1394 فروردين 19، 7:53
هزار دشمنم ار میکنندقصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده می دارد و گرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
نمیدونم شاید حرفم خیلی بیخود باشه به آرامش رسیدن و قوی شدن سخته باید ریاضت بکشی و عبادت طولانی کنی باید خیلی خوب باشی به دستورات خدا عمل کنی تا عارف بشی.ولی خب اگه یه جوری من یاد بگیرم مثه این بچه بی ادبای سرتق لوس که سراپاشون شرارته بعد وقتی دعواشون میکنن و گریه شون میگیره خودشونو میندازن تو بغل مادرشون و اینقدر آروم میشن که خوابشون میبره.با یه ترفندی خودمو بندازم تو دامن خدا خیلی خوب میشه.آخ چی میشه اگه من راهشو یاد بگیرم.خدا خیلی خوبی ممنونم ازت که هوامو داری.
خیلی دوستت دارم.
این استرس و دلشوره عجیبم رو به تو میسپرم.
همه رنجشها و خشمهامو به تو میسپرم.
همه غصه ها رنجها استرسها فکرهایه بد رنجش ها و خشم ها واسه اینه که از خدا دور میشم.غفلت میکنم از خدا.
راستی یکی از حسرتهایه زندگیم اینه که تو خانواده ای بزرگ شدم که پسرا از همون اول باید مثه مردهایه بزرگ رفتار میکردن.وگرنه بهشون میگفتن بچه ننه.من یادم نمیاد سرمو گذاشته باشم رو پاهایه مادرمو خوابیده باشم.یادم نمیام صورتمو رو صورتش گذاشته باشم.[/dir]
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر