امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

سلام و صد سلام

خوبین؟

مرد مجاهد منم زن نگرفتم جون خوردم

ستاره سهیل خانوم تبریک میگم بابت این تغییر و تحویل مشهود درونیتون و این سعادتی که نصیبتون شده مارو فراموش نکنین

باران خانوم ما هم از ناراحتی شما ناراحت شدیم

شاید بی حکمت نباشه شاید منظوری نهفته هست شاید منظور اینه که تو گذشته نباید زندگی کرد 

شاید منظورش اینه که گذشته رو  گاها باید شیفت دلیت کرد

منم همین چند دقه پیش دستم خورد 20 گیگ از اهنگام پرید 22

بابتش هم اصلا ناراحت نیستم 22
 
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


ستاره جان خیلی خیلی بهت تبریک میگم...برامون دعا کن..خیلی دلم میخواد برم

ممنونم آرمین خان..انشاا..هیچ وقت سرتون نیاد اونم یهویی...

علیرضا خان واقعا آهنگ و داری با چی مقایسه میکنی؟؟؟؟
نوشته های ناااااب 
با عکسای خاطره انگیز...
هر چند من دیگه به این اتفاقای یهویی دارم عادت میکنم 1

 
خوشا باران و وصف بی مثالش
میتونید...
فقط کافیه بخواید
سخته..اما نشدنی نیست
خوشا باران و وصف بی مثالش
اول بخواید وقتی خواستید از جاهای راحت شروع کنید..
یعنی حرف هایی که زدنشون راحت تره...
فقط حواستون به زمان گفتن باشه..
هرکسی یه لمی داره و هر حرفی رو هر جوری نمیشه زد

اما من بهتون میگم این بهترین کاره..

ماها چون سخته میترسیم و میگیم نمیشه..
اما واقعا میشه
حتی اگه ۱۰۰٪‌هم نشه..همون ۱۰٪ هم عالیه...
هر چی باشه از صفر بهتره 1

البته شروعش اگه با مادرتون باشه بهتره چون کلا حوصلشون بیشتره 
خوشا باران و وصف بی مثالش
واي بچه ها بگيد از حرف اقاي من مي توانم ياد چي افتادم ؟

ياد نامه اقاي ققنوس به باباشون

واستيد تا لينك بدم


در ضمن فيلم سينمايي لاك پشت هاي نينججا همين الان از تلوزيون داره پخش مي شه بشتابيد

[تصویر:  nasimhayat.png]
اينم لينك نامه

چند تا ارسال بعد هم فيد بك پدرشون رو نوشتن

حتي اگر اين دو تا پست رو خونديد ارزشش رو داره كه دوباره بخونين

[تصویر:  nasimhayat.png]
اقا من لينك رو واسه شما پيدا كردم ها

[تصویر:  nasimhayat.png]
نتيجه ش رو باباي اقاي ققنوسم خونديد؟
چند تا پست بعد از اونه

ارزش خوندن داشت واقعا

اما مهم تر از اون ارزش عمل كردن

همين امشب براشون نامه بنويسيد

حتي اگر بهشون نديدش دلتون سبك مي شه يه مقدار

[تصویر:  nasimhayat.png]
اقاي من مي توانم

حتما نامه رو بنويسيد

حتي اگر نمي خوايد يا شك داريد كه به دست پدرتون برسونيد يا خير


راستي هي مي خواستم بگم يادم مي رفت
فكر كنم اقاي همساده بودن گفتن پستام ويرايش نداره
پستاتون ويرايش داره ولي اون دو تا گزينه ي ويرايش سريع و ويرايش كامل يه ده سانتي پايين تر از جايي كه بايد ظاهر مي شه

شما با اسكرول صفحه رو ببريد بالا طوري كه دكمه ي ويرايش بالاترين جاي صفحه قرار بگيره
بعدش روش كليك كنيد
مي بينيد اون دو تا گزينه رو


راستي من امروز فشفشه روشن كردم!
شوهر خواهرم برامون ترقه هم اورد
كلا كولاك كرديم
همين اندازه رو هم سالها نداشتيم


 

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام

خوبه می توانم خانم یه حرکتی زدین...

خیابون ما هم خیلی شلوغ پلوغ بود...
بوی ترقه فضا رو پر کرده بود...4fvfcja

با داداشم رفتیم بیرون... از چند تا خیابون بالاتر نیم کیلو کیک یزدی خریدیم، برگشتیم خونه... 
همچین بچه های پاستوریزه ای هستیم ما... 4
 
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

حالا من برعکس میتوانم هر  سال اتیش و راه مینداختم
امسال مامان گفتن فقط اجازه داری یه عود روشن کنی از بوش لذت ببری

من13

مامان23

خانوادهKhansariha (13)
 
امروز اصلا از خونه بیرون نرفتم حوصله ی چهارشنبه سوری نداشتم
آخرین بار که بیرون بودم دیشب بود که برگشتم خونه
چقدر سخته تو خونه موندن صبح تا حالا یه آهنگ داره میخونه و هی همین تکرار میشه فکر کنم بیش از 100 بار گوش دادم همه دیگه صداشون در اومده
علیرضا 20 گیگ آهنگ چی داری که پاک شده ؟ کامپیوتر خونه 2 تا درایو اکتیو داره ؛ درایو E برای داداشمه یکی دیگه برای من
داداشم انقدر آهنگ و فیلم و عکس ریخته دیگه جا نداره داره فضولاتش رو پاک میکنه که یکم جا خالی شه حالا من مجموعا تو درایو خودم دارم خیلی زور بزنه در آرمانی ترین شرایط 20 تا آهنگ دارم و چند تا عکس و دو سه تا فایل تصویری چند دقیقه ای که کلیپ تصویری همون آهنگان !
الان آهنگام احساس میکنم زیاده هر روز یه فازی میگرم و یکیشون رو گوش میدم ولی 5-6 تاش خیلی وقته بلا استفاده مونده حذفشون کنم اونارو

داره هوا گرم میشه فکر کنم یه هفته ای است میخوام تیشرت بگیرم ؛ تو خیابون که رد میشم مغازه ها رو میبینم تو این چند وقته هیچکدوم خوشم نیومده !
دعا کنید بتونم کیس مورد نظرمو پیدا کنم !
یه تیشرت داشتم برای دوستم بود ؛ خوشم اومده بود ازش به زور ازش گرفتم ؛ البته یکی دیگه بجاش واسش خریدم و اونو ازش گرفتم
اومدم هر چی گشتم پیداش نکردم به مامان میگم کجاست میگه نمیدونم ؛ آخر پس از کلی جست و جو تو تشت تاید دیدمش
دارن خونه تمیز میکنن دیوارو دستمال میکشن ؛ تو تیشرت من تمام معیار های لازم رو برای دستمال کهنه شدن مشاهده کردن !
البته تیشرته رو دو سالی بود میپوشیدم ؛ اصلا دلم نمیومد بندازمش دور ؛ الان دیگه این موضوع رو به دلم تحمیل کردن
الان یه هفته است دارم یه چیزی تو مایه های اون میگردم پیدا نمیکنم Vamonde
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
بنده سالهاست ممنوع الخروجم-دلتون و بزارید  کنار دل من 22

به بابام میگم..مگه یه پدر نباید اجتماع رو نشون بچش بده...مگه یه بخش از تربیت فرزند نشان دادن اجتماع در شرایط مختلف نیست؟؟؟خوب من و ببر بیرون ببینم چه خبره!!!Vamonde

خلاصه خونه موندیم..

ساعت ۸ و ۱۰ دقیقه کارتون فوتبالیست های ۲ رو نشون میداد!!!
این عدد ۲ برام وسوسه کننده بود که خوب یعنی چی شده که این ۲ رو گذشتن...

زدم شبکه ی پویا و همچین با علاقه چسبیدم به تلویزیون ...
مامانم!17 بچه از سنت خجالت نمی کشی؟؟؟
بابامVamonde مگه بچه شدی!!!

من4میدونید من با این چقدر نوستالژی کودکانه دارم...میخواااااااااااااااااااااااااااااااااام ببییییینم
خلاصه ما یه شوت سوباسا از اینا که تا جلوی ۱۸ و نیم ثانیه ای میرسن ..این خط ۱۸ رو میخوان رد کنن نیم ساعت طول میکش و طرف یه آفتاب بالانس و مهتاب بالانس تو هوا میزنه رو دیدمم...
یهو ت\ل خان فرمودن..پس عرق ملیت چی شد!؟!؟!؟ پرسپولیس بازی داره(حالا خوبه خودش استقلالیه!!!22) همچین استدلالی آورد که بنده لواشکی شدم چسبیدم به دیوار و....

باقی شب چهارشنبه سوری و حرکات مشمءز کننده ی تیم عربی asabani
خوشا باران و وصف بی مثالش
[dir=rtl]یادش بخیر بچه که بودم عاشق ترقه و اتیش بازی بودم. ترقه باز محلمون من بودم.
اما از وقتی این نارنجک ها اومده مث بچه ی ادم میشینم تو خونه
خلاصه دیروز صبح بود که ابجیم گفت بیا تو اون بسته ترقه ای رو که پیدا کردیم برای شب آماده کنیم !vayy
اخه چندوقت پیش یه بسته ترقه توتوکیف خواهرم پیدا شد که معلوم نبود کدوم بنده خدایی جاسازیش کرده بودcheshmak
نشستیم و پنج تا پنج تا بسته بندیشون کردیم. بیشتر واسه شوق خواهرم این کارو کردم وگرنه اصن حوصلشو نداشتم.
هیچی دیگه رفتیم بالا پشت بوم و یه بسته رو انداختیم و یه صدایی کرد که خودم ترسیدم. ولی  یک دهم نارنجک ها هم نبود.
شب رفتیم مهمونی و بقیه رو یاد موون رفت که بترکونیم 4الانم تو کمد خونه اس
از مهمونی که برگشتیم یه عده بالون هوا میکردن و بقیه هم نارنجک میزدن تو خیابون ماا فقط دو تا ماشین پلیس گشت میزدن که اخر سر یکی رو گرفتن و بردن.
از دست شون اسایش نداریم همین الان هم تک و توک دارن نارنجک میزنن.
من برم.بقیه ی ترقه ها رو نابود کنم که مشکلی پیش نیاد Khansariha (98)
این بود داستان دیشب.[/dir]
باران حالت به هم نمی خوره فوتبالیست ها رو دیدی؟
اه اه
فکرشم اعصابمو خورد میکنه


واکی بایاشی
ایشی زاکی



اره دیگه برادر خوب بودید دیروز گذاشتید خواهرتون ترقه بازی کنه
ولی اخه چرا فقط یکی؟
حیف نیست؟
همه شو می زدید
هعی

[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان