1396 شهريور 8، 4:28
سلااااام
صبح بخیر
ی روزعااااووولی و پر از انرژی داشته باشید
با ی عااااالمه اتفاقای خوب و شاد و خوشحال کننده
و دلی پر از اآرامش
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...
(1396 شهريور 7، 22:51)همساده نوشته است: [quote pid='398017' dateline='1504030940']
آرمینسلام
متاسفانه کانون درست شد.یعنی این قدر دلم می خواد کانون تعطیل شه که خدا می دونه.حیف نشد.
یکم جووانا برن دنبال زندگیشون.اگه ازدواجه ازدواج. اگه کاره، کار. درسه، درس.یه هنری یاد بگیرن. یه تخصصی.برن به یه جایی برسن. واسه خودشون کسی بشن.چقدر کوچیک بودن و موندن؟
چه فایده کانون گردی که نتیجه نداشته باشه؟
(1396 شهريور 8، 10:36)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: بحث خیلی جالبی دارین می کنین دوستان.
من هم نظر خودم رو می گم.
ما همه می میریم و این درسته....
اما نتیجه ی این حرف من چیه؟
آیا مرگ در مقابل تلاش و کوشش قرار می گیره؟
یا مرگ در مقابل گناه و حب دنیا قرار می گیره؟
چون مرگ رو به نزدیک می بینیم ، دیگه از فردا باید زندگی رو تعطیل کنیم ، کمتر تلاش کنیم ، کمتر درس بخونیم ، کمتر کار کنیم؟
یا این که وقتی مرگ رو می بینی باید از خودت بپرسی ، فلانی ... چیزی برای اون ورت آماده کردی؟
درخشنده ، همین که گناه نکردی ، یعنی خیییییییییلی از من جلوتری. چه افتخاری بالاتر از این. اما آیا انتهاش همینه؟
حسرت خواهیم خورد وقتی می بینیم ، یه سری ها رو به خاطر تلاششون ، اون دنیا روی دست می برن.
از بین خیل جمعیت ، اون رو نگاه می کنن ، صداش می کنن ، بدون حساب و کتاب می برنش اونجایی که باید.
مطئنا ارزش گذاری توی اون دنیا ، به تعداد فالوور های اینستاگرام ، لایک ها فیس بوق ، شهرت و قدرت و ثروت و قهرمان مسابقه دوچرخه سواری بودن و شدن نیست.
اما از اون طرف ، به بیکاری و تنبلی و بی عاری و همین طوری ول گشتن و ... هم نیست.
به چیه؟ هان؟
قدم اول همینه که این راه رو پیدا کنیم شاید.
به قول همساده بریم حوزه؟ مثل چمران بریم لبنان؟
به قول آرمین بریم به هنری یاد بگیریم و بدرد بخوریم؟
اهدهنا الصراه المستقیم
صراه الذین انعمت علیهم ، غیر المغضوب علیهم ، ولالضالین
(1396 شهريور 8، 11:27)درخشنده نوشته است:آگاه بودن(1396 شهريور 8، 10:36)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: بحث خیلی جالبی دارین می کنین دوستان.
من هم نظر خودم رو می گم.
ما همه می میریم و این درسته....
اما نتیجه ی این حرف من چیه؟
آیا مرگ در مقابل تلاش و کوشش قرار می گیره؟
یا مرگ در مقابل گناه و حب دنیا قرار می گیره؟
چون مرگ رو به نزدیک می بینیم ، دیگه از فردا باید زندگی رو تعطیل کنیم ، کمتر تلاش کنیم ، کمتر درس بخونیم ، کمتر کار کنیم؟
یا این که وقتی مرگ رو می بینی باید از خودت بپرسی ، فلانی ... چیزی برای اون ورت آماده کردی؟
درخشنده ، همین که گناه نکردی ، یعنی خیییییییییلی از من جلوتری. چه افتخاری بالاتر از این. اما آیا انتهاش همینه؟
حسرت خواهیم خورد وقتی می بینیم ، یه سری ها رو به خاطر تلاششون ، اون دنیا روی دست می برن.
از بین خیل جمعیت ، اون رو نگاه می کنن ، صداش می کنن ، بدون حساب و کتاب می برنش اونجایی که باید.
مطئنا ارزش گذاری توی اون دنیا ، به تعداد فالوور های اینستاگرام ، لایک ها فیس بوق ، شهرت و قدرت و ثروت و قهرمان مسابقه دوچرخه سواری بودن و شدن نیست.
اما از اون طرف ، به بیکاری و تنبلی و بی عاری و همین طوری ول گشتن و ... هم نیست.
به چیه؟ هان؟
قدم اول همینه که این راه رو پیدا کنیم شاید.
به قول همساده بریم حوزه؟ مثل چمران بریم لبنان؟
به قول آرمین بریم به هنری یاد بگیریم و بدرد بخوریم؟
اهدهنا الصراه المستقیم
صراه الذین انعمت علیهم ، غیر المغضوب علیهم ، ولالضالین
دقیقا بحث همینجاست....
اینکه ما باید یه کاری کنیم و بیکار نباشیم توش شکی نیست...قطعا اون دنیا یقمونو میگیرن اگه اینجا هیچکاری نکنیم...
میگن ما با کلی امکانات فرستادیمت تو دنیا بعدش تو فقط تو تلگرام چرخیدی یا تلویزیون نگا کردی؟؟!!!
این توهین به خداست که هیچکاری نکنیم...
ولی بحث اصلی سر اینه که چطور بیشتر تلاش کنیم...
همه ی ما یه کارایی میکنیم...
بیرون میریم ملت دارن میدوئن دنبال کارشون(کاری با اونایی که ول میچرخن ندارم)
توی کلاس هر کسی یه استعدادی داره و توش خوبه...
ولی چطوری میشه که بیشتر و بیشترش کرد؟
چطور میشه برای خدا بهترین بود؟
مثلا توی ورزش شما میتونی پمپ بزنی درد رو کمتر حس میکنی بیشتر و بیشتر تمرین میکنی...ولی اون جواب نمیده و همه چیز که ورزش نیست!
پاکتر بودن...
عالمتر واقعی بودن....
قویتر بودن...
خوشگلتر بودن!...
----
میگن ما نهایت تلاشمونو میکنیم! ولی به خدا این نهایت تلاش نیست.
ادم خیلی خیلی قدرتش بیشتر ازین حرفاست...
1 درصد قدرتشم استفاده نمیکنه...