انجمن شبانه روزی

**سها** · 1393 آذر 7، 21:39

سلام
امیدوارم چکمه شدن یعنی له و لورده شدن.. و برداشت من غلط باشه..

آقای دریفت از امیدهای کانونه.. 53258zu2qvp1d9v

و
وا؟
یعنی جای شکلک ها عوض میشد؟

در پناه خدا..
یاعلی.

**مهاجر** · 1393 آذر 7، 22:04

سلام

خیلی خوشحالم که همه خوشو خرمند
ان شاء الله اگه کسی ام غم داره، غمش برطرف بشه

**drift** · 1393 آذر 7، 23:29

سلام خدمت دوستان که ابراز لطف کردند و نگران حال ما بودند,
همینطور که امید آقا گفتند , چکمه شدن یعنی اینکه یه جورایی داغون شدیم,

امروز هم روز خوبی نبود,ولی یه تجربه جدید بدست آوردم , واقعا از اون لحاظ خوب بود,
هدفمند تر شدم,

و در پایان ,

خوب بنگر , همیشه مرز حادثه آشکار نیست.

**سنــا** · 1393 آذر 8، 0:12

سلام

دلم یهویی فال حافظ خواست

باز کردم به نیت همه

اولین بیت غزل این بود:

اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح /صلاح ما همه آن است کان توراست صلاح

ترجمه: اگر در دين تو ريختن خون عاشق حلال و جايز است ، مصلحت و خير ما همان است كه تو صلاح مي داني (1)

تفسیر:

رضايت سالك به آتش (عذاب و عشق)

سالك به هر چه كه پيش‏آمدِ امور بوده و از سوى قضا و حكم ازلى الهى جريان يابد راضى است. اين رضايت يكى از اركان اساسى معرفت
علوى مى‏باشد كه حافظ آن را در چند مورد از ابيات نغز ديوانش بيان كرده است:
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح صلاح ما همه آن است كان تو راست صلاح(89)

***
مرا به بند تو دوران چرخ راضى كرد ولى چه سود كه سررشته درِ رضاى تو بست.(90) امام العارفين و قطب الكاملين على عليه ‏السلام اين مبنا
و ركن معرفتىِ عرفان علوى را با تعابير گوناگونى بيان نموده است؛ از جمله اينكه: «هر كس به قضاى الهى راضى باشد راحتى طلب كرده،(91)
معيشت خود را پاك گردانيده،(92) و به بى‏ نيازى رسيده است»(93) و فراتر از همه، چنين سالكى كه در مقام رضا به سر مى‏برد، دچار حزن و
اندوه براى از دست رفته‏اش نمى‏گردد،(94) خواه اين از دست رفته دنيوى باشد يا معنوى؛ از معنويات نيز بهشت باشد يا وصالِ يار؛ چرا كه در
هجران نيز رضايت، رضا به مقام هجران است و رضا به هجران بزرگ‏ترين آزمون الهى براى صدق بندگى بنده و سالكِ طريقِ كمالِ ربّانى به شمار
مى‏رود: «حال هجران، تو چه دانى كه چه مشكل حالى است؟»
حكايت شب هجران نه آن حكايتِ حالى است كه شمّه‏اى ز بيانش به صد رساله برآيد.(95) (2)

(1) تبیان
(2) حافظ و الهام‏پذيرى از معارف توحيدى حضرت على (ع)

جای میتوانم و آقای تنهاترین سردار هم خالیه 53258zu2qvp1d9v

شب خوش
یاعلی

**آرمین** · 1393 آذر 8، 8:49

سلام

صبح همگی بخیر

ممنون از خوش آمدگویی تون سها بانو...

(1393 آذر 7، 11:27)alOne but Happy نوشته است: اقا ارمین بعضی وقتا شرایطی پیش میاد که هر چی هم خودت بخوای نمیزاره که اون ادم سابق بشی حالا درس کار مشکلات و ....

می دونم الون خانم چی میگین...
خودم سابقه دارم... یه تجربه ی ترک 7 ماهه داشتم...

هنوز جای شلاق های بی رحمِ دوریِ اون ایام رو بدنم هست...

یه وقتا هم لازمه آدم رو دلش پا بذاره...

و
ما هم همیشه از بودنتون پر از انرژی های مثبت میشیم...
پایدار باشید...

(1393 آذر 7، 20:27)اميد فردا نوشته است: من واقعا به اين كه بخوام عمل جراحي انجام بدم فكر ميكنم نميدونم به خودم چي بگم،بعد ديگه فك نميكنم!!
بعضيا ديگه خيلي منزجر كنندس..مثل عمل دماغ..

امید جان ولی خوب پول داره ها... 4fvfcja

چند وقت پیشا به خاطر آلرژی و این چیزا رفتم دکتر گوش و حلق و بینی...
یه 20 30 نفری چسب به بینی نشسته بودن...

هر چی گشتم بیمار بی چسب! پیدا نکردم...
آخرش رفتم از منشی پرسیدم: آقای دکتر تو کار ویزیت هم هستن؟ یا فقط عملی ان؟ 4fvfcja

چند وقت پیشا هم که کلینیک جراحی بودم...
به جز یکی دو تخت، بقیه تخت ها مربوط به بیماران جراحی بینی بود...

و از نظر آماری هم که...
ظاهرا خیلی وقته آمارهای جهانی جراحی بینی رو پشت سر گذاشتیم... 4fvfcja

دیگه افتخارآفرینی از این بزرگ تر!؟

توهم اشکال مختلف داره...
یه نوعش هم توهم زشت بودن بینیه... 53258zu2qvp1d9v

**احسان،** · 1393 آذر 8، 10:05

جشششششششششششششششششششششن

**پشتکار** · 1393 آذر 8، 10:33

سلام
روز همگی بخیر باشه.
اوضاع چطوره؟

**سمیه** · 1393 آذر 8، 11:08

سلام
نوبت واسه ساعت 12 دارم ..
خودم کار ترخیصم روانجام دادم .
پرسیدن مریضتون کجاست گفتم خودم هستم باتعجب نگام کرد..
. خودم خنده گرفته بود

**darling** · 1393 آذر 8، 12:57

(1393 آذر 8، 11:08)سمیه نوشته است: سلام
نوبت واسه ساعت 12 دارم ..
خودم کار ترخیصم روانجام دادم .
پرسیدن مریضتون کجاست گفتم خودم هستم باتعجب نگام کرد..
. خودم خنده گرفته بود

سلام عزیزم ایشالا ک خیره
مارو بیخبر نذار

**سمیه** · 1393 آذر 8، 15:54

سلام
معده ام میکروب داره
فعلا تا مدتی باید دارو مصرف کنم تا بعد چند وقت تا ازمایش بدم ......
کلا الان کمبو بودجه دارم نمی دونم چیکارکنم هزینه ها هم بدجور سنگین به خصوص دارو

**darling** · 1393 آذر 8، 18:15

(1393 آذر 8، 15:54)سمیه نوشته است: سلام
معده ام میکروب داره
فعلا تا مدتی باید دارو مصرف کنم تا بعد چند وقت تا ازمایش بدم ......
کلا الان کمبو بودجه دارم نمی دونم چیکارکنم هزینه ها هم بدجور سنگین به خصوص دارو

پدر منم همین مشکلو دارن
ایشون اون دارو ها رو مصرف کردن و بازم آزمایش دادن ولی تغییری ایجاد نشد
کپسولایی هم ک دکتر بهشون داده بودن حالا از قیمتش ک بگذریم خودشون خیلی قوی اند
ولی من سرچ کردم یه سری داروی گیاهی رو از عطاری واسشون گرفتم تا ببینیم چی میشه

**darling** · 1393 آذر 8، 19:16

دوستان کسی هست اینجا ک تو لوازم یدکی کار کنه؟؟؟؟

**darling** · 1393 آذر 8، 21:10

حالا اگه لوازم یدکی ام نبود اشکال نداره
فقط یه شغلی باشه که به انبار و ابنار داری ربط داشته باشه
خدا کنه یکی بتونه کمکم کنه 53258zu2qvp1d9v

**باران..**

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

1744337bve7cd1t81

آمدممم...

دلم خیلییی تنگ شده بود...
اونقدر که نتونستم جلوی خودم و بگیرم..
نمیدونم شایدم یه حرفاییه که فقط میتونم اینجا بگم 53258zu2qvp1d9v

دلم برای تک تکتون تنگ شده بود...

این روزا در حد مرگ کار میکنم
و شبا از خستگی بیهوش میشم...

مجبور شدم روال زندگیم و یه تغییر اساسی بدم و برنامه ریزی چندین سالم و به خاطر شرایط جسمیم کلا عوض کنم
کلا از رو نمی رم

و هیجان انگیز ترین خبری که دارم اینکه...
بنده استاد گردیدم Khansariha (13)

اونم دروس تخصصی..اطلاعات بیشتر نمیدم یهو آشنا از اب در نیام با کسی

هیچ جا حسی رو که اینجا دارم نمیده بهم...

راستییییییییییییی... رفتم طب سوزنی Khansariha (13)

اقا من تو مخیلمم نمیگنجید که یه روز ببزارم کسی بهم از این سوزنا بزه..

اما کلاس داره

همه خوبین؟
اوضاع رو به راهه؟؟؟
میدونم جام خالیه Smiley-face-cool-2

این پست من چند تا لایک داره...چند تا ... چند تا ؟؟؟؟؟؟

اخ اخ اخ...بزارین یه سوتی هم بگم..
این چند تا لایک داره رو من یه بار دیدم...
بعددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددش...

یهو ویرم گرفت فرداش بدم بابام ببینه ...
یکی نیست بگه بچه بیماری؟؟؟؟خوب چه کاریه...
:zajje::zajje:

بابام داشت میدید...یهو گفت این موردم داره ها....

گفتم بابا خودت سانسورش کن...

من یه لحظه فکرم رفت سمت حرفاشون

خلااااااااااااااااصه دوزاری که نیست..در قابلامس...

فرداااااااااااااااااااااش دوباره داشتم نگاهش میکردم یهوو فهمیدم چه گندی زدممممممممممممممممممممم

هیچی دیگه آبروم جلوی بابام رفت و مجبور شدم نادم و پیشیمان برم طلب عذرخواهی کنم....

این بود خاطره ی من Vamonde

راستییییییییییییی استاد عطا کانگرجولیشن بسی شادگردیدم و مسرور از شنیدن خبر استادیتان fiesta

**Deril** · 1393 آذر 8، 22:16

دلم گرفته ازدست این درسا از دست این اساتید ظالم از دست خودم که اینقدر بی برنامه شدم .

دلم گرفته از دست این اینده که هیچوقت از ذهن ادم بیرون نمیره. بعضی وقتا فقط دوست دارم یه جا باشم که اصلا به هیچی فکر نکنم .امروز در عین ناباوری مثل ادمای افسرده بودم و با اینکه امتحان دارم انگیزه درس خوندن نداشتم و هر چی سعی کردم بخونم نشد asabani

الانم نمیدونم چرا دارم اینا را اینجا مینویسم 1744337bve7cd1t81