدینKhansariha (13)
منم سال سوم دبیرستان بودم که به دنیا اومد
یعنی سال کنکورم یک سالش بود و اوج شیطونیاش(البته خیلی شیرین بود 4chsmu1 )
ولی مامانم خیلی کمکم کرد هر روز عصرا میبردش بیرون تا من راحت درس بخونم

منم برا پزشکی میخوندم و سخت در تلاش بودم
تازه علاوه بر اون میخواستیم خونمون رو بساز و بکوب کنیم تو همون سال کنکور اسباب کشی کردیم به یه خونه ی دیگه22

بعد اتاق من و داداش بزرگم مشترک بود 22
بعد مدام اون میخواست تلویزیون تماشا کنه و پلی استیشن بازی کنه22
شبا و صبحای زودم تو تاریکی بیدار میشدم با چراغ مطالعه درس میخوندم 22
یک عذابی بود یعنی 22

جالب اینکه یه  سوال تو دفترچه ی کنکورم مشکل تایپی داشت اونم درس شیمی و یه غلط حساب شد
جالب تر اینکه یه سوال شیمی با نمودار رو ندیدم 1744337bve7cd1t81( این دیگه خیلی جای تعجبه !! شایدم دفترچم نداشت اون سوالو4fvfcja)
جالب تر تر  اینکه رتبم 1000 شد و با وجود اینکه پزشکی همه جارو تقریبا زدم هیچ جا پزشکی قبول نشدم1744337bve7cd1t81
هنوزم که هنوزه به هرکی میگم از تعجب شاخ درمیاره 53258zu2qvp1d9v


هم در حقم ناحقی شده (سال 87  و طرح بومی سازی رو خیلی ها بخاطر دارن4fvfcja)
هم اینکه مطمئنم حکمت خدا  بوده
چون رشته ی فعلیم رو خیلی دوست دارم

و یه درس بزرگی که گرفتم این بود که آدم همیشه تو شرایط سخت بیشتر تلاش میکنه و موفق تره53258zu2qvp1d9v


(1393 شهريور 20، 22:09)سـُـها ^‿^ نوشته است:
نقل قول: من بيشتر ياد سختي ها و دوشواري هاي بچه ميوفتم!![تصویر:  15.gif]شرمنده..
خب هر سختی با دوتا آسونی هست دیگه.. 53258zu2qvp1d9v
دقیقا 53258zu2qvp1d9v

موفق باشید ان شاء الله


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان