امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

من معمولا برای اینکه حالم خوب بشه ...
اول بی خیالی نسبت به عامل غم زا!

دوم شناسایی عامل غمزا و انجام کار معکوسش!

سوم که بیشتر انجامش میدم(اول و دوم در حد شعار بود!) اینه که: ذهنم رو خود اگاه به سمت خاطره یا اینده ی خوشحال کننده میبرم.....مطمینم از هر صد نفر نود و نه نفر. این کارو نمیتونن بکنن و اگرم انجام بدن توی دقیقه ی اول جا رو به موضوع غمگین میدن و بی خیال تفکرات قشنگ و خوشگل موشگل میشن!


تمرین تمرین تمرین..


البته این روش منه و گاهی هم یادم میره ازش استفاده کنم و قرارم نیست که کسی استفاده کنه ....فقط چون شما عزیز دل برادر بودی گفتم پای سوالت نظر خودمو داده باشم
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 18، 0:45)دکتر آرش! نوشته است: من معمولا برای اینکه حالم خوب بشه ...
اول بی خیالی نسبت به عامل غم زا!

دوم شناسایی عامل غمزا و انجام کار معکوسش!

سوم که بیشتر انجامش میدم(اول و دوم در حد شعار بود!) اینه که: ذهنم رو خود اگاه به سمت خاطره یا اینده ی خوشحال کننده میبرم.....مطمینم از هر صد نفر نود و نه نفر. این کارو نمیتونن بکنن و اگرم انجام بدن توی دقیقه ی اول جا رو به موضوع غمگین میدن و بی خیال تفکرات قشنگ و خوشگل موشگل میشن!


تمرین تمرین تمرین..


البته این روش منه و گاهی هم یادم میره ازش استفاده کنم و قرارم نیست که کسی استفاده کنه ....فقط چون شما عزیز دل برادر بودی گفتم پای سوالت نظر خودمو داده باشم

اتفاقن خیلی روش جالبیه، ولی مشکل اینجاست که بعضی وقتا عامل غم زا(  Gig ) ملوم نیست چیه یه وقتایی خودتم نمی دونی چرا حالت بده. 
دمت گرم که نظرتو گفتی  Thankyou
 سپاس شده توسط
بانو واقعا به نظرت یه ادم کنکوری نباید ترک کنه! ؟
نباید بستری برای ترک ایجاد بشه؟
خب بستر و بساط اینجا پهنه....
پس ما نیز استفاده میکنیم...
(یکی منو از بالا منبر بیاره پاییین خخخ)
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 18، 21:39)دکتر آرش! نوشته است: بانو واقعا به نظرت یه ادم کنکوری نباید ترک کنه! ؟
نباید بستری برای ترک ایجاد بشه؟
خب بستر و بساط اینجا پهنه....
پس ما نیز استفاده میکنیم...
(یکی منو از بالا منبر بیاره پاییین خخخ)
بساط؟؟؟ تازه پهنم هست؟؟؟
چشمم روشن. همین یکیمون کم بود اینجا 22
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
یه گیف توی تلگرام از یه کانال مشاوره دیدم که درمورد علائم افسردگی نوشته بود :
-احساس غمگینی مداوم
-کاهش سطح انرژی
-کاهش اشتها یا افزایش اشتها
-کاهش یا افزایش میزان خواب 
-احساس اضطرب و بی قراری
-کاهش قدرت تصمیم گیری
-کاهش توان تمرکز

----------------------------
من همشو دارم 22 
یعنی همه همشو من حس کردم توی خودم Hanghead
ازش پرسیدم که چیکار کنم، گفت باید یه مشاوره خوب بری و اگه بخوای پیش من بیای 45 دقیقه 50 هزارتومن و نهایتا دوجلسه طول می کشه. 65
من یه افسرده بی پولم که الکی الکی و بدون علت می خنده و اعصابشم خورده 4chsmu1
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 18، 22:22)smwarrior نوشته است:
(1396 مرداد 18، 22:06)engineer نوشته است: یه گیف توی تلگرام از یه کانال مشاوره دیدم که درمورد علائم افسردگی نوشته بود :
-احساس غمگینی مداوم
-کاهش سطح انرژی
-کاهش اشتها یا افزایش اشتها
-کاهش یا افزایش میزان خواب 
-احساس اضطرب و بی قراری
-کاهش قدرت تصمیم گیری
-کاهش توان تمرکز

----------------------------
من همشو دارم 22 
یعنی همه همشو من حس کردم توی خودم Hanghead
ازش پرسیدم که چیکار کنم، گفت باید یه مشاوره خوب بری و اگه بخوای پیش من بیای 45 دقیقه 50 هزارتومن و نهایتا دوجلسه طول می کشه. 65
من یه افسرده بی پولم که الکی الکی و بدون علت می خنده و اعصابشم خورده 4chsmu1

داداش بیا خودم بهت مشاوره میدم جلسه ای نصف حساب میکنم:دی
 اگه بیل زنی برو باغچه خودتو بیل بزن 4 
 
(1396 مرداد 18، 22:23)aliunknown نوشته است:
(1396 مرداد 18، 22:06)engineer نوشته است: یه گیف توی تلگرام از یه کانال مشاوره دیدم که درمورد علائم افسردگی نوشته بود :
-احساس غمگینی مداوم
-کاهش سطح انرژی
-کاهش اشتها یا افزایش اشتها
-کاهش یا افزایش میزان خواب 
-احساس اضطرب و بی قراری
-کاهش قدرت تصمیم گیری
-کاهش توان تمرکز

----------------------------
من همشو دارم 22 
یعنی همه همشو من حس کردم توی خودم Hanghead
ازش پرسیدم که چیکار کنم، گفت باید یه مشاوره خوب بری و اگه بخوای پیش من بیای 45 دقیقه 50 هزارتومن و نهایتا دوجلسه طول می کشه. 65
من یه افسرده بی پولم که الکی الکی و بدون علت می خنده و اعصابشم خورده 4chsmu1
من با همه اینا تو زندگی روزمره مواجه میشم 
هزار تا تست افسردگی دادم که همشون مثبت بودن
ولی به نظرم ریشه بیشتر این مشکلات مثل افسردگی توی خ.ا هست
طول میکشه تا همه چیز به قبل از اینکه اینکارو بکنیم برگرده ولی یه امیدی توی این همه تاریکی هست که یک سال یا شایدم دو سال بعد ترک بدن بهبود پیدا میکنه  Hanghead

یک سال تا دوسال رو از کجا گفتی؟ نظریه علمیه؟
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
خب باشه قبول 53258zu2qvp1d9v 
من یه آدمم که نمیدونم افسردگی دارم یانه، و اینکه نمیدونم مشکلم چیه Khansariha (56)
اگه میشه منو مشاوره بدید. هزینه رو هم اگه خوب بود و موثر بود پرداخت میکنم 65
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
سلام ،بچه ها چند تا سوال ؟

برای ماها که گرفتار این قضیه هستیم ، ازدواج خوبه و باعث ترک میشه ؟ یا اینکه نه اینطور نیست و باید ابتدا ترک کرد و بعدا رفت سراغ ازدواج ؟
کسی تجربه داشته ؟
و موقع ازدواج ، به طرفمون باید بگیم که ما این کار رو می کردیم یا می کنیم یا اینکه گفته نشه بهتره ؟ اگه نگیم مرتکب یه جور خیانت نشدیم ؟
آیا ما به لحاظ فیزیکی ضعیف شدیم و این برای آینده ی روابط مون و تولید نسل مون مشکل آفرین هستش؟ یا نه و بعد از ترک همه چیز عین اولش میشه ؟
بالاخره نسبت ازدواج با این قضیه چیه و چطور باید جمعشون کرد ؟


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط
از نظر من اگر ترک بشه بعد ازدواج باشه معقول تره
چون عادت بدیه و رابطه بعد از ازدواج رو میتونه به چند دلیل مختل کنه ک فکر نمیکنم الان توصیح دادنش درست باشه
فکر نمیکنم لزومی داشته باشه این قصیه به عنوان موضوعی بیان بشه ک شخص مقابل باید بدونه بعدنها در طول گفتنش ایرادی نداره ولی اون اول نه
این نظر من هستش  4chsmu1
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 18، 23:47)nobody31 نوشته است: سلام ،بچه ها چند تا سوال ؟

برای ماها که گرفتار این قضیه هستیم ، ازدواج خوبه و باعث ترک میشه ؟ یا اینکه نه اینطور نیست و باید ابتدا ترک کرد و بعدا رفت سراغ ازدواج ؟
کسی تجربه داشته ؟
و موقع ازدواج ، به طرفمون باید بگیم که ما این کار رو می کردیم یا می کنیم یا اینکه گفته نشه بهتره ؟ اگه نگیم مرتکب یه جور خیانت نشدیم ؟
آیا ما به لحاظ فیزیکی ضعیف شدیم و این برای آینده ی روابط مون و تولید نسل مون مشکل آفرین هستش؟ یا نه و بعد از ترک همه چیز عین اولش میشه ؟
بالاخره نسبت ازدواج با این قضیه چیه و چطور باید جمعشون کرد ؟

نه گفتنش به طرف مقابلتون صداقته نه نگفتنش خیانت
فقط با گفتنش بذر بی اعتمادی و شک تو دل طرف می کارید. پس به صلاح نیست.
راستش خیلی با این که خ.ا مستقیما روی فیزیک تاثیر منفی می زاره موافق نیستم. چون جسم انسان هیچ وقت تشخیص نمیده با چی ارضا شده. اگه خ.ا به جسم آسیب میزد پس حتما رابطه ج.ن سی حلال هم میزنه. به نظرم فقط روح رو ضعیف و پژمرده میکنه که اینطوری می تونه روی جسم هم تاثیر بزاره نه به طور مستقیم.

خ.ا حتی می تونه آدم متاهل هم تهدید کنه. پس کلا باید بره کنار. اما اگه باازدواج به آرامش رسید و فشار جن سی کم بشه حتما تو ترک خ.ا و خیلی انحرافات دیگه هم موثر است .
 سپاس شده توسط
خراب کردم...باید دوباره پا شم....
(1396 مرداد 19، 2:52)دکتر آرش! نوشته است: خراب کردم...باید دوباره پا شم....

دکتر جان حتما حتما یه تغییری بده ایندفه...راه های مختلف رو امتحان کن...اگه بخوای با روش قبلی پیش بری احتمال شکست دوباره وجود داره...
نمیگم کل زندگیتو عوض کن...فقط یه تغییر برای روش ترک کافیه...اینقد راهها امتحان میشن تا یکیش جواب میده.
ماها خیلی وقتا یه کارو میکنیم برای گرفتن نتایج مختلف! Hanghead
---------
در مورد افسردگی بگم که اونقدرا هم عجیب نیست که افسرده باشیم...متاسفانه شیوعش اونقدری بالاست که اگه کسی افسرده نباشه برای من عجیب تره...
خیلی ها هم هستن در ظاهر شادن ولی درون افسرده ایی دارن...یکی بیشتر یکی کمتر...
با یه تست افسردگی میشه فهمید که تقریبا افسرده هستید یا نه ولی بعدش نگید واااااااای من افسردم بدبخت شدم فلان شد.
خوشحال باشید که یه عیب رو پیدا کردید و ممکن بود مدت طولانی باهاش زندگی کنید و اذیت بشید.
الان میدونید برای چی باید تلاش کنید که بهبود بدیدش...
من همیشه توی دستگاهایی که درست میکنم خرابی هایی که نمیدونم مشکلش از کجاست خیلی خیلی بیشتر عذابم میدن نسبت به اونایی که ممیدونم مشکل از کجاست...
نیازی به خرج کردن و مشاوره و این داستانا هم نداره...درسته اینا کمک میکنن ولی ضروری نیستن...
ادم یه خوبی داره اینه که میتونه خودشو ترمیم کنه....
با چنتا تکنیک ساده که توی نت هست و شاید توی کانون هم باشه شروع کنید.... 53
موفق باشید... 53
 سپاس شده توسط
کسی تا حالا مشاوره رفته؟
من اصلا خجالت می کشم در مورد این خ.ا بهش چیزی بگم 65
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
(1396 مرداد 19، 13:02)engineer نوشته است: کسی تا حالا مشاوره رفته؟
من اصلا خجالت می کشم در مورد این خ.ا بهش چیزی بگم 65

سلام متنی که نوشتم رو با حوصله سعی کن بخونی,به نظر من  , مشاوره برای حل مشکل خودارضایی فقط گول زدن خودمون هست, ما همیشه دنبال این هستیم یک نفر بگه چکار کنیم بعد اونکارو انجام بدیم , حل مشکل خودارضایی فقط به دست خودمون امکان پذیره , حرف مشاور فقط مثل یک چوب بالای سر می مونه که سعی میکنیم برای اینکه جلو مشاور خراب نشیم و خودمونو خوب جلوه بدیم تا جلسه بعدی این کارو نکنیم بعد مشاور کلی مارو تشویق کنه و بعد با خودمون میگیم پس بخاطر مشاور این مشکل حل شده , من به تنهایی نمیتونستم این کارو انجام بدم, همین قول و قرار رو بهتره با خدای خودمون بگذاریم که از مشاور هم دلسوز تره ( حداقل تو این زمینه بنظر من تا خودمون نخواییم مشاور و... گول زدن خودمونه , راه مشخصه این خود ما هستیم که همچنان دوست داریم این کارو بکنیم ) این کار اعتیادش خیلی خیلی زیاده , این رو الان میفهمم که چقدر راحت شدم, همین که یک تحریک روح و روان آدم رو به هم میریزه همین خودش همون روز یا ساعت رو به گند میکشه و تمام تمرکز آدم بهم میریزه , حتی اگر ذهنو منحرف کنیم که تحریک فراموش بشه , این موقتیه و بعد از چند ساعت یا چند روز دوباره تحریک بیاد باز روح و روان بهم میریزه و تا اون کارو نکنی آروم نمیشی و این آروم شدن فقط تو فاصله ایه که داری اون کارو میکنی , بعدش دوباره همه چیز حتی بدتر از قبل میشه,
پس باید قبول کرد کنار گذاشتن این کار سخته, اولش مشکله و باید تحمل کرد ولی به مرور زمان کار آدم آسون تر میشه و میشه امید داشت همون آدم قبل از خودارضایی شد.
من خودم خیلی وقت درگیر ترک این مشکل بودم ولی همیشه شکست میخوردم , حداقلش اینه که 4 ساله که من برای این کار از طریق کانون اقدام کردم ولی تازه الان با این همه تلاش و بالا پایین کردن بالاخره تونستم به یک ثباتی برسم که قبلا نرسیده بودم,پس همت کن و نا امید نشو, هر روزی که با سختی پشت سر بگذاری داری یک روز به روزهای خوبت نزدیک میشی, با پایان خودارضایی تازه برمیگردی به زندگی عادی و اونوقته که دغدغه هات عوض میشن.
 سپاس شده توسط
نقل قول: سلام ،بچه ها چند تا سوال ؟

برای ماها که گرفتار این قضیه هستیم ، ازدواج خوبه و باعث ترک میشه ؟ یا اینکه نه اینطور نیست و باید ابتدا ترک کرد و بعدا رفت سراغ ازدواج ؟
کسی تجربه داشته ؟
و موقع ازدواج ، به طرفمون باید بگیم که ما این کار رو می کردیم یا می کنیم یا اینکه گفته نشه بهتره ؟ اگه نگیم مرتکب یه جور خیانت نشدیم ؟
آیا ما به لحاظ فیزیکی ضعیف شدیم و این برای آینده ی روابط مون و تولید نسل مون مشکل آفرین هستش؟ یا نه و بعد از ترک همه چیز عین اولش میشه ؟
بالاخره نسبت ازدواج با این قضیه چیه و چطور باید جمعشون کرد ؟


سلام ، یعنی هیشکی نیس اینجا که جواب منو بده ....  Shy Shy  یعنی چی خب ؟؟؟  Hanghead 
آخه چقد تبعیض ؟؟؟ Tears  چرا هیشکی منو دوس نداره ؟؟؟ 20 
(البته ممنونم از پاسخ کوتاه چیکاخانم) ولی خب بقیه کوشن پس ؟؟؟؟؟ Swear1


من باید میزان هوشیاری ام در عمل رو مدام افزایش بدم
نباید بذارم هرنیرویی هر طرفی که میخواد بکشوندم
من  باید خودم باشم و مدام از خودم مراقبت کنم
من میتونم ، آره ...
چون من خدا رو دارم و اون کمکم میکنه
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان