امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

بچه ها تو رو خدا امشب تا خود صبح حواستون رو جمع جمع کنین.
من که می گم شیطان برنامه ریزی کرده بوده. شما می گین نه ، اشکال نداره ، کار از محکم کاری عیب نمی کنه.

امشب تا صبح سفت بچسبین خودتون رو.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

خدایا شکرت که کانون رو ایجاد کردی و مهم تر اینکه کانون رو تو مسیر زندگی من قرار دادی Khansariha (48) 128fs318181 53
چقدر امضای آقای تواب خوبه...


نقل قول: عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
 
تو این یکی دو هفته این مصرع ورد زبونم شده...
پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير

پروردگارا، هيچ بار گرانى بر دوش‏ ما مگذار؛ همچنان كه بر دوش‏ كسانى كه پيش از ما بودند نهادى

پروردگارا، و آنچه را که توان و طاقت آن را نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر

و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.


ترجمه آیه 286 سوره بقره

[تصویر:  profile800_lgvv.jpg]
حالا که حس مشاعره بنده گل کرده هیچکس سمت اون تاپیک نمیره...
پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير

پروردگارا، هيچ بار گرانى بر دوش‏ ما مگذار؛ همچنان كه بر دوش‏ كسانى كه پيش از ما بودند نهادى

پروردگارا، و آنچه را که توان و طاقت آن را نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما درگذر

و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى‏؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.


ترجمه آیه 286 سوره بقره

[تصویر:  profile800_lgvv.jpg]
آخرین باری که قورمه سبزی خورده بودم رو، یادم نمیومد.
این باری که خونه بودم،
یه خاله م یه روز صبح زنگ زد که براتون ناهار درست می کنم.
من م الکی که نه نه، زحمت تون می شه! Gigglesmile
خلاصه دل م خواست قورمه سبزی رو و تله پاتی ش کردم 4
ظهر که غذا رو آورد، در قابلمه رو باز کردم fiesta

قورمه سبزی بود.
از نظر کیفیت در حد خاله کوچیک ه بود، ولی خب خوب بود!

چند روز پیشا هم شیراز بودیم، خونه ی خاله بزرگ م.
دوباره زدم تو کار تله پاتی،
و یه ناهار رو، قورمه سبزی زدیم ها. Gigglesmile
این یکی یه قورمه سبزی کلاسیک بود، عالی؛ با سبزی فراوان و لوبیای نه خیلی زیاد. studsmatta

گفتم تله پاتی و یاد زمان مدرسه افتادم؛
این ناظم مدرسه همیشه سر بزنگاه ها حاضر می شد! [معنی بزنگاه: جای مخوف، محل دزدان]
معمایی بود این!؟
احتمالن ناظم مدرسه هم با همه دانش آموزان تله پاتی داشته!
یا این که موضوعی فیزیکی و قابل لمس در جریان بوده؛
کلاغ هایی براش خبر می بردند!
ناظم ها، اهل مدارا نبودند.
یکی داشتیم، همیشه یه تیکه شلنگ قرمز باهاش بود،
موقع اعمال قانون، با همون شلنگ ه می زد به سر کچل بچه ها.
خلاصه که، جایی برای اشتباه نبود ...
مثل الان هم نبود؛ تا آخر راهنمایی باید سرها تا ته زده می شد.
دبیرستان می شد کمی موها سر بر آورند، اون هم ساده و بی مدل.
53 
[تصویر:  tree.jpg]

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش  ***  بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر


" مولوی "

53   53   53

این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...

53 5353
[تصویر:  05_blue.png]
(1394 مرداد 14، 5:24)مرد مجاهد نوشته است: 100382
+
18 سلامتی و آرامش خانم سها
+
10 پاکی بچه های کانون و در صلح و صفا بودنشون
=
100410
#صبح مجاهدان بخیر
#این طوری نباشم


به خدا قسم براى شعله ور ساختن آتش جنگ بدمردمى هستيد، فريب مى خوريد و چاره فريب نمى نماييد،
شهرهايتان به تصرف دشمن مى رود به خشم نمى آييد، (حکایت سالهای سال منه ... دیگه بسه!)
ديده دشمن بيدار است و شما در بى خبرى هستيد. 
به خدا قسم شكست خوردند آنان كه با يكديگر همراهى نكردند. 
سوگند به خدا گمانم در حق شما اين است كه اگر جنگ شدت گيرد، و تنور مرگ گرم شود،
شما مانند جدا شدن سر از بدن از پسر ابوطالب جدا شويد. 
سوگند به حق، كسى كه زمينه سلطه دشمن را بر خود فراهم كند 
تا دشمن گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را بكَند،
عجز و بى غيرتيش بزرگ، و دلش كه در قفسه سينه اش جاى دارد ناتوان و ضعيف است.
 تو اگر مى خواهى اين گونه باش!
اما من به خدا قسم قبل از آنكه فرصت سلطه به دشمن بدهم با شمشير مشرفى چنان بزنم 
كه استخوان ريزه هاى سرش بپرد،و بازو و قدمش قطع شـود، 
و بعد از آن خداونـد هر چـه را خواهـد انجام دهـد.
بابا خدا وکیلی نقاشی ادمو یاد کودکستان میندازه ...تو رو خدا نکنید
[تصویر:  05_blue.png]
Nariman........
نریمان چی شده؟ 
خلاصه پنجم آماده اس
بفرمایید
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
سلام

دیروز داود گیوتین واسه مون هندونه یخی آورده بود... چرا این قدر داغ کردین؟
داود جان برادر بیا این هندونه ها رو تعویض کن... هورمونی بود به خون مون نساخت...  4
یه چند تا قاچ از اون خوباش برامون بذار... ببین بچه ها چه خُنکایی که نمیشن...  128fs318181

در راستای کلیدداری:

(1394 مرداد 13، 22:52)سها نوشته است: الان دارم رسما میگم آقایان خوشتیپ اگر کسی هست ک میخواد و میتونه من با کمال میل میگم بسم الله..
تمام کلیدای کانون رو تقدیم میکنم و میرم..1

بگم که منم دو سه تا کلید دارم... اگه کسی خواست بگه تا تقدیم کنم...  4

خیر سرم مدیر ارشدم...
بعد هر کی می بینتم میگه: مگه تو هم مدیری؟ کدوم بخش؟ 17
بس که این مدیریت برازنده مه... از دور هر کی میبینه دستش میاد چی به چیه...  4fvfcja

میگن عزت رو خدا به آدم میده... واقعا هم همین طوره...
اگه جای نادرستی باشی، هر کاری هم کنی... زمین و زمون رو هم ببافی... بازم فایده نداره...  53258zu2qvp1d9v

ولی بذارین چند تا نکته رو بگم:

1-
یادمون نره مدیرا هم آدمن...
معصوم نیستن... عاری از خطا هم نیستن...
اما به اندازه ی مشخصی وقت دارن... به اندازه ی مشخصی اعصاب دارن... به اندازه ی مشخصی صبر دارن...
و
همیشه هم نمی تونن شخصیت مهربون قصه ها باشن...
باید یه وقتا جدی باشن تا جایی که مسئولیت پذیرش شدن، پابرجا بمونه...

یکی مثل گرافا اگه نباشه معلوم نیست اینجا به چه وضعی بیافته...
کار سخت رو گرافا انجام میده نه یکی مثل آرمین...

مهربون بودن و مهربونی کردن از دست خیلیا برمیاد...
اما منطقی بودن و برخوردن کردن و درست برخورد کردن نه... 1

2-
یه سرپرست شاید وظیفه اش به اندازه ی روزانه یک ساعت وقت گذاشتن باشه...
مدیر که بشی این وظیفه سنگین تر میشه... در ابعادی بزرگتر از قبل...
مدیر ارشد که بشی بیشتر...
و مدیر کل که بشی دیگه هیچی...

مدیر کل که باشی، دیگه خودت واسه خودت نیستی...
این تویی که واسه کانونی!

هر کاری هم کنی... هر چقدر هم زحمت بکشی... هر چقدر هم دلسوز باشی...
آخرش هستن کسایی که از دستت ناراضی باشن...  

یکی مثل سها خانم رو اگه اینجا می بینین... واقعا یه اسطوره ان...
چند دفعه به خودشون گفتم... اما اینجا هم میگم...
هیچ وقت نمی تونم درک کنم این همه موندن شون رو...

شاید آدم 3 ماه دووم بیاره... شاید 6 ماه... یه سال... دو سال...
ولی از یه جایی به بعد دیگه می بُره...

و
من نمی فهمم ایشون مگه چقدر صبر داره؟  53258zu2qvp1d9v

3-
انتقاد کردن... پیشنهاد دادن... پرسش و پاسخ از تیم مدیریت اشکالی نداره...
پل ارتباطی برا همین کار تاسیس شده...

اگه فکر می کنین چیزی اشتباهه... چیزی باید تغییر کنه... چیزی اون جوری نیست که باید بشه... بگین بهمون...
ناراحت نمیشیم... خوشحال هم میشیم... 1

به جای اینکه براساس ظن و گمان پیش بریم...
به جای اینکه تو پ.پ دلایل رو از همدیگه جویا شیم...
به جای اینکه تو تاپیک های دیگه خلل ایجاد کنیم...
از راهش استفاده کنیم...

ببخشید اگه یه وقتا دیر میشه پاسخ ما به درخواست شما...
ولی باور کنین پیگیر هستیم... خصوصا تو مسائل جدی و مهم تر کانون...  53258zu2qvp1d9v 

پ.ن:
دلم می خواست به جای این پست طویل و شایدم بی محتوا یه پست در مورد خودم بذارم...
اما چه کنم که یه کاربر عادی نیستم... و غیرعادی باید رفتار کنم!

چند روز گذشته از زدن تاپیک دست خط های خودمون؟
هنوز نشده در موردش صحبت کنم...

دلم می خواست از بچه هایی که بهم لطف داشتن تشکر کنم....
سئوال هاشون رو جواب بدم...
از دست خط شون بگم...
اما نمیشه... 
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

آرمین کاش این پستو نمیزاشتی
وقتی همه چی آروم شده.
خیلی خیلی خیلی دلمه به تک تک حرفهایی که زدی جواب بدم.
ولی حسم میگه الان برمیگردیم سر خونه اول
واقعا کشش ندارم یه بار دیگه شروع بشه
مخصوصا اینکه به صورت تنها باید جواب بدم به همه سوء برداشتها 
به همین خاطر دوست ندارم شروع بشه دوباره دیشب تا صبح اذیت شدم سر این قضیه
فقط امیدوارم این دلجویی ها و معذرت خواهی ها  که شاهدش هستیم باعث نشه به خواهر برادرهای خدمتگزار همدردم که اینجا مسئولیتی گرفتن ضربه بخوره. و در آرامش به اتفاقات فکر کنن.
خدا رو شکر که کسی از کانون نرفت این بار و این بزرگترین دست آورد بود.
خونه ما بدون اینکه یه عضوی ازش کم بشه داره به فعالیتش ادامه میده. Khansariha (48)
...........................
راجع به یه چیز دیگه حرف بزنیم
مثلا نفت قم چرا میخواد بره کاشان؟ :smily man:
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
سلام به همه همسفرهای گل 303
ما این همه زحمت کشیدیم هندونه قاچ زدیم!

این بار براتون گلابی اوردم که غذای اعصاب هست




انتی اکسیدانشم بالاس Muscular

این بار ببینم با گلابی چه می کنید!!
وای به حالتون بیام ببینم وضع هندونه شده!!


[تصویر:  golabi.jpg] 
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید

مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی

من گلابی دوست ندارم
همون هندونمو میخورم :hendone:
Khansariha (58)  4
سلام ، آقا من میگم این بحثا اینجوری فایده نداره ، دیشب  اومدم فضا رو عوض کنم ولی همساده ازم خاست که وسط حرفای جدی اسپم نزارم ، منم برای اینکه بحث به نتیجه برسه پستمو منتقل کردم درد دل ها ، به نظرم به جای بحث بیاین یه  فیلم هندی راه بندازیم ، هرکی بیاد از بقیه معذرت خواهی کنه  Khansariha (13) ، آخرشم همه گریه کنن و قائله ختم به خیر بشه Khansariha (13) ، 

افرادی که مایلن در فیلم هندی مشارکت کنن پیام منو کپی کنن ، زیرش اسمشونو بنویسن Khansariha (13) و حدود گریه زاریشون هم مشخص کنن که معلوم شه نقششون تو فیلم هندی چیه Khansariha (13)  ، فقط  خواهشا کسی نقش جبار سینگ برنداره Khansariha (13)


1. وجدان بیدار : من از همه خواهران و برادران ، که تاحالا تو سایت اذیتشون کردم معذرت میخوام ، از سها خانوم ازون بالای کانون بگیر بیا تا این پایین کانون آرمین Khansariha (13) ، از همشون معذرت میخام ، مدیرو غیر مدیرم نداره ، نامرده هرکی منو حلال نکنه ، جون مادرتون منو حلال کنید ، یه معذرت خواهی هم از خانوم مبارز که قبلا یه بحث باهم داشتیم ، از قاصدک هم همینطور یه مدتی درگیر مسائل زندگی شخصی بودم و مشکلات خاصی بهم فشار وارد میکرد و متاسفانه بعضی پیامای قاصدک رو با لحن تندی جواب دادم که در شان ایشون نبود،  دیگه اسم همه رو نمیارم که بیشتر از این آبروی خودم نره ، ولی اسم هرکیو آوردم یا نیاوردم مهم نیست ، از همتون معذرت میخام 53

2. 53

3. 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان