انجمن شبانه روزی

[رامین.]

نمیدونم چرا دنبال این موضوع رو گرفتین ولی خب هیچوقت برای من جالب نبوده ..
راستش نرفتم لینک فیلم اما قطع ب یقین همون فیلمیه ک چندین سال پیش دیدم و خیلی دقیق صدای مرده و قیافه ی دختر نوجوون یادمه: )
این فیلم سال ها پیش (۶سال پیش اینا بود) ک خیلی سروصدا کرد  
و خیلی جالبه اما ترسناکم هست.منکه میگم نگاه نکنین   ب عنوان فردی ک دیده میگم ک تاثیر خوبی تو روحیه تون نداره.
آقا رامین حالا شما چیکار ب اجنه داری؟!!

اتفاقا برای من بیشتر آرامش داشت تا ترس 
خیلی بهتر نقش خدا و ابلیس رو تو زندگی درک کردم 


دلیل تحقیقم تو این زمینه بخاطر اینه که کسی دچار این مشکل شده دنبال این بودم ببینم اصلا همچین چیزی واقعیت داره یا نه

چند سال پیش هم کسی رو بخاطر این موضوع از دست دادیم و طرف خودکشی کرد و فوت شد
بیشتر دنبال این بودم ببینم این مشکل چیه اصلا واقعیت داره یا نه 
الان دیدم به این موضوع تا حدودی کامل شد   
بیش از این هم دیگه ادامه نمیدم ؛ کنجکاوی زیاد تو این موضوع خیلی خوب نیست .

فقط از همینجا اعلام میکنم اگه روزی دیدین من دارم تو کانون اسپم میزنم اینو بدونین اون من نیستم ؛ جنه 
من کلا هیچوقت اسپم نمیزنم ؛ همیشه پسر خوبی بودم  تازه مکتبخونه هم ثبت نام کردم دارم بچه درسخونی میشم 

میگم عجیب نیست من بعد از 7 سال دشمنی با کتاب رو تموم کردم و رفتم مکتبخونه؟ نکنه جن زده شدم . چه جن درسخونی  

[K_1]

سلام سلام به همه

خوش به حال کربلایی عاشق و کربلایی ها ..

سلام خانم می توانم .. در تهران هم فقط باغ کتاب رو میشناسم که چنین شرایطی رو به طور مناسب فراهم کنه .. این چیزی که میفرمایین، نیازش رو منم حس کردم ..
راستی .. ما سفر نرفتیم فعلا .. کلا اونطور که ذهنم یاری میکنه، از عید فطر به این طرف یادم نمیاد سفری رفته باشم ..

در رابطه با صحبت آتریسا و جوابی که خانم سها دادند
واقعیت همونی بود که ایشون گفتند
حالا وقتی همه ی هم دوره ای ها و هم گروهی های تو که یه شناخت نسبی از هم دیگه پیدا کردید یکی یکی قرارو بر این میذارن که برند یا فعالیت و حضورشون رو کمرنگ کنند برای تو هم انگیزه ای نمی مونه
میشی مثل یه غریبه توی جمع

سلام خانم کویین .. امیدوارم امروز حال و هوای بهتری داشته باشین
بله .. درسته .. و البته در عین حال، کاملا هم درست نیست   ..
بنده هم تا حدی درک میکنم صحبتتون رو .. راه حلم به شخصه، براش اینه که اولا، خودم رو قاطی کنم تا جایی که بلدم .. برای همین، مثلا الان احساس شناخت نسبی و قرابتم با بچه های جدیدتر، بیشتر از بچه های قدیمی عزیز و محترمیه که ممکنه هر سال یه بار بیان و سری بزنن و بعد زیاد نمونن .. خب، چه حس مشترکی میتونم باهاشون داشته باشم ..
اتفاقا یه چیزی که از کانون برام جالبه، اینه که آدماش عوض میشن، ولی سنتاش تا حد خوبی پابرجاست یا تکامل پیدا میکنه ..
یه راه حل ذهنیم چه اینجا چه تو دانشگاه و .. اینه که یه جایی در درونم بذارم برای اینکه بپذیرم تو این عالم، غریب و تنهام .. کسی قول نداده به دادم برسه .. جز خدام .. جز امامم .. پس اگرم وقتی تنها شدم، کارم رو بکنم ..
ببخشید طولانی شد ..  

---

رامین جان ممنون از اشتراک یافته هات با ما ..
نکات جالبی بود ..
اون فیلم هم جالب بود ..
من هفت سالیه که یه مشکل خوابی دارم که همون هم روند مبارزه ام با اون عادت زشت رو با اختلال مواجه کرده .. این روزا جدیتم رو برای مبارزه باهاش بیشتر کردم ..
با خودم گفتم شاید همچین آزار و اذیتهایی هم درصدی از کارهای جن ها باشه ..
میخوام بگم یعنی اینجوری نباشه شاید که صفر و صدی باشه .. یا عادی یا جن زده مطلق ..
شاید یه جایی یه وقتی یه روزنه ای برای نفوذ جن در یه مساله خاصی باز کردم .. (که واقعا درباره این مساله خوابم هم، خودم در شروعش مقصر بودم ..)
حالا باید تلاش کنم ببندمش ..
اخیرا یه بار که با حال ناراحت و شکسته دل از خواب بلند شدم (وقتی اون اتفاق افتاده بود) .. فقط میگفتم لعنت به دل سیاه شیطون .. عجب مردم آزاره ..

یعنی میگم همونطور که رامین اشاره کرد میشه کلی تر نگاهش کرد ..
هر وسوسه پنهانی .. هر کار خطا و گناه ناشی از توهمی، ای بسا داره از ناحیه ابلیس و بچه هاش آب میخوره .. اونام جنن دیگه ..

راستی رامین جان .. کتاب آن سوی مرگ هم باید برات جالب باشه .. تجربه نزدیک به مرگ سه نفره .. نفر دوم در کتاب، بعد از برگشتنش، دچار ارتباط با جن میشه و ..

[Queen]

من هی وسوسه میشم برم فیلمه رو ببینم
شما تا من جن زده نکنید دست بر نمی دارید

آقای مجاهد صحبت های شما کاملا درست
ولی حرف من چیز دیگه ای بود

[یاقوت]

کاسه ی چ کنم چ کنم ب روایت تصویر: )




امیدوارم لبخند بیاد رو لبتون و دلتون ی ذره شاد شه: )

[یاقوت]

فریاد بزن که کربلا ماتم نیست... میراث حسین، درد و داغ و غم نیست... جان مایه ی نهضت حسینی اینست: "هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست... #فرا_رسیدن_اربعین_حسینی_تسلیت_باد...
. ‎‌

_________________




پ ن:سلام ب دوستان کانون عزیز.امیدوارم حالتون خوب باشه: )
پ ن۲:ی سلامی هم ب کسانی ک اسمشون تو بازدید پروفایل هاست ولی خب پیامی ب کسی نمیفرستن  امروز دقتم ب این مورد جلب شد

پ ن۳:دوستان من میرم پست انگیزشی سرقت میکنم میارم براتون چرا کسی نمیخونه اون هارو؟؟؟؟؟براشون با دقت عکس انتخاب میکنم ک حالتون خوب شه چرا محل نمیذاره کسی ب اون پست ها؟؟؟؟
کسی میخونتش یا من دیگه نرم سرقت اینجور پست ها؟؟؟

[آقای اراده]

من خوندم 

[زینبی]

سلام جانم

عاقبتت به خیر باشه عزیزم..
من خوبم الحمدلله.. تو راهی دارم و منتظر دخترمم.. سه ماه دیگه مونده...  

این پیام سهابانو رو از یکی از پروفایل ها کپی کردم
خبری بود که قرار بوده من تو کانون بگم 
رضوانه این همون خبر بود که چندوقت پیش  بهت نگفم کنجکاو شدی 

[زینبی]

واو سها بانو نی نی داره
چرا خبر ندادین تبریک بگیم
چه هممون بزرگ شدیم

چون که میگفتن زوده
ولی حالا که گفتن منم کپی کردم

[رامین.]

چقدر حس خوبی میده به آدم وقتی میبینیم بچه هایی که با هم تو کانون بودیم پدر یا مادر میشن
خیلی قشنگه
ان شاءالله خیر باشه قدمشون
همه ی قدیمیا پدر و مادر شدن
خدایا شکرت بخاطر این حس خوبی که الان دارم 

همه قدیمیا سه تا شدن . الان نوبت منه ؛ تا من رد نشم نوبت کسی دیگه نمیشه . اگه به من باشه انقدر تو صف میمونین تا بخشکه   
انقدر ازدواج نمیکنم تا دیگه هیچکس توانایی بچه دار شدن نداشته باشه 
من هنوز تو مرحله ی دوتا شدن گیر کردم چه برسه به سه تا شدن  
همیشه فکر میکردم تو سن 24 ؛ 25 سالگی ازدواج میکنم و تو 30 سالگی پدر میشم
ولی الان 26 سالمه و همچنان این تاریخ هی داره تمدید میشه 
الان هیچ شرایط مناسبی برای همسر خوب بودن رو ندارم . باید خودسازی کنم و خیلی چیزها رو تو زندگیم تغییر بدم . کمی هم چاق شدم و شکم آوردم بایدم شکمم رو آب کنم   من تاحالا هیچوقت شکم نداشتم این اولین باره که با این معقوله آشنا شدم نمیدونم چجوری باید آب کنم   
اصلا خیلی تپل شدم مثل پفک نمکی    همه میگن خوبه ولی خب شکم دوست ندارم و به مرور آبش میکنم 
شکر خدا که مسیر رو به مثبته ؛ همین که رو به تعالیه خیلی خوبه 
فکر میکنم بتونم سال دیگه این موقع ها اقدام کنم برای دوتا شدن .

[می توانم]

آخ آخ 

من فکر می کردم تو این سن همه چیز دارم
خونه ماشین بچه
ولی نشد


ولی خب خیلی چیزا مطابق برنامه نیست اینم روش



آقا رامین حس نمی کنین یه ذره برای نفر اول صف بودن سنتون کمه؟ جدا مسنترین آقای مجرد کانون شمایین؟

[لئا]

نه خیر ایشون خیلی عجله دارن
آقایان مرد مجاهد و آرمین از ایشون بزرگترن فک کنم

[رامین.]

آقا رامین حس نمی کنین یه ذره برای نفر اول صف بودن سنتون کمه؟ جدا مسنترین آقای مجرد کانون شمایین؟

من مسنترین نیستم ولی قدیمی ترین که هستم 
من و مردمجاهد الان قدیمی ترین پسرای کانونیم و هم دوره هم هستیم . از اونجایی که هم دوره ایم پس باید مراجعه کرد به تعداد پست ها ؛ من تعداد پست بیشتری نسبت به مردمجاهد دارم پس به دلیل گل زده ی بیشتر در خانه ی حریف من باید به عنوان نفر اول گروه صعود کنم و مرد مجاهد هم نفر دوم 

البته سابقه ی شما از همه ی ما بیشتره ولی خب شما تو صف زنونه این ؛ صف زنونه و مردونه جداست
حالا بگذریم که بعضیا اومدن بی صف یدونه ای گرفتن و رفتن   ولی از این به بعد دیگه صف یدونه ای و چندتایی با همه ؛ کسی نمیتونه بی صف بگیره . 

[می توانم]

آخ جون یعنی من نفر اول صف زنونه ام؟


دوستان از این به بعد خمیردندون خوب استفاده نکنن چون تا وقتی دندوناشون رنگ موهاشون شه ته صف مهمونن

[رامین.]

 تحصیل کار ازدواج بچه اخرش چیه؟
 فرضا همه ی این مراحلو طی کردیم دیگه چه هدفی دارین تو زندگی؟

خب همینایی که گفتین خودش اصل زندگی رو تشکیل میده
زندگی چیزی نیست جز حس خوب داشتن
باید اینو قبول کنیم ما تو این دنیا مسافریم ؛ اومدیم چند وقتی باشیم و بریم
سعی کنیم از این روزها لذت ببریم ؛ زندگی چیزی نیست جز همینایی که گفتین .زندگی خیلی قشنگه ؛ به شرطی که قشنگ بهش نگاه کنیم
من خودم خیلی زندگیم رو دوست دارم ؛ خدا همه چی به من داده ؛ بی نهایت هوامو داره ؛ خیلی خیلی حس خوبی دارم  . همه چیز عالیییه

بین مسن‌ترین مرد‌هایِ مجردِ کانون؛ یک نفر رو جا ننداختین؟
اگه گفتین؟
اگه گفتین؟؟؟
یک اعتبار مثبت جایزه دارین

ام اچ بی گرافا

[رامین.]

مسن ترینا چن سالشونه یعنی؟

به هم سن و سال های شما دیگه میگن مسن 

نه خیر ایشون خیلی عجله دارن

آقایان مرد مجاهد و آرمین از ایشون بزرگترن فک کنم

به سن و سال نیست به قدمته
مثلا شما میرین بربری بخرین میبینین کی بزرگتره یا کی کوچیکتره؟
کسی که جلوتر باشه بربری میگیره 
الان مثلا روزبه هنوز به سن تکلیف نرسیده ولی بخاطر قدمتی که داره از آرمین و عاشق جلوتره

......

از اتاق فرمان اشاره میکنن که حامد حامد قدیمیتر از منه ؛ باید این نکته رو بگم که چون حامد در حال حاضر نیست پس نوبتش دیگه میگذره و این تنور نوبت منه