انجمن شبانه روزی

[عاشق فاطمه زهرا]

از برنامه ام عقبم ، امتحان و پروژه و داستان. می رسم تمام کار ها رو درست انجام بدم یا نه ، مشخص نیست.
بعد از اذان می خواستم درس بخونم.
دو ساعت و نیم توی کانون بودم داشتم پستای قدیمی رو می خوندم.
نمی دونم من عوض شدم ، یا کانون عوض شده.  
بچه ها خیلی از چیز هایی که داریم قدرشونو نمی دونیم.
یه جمع خوب ، یه دور همی خوب ، یه حال خوب. بعد که برمی گردیم عقب ،‌می فهمیم که چی رو از دست دادیم.

اختیار دارید
شمام حلال کنید
معذرت میخوام که نشد مسابقه رو راه بتدازم
به زودی برقرار می شه

سلام می توانم خانم خوبید؟
چه خبرا؟

[می توانم]

مرسی
خوبم
سلامتی
دارم سعی میکنم دنیای خودمو عوض کنم
امیدوارم بتونم

[همساده]

به نام خدا

پیام بهبودی

نگرش منفی علامت شهوترانی فعال است. در هر اتفاقی که در زندگی ما رخ داد، فرد یا چیز دیگری مقصر بود. دیگران را به خاطر کمبودهای خود با مهارت خوبی سرزنش میکردیم. در بهبودی یکی از اولین چیزهایی که برای رسیدن به آن تلاش میکنیم، پیدا کردن نگرشی مثبت است. متوجه میشویم اگر طرز فکر منفی خود را با اصول مثبت جایگزین کنیم، زندگی بسیار روانتر جریان مییابد.

در حالی که نگرشی منفی، ما را در دوران شهوترانی فعال تعقیب میکرد، اکثر اوقات این نگرش میتواند ما را تا گروه نیز دنبال کند. چگونه میتوانیم شروع به تغییر نگرشهای خود کنیم؟ از طریق تغییر دادن اعمال خود. این کار آسان نیست، اما میتوان آن را انجام داد. 

میتوانیم از گوش دادن به طرز صحبت خود شروع کنیم. قبل از اینکه لب به سخن بگشاییم، از خود چند سؤال ساده میپرسیم: آیا چیزی که میخواهم بگویم، درباره مشکل است یا راه حل آن؟ آیا چیزی که میخواهم بگویم، لحن عشقآمیزی دارد؟ آیا چیزی که باید بگویم مهم است یا آیا اگر دهان خود را بسته نگه دارم، همه صرفاً راحتتر خواهند بود؟ آیا صرفاً صحبت میکنم تا صحبت خود را بشنوم یا آیا "صحبتهای خردمندانه" من هدفی را دنبال میکند؟  

نگرش ما در اعمال ما نمایان میشود. اکثر اوقات چیزی که واقعاً مهم است، حرف ما نیست، بلکه نحوه بیان ماست. وقتی یاد میگیریم به طرز مثبتتری صحبت کنیم، متوجه بهبودی نگرش خود نیز خواهیم شد.

[شادن]

اقای همساده میشه لطفا مصداقی توضیح بدید؟ من متوجه نشدم منظور نویسنده چی بوده اگر یه مثال بزنید ممنون میشم

[همساده]

اقای همساده میشه لطفا مصداقی توضیح بدید؟ من متوجه نشدم منظور نویسنده چی بوده اگر یه مثال بزنید ممنون میشم

سلام نمیدونم دقیقا منظورش این هست یا نه ولی خب من یه مثال از دید خوب و حرف زدن خوب راجع به مشکلات میزارم شاید منظور همچین چیزی باشه .شایدم نباشه

یکی از دوستانم بود که خیلی زجر و درد کشیده بود سر شهوت، پاکیش هم بالا نبود ولی من همیشه آرزو داشتم این حرف بزنه و مشارکت کنه. مثلا یه نمونه از مشارکتاش که سیو کردم تو کامپیوتر:
"دیشب از سر کار که برگشتم دیدم فاضلاب خونه بالا زده گند تمام زندگی رو برداشته منم عصبانی شدم همه میوه ها رو پرت کردم رو زمین خانمم هم همش نق میزد که عرضه یه فاضلاب باز کردن رو هم نداری.شدیدا عصبی شدم  به فکر شهوترانی افتادم  به راهنمام  خواستم زنگ بزنم دیدم الان مسخرم میکنه میگه مرد واسه بالا اومدن فاضلاب خونش به هم ریخته. زنگ نزدم  و گفتم بزار این فاضلاب رو درست کنم بعدش میرم سراغ شهوت. تا نصفه شب طول کشید گند زدایی خونه بعدش من اینقدر خسته بودم خوابم برد یادم رفت شهوترانی کنم. صبح پا شدم دیدم مریضی خانمم فعال شده و داره به شدت سرفه میکنه. دست و پام رو گم کردم زانو زدم وسط اتاقم و گفتم خدایا کمکم کن خودت درستش کن. خانمم رو بردم بیمارستان تا غروب درگیرش بودم دکتر گفت چیز خاصی نیست ولی باید بیشتر مراقب باشیم. بردمش خونه و الان اومدم جلسه پیش شما.خدا رو شکر که دیشب وسوسه رو به تعویق انداختم گفتم اول خونه رو تمیز کنم همین تعویق وسوسه ها به آدم کمک میکنه این کار خوبی بود که کردم. اشتباهم این بود که به دوست بهبودیم نگفتم که فاضلاب خونه بالا زده و فکر کردم ضایعس این یه درس بود که وقتی عصبی میشم کوچکترین عامل رو هم بررسی کنم و خجالت نکشم از بازگو کردنش. چون من فهمیدم در مواقع عصبانیت به شهوترانی پناه میبرم .و خدا رو شکر که حال همسرم خوبه دکتر گفت خانمت خون سرفه کرده از سرفه خشک بهتره. فکر میکنم زندگیم خیلی قشنگ شده الان خیلی قدر همسرم رو میدونم قدر لحظه لحظه بودن کنارش رو میدونم وقتی که این مریضی رفت هم قول میدم که باهاش خوب رفتار کنم. از خدا هم خیلی ممنونم که تو اون لحظات سخت اجازه داد باهاش حرف بزنم. یه خرده باید علاقه مو به کارم بیشتر کنم که دیگه ناراحت به خونه برنگردم. خیلی ممنونم که خدا هست ممنونم که شماها هستین میدونم که راه حلی برای همه مشکلات وجود داره و من مجبور نیستم به شهوترانی و قدرت انتخاب دارم. ارزومه در کنار شما به  پاکی روحانی برسم."

[قاصدک]

نماز شب
روشنی چشم با نماز شب

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«صلاة الیل... تجلو البصرا»؛ نماز شبْ دید انسان را نورانی می سازد.
. ثواب الاعمال، ص 70.

با صلوات کلیک کنید .

[جناب خان :)]

سلام خوبین ؟؟
برای همتون دعا کردم
خانم مهرخدا را هم یاد کردم

[همساده]

به نام خدا
مشارکت همساده

این یک هفته رو خوب سپری نکردم. اتلاف وقت محض بعد از مدتها دوباره پام به چت روم وا شد. چند باری هم شماره رد و بدل کردم. وقتی میام خونه اینجوری میشم. این سه سال ارشد 6 ماه یه بار یا 9 ماه یه بار میومدم خونه. خونمون رو دوست ندارم. بهم توصیه شده که روزهای پاکیمو صفر کنم واقعا دوست ندارم اینکار رو کنم. خوب منم آرزو دارم جشن 90 روزگیمو بگیرم ولی هی میگن پاکیت کیفیت نداره. خوب راستم میگن هر غلطی میکنم و کردم بعد دلم خوشه که پاکم واسه همینم هست تو مسابقات کانون شرکت نمیکنم روم نمیشه همش این ور اون ور بپلکم این همه ناهوشیاری کنم بعد بیام اعلام پاکی کنم. پاکی که فقط خودارضایی کردن نیست. رابطه های پست و کثیف با این با اون ابراز علاقه های الکی و چرت رعایت نکردن محرم و نامحرم بعدش بگم پاکم؟خیلی وقت بود چت نمیکردم الان میرم چت روم همه زیر 18 سال هستن من رو ماتم میگیره وقتی میبینم که با این سن و سال باز میرم اونجا.گوشیمو ساده کردم برنامه روی سیستمم نصب نیست که پام از این محیط های مجازی ببره ولی خب  باز میرم چت  میکنم. یه ماه دیگه وقت دارم پروژه کسر خدمتمو حاضر کنم هنوز هیچ کاری نکردم. مقاله هامو یک ماهه ویرایش نهایی میخوام کنم ولی انجام نمیدم.این انجام ندادن کارها هم بهم استرس میده.از طرف دیگه برادرها و خواهرهام همش اعتماد به نفس آدم رو کور میکنن. از ظاهرم از هیکلم ایراد میگیرن. برادر زاده و خواهر زادم 16 سالشونه شدن اندازه رضا زاده شدن 2 متر با 100 کیلو وزن خب به من چه ربطی داره؟ بابام میگه از تو جلو زدن اینا.منم عصبی میشم تا یه کار بدی میکنن شروع میکنم به کتک زدنشون. اصلا یکی از دلایلی که من از 20 سالگی افتادم تو خط ارتباط با جنس مخالف همین کمبود اعتماد به نفسی بود که خانوادم بهم وارد میکردن میخواستم ثابت کنم که من میتونم و من خوبم و من خوشتیپم افتادم تو بد راهی که تا خرخره رفتم توش. دانشگاه که هستیم من مقام میارم تو بدنسازی همه دوستام و اینا تعریف میکنن از ظاهرم تو باشگاه واسه خودم کسی هستم ولی اینجا که میام انگار که مفلوکترین موجود زمینم. دست خودم نیست داداشم شبیه اسکلتهاس من روم نمیشه باهاش برم باشگاه بعد به من میگه با این هیکلت بری سربازی بدبخت میشی امربر میشی.با اینکه میدونم چرت میگه میدونم هرچی باشم از اون بهترم ولی نمیدونم چرا به هم میریزم. واسه همین کارای اینا قبلترها میرفتم بدنسازی پودر و آمپول استفاده میکردم که عوارضشم مونده باهام معده درد گرفتم. با دوستام که هستم حس قدرت دارم حس بزرگی دارم حس احترام دارم همه به ظاهرم به تحصیلاتم به شخصیتم به هوشم احترام میزارن ولی تو خانواده خودم هیچی نیستم. از طرف دیگه مادرم میگه تو باید دختری انتخاب کنی که از بقیه عروسام سر باشه. دوستمم رفته با یکی ازدواج کرده مثه مدلهاس تا من صحبت ازدواج میکنم خواهرام شروع میکنن از زن دوستم صحبت کردن. مادر و خواهرام رک و راست نمیگن ولی به قد دختر مورد علاقه م حساس شدن همش میگن باید عروسمون بلندقد باشه. اینقدر اینجوری میگن که عصبیم میکنن. خب من قدشو دوست دارم ظاهرشو دوست دارم. ایمان و معرفتش به تمام خواهرای من می ارزه. از صبح میرم تو اتاق تا شب اصلا دوست ندارم پیش خانوادم باشم از ته دل دوستشون دارم ولی اونا بهم موج منفی میدن ایشالا که سربازیم جایی بیفته که 3 ماه یه بار بیام کارمم بیفته شهر دیگه که ازشون دور بشم.وقتی بابات تو رو میبینه میگه هی خدا نگاه جوون من چقدر ضایعس حالا تو برو تموم کتابهای روانشناسی رو بخون برای اعتماد به نفس وقتی مادرت به دختر مورد علاقه ت میگه کوتوله حالا تو برو تمام کتابهای ازدواج رو بخون.
ایشالا که خدا خودش برای هممون درست کنه ایشالا که با هر حالی با هر مشکلی تو راه بهبودی بمونم.ببخشید اگه تلخ بود مرسی به حرفام گوش دادین

[شادن]

سلام آقا همساده
اکثر ما تو شرایط تقریبا مشابهی قرار داریم این یه واقعیته ..محض دلخوشی عرض نمیکنم..
این وضعیت و شرایط ماست کاریشم نمیشه کرد (حداقل تا وقت مجردی) پس بهترین کار اینه بپذیریمش من به خودم گفتم شادن اینه وضعیت شما حالا هی غصه بخوری هی درد بکشی ایا چیزی عوض میشه دیدم نه والا بدتر رفتم تو لاک خودم یه چندتا استراتژی پیاده کردم ان شائالله بدرد شمام بخوره
اول اینکه یه گوشم شد در یکی دروازه هر چی میگن رو نمیشنوم با یه خنده ردش میکنم 
دوم اینکه وقتی ناراحت باشم یا سریع میرم بیرون و با یه نفر یا تلفنی یا حضوری حرف میزنم اگرم نتونم برم بیرون میام با دوستان مجازی حرف میزنم 
سوم اینکه مسیر خودمو میرم در ظاهر میگم اوکی حرف شما درسته اما در باطن کار خودمو میکنم اینطوری دیگه کمتر عذاب میکشم 

حرفای اطرافیان هست کاریشم نمیشه کرد شما که پسرید نسبت به ما دخترخانوما خیلی ازادترید نمونید تو خونه برید کتابخونه اونجا هم به درساتون میرسید هم پرت زمانی کمتری دارید هم اینکه ذهنتون ارومتره
اگر دخترخانومو دوست دارید پس روح و جسمتونو بخاطرش حفظ کنید چت نابودگر زمانه زمانی که میتونست صرف چیزای مفید بشه مفت و مجانی از دست میره بی اینکه خروجی مفیدی داشته باشه 
اون مسابقه نظم که خانم «خدا همراهمونه» سرپرستشن خیلی خوبه تونستین بیاین شرکت کنید کمک کننده میتونه باشه
همه ما گاهی شرایطی رو تجربه میکنیم که خوشایندمون نیست که ناامیدمون میکنه که گاهی ما رو بیزار از خودمون میکنه نذارید اینا بشن بخش مهم زندگیتون اینا حاشیه هستن و تو زندگی هر کسی وجود دارن سخت نگیرید مهم نیست اونا راجع به شما چی میگن مهم اینه خودتون از خودتون راضی باشید و به خودتون افتخار کنید
شاد باشید و متفاوت
یا علی

[جوادجان]

میگم ناموسا یه سال خودارضایی رو بذارم کنار میرم ماه عسل

======================
همساده جان منم مشکل شبیه دارم
متاسفانه کمبود اعتماد به نفس
کمبود محبت
و نفرت از خود
و هزارتا درد و مرض دیگه
باید سعی کنی از لحاظ روحی روی پای خودت وایسی

[شادن]

از دوستانی که در زمینه ای تی اطلاعات دارن کمک میخوام..من میخوام افزونه های جدید به کرومم اضافه کنم اما بلد نیستم چیکار باید بکنم؟
چندتا افزونه عالی داره که خوراک منه و خیلی میتونه کمک حالم باشه اما راستش نمیدونم چطور باید دانلودش کنم و از کجا باید بیابمش
یکیش اینه:
Dayboard سربرگ جدید در مرورگر شما را به یک لیست وظایف تبدیل می‌کند. این افزونه یک فهرست کارها یا Todo list است که به شما اجازه‌ی تمرکز بر روی پنج مورد در طول روز را می‌دهد. روز خود را با نوشتن مهم‌ترین وظایفی که بایستی تا پایان روز به سرانجام برسانید، شروع کنید. هر بار که یک تب جدید در مرورگر باز می‌کنید این لیست وظایف را با اولویت‌بندی که تعیین کرده‌اید، به شما نشان خواهد داد تا به جای گشت و گذار در سایت‌هایی که تمرکزتان بر روی کارها را از بین می‌برند، به فکر انجام کارهای کامل نشده بیفتید. با این افزونه می‌توانید بر روی مهم‌ترین کارهای روز تمرکز کنید!
و یکی دیگش هم اینه:
[/url]
[url=http://zurl.ir/qpqIP]
Simple Pomodoro

پومودورو یک تکنیک ویژه مدیریت زمان است. این تکنیک به شما کمک می‌کند تا زمان خود را به بازه‌های تعیین شده‌ای تقسیم کنید تا به حداکثر بهره‌وری برسید. فن پومودورو توسط فرانسیسکو سیریلو ابداع شده است. سیریلو متوجه شده بود بهترین بازه‌ی زمانی برای متمرکز بودن و کار کردن ۲۵ دقیقه است و بعد از آن لازم است که چند دقیقه‌ای استراحت کرده و مجدداً به انجام کار بپردازید. پومودورو یک تکنیک ساده ولی کاربردی است که می‌تواند بازده شما را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.

[شادن]

خداروشکر تونستم افزونه ها رو اضافه کنم

[می توانم]

افرین بر شادن خانوم


همساده خان سعی کن نظرشون رو به خوبی های اون دختر خانوم جلب کنی
و با ارامش و ملایمت موافقتشونو جلب کنی
با جنگ و دعوا به جایی نمی رسی

گناه دارن خواهرزاده و برادرزاده نزن آقا نزن

مشارکت من :
احساس وحشتناکیه ولی به قتل فکر میکنم
بارها تصویر کشتن اون رو تو ذهنم آوردم
خیلی سخته تماشا
کاش دستم به جایی میرسید
این زجر وقتی تو ذهنم میاد همه ش میشه انرژی منفی برای تخریب خودم
هنوز وارد نیستم که فشار عصبی رو بگذرونم اما امیدوارم یاد بگیرم و ماهر شم

[جوادجان]

کاش میشد من چندتا افزونه به خودم اضافه کنم

[sheydaei]

 

من الان کاملا توانایی اینو دارم که یکیو خفه کنم