1395 بهمن 8، 12:09
ویرایش شده
یکی از زیبایی های ادب فارسی ما در طول قرن ها، جوابیه هایی بوده که شعرا به همدیگه دادن
یه نمونه جالبش رو دیدم... بی فایده ندیدم در موردش صحبت کردن رو
اصل ماجرا بر میگرده به این ماجرای قرانی که موسی کلیم (ع) بالا کوه "طور" به خداوند میگه که خودت رو به من نشون بده... میخوام ببینمت به کلام قران « اَرانی»
و خدا هم در جوابش میگه « لَن ترانی»... نمیتونی منو ببینیا...میدونم که دوست داری... ولی توانشو نداری
تا همین جای ماجرا واسه ما کافیه... میخوام سه تا برخورد رو مقایسه کنم
بر خورد سه نوع دین داری با این قضیه
سعدی در نقش "دیندارِ معیشت اندیش"
حافظ در نقش " دیندارِ معرفت اندیش"
و مولانا در نقش " دیندارِ تجربت اندیش "
البته ناگفته نمونه که این ابیات منسوب به این شعرا هستند و تو دیوان هاشون تا جایی که من گشتم نبود، از نظر زمانی هم این جوابیه ها ممکنه کمی مشکل داشته باشه
ولی خب... هیچ کدوم اینا دلیلی نمیشه بر کم کردن اهمیت موضوع
اما این سه تا شاعر، شروع میکنن به نصیحت موسی (ع)
سعدی اینطوری شروع میکنه
چو رسی به طور سینا "ارنی" نگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی "
میگه تو که میدونی جواب رد میگیری... بیخودی خودتو واسه معشوق سبک نکن
سعدی ما، اینجا تازه اول راه خداشناسیه... بعضی وقتا با خداش قهر میکنه... تازه کاره هنوز
بعدش حافظ میاد... جواب سعدی رو اینطوری میده
چو رسی به طور سینا "ارنی" بگو و نگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لن ترانی "
این یه گام عمیق تر در خداشناسیه... حافظ میگه اصن کاری ندارم چی میگه... همین که صداش رو بشنوم واسم کافیه
این حالتیه که توی بیشتر عرفا میبینیم ... بخاطر همینم هست که بهش میگیم دینداری معرفت اندیش
اما خوشا به اون لحظه ای که نوبت به مولانا جلال الدین بلخی میرسه
میدونید جواب مولانا به دو نظر قبلی چیه؟!
میگه
«اَرَنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه... چرا تَرا... چه لن تَرانی»
مولانا خداشناس تجربت اندیش ه... وجود خدا رو در اعماق وجود خودش تجربه کرده
میگه این بازیا چیه... ارنی کدومه... ارنی واسه تازه کاراس... من که دارم خدا رو هر آن میبینم... دیگه دلیلی نداره بگم خودتو بهم نشون بده
اینطور نگرش هاییه که مولانا رو برجسته میکنه... حرفای تازه میاره... به قول خودش « هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود ... »
خوبه که تو زندگیمون اگه دینداری مون تجربت اندیش نیست، حداقل معرف اندیش باشه
باور کنید زندگی این طوری قشنگ تر میشه
خطابه آخر بود واسه کانونی های دوست داشتنی
شادکام باشین
پ.ن: در ابیات ترکیب« ارانی » بخاطر وزن شعرا به صورت«ارنی » در اومده