به نام خدا
پیام بهبودی
«ای کاش مرده بودم!» کلام تکراری و آشنای ما در دوران شهوترانی و آن هم با دلیل کافیست. تنها چیزی که انتظار داشتیم میزان بیشتری از همان زندگی مصیبت بار بود. اصرار ما به ادامه زندگی در بهترین شرایط ضعیف بود. انحطاط عاطفی، مرگ روحانی و آگاهی آزار دهنده از اینکه هیچ چیز هرگز تغییر نمیکند، همیشه وجود داشت. امیدی نداشتیم و زندگی رو به زوال ما معنا و مفهومی نداشت.
احیای عواطف، روح و سلامت جسمانی ما به طول می انجامد. هر چه بیشتر در زندگی، نه صرفاً زنده ماندن تجربه کسب میکنیم، بیشتر درک میکنیم زندگی چقدر گرانبها و لذتبخش میتواند باشد. مسافرت، بازی با کودکی خردسال، روابط عاشقانه، گسترش افقهای فکری، برقراری روابط از جمله فعالیتهای بی پایانی هستند که بیان میکنند: «من زنده هستم.» به دلایل بسیاری برای شادمانی و احساس سپاسگزاری از اینکه از شانس دیگری برخوردار هستیم، پی میبریم.
اگر در دوران شهوترانی فعال میمردیم، با تلخی و مرارت از بسیاری از لذتهای زندگی محروم می شدیم. هر روز به خاطر یک روز پاک دیگر و یک روز زندگی دیگر از نیرویی برتر خود سپاسگزاری میکنیم.