(1394 آذر 13، 0:02)می توانم نوشته است: نه اتفاقا خوبه
من بلد نیستم کفش بکشم
افرین به شما
کسی تیکه ننداخت بهتون تو خونه ؟
خوب شده. ذوق کردم
به کسی نشونش ندادم ، گفتم می خوام بذارم تو سایت کسی نبینه بهتره.
برای مسائل امنیتی
نمی دونم چرا همش فکر می کنم خانواده ام هم گرفتارند و حتی ممکنه توی این سایت باشند.
جنبه روانی دارم این قضیه فکر کنم
چون واقعا به چیزایی که میخواستم نرسیدم
همیشه دوست داشتم مثل تیری آنری باشم
بازیکن آرسنال بهم میگفتن تیری آنری بچه های محل
یادش بخیر چه روزگاری بود بچگی همش فوتبال بودیم کی درس میخوند؟
خب از اینا که بگذریم
من واقعا به هدفام نرسیدم
مثلا الان خیلی سست شدم توی کارام
والا بچه بودم خیلی بهتر بودم
من از 14 سالگی رفتم سرکار
ولی الان چی ؟
اصلا از خودم قیافم زندگی که دارم خوشم نمیاد
هیچیم روی برنامه نیست
دریغ از اینکه اینا لحظه لحظه زندگیم
من تو کل عمرم (حداقل این چند ساله) همش دارم به خودم سر کوفت می زدم.
سر این که وقتم رو تلف می کنم بعضی موقع ها. مخصوصا زمان های بعد شکست.
اما یه زمان هایی خیلی از خودم خوشم می آد. موقع هایی که کامل به برنامه ام می رسم.
یا زمان هایی که می تونم مقابل وسوسه بایستم ، یا زمان هایی که یه سوال خیلی سخت رو حل می کنم.
کلا نوسان داره. ولی بدترین اتفاق اینه که یه کاری انجام بدم و از نظر خودم کار قشنگ و مهم و خوبی باشه.
بعد دیگران یا کم محلی کنن یا بر عکس خوششون نیاد یا این که حتی ناراحت بشند.
متاسفانه این اتفاقی بود که توی این هفته شاهدش بودم و خیلی اذیتم کرد.