انجمن شبانه روزی

[Mojтaba ρiloт]

اخبار کانون :

هم اکنون توجه شمارا ب این بخش از خبرها جلب می نمایم 

طبق تحقیقات صورت گرفته در ۲۴ ساعت گذشته ،مدیر کل کانون با حدود ۳۰ پست رکورددار پست های روزانه کانون هستند .ایشان در چند ساعت گذشته یک تنه ب عنوان حامی،سرپرست و اعضای گروه طوفان ،طوفانی ب پا کرده اند ک نگو و نپرس
بله،همکاران اشاره میکنند دقایقی پیش حامی گروه صراط المستقیم سر رسیدند و با مشاهده این حجم از فعالیت حامی گروه رقیب اینگونه رنگ باختند:
اما بلافاصله ب خود آمده و بدون از دست دادن ثانیه ای فعالیت سکته واری را در گروه شروع کرده و دست ب کار شدند تا پرچم گروه را بالا نگه دارند   (ایول،همینه  )
خداقوت ب این دو حامی 

خبر دومی ک در دست ماست نشانگر فعالیت کم بانوان کانونی در مسابقات ترک است،این فعالیت کم در هاله ای از ابهام است و همکاران ما در بخش تحقیقات در حال فعالیت شبانه روزی هستند تا ب نتیجه برسند (الکی مثلا  )

اما خبر سومی ک تعجب همگان را برانگیختندی 
در طی روزهای گذشته ورودی های کانون ب طور نجومی افزایش داشته ک طبق آمارها دو نفر حدود ۲۰ و یک نفر بالای ۲۰ سن داشته اند ک دو نفر مهربان و یک نفر ب طور رسمی خوشامدگویی هارا جواب دادندی  برای تثبیت حضور اعضای جدید از میزبان های گرامی خواهشمندیم با رعایت پروتکل های بهداشتی ب صفحات این عزیزان هجوم برده و از این عزیزان جدید خبر بگیرند و ب عبارتی در دوستی را باز کنند و از این حرف ها

بله طبق خبر بعدی ،یعنی خبر چهارم .ب دلیل فعالیت ها و خانه تکانی های صورت گرفته در تاپیک ها اتفاقات قابل انتظاری ک چندین ماه منتظر بودیم رخ نداده ،اتفاقاتی ک ب دنبال آن جشن و سرور و شادی رخ میدهد و از اعضای مربوطه ک مدتیست شک همگان را برانگیخته اند خواهشمندیم جوابگو شده و این حس کنجکاوی مارا آرام کنند و نقطه

خبر پنجمی ک میخواهم ب اطلاعتان برسانم،طبق تحقیقات ساعت گذشته ی بنده متاسفانه تولدی در خرداد ماه نداریم،اگر هرگونه اطلاعی مبنی بر تولد اعضا در این ماه دارید یا خردادی خاص میشناسید اطلاع دهید ک تولد برگزار کنیم و شاد باشیم و شادی کنیم و کیک بیاریم،دلمان هوس کیک با موز و گردوی فراوان کرده است ،بلییییی

اما خبر ششم ک خبر ناراحت کننده ای هست،طبق تحقیقات ما در روزهای گذشته چندنفر از دوستان دچار شکست شدند اما اطلاعی از اوضاع اورژانسی خود ب کانون نداده اندی  دوستان ب توصیه ی یکی از بزرگان لطفا در مواقع اورژانسی زود ،تند،سریع ب اورژانس مراجعه شود حتی اگر همه چیزرا تمام شده تصور کردید

و خبر آخر این بخش خبری:مدیر کل کجاست؟؟؟؟؟
مدیر کل هست اما نیست 
بنده ب نیابت از مدیر نارنجی پیگیر یک عدد مدیر سبزپررنگ ب مشخصات الف،۳۰ساله،مهندس،کاربلد،بامعرفت،سرشان همیشه شلوغ و غیره هستم
ایشان را هرکجا مشاهده کردید لطفا همانجا هشدار دهید ک صندلی داغ مانده   

خب عزیزان ب بخش هواشناسی کانون رسیدیم:
طبق تصاویر ماهواره ای بخش شمالی کانون یعنی تاپیک های مسابقات ترک طوفانی و خیلی شلوغ است،لذا از دوستان عزیز خواهشمندیم با رعایت پروتکل های بهداشتی ب فعالیت خود ادامه دهند .
در بخش جنوبی یعنی تالار شاد شاد هوا بسیار مطلوب و معتدل است،برای دوستانی ک در نظر دارند تا در چند دقیقه از حال ناراحتی ب شادی بسند تاپیک سوتی های خنده دار پیشنهاد می شود ،برای استراحت تاپیک خواندنی های جالب انگیز ،برای خالی کردن دلتان از هرگونه آزردگی،درددل،ناراحتی،شادی و شلوغی تاپیک صندلی داغ پیشنهاد میشود شخص مدیر کل در این تاپیک جوابگوی شما عزیزان هستند.
برای آرامش دلتان و امیدواری ب تاپیک امیدوار باش دوست من مراجعه کنید ک پشیمون نمیشید
ب اطلاع شما عزیران میرسانم ک مدیر نارنجی با یک عدد ژل ضد عفونی کننده ک قبل از عید خریداری کرده بودند تمام تالار را ضدعفونی کرده اند و این تالار عاری از هرگونه ویروس کووید ۱۹ هست
اما بخش مرکزی کانون یعنی تاپیک های مخصوص اعضا نیمه ابری با بارش پراکنده است،لذا از عزیزان خواهشمندیم چتر خود را ب همراه داشته و با رعایت نکات ایمنی ب فعالیت خود ادامه دهند

خب عزیزان سپاس از همراهی شما

تا درودی دیگر بدرود

این پست منو‌ برد به اون دوران که گاه‌نامه کانون داشتیم، و چقدر فان بود 
نمیدونم هنوز فایل هاش قابل دسترس هست یا نه

[یاقوت]

سلام

ما تو خونه‌مون با هر وعده غذایی، اخبار هم باید گوش کنیم. 
پدر جان بسیار علاقه دارن. از هیچ خبری هم که از تلویزیون پخش بشه نمی‌گذرن.  :oh:

یعنی تا میایم یه ذره از غذا لذت ببریم، اخبار میگه این یکی اون یکی رو کُشت.  :hanghead:
فلان جا سیل اومد. فلان جا زلزله شد.  :hanghead:
فلان چیز گرون شد. فلانی دستگیر شد.  :hanghead:
آخه حیف نیست وقت غذا به این چیزها بگذره؟  :swear1:

حیف چیه بنده ی خدا :29:
صلا ناهار لذتش ب اخبار ساعت یک شبکه ی خبر و تکرار همون خبر در ساعت دو در شبکه ی یک هست.
عصرانه لذتش ب اخبار ورزشی شبکه سه و ادامش ساعت هفت اخبار شبکه ی یک .
شام هم در ۲۰:۳۰ و ادامش در ساعت ۹ تکرار همون اخبار در شبکه یک هست :65:


لذا همراه با اخبار بالا که خانم یاقوت تدارک دیدن، من هم شام امشب رو کشیدم براتون تا بلکه شما هم من رو درک کنید:  :D

شام امشب: شامی کباب.  :haha:

یک ماه پیش رفته بودم جایی خرید.

فروشنده گفت از این شامی‌ها هم ببر.

گفتم چی هست؟ :ohh:

گفت خوشمزه‌ است. تو ببر کاریت نباشه.  :D

و

من از اون روز قرابت زیادی به شامی کباب پیدا کردم.  :2uge4p4:

جای شما خالی، امشب هم از همین‌ها بود.  :49-2:

خانم یاقوت پست اخبار شما خیلی خوب بود. 

کلی خندیدیم و لذت بردیم و روحیه‌مون شاد شد.  :haha:

طبق تحقیقات صورت گرفته در ۲۴ ساعت گذشته ،مدیر کل کانون با حدود ۳۰ پست رکورددار پست های روزانه کانون هستند .ایشان در چند ساعت گذشته یک تنه ب عنوان حامی،سرپرست و اعضای گروه طوفان ،طوفانی ب پا کرده اند ک نگو و نپرس :65: ه ر

چند ماه هست خانم *دختر پاک* رکورد پست‌ها رو در دست دارن.  :49-2:

من دارم تلاش می‌کنم ببینم چه‌جوری میشه به رکوردهای ایشون رسید. هنوز کشف نکردم. :oh:

و خبر آخر این بخش خبری:مدیر کل کجاست؟؟؟؟؟ :swear1: 
مدیر کل هست اما نیست  :oh: 
بنده ب نیابت از مدیر نارنجی پیگیر یک عدد مدیر سبزپررنگ ب مشخصات الف،۳۰ساله،مهندس،کاربلد،بامعرفت،سرشان همیشه شلوغ و غیره هستم :gun1: 
ایشان را هرکجا مشاهده کردید لطفا همانجا هشدار دهید ک صندلی داغ مانده  :swear1: 

به جان ۴ تا بچم، من داشتم صندلی داغ رو خیلی منظم و مرتب پیش می‌بردم.
یه اتفاق ناگوار افتاد.  :hanghead:
من به مدت چندین ساعت نشستم و سیل عظیمی از سوالات رو پاسخ دادم.

اما طی یک اشتباه، همه پاسخ‌ها حذف شد.  :khansariha (60): 

اون قدر شوک بزرگی به من وارد شد که هنوز نتونستم باهاش کنار بیام. مثلا فقط برای یک سوال شما بیست خط نوشته بودم.  :hanghead: 

دارم برای خودم هضمش می‌کنم این ماجرا رو تا دوباره بتونم برگردم.  :dokhtar:

جهت اطلاعتون بگم،خیلی لحظه ای تمام متن ب نظ رم رسید و  تایپ کردم و ی اخبار کاملا متفاوتی نوشته بودم دقیقا موقع تغییر رنگ تمام متن طولانی پرید و من خیلی عصبی شدم و شوکه،اما دوباره تایپ کردم.
جان اون ۴تا روزانه پنج دقیقه هم برا صندلی وقت بذارین آخه نفر بعدی صندلی داغ خیلی نظرمان را جلب کرده :icon_biggrin:

اخبار کانون : 

  

این پست منو‌ برد به اون دوران که گاه‌نامه کانون داشتیم، و چقدر فان بود  :hanghead:
نمیدونم هنوز فایل هاش قابل دسترس هست یا نه

صلوات بلند ختم کنید ک یکی از اعضای قدیمی کانون پستم و نقل قول کردن :bliss: 
خوشحال شدم از حضورتون و اینکه اگر منظورتون پارازیت هست یا نشریه فکر کنم قابل دسترسی هستند :dokhtar:

[*بنده پاک*]

چند ماه هست خانم *دختر پاک* رکورد پست‌ها رو در دست دارن.  

من دارم تلاش می‌کنم ببینم چه‌جوری میشه به رکوردهای ایشون رسید. هنوز کشف نکردم. 

اتفاقا این چند روز هم حواسم هست شما همش در رتبه اول هستید

چندتا سوالم برام پیش اومد
اینکه در رتبه بندی تعداد پیام هایی که تو پروفایل می گذاریم هم حسابه؟

ویرایش پست ها چطور؟؟



بنظرم شما از طریق این ویرایش پست اول میشید

البته صادقانه بگم
خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم که شما اول هستین
پست های شما خیلی بیشتر از خیلی از پست های من تاثیر گذارن






یاقوت خانم جان
اخبارتون خیلی قشنگ بود
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی
خواهشنی بازم برامون اخبار بگید
من که کلی کیف کردم

[آرمین]

سلام
این سری رفتم پیش یه جراح مغز دیگه.
برخلاف اون یکی‌ها علاوه بر یه سری ام‌ آر آی، آنژیوگرافی مغز برام نوشت.
عکس رو امروز بردم پیشش.

نشونم داد.
گفت فقط این رشته‌ رگ‌های دور مغزت، توشون جریان خون وجود داره. با این یه رشته وسط مغز.
بقیه مغزت توش جریان خونی نمی‌بینم. کمترین جریان خون ممکن.
یه عکس طبیعی بهم نشون داد. خیلی با مال من فرق داشت.  
گفت تو این سن چه جوری این طور شده. 

من هی به دکترها میگفتم تو سرم حس انفجار دارم نمی‌فهمیدن. می‌گفتم سردرد وحشتناک دارم می‌گفتن چیز خاصی نیست. 
دکتر این یک روز در میون سردردی که دارم، تمام اعصاب بدنم از کار می‌افته. نمی‌فهمیدن. 

بهم یه سری دارو برای رقیق کردن خون و برطرف کردن انسدادها داد.
یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم. این یکی خیلی بده. یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

گفت روزی 10-12 لیوان آب ولرم بخور.
حمام هم فقط آب گرم. در طول روز و نه شب‌ها.
از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  )
شب‌ها هم زود بخواد. 

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

[آرمین]

جان اون ۴تا روزانه پنج دقیقه هم برا صندلی وقت بذارین آخه نفر بعدی صندلی داغ خیلی نظرمان را جلب کرده

به روی چشم.   

چندتا سوالم برام پیش اومد
اینکه در رتبه بندی تعداد پیام هایی که تو پروفایل می گذاریم هم حسابه؟

ویرایش پست ها چطور؟؟

هیچ کدوم این‌ها حساب نیست.
فقط تعداد پست‌های جدید تو آمار ارسال‌ها میاد. 

[یاقوت]

سلام
این سری رفتم پیش یه جراح مغز دیگه.
برخلاف اون یکی‌ها علاوه بر یه سری ام‌ آر آی، آنژیوگرافی مغز برام نوشت.
عکس رو امروز بردم پیشش.

نشونم داد.
گفت فقط این رشته‌ رگ‌های دور مغزت، توشون جریان خون وجود داره. با این یه رشته وسط مغز.
بقیه مغزت توش جریان خونی نمی‌بینم. کمترین جریان خون ممکن.
یه عکس طبیعی بهم نشون داد. خیلی با مال من فرق داشت.  
گفت تو این سن چه جوری این طور شده. 

من هی به دکترها میگفتم تو سرم حس انفجار دارم نمی‌فهمیدن. می‌گفتم سردرد وحشتناک دارم می‌گفتن چیز خاصی نیست. 
دکتر این یک روز در میون سردردی که دارم، تمام اعصاب بدنم از کار می‌افته. نمی‌فهمیدن. 

بهم یه سری دارو برای رقیق کردن خون و برطرف کردن انسدادها داد.
یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم. این یکی خیلی بده. یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

گفت روزی 10-12 لیوان آب ولرم بخور.
حمام هم فقط آب گرم. در طول روز و نه شب‌ها.
از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  )
شب‌ها هم زود بخواد. 

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

بالاخرره ی روزنه ای از این دردها رو تو کانون نوشتین: )


همیشه کنجکاو بودیم ها اما من شخصا از این کنجکاوی ناراحت شدم،راستش ی آدم هایی هستند ک عادت کردیم ب قوی دیدنشون،خوب بودنشون ،آقا آرمین خیلی برای کانون و ما عزیز هستین.
از این پست ناراحت شدم و دلم میخواد ک زوده زود ی پست بزنید ک اون روز خوب اومده
براتون دعا میکنم،خواهش میکنم مواظب خودتون باشین

جان اون ۴تا روزانه پنج دقیقه هم برا صندلی وقت بذارین آخه نفر بعدی صندلی داغ خیلی نظرمان را جلب کرده

به روی چشم.   

چشمتون بی بلا مدیر کل 

[*بنده پاک*]

سلام
این سری رفتم پیش یه جراح مغز دیگه.
برخلاف اون یکی‌ها علاوه بر یه سری ام‌ آر آی، آنژیوگرافی مغز برام نوشت.
عکس رو امروز بردم پیشش.

نشونم داد.
گفت فقط این رشته‌ رگ‌های دور مغزت، توشون جریان خون وجود داره. با این یه رشته وسط مغز.
بقیه مغزت توش جریان خونی نمی‌بینم. کمترین جریان خون ممکن.
یه عکس طبیعی بهم نشون داد. خیلی با مال من فرق داشت.  
گفت تو این سن چه جوری این طور شده. 

من هی به دکترها میگفتم تو سرم حس انفجار دارم نمی‌فهمیدن. می‌گفتم سردرد وحشتناک دارم می‌گفتن چیز خاصی نیست. 
دکتر این یک روز در میون سردردی که دارم، تمام اعصاب بدنم از کار می‌افته. نمی‌فهمیدن. 

بهم یه سری دارو برای رقیق کردن خون و برطرف کردن انسدادها داد.
یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم. این یکی خیلی بده. یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

گفت روزی 10-12 لیوان آب ولرم بخور.
حمام هم فقط آب گرم. در طول روز و نه شب‌ها.
از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  )
شب‌ها هم زود بخواد. 

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

کی باعث شده مدیر کل ما این جوری بشه

اصلا نگران نباشید همه اولش از اون آمپول ها خوششون نمیاد
بعد بهتر میشه
ولی پیش هر تزریقاتی که رفتین 
بهش بگید یه سری نکات را بهتون بگه که راحت تر باشه براتون
انشالله زود زود زود اون رگ ها باز میشن
مدیر کل ما خیلی قدرتمند تر از این حرف ها است
فقط دیگه هر اتفاق بد و نسبتا بدی افتاد خواهشا غصه اشو نخورید
من اگر روزی بد باش اینو به خودم میگم
همه روزای بدی که تا الان بودن تموم شدن و روزای خوب اومدن
پس این روزای بدی که الان توش هستمم تموم میشه مثل بقیه اشون
ولی فکر کنم ۱۰ ،۱۲ لیوان آب خیلی سخت باشه
بنظرم براش برنامه ریزی کنید
چطوری میشه آخه
من در روز خیلی آب بخورم روزی ۳ لیوان

[هومان]

سلام
این سری رفتم پیش یه جراح مغز دیگه.
برخلاف اون یکی‌ها علاوه بر یه سری ام‌ آر آی، آنژیوگرافی مغز برام نوشت.
عکس رو امروز بردم پیشش.

نشونم داد.
گفت فقط این رشته‌ رگ‌های دور مغزت، توشون جریان خون وجود داره. با این یه رشته وسط مغز.
بقیه مغزت توش جریان خونی نمی‌بینم. کمترین جریان خون ممکن.
یه عکس طبیعی بهم نشون داد. خیلی با مال من فرق داشت.  
گفت تو این سن چه جوری این طور شده. 

من هی به دکترها میگفتم تو سرم حس انفجار دارم نمی‌فهمیدن. می‌گفتم سردرد وحشتناک دارم می‌گفتن چیز خاصی نیست. 
دکتر این یک روز در میون سردردی که دارم، تمام اعصاب بدنم از کار می‌افته. نمی‌فهمیدن. 

بهم یه سری دارو برای رقیق کردن خون و برطرف کردن انسدادها داد.
یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم. این یکی خیلی بده. یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

گفت روزی 10-12 لیوان آب ولرم بخور.
حمام هم فقط آب گرم. در طول روز و نه شب‌ها.
از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  )
شب‌ها هم زود بخواد. 

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

باس یه چن دوره بیاید پیش من انرژی درمانی  

[*بنده پاک*]

باس یه چن دوره بیاید پیش من انرژی درمانی  

من موافقم
جواب میده به جان خودم
کلا دنیات رنگی میشه
کای هم میخندی
اصلا احساس سبکی هم میکنید

[Queen]

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

این قسمت خیلی غم توش داشت
حتی از پشت صفحه ی لپ تاپ هم قابل حس بود
 
اما به نظرم خیلی خوبه که بعد از این همه دکتر رفتن بالاخره یه دکتر مشکل تون رو تشخیص داد، پس قطعا درمان ها می تونه بهتر و کارسازتر باشه
این طور نیست؟

یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم. این یکی خیلی بده. یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

منم حس خوبی نسبت بهش ندارم  

ولی به قول دخترپاک حتما یک سری نکات و تکنیک ها هست که درد رو کاهش بده
یه سرچی هم تو نت بزنید برای کاهش درد تزریق

اقا ارمین می دونید اینجا چند نفر از حال بد شما حالشون بد میشه و ناراحت میشن و چقدر آرزوی سلامتی و حس خوب برای شما دارند
اگه آدم قابلی باشم حتما برای سلامتی تون دعا می کنم

[یآرا]

مدیر  جان 
زیاد  با  شعار  دادن   حال  نمیکنم
فقط لطفا خوب  شید......
کانون مثل یه بدنه.....
مگه بدن  بدون  تپش  قلبش میتونه  زنده  باشه؟؟؟

از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  

به نظرم  قلب  هم  خارج از بدن  کاراییشو از دست میده
. . . . . 

یه آمپول هم که هر روز باید خودم بزنم تو شکمم

مبارزه

یکیش رو امروز رفتم تزریقات زد کلی درد داشت. این رو چطور من هر روز به خودم بزنم؟ ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

بخاطر  خوب  شدن.......
بخاطر سلامتی

ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

ولی  من  دارم.......
نسبت  به هرچیزی  که باعث  بشه  سالم  تر باشم  حس  خوبی  دارم...
شماهم  باید  داشته  باشید...  نسبت به  چیزی  که  باعث  بهبودتون  میشه حال  خوبی داشته باشید  هرچند درد  داشته  باشه.... 
از  وقتی  یادم  میاد  میگفتن  پسرا شیرن مثل شمشیرن....
این دردا که واسه یه پسر  چیزی نیست

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.

ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد.  

خب  قطعا  اینکه بشنوم یکی  به سن  و سال شما این حس  رو داره برام عذاب اوره
ولی یه روز خوب میاد..  اصلا  چرا یکی؟؟؟  کلی  روز  خوب میاد
بــــــه خــــدا  راست میــــــگم

[آرمین]

از این پست ناراحت شدم و دلم میخواد ک زوده زود ی پست بزنید ک اون روز خوب اومده
براتون دعا میکنم،خواهش میکنم مواظب خودتون باشین

خیلی ممنون از لطف‌تون. 
محبت‌ دارید.   

اصلا نگران نباشید همه اولش از اون آمپول ها خوششون نمیاد
بعد بهتر میشه
ولی پیش هر تزریقاتی که رفتین 
بهش بگید یه سری نکات را بهتون بگه که راحت تر باشه براتون
انشالله زود زود زود اون رگ ها باز میشن

بله امروز رفتم تزریقات. بهم گفت که زاویه ۴۵ درجه بزن. نیاز به هواگیری نداره و این چیزها.  
ممنون از انرژی مثبتی که به من دادید.   

باس یه چن دوره بیاید پیش من انرژی درمانی  

ممنون برادرم. 

اما به نظرم خیلی خوبه که بعد از این همه دکتر رفتن بالاخره یه دکتر مشکل تون رو تشخیص داد، پس قطعا درمان ها می تونه بهتر و کارسازتر باشه
این طور نیست؟

بله دقیقا.
اگر این طور باشه که عالیه. 
منم بالاخره از سردرگمی در میام. 

ولی به قول دخترپاک حتما یک سری نکات و تکنیک ها هست که درد رو کاهش بده
یه سرچی هم تو نت بزنید برای کاهش درد تزریق

الان که گفتید سرچ کردم.
این آمپول هست. یه سری توضیحات هم واسه تزریق داده.
ممنونم ازتون.

اقا ارمین می دونید اینجا چند نفر از حال بد شما حالشون بد میشه و ناراحت میشن و چقدر آرزوی سلامتی و حس خوب برای شما دارند  
اگه آدم قابلی باشم حتما برای سلامتی تون دعا می کنم

خدا نکنه که کسی حالش به خاطر من بد بشه.
و شما بزرگوارید. هم شما و هم سایر دوستان دیگه که دعا می‌کنید واقعا محبت می‌کنید در حق من. 
ممنونم ازتون. 

[آرمین]

مدیر  جان 
زیاد  با  شعار  دادن   حال  نمیکنم
فقط لطفا خوب  شید......
کانون مثل یه بدنه.....
مگه بدن  بدون  تپش  قلبش میتونه  زنده  باشه؟؟؟

کانون که بدون من هم زنده می‌مونه. همون طور که ماه‌ها موند.

اما این قلبه حس می‌کنم کم‌کم داره از کار می‌افته.   
شما لطف دارید.   

ولی  من  دارم.......
نسبت  به هرچیزی  که باعث  بشه  سالم  تر باشم  حس  خوبی  دارم...
شماهم  باید  داشته  باشید...  نسبت به  چیزی  که  باعث  بهبودتون  میشه حال  خوبی داشته باشید  هرچند درد  داشته  باشه....  
از  وقتی  یادم  میاد  میگفتن  پسرا شیرن مثل شمشیرن....
این دردا که واسه یه پسر  چیزی نیست

می‌دونید چیه؟ الان جای اون آمپول بعد چند ساعت هنوز درد داره. دل‌درد گرفتم. تازه این رو یه تزریقاتی زده بود. نمی‌دونم چه بلایی سر بدنم میاد بعد از ۳۰ تا آمپول.
اما خب از جنبه مثبتش نگاه کنیم، عوضش یه تزریقاتی حرفه‌ای میشم.  
بله درست میگید و حتما موقع تزریق سعی می‌کنم این حس خوب رو داشته باشم. 

ولی یه روز خوب میاد..  اصلا  چرا یکی؟؟؟  کلی  روز  خوب میاد
بــــــه خــــدا  راست میــــــگم 

بسیار ممنون از دل‌گرمی‌تون.
به امید خدا. 


از همگی خیلی ممنونم.  
من خیلی حالم بد بود و دلم گرفته. ولی با پیام‌های شما شاد شدم. 

[سفیر بهشت]

دیشب خواب دیدم داشتم سیگار میکشیدم  یه پک زدم گذاشتم کنار
معتاد نشم

[*بنده پاک*]

سلام 
اومدم بگم این عکس را خیلی دوستش دارم 
نمیدونم ولی دلم می خواست اینو یه جایی بگم
با دیدنش کیف میکنم
اینو یاقوت خانم گذاشته بودن
فکر کنم تو تاپیکی بود که جک و اینا میگذارن