انجمن شبانه روزی

[همساده]

جناب خان به سوی تو کوروس سرهنگ زاده

[طاهر]

وام کجا بود؟
رامین میگه بیست ساله پشت در منو این ور اونور میدوونن خبری نیست
معلوم نیست بودجه ها ک میرسه کجا خرج میشه

اقا داره خطرناک میشه
من تازه امشب رنگی شدم تا بی رنگ نشدم دست از سر اینجا بردارم بهتره

یه وعده
تا چند دقه دیگه یه سوتی املایی مَشت میذارم
تپش قلب ها بره بالا

[عاشق فاطمه زهرا]

خانم می توانم
فکر می کنین با 5 میلیون وام ازدواج چه می شه کرد؟ :smiley-yell:
................
من الان نیافتم تو رخت خواب تا صبح خوابم نمی بره.

good night

[رامین.]

آقا هیشکی دیگه پیشنهاد نده ::::::::::::::::||||||||||||||
کلا 4 تا گزینه داریم اونم یکی از یکی زورو  تر . هر کی میاد تنها گزینه ای که به ذهنش میرسه اینکه اسم منو حذف کن
اسم هیشکی رو حذف نمیکنم . همه هستن . اصلا صندلی داغ رو جمع میکنما کلا . ای بابا  اعصاب نمیذارن واسه ادم

طاهر   تا جلوی در تالار ؛ سینه خیز رفت و برگشت
میتوانم    100 تا کلاغ پر 
همساده   نظافت سرویس ها
جناب خان   48 ساعت انفرادی
 

[همساده]

همساده   نظافت سرویس ها

 

اینو که گفتی یاد یه خاطره افتادم.
اردیبهشت 92 بود رفتیم آموزشی.شب اول فرمانده اومد از روی لیست اسم میخوند  تو گروههای 5 نفره که نظافت کنیم و کارهای متفرقه... نظافت آسایشگاه ، آبیاری باغچه ها، جارو کردن محوطه، خالی کردن سطل زباله و نظافت صبحگاه و ....
اسمه همه رو خوند من و دو سه تا موندیم و کارها تموم شد.کلی ذوق کردیم که آره دیگه از شب اول معلومه که من رو دور شانسم
 دیری نپایید که گفت همساده و دو تای دیگه نظافت سرویس ها
سرویس های سرباز صفر ها
فکرشو کن از آخر دوره قبلی هم نظافت نشده بودن
به به

[می توانم]

باقا یه چیزیو دارید اشتباه انجام میدیدا
همین الان تو هفته به هفته بیش از چهار گزینه واسه رای دهی داریم
چطور واسه صندلی داغ چهار تا نیست

در ضمن من قوانین رو یادآوری کردم جریمه رو قبول ندارم
بو دور که وار

البته ده تایی بود گزینه ها نه؟


دیشب خندوانه جناب خان نداشت نمی دونم امشب داره یا نه
حال ندارم درس بخونم
برم خندوانه ببینم تا بابا مامانم حواسشون نیست دیر وقته منو بفرستن برم بخوابم

[سها]

ای بابا
امشب برنج درست کرده بودم با گوشت چرخ کرده و سیب زمینی سرخ کرده
همین طور آش
نخوردن موند
چای با گل دم کردم اونم نخوردن موند
چای میخورید بریزم؟هنوز کهنه دم نشده ها

ووووی چ غذای خوشمزه ای..
چطور نخوردن؟!؟

چای گلی هم دوست دارم... اگه چای به باشه ک چ عالی...
ی لیوانی لطفا!

و
با پلوپز هم برنج خوب در نمیاد.. ی مزه ی بدی داره..

و
من و مامان امشب هی نگاه کردیم ب هم هی نگاه کردیم..آخر نون و پنیر و گردو خوردیم..:d
هیچ کدوم حس غذا پزیدن نداشتیم..


و
آقا من نمیخواستم بگم..
حالا ک اسم وام آوردین و متقاضی هم زیاد بود میگم....
شما ها خبر ندارین....ما با سیلی صورتمونو سرخ میکنیم بچه ها.....:13:
کانون خزانه نداره..
کلا مدیرا ارشد ها میرن سید خندان فال و گل میفروشن یا شیشه ماشین میشورن یا اسفند دود میکنن..
دقت نکردین آقا علیرضا نیستن دیگه؟!؟
ایشونو سر چهار راه گرفتن..
بچه واسه تامین معاش شماها داشت کار میکرد اما مامورهای شهرداری گرفتنش.. مشکوک شدن بهش!
من و آقا آرمین دنبال ی سندیم ک بذاریم بلکه ام آزاد بشن..
یا آقای پایلوت.. دقت کردید ک چقدر کم پیدان؟؟
ایشون رو ماشین کار میکنن ..
آقا آرمین خطاطی میکنن برای مردم.. خوش آمدید و ترحیم و اینها...
منم ک میبینین اینجام بافتنی میبافم...
هیـــــــــــــــــــــــی....
چی بگم مادر....هــــــــــــــــــــــــــــــی....


اما با همین اوضاع و اوصاف با شرافت دخترها عروس کردیم و پسرها داماد..
خیالتون تخت باشه.. نمیذاریم شرمنده سر و همسر بشین..:d
شما اقدام کنین اسباب و هزینه هاش با من......
 

(جدا از شوخی.. مطمئنم خدا بهترین ها رو براتون مقدر میکنه.. اساسا توی معامله با خدا همه چی سوده...حتما میبینین ثمره اش رو.. )

در پناه خدا..
یاعلی.

[می توانم]

سها جان نفر نداشتیم بخوره غذا رو
من البته خیلی می خواستم این غذا رو می بردم مثلا برای سرباز سر چهار راه کنار خونه یا مغازه داری کسی که دوره از خونه بخواد غذا بخوره
ولی می دونی واسه آدم حرف در میارن
و کاش این حرف در آوردنه نبود
یه خوابگاه پسرانه بود پشت خونه ما و من می گفتم می شد گاهی نذر کرد و غذا پخت برد براشون چون مسلما از پس پختن خیلی غذاها بر نمی اومدن و دور از خونه و خانواده ثواب داشت
ولی وای از حرف مردم
مطمینم کلی هم ثواب داشت

نفر هامون یکیش رژیم گرفته و یکیش حال نداشت غذا بخوره

من به نمی خورم و چقدر حیف که نمی تونم وگرنه حتما
الآن یک چایی دیگه هم می ریزم و به جای شما میخورم سها خانم گلم

مبارک باشه انتصاب مدیر های خوب و مشخصا پر تلاشی که تازه اضافه شدن به تیم
این تبیک ویژه برای سهای عزیزم

دیروز تو برنامه خندوانه حرف این بود که بریم برای اهدای خون واسه بانک خون در واقع یه کوچولو خون می دی واسه بعدا که اگر یکی که سرطان خون داشت و خون شما بهش می خورد بیان از شما دعوت کنن بری و پلاکت خون بهش بدی تا زنده بمونه

من فک کنم اگه خورشش خوب پخته بشه و خوش مزه شه شاید بتونه طعم بد پلو رو بپوشونه که با پلو پز بپزه ما کوچیک بودیم مادرم با پلوپز می پختن و بد نمی شد البته پلوپز بیست سال پیش خیلی فرق داره با مال الآنه

[می توانم]

باور داری این حرف رو گلبرگ؟
از صمیم دل؟

[گلبرگ]

نظر تو چیه می توانم؟

[می توانم]

باور ندارم
همون کمترش هم دلمو می شکنه
خیلی می شکنه
اکثر بچه ها کلی وقت که پاکن یه بار که روزشون بد می شه واقعا دنیاشون به هم می ریزه
می بینم که کاملا قاطی میکنن
کاملا واسم مشخصه از دید اونا هم کم کردنش اصلا کافی نیست

[vojdan bidar]

همساده   نظافت سرویس ها

 

اینو که گفتی یاد یه خاطره افتادم.
اردیبهشت 92 بود رفتیم آموزشی.شب اول فرمانده اومد از روی لیست اسم میخوند  تو گروههای 5 نفره که نظافت کنیم و کارهای متفرقه... نظافت آسایشگاه ، آبیاری باغچه ها، جارو کردن محوطه، خالی کردن سطل زباله و نظافت صبحگاه و ....
اسمه همه رو خوند من و دو سه تا موندیم و کارها تموم شد.کلی ذوق کردیم که آره دیگه از شب اول معلومه که من رو دور شانسم
 دیری نپایید که گفت همساده و دو تای دیگه نظافت سرویس ها
سرویس های سرباز صفر ها
فکرشو کن از آخر دوره قبلی هم نظافت نشده بودن
به به

آقا شاید باورتون نشه ولی اینو کسایی که سربازی نرفتن درک نمیکنن ، و کسایی هم که سربازی رفتن ولی نظافت سرویس رو انجام ندادن بازم درک نمیکنن ، ولی واقعیت اینه که نظافت سرویس توی سربازی از نظافت همه جا آسونتره ، باور کنید فقط اسمش بد در رفته چون چندش آوره، آقای همساده لطفا مظلوم نمایی نکن    ، اگه قبول نداشتی با ذکر دلیل و دلایل اثبات میکنم ، من برای سر بازی دو دفعه آموزشی رفتم که داستان داره اونم برای خودش که چرا من دو دفعه آموزشی رفتم که بماند    ، خلاصه دیگه تموم دوز و کلک های سربازی مخصوصا آموزشی رو بلدم   

[می توانم]

می دونی چی میگم؟
کافی نیست چه برسه که احسنت داشته باشه

[جناب خان :)]

منم با نظر می توانم موافقم

اصلا کی از من نظر خواست    :hendone:

[می توانم]

من اگه درست و غلط و جم و خم ترکو میدونستم که میتوانم نبودم
گلبرگ بودم
فک کنم جمله خودت درست تره