1394 ارديبهشت 17، 23:10
1394 ارديبهشت 17، 23:17
رو هم از دست بدم همش جمع میشه رو هم و ازمون خراب میشه....
مجبورم بزنم جاده خاکی...
فیزیک هم تموم شد دیگه واقعا شب بخیر...
1394 ارديبهشت 17، 23:31
خيلي اسيب مي زنه
مراقب خودتون باشيد
1394 ارديبهشت 18، 16:48
ویرایش شده
به نام خدا
اگه واقعا می خوای موفق شی تو راه ترک ؛ اگه واقعا تصمیم داری توی مسیر هوشیاری به اون چیزایی که دوست داری برسی
اگه واقعا می خوای توی پاکی که دوست داری موفقترین باشی
باید یه تصمیم خیلی خیلی خیلی مهمی بگیری یه تصمیمی توی یه بخش از زندگیت که توی تمام جنبه ای زندگیت تاثیر می گذاره و اون اینه :
تلاش برای کنترل نگاه و ذهن
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
1394 ارديبهشت 18، 18:04
چرا هیچکس تو کانون نیست؟
دلم گرفته
1394 ارديبهشت 18، 21:14
(1394 ارديبهشت 18، 18:04)sword.u.a.c نوشته است: سلام
چرا هیچکس تو کانون نیست؟
دلم گرفته
والا داداش منم نمیدونم. اون وقتایی هم که بچه ها هستن، پست نمیزارن. یا اینقدر وقت ندارن که پست بزارن یا بقول یک داداشی بچه ها هدفمند شدن !!!
که البته احتمال دومی خیلی خیلی ضعیفه.
باید تدبیری اندیشید وگرنه اگه خدایی نکرده از ترک ناامید بشن، دیگه برگشتشون با خداست.
خدا نیاره اون روزی رو که ناامید بشیم، ممکنه دست به هر کاری بزنیم.
1394 ارديبهشت 18، 21:53
همساده هستم یه دوست بهبودی
من به عنوان یکی که عادت به نهی کرده ها پیدا کردم.این عادتم میتونه باعث بشه که یه آدم خود محور و فرافکن بشم.قبل از اینکه به درون خودم نظر بندازم همه چیو به بیرون میتونم ربط بدم.
کلا از خودم فاصله میگیرم و فقط بیرون رو نگاه میکنم.
حتی تو قضیه هوشیار شدن،به جای اینکه ببینم با خودم چند چندم کجای قضیه وایسادم دارم چکار میکنم.
همش دوست دارم به کارها و رفتارهای دیگران خیره بشم.به مشارکت ها و پست زدن بقیه واکنش نشون بدم حواسم به همه باشه جز خودم.من از خودم فراری هستم.
راه هوشیاری اینه که بدونی تو مسئول رفتار بقیه نیستی مسئول طرز فکر و نگرششون نیستی.تا زمانی که نتونی به خودت کمک و کنی و دلت به حال خودت نسوزه.دلسوزی و تلاش برای کمک به دیگران نتیجه کمی میده.
.......................................................................................................
نمیدونم چرا دلم روشنه این هفته پیش رو رو کامل پاک میمونم
هفته پر از پاکی برای همه مون آرزمندم
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
1394 ارديبهشت 18، 22:42
دیدم میتونم درس رو با ترک عوض کنم....
درسته از بهشت خیلی خوشم نمیاد..ترک کردنم هم کسی نمیبینه ولی درس رو همه میبینن...برای ترک کسی تشویقم نمیکنه ..اما همه توجهشون
روی درسمه!
از لحاظ تاثیر روانی هم قابل مقایسه نیستن! اینقدر که با خوب خوندنم حال میکنم با چیزی حال نمیکنم!
ولی بازم ترک برام مهمتر بود...نمیفهمم چرا !
1394 ارديبهشت 19، 8:11
میتوانم خانم بابام دوباره رسیورو درست کرد
از یه طرفی ام تصمیمگیری برا خودمم سخت شده
نمیدونم چی درسته چی غلط
نیاز به مشورت دارم، با کسی که ن در افراط باشه ن در تفریط
1394 ارديبهشت 19، 8:43
ویرایش شده
یادمه همیشه به اشتباه یا از .... به آقا حسین چار دو دو ، حسین دو دو چار یا حسین چهار چهار دو
آقا حسام ، ما از شیوه ی شایعه پراکنی استفاده کردیم بابا دیگه یادش رفته هرچند بعضی وقتا یادش میاد دوباره بیارتش
ولی ایقد ازش بد می گیم که پشیمون میشه
علوم پزشکی شیراز از فردا استخدامیش شروع میشه
یادتووووووووووووووون باشهههههههههه
اینم لینکش : بفرمایین
در ضمن مدیونی بیای اینجا بدون رای دادن برگردی ، گفته باشم .مختاری
1394 ارديبهشت 19، 13:27
نقل قول: آفرين اقاي درخشنده
تنکس....
-------
داستان ماهواره چیه دوستان؟!
به جز بدبختی چیزی برامون نداره....میگن برنامه های علمی هم داره میشه ازش خوب استفاده کرد! برنامه ی علمی کجاشه؟
بابای منم صب تا شب نگا میکنه هرروز بدتر میشه! برنامه ی هیتلر و جنگ و هزار جور چیز دیگه روی روانش اثر منفی میزاره بدوبیراه میگه به همه!
اقا میخوای چیزی یاد بگیری علمت زیاد بشه برو کتاب بخر بخون! خیلیم شیکتره!
یا یه پیانو برقی یا حالا هر سازی که بود رو برو یاد بگیر.... اطراف ما اینقدر چیزای خوب هست که فقط انتخاب ما مشخص میکنه چطوری باشیم...
میشینه ماهواره یا اصلا تلویزیون بی مصرف خودمونو نگاه میکنه وقتی هم بهش میگیم نگاه نکن میگه خب چکار کنم؟!
خودم میخوام بعد از کنکورم برم یه هلیکوپتر بزرگتر بسازم ایشالاه یه روزی بتونم یکی بسازم که خودم سوارش بشم!
البته نوشتن من اینجا بیخوده...چون هرچی صحبت کنی باهاشون بازم کار خودشونو میکنن!!!
کتاب مبانی الکترونیک رو میدم بهش میگم بخون صفا کن ماهوارتو یه روز داغون میکنیم از خازناش استفاده میکنیم! روز اول میگه بابا یه روزه
من اینو میخونم!!!( کتاب 400 صفحه ایی که من توی سه ماه نتونستم تمومش کنم!) فرداش میبینیم کتابه رو میزه و فقط مقدمه رو خونده!
بعد از یه هفته میبینم اصلا دست بهش نخورده از رو میز برش میدارم میزارم سر جاش بعد از یک ماه تازه میاد میگه راستی این کتابی که دادی
کجاست؟!!!
منم اینطوری میشم ==>
یا یه روز دیگه یه دوستی یه کتاب ازم گرفت که بخونه یه مدتی گذشت بهش گفتم تمومش کردی بیارش... جلوی خونشون بودیم گفت اوه اونو
میگی؟! مامانم فکر کرد به درد نمیخوره انداختش دور!!! من==>
از زمین بلندش کردم داشتم میبردمش سمت یکی ازین سطل آشغالی بزرگای توی خیابون داد میزد بزارم زمین کجا میری؟! :smiley-yell:
گفتم منم فکر میکنم تو به درد نمیخوری میخوام بندازمت دور!!!
1394 ارديبهشت 19، 13:39
یه سوال
جایی هست که فقط اقایون گفت و گو کنن
یعنی خانوم ها نباشند؟
only one ,one thing....geting rid of such dangerous habit.... not important any problem...,but this problem....get rid it for all long life