شب وصل برای من
در آغوش خدای من
سوی یار قدمهای من
پس از عمری شکیبایی
شده امشب تماشایی
هوای این دل زهرایی
می روم بخاطر دلم
می روم بسوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
می روم به دامن سحر
می روم به آخرین سفر
می روم به سمت اوج عالم
می روم بخاطر دلم
می روم بسوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
کسی از من نپرسیده
دل قلبم که خشکیده
از این عالم چرا رنجیده
چنان داغی به دل دارم
که عمری را عزادارم
همه شبها به یاد یارم
می میرم به شوق روی او
می میرم برای بوی او
می میرم به یاد زخم پهلو
می میرم ز یاد کوچه ها
می میرم ز داغ شعله ها
می میرم ز یاد دست و بازو
می روم بخاطر دلم
می روم بسوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
فقط رفتن شفای من
فقط وصلِ دوای من
پس از عمری تسلای من
به هر آوا که دل دادم
به یاد او می افتادم
غم زهرا نرفت از یادم
می بینم دوباره من تورا
می بینم تورا ای آشنا
می بینم شبیه خواب و رویا
می بینم تورا کنار دل
می بینم ز تو قرار دل
می بینم شبیه موج دریا
می روم بخاطر دلم
می روم بسوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم
شده زینب سیه پوشم
ملک برده در آغوشم
ولی دارم غمی بر دوشم
بدون من در این دنیا
حسین است و غم فردا
که میماند غریب و تنها
خداحافظ ستاره های شب
خداحافظ زمین و تاب و تب
خداحافظ دل کبود زینب
خداحافظ سرشک بی صدا
خداحافظ تمام کوچه ها
خداحافظ که جان رسیده بر لب
می روم بخاطر دلم
می روم بسوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم