انجمن شبانه روزی

[Mojтaba ρiloт]

سلام مهدی
مزدوج یعنی ؟

تنها چیزی که فکر ما میره سمتش همینه دیگه

[آرمین]

سلام

سنا خانم... می توانم خانم... داداش قاصدک...
خیلی ممنونم ازتون... همین که پست های شما رو دیدم حالم کلی بهتر شد...

خدا رو شکر مشکل تیروئید ندارم... 
چند تا آزمایش خون که دادم مشکلی نداشته... پیش دکتر غدد و از این چیزا هم رفتم گفت اکیه...

ورزش رو ان شالله از همین امروز به صورت روزانه انجام میدم ببینم چی میشه...
یه دنیا ممنون ازتون...
 

[سها]

سلام
آقا من وقتی پست آقای همساده رو خوندم گفتم .. خب تهش میخوان بگن ک ی گوشه ی کار رو میگیرن..
حالا هر چی و هر جا ک خیر باشه..

خیلی خوشبین بودم..نه؟


من هم خیلی خوشحالم ب لطف خدا..کلا همینجوری!
برای همه دوستای کانونی هم خیر میخوام از خدا..

در پناه خدا..
یاعلی.

[مهاجر]

آرمین جون چی بوده قضیه؟
ان شاء الله که خوب خوب باشی

منم فک کنم داداش مهدی مزدوج شده
مهدی جون بیا بگو دیگه!!!

و اینکه خیلی حوصله ام سر رفته
به ناچار از بی کاری خاطرات کودکیمو مرور میکنم

این عکسه بچه گربه ها را که تو تاپیک عکس گذاشتم دیدین که؟
الآن نه نه اش رفت بچه هاشو برداشت برد، یعنی اینو که دیدم داغون شدم آغو

[سها]

سلام

الان داشتم فک میکردم واقعا همینجوری خوشحالم؟!؟
دیدم اون لحظهه واقعا همینجوری بود!دلیلشو نمیدونم!
شاید خدا دوستم داشت..


و
خو آقا حسام خیلی هم ناراحت نشین..گربه ها ی حالتی دارن ک بچه هاشونو جا ب جا میکنن بعد از تولدشون..
البته احتمال داره ک دوباره تشریف فرما بشن!

(وقتی پستتونو دیدم گفتم خوش ب حالتون..من عاشق گربه ام!)

در پناه خدا..
یاعلی.

[گلبرگ]

دعوتنامه که می فرستم اجابت دعوت که می نمایین خوشحال می شوم از دیدن پستی که ان شاءالله در دعوتنامه می گذارید

والا :smiley-yell:

[باد صبا]

من اومدم ولی فک کردم فقط باید بخونمشون نه اینکه پست اضافه کنم 

[عاشق فاطمه زهرا]

با توجه به تجربیات قبلی ، این میزان ساعتی که من در طول هفته پیش خوابیده ام ، الان باید جنازه باشم ، ولی سر حال ، الان دارم عین جغد تو کانون می چرخم. 
یعنی وقتی بدنم این جوری می شه دوست دارم واسش یه جایزه واسش بگیرم. ایشاالله پیر شی بدن. 

بدن زیر فشار ها طاقت بیار ، اگر رضای خدا واست اهمیت نداره ، حداقل به خاطر نمره این کار رو بکن 
این جمله ی من رو بعد ها که شهید شدم بزنین رو جنازه ام.

بچه ها یعنی می شه ما شهید شیم ، شهید محمد ..... 

[جدی]

واقعا بد خوابی ادمو دیوونه میکنه خوش بحال اونا که تا سرشونو رو بالشت میذارن میرن...!

[می توانم]

اگه خوابتون می بره که می بره

اگ نه از جوشونده های طبیعی استفاده کنین

جواب می ده

[K_1]

یه درس مهم هم جواب میده،
یه کار مفید
همچین خواب میفته به جون آدما ... یعنی داغون میشه آدم

شوخی کردم
همیشه ام اینطور نیست انصافا

راستی حاجیه باران خانم هاآرداسَن؟

[Mojтaba ρiloт]

فردا جمعه اس
من بشدت فشار میارم به خودم پنج شنبه شبا بیدار بمونم

[می توانم]

نه درس جواب نمی ده

یعنی من به درس که فکر کنم اصلا نمی تونم بخوابم

تا پا نشم درسه رو نخونم نمی شه

هر چی چرخ بزنم تو جام پهلو به پهلو شم بی فایده است

اول باید درسه رو بخونم بعد بخوابم



اقا مجتبی سلام

سعی می کنی بیدار بمونی که چی؟

نماز شب و این حرفا می خونی ؟

التماس دعای مخصوص برای بچه های مسابقه بیست روزه و خودم

[همساده]

دیدم یکی از داداشام تو ماهانه گفتن که لغزش بزرگان کانون(فکر کنم منظورش کسایی هست که سابقه بالا علاوه بر پاکی های بالا رو دارن) موجب کم شدن انگیزه میشه.
خب ابن یه حس بسیار طبیعی هستش این طبیعت ترک گروهی هستش وقتی داداش آبتین و داداش لاکی بوی واسه مه شدن باور پس یه داداش دیگه هم که بشکنه من به هم مبریزم.
خب اینجور مواقع باید چکار کنیم ما که اعضای یه خانواده هستیم؟من تو دو بخش به این سوال پاسخ میدم
بخش اول (کسایی که مثه من اول راه هوشیاری هستن و به نکته و نوشته های افراد با سابقه خیلی توجه میکنن)
علاوه بر حس ناراحتی که بالا گفتم حس ترس هم یه حس طبیعی هستش.وقتی یه پاکی بالا لغزش میکنه من باید بترسم که یه بار با شمردن روزهایه پاکیم فکر نکنم به همون میزان هم هوشیار شدم.باید بترسم از اینکه فکر کنم شهوت رو کشتم.باید بدونم شهوت ساکت میشه ولی نمیمیره باید بدونم من به برنامه و ابزار نیاز روزانه دارم .باید برم با اون دوستم حرف بزنم دلیل لغزشش رو دربیارم ازش درس بگیرم هم حال اون خوبتر میشه بعد لغزش هم تجربه من بیشتر میشه.لغزش هیشکی نباید باعث کم شدن انگیزه من بشه.درسته ترک گروهیه و ما به این روشن بینی رسیدیم که بدون هم نمیتونیم هوشیار بشیم ولی اولین چیزی که یاد گرفتیم اینه: ما هوشیاری خودمون رو به پاکی هیچ کس گره نمیزنیم
 
بخش دوم (کسایی که فکر میکنن بقیه به چشم یه باور نگاهشون میکنن کسایی که پاکی بالا شناخته میشن)
این دوستان باید بدونن وظیفه شون حساسه خواه ناخواه مسئولیت دارن در قبال بقیه ولی این قضیه نباید باعث استرسشون بشه که زیر ذره بین هستن بلکه باید باعث بشه سختتر لغزش کنن.خب اگه خدای نکرده یه پاکی بالا لغزش کرد باید چکار کنه؟بدون هیچ معطلی باید بیاد اقرار کنه بدون هیچ ترسی از قضاوت بقیه باید بیاد بگه که لغزش کرده.اینکه بقیه ممکنه انگیزشون کم بشه باید قبل از لغزش به این امر فکر میکرد حالا تموم شد و رفت باید بیاد بگه چی شده که با اینکه نقاط ضعف و قوت خودشو بلد بوده و خیلی تجربه داره باز لغزش کرده هم واسه خودش خوبه هم واسه کل گروه.
 
پی نوشت:تجربه همساده میگه تو حال خرابیها تو لغزش ها با هر سن پاکی صادقانه عمل کردن و اقرار کردن  در پایان امر هیچ اثر منفی رو گروه نداره.ولی عدم صداقت ممکنه پشتش دلایل زیبایی باشه ولی معمولا نتیجه خوبی به بار نمیاره.

[باد صبا]

سلام 
از همتون به شدت التماس دعا دارم