امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

سلااام [تصویر:  3cvm_8.gif]

امیدوارم حالتون خوب و خوش باشه [تصویر:  979.gif]
ـــــــــــــــــــــــــ
نقل قول: سراغ نوشتن اهرم های رنج و لذت

من میخوام اهرم رنج و لذت و بنویسم . اون موقع هم یادمه خیلی فکرم و مشغول کرده بود .  53258zu2qvp1d9v
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل قول: اتفاقا امروز یکی از مدیران می‌‌گفتن که انگار کانون برای خیلی‌ها تبدیل شده به یه شبکه مجازی مثل خیلی شبکه‌های مجازی دیگه و این اصلا خوب نیست.
چقدر بده که یادمون بره چرا اینجا اومدیم و ثبت نام کردیم و قرار بوده به چی برسیم.

اگه ما به کانون صرفاً به شکل یه شبکه مجازی نگاه کنیم، این دید رو ناخودآگاه با فعالیت‌هامون به اعضای جدیدی که کانون میان هم منتقل می‌کنیم.
اعضای جدید هم به همون سرنوشتی دچار میشن که ما شدیم.
و
چقدر حیف میشه وقتی کانون رسالتش رو از دست میده و تموم میشه.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]  

خیلی چیزها میخواستم بنویسم ولی چون ذاتا با ذهنیت و قول هایی ک ب خودم دادم آنلاین شدم ننوشتم . 
ولی خب انشالله ک خیره و کانون تموم نمیشه . 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل قول: اینجا بود.

خودمونیم ها. اون‌ زمان‌ چه حوصله‌ها داشتم. [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

جدی نوشت : دوستان میشه عکس و نگاه کنید ؟ من ذخیرش کردم و بارها خوندمش . همون سال 99 هم دیدمش یادمه جمله هاش و نوشته بودم . 
جملاتی ک نوشته شده درست هست و با رعایت همین نکات عکس میشه ب پاکی رسید . بعد فلان سایت فلان دوره رو بهمان هزینه میفروشه اسمشم گذاشته 100 نکته برای ترک خ ا  Vamonde 
آقا آرمین دستتون درد نکنه ، خدا حفظتون کنه . واقعا یکی از بهترین پست های کانون هست و خیلی مفیده [تصویر:  r5wl_4.gif]

پی نوشت : الان داشتم فکر میکردم اگر الان بود  ی دونه پیام ب هوش مصنوعی ارسال میکردیم و نقاشی مغز و چشم تحویل میگرفتیم . چقدر همه چ با چن سال پیش فرق کرده  106
پی نوشت 2 : من هرجا خواستم بگم شما خیلی خوب و با نشاط و همه چ تمام هستین و در کل ی دونه مدیرکل داریم ک تو دنیا پیدا نمیشه شما اونجا انرژی منفی دادین ک دیگه اون آقا ارمین سابق نیستین  42 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل قول:
نقل قول: شهریار جان تلاش رو چه جوری میشه بیشتر کرد؟ بگو تا ما هم یاد بگیریم.  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]

نمیدونم
شاید اینکه سعی کنیم در مورد مشکل بیش تر بخونیم و بدونیم.
شاید اینکه قبل از انجام کار ها کمی بیشتر فکر کنیم و یاد عواقبش باشیم.

سعی کنیم اهمیت موضوع رو برای خودمون بالاتر ببریم.

ب نظر من بیشتر از خوندن و اگاه شدن باید با ترس هم ک شده تو دل مشکلات رفت و عملگرایی خیلی مهمه . 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل قول: اوه اوه. خدا بخیر بگذرونه

مراقب خودتون باشین

خیلی ممنون از شما  53 متاسفانه سیل اومد و تمام زحمات کشاورزان و شالیکاران بر باد رفت . 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نقل قول: این اواخر سعی کردم بیرون رفتن و دید و بازدید فامیل رو اضافه کنم به برنامه ام. ولی اینها هم فایده ای نداشتن.
خیلی ترس هام بیشتر شده.
دوست ندارم از منطقه امنم خارج شم.
دوست ندارم چیز های جدید رو امتحان کنم.
۲۱ سالم شده، هنوز گواهینامه نگرفتم. هی واسه امتحانش امروز فردا میکنم.
روم نمیشه به یه نفر بگم وسیله ات رو ۱ روز قرض بده باهاش تمرین کنم(با اینکه میدونم حتما میده)
اصلا نمی‌دونم چیکار کنم.
مدام با خودم فکر میکنم اگه فلان کار رو کنم، بقیه راجع بهم چه فکری میکنن.
اصلا عزت نفسم کامل داغون شده.

ببینید زندگی خیلی کوتاه تر از اون هست ک شما با ترس و نگرانی بگذرونید . من انقدر نگران بودم ک مثلا بقیه در موردم چ فکر میکنند ؟ ی روزی جسارت کردم ی رابطه ی دوستانه ی سمی رو ب همین خاطر تموم کردم و بعدش رابطه های سمی بعدی خودشون تموم شدن و دیدم من چقدر ب خودم ظلم میکردم . رابطه ی خودم رو هم با خودم کمی هم ک شده درست کردم . مثلا قبول کردم ی کارهایی دست من نیست و بیخیال شدم . کمتر خودم و سرزنش کردم و با خودم ب ی صلحی رسیدم . کسی نبود درکم کنه و دلداریم بده و خیلی تنها موندم و خودم همه ی این کارها رو انجام دادم . بالاخره ک دیر و زود باید از این منطقه امن بیرون برید . پس چ خوبه ک زودتر عمل کنید . موندن تو منطقه امن باعث میشه تا در برابر تغییرات بیرونی بی دفاع باشیم و ی دفعه با شکست و بحران عمیقی روبرو بشیم . کتاب ان سوی ترس ها در مسیر رویاها در این زمینه نوشته های خوبی داره . 

ب نظرم وقتش رسیده ک ذره ای هم ک شده ی حرکتی کنید . 
مثلا برید امتحان رانندگی و همون جا رد بشید ، اینکه منتظر هستین تمرین کنید خودش کلی ضرر هست و اهمیت موضوع رو کم میکنه . حداقل برید محیط ازمون و ببینید و اون استرس و تجربه کنید  53258zu2qvp1d9v
اگر نمیتونید از کسی ماشین قرض بگیرید از آموزشگاه رانندگی درخواست کلاس فوق داشته باشید . با هزینه ی کم ی روز قبل از ازمون برید دو ساعت رانندگی کنید و یاد بگیرید تموم بشه . اینکه تو این سن گواهینامه ندارید هم اصلا موردی نداره . خیلی ها گواهینامه ندارن . من خودم ی ساله گواهینامه گرفتم و 4 بارم رد شدم تازه  4chsmu1 ب نظرم با گواهینامه شروع کنید و قبول شدین ی شیرینی هم ب ما بدین  49-2 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نقل قول: راستش فکر میکنم دوستایی دارم که از نظر پیشرفت و قدم بلند برداشتن و اینا زیاد کمک کننده نیستن. ولی خب خوبی ای که دارن اینه که جزو معدود کسانی هستن که میتونم راحت تر از بقیه (به غیر از کانونی ها) باهاشون صحبت کنم و کمی از دنیا و مصیبت هاش فارغ بشم و یکم بخندم و ...
واسه همین نمی‌دونم در کل ادامه دوستیم باهاشون خوبه یا نه
نظر شما چیه؟

اگر حالتون خوبه پس چرا تردید ب دوستی دارید ؟
در کل من برای حفظ پاکیم محبور شدم در سکوت از چندین دوستم دور بشم و رابطم کمرنگ شد . 
ب نظرم دوستی ها باید ادم و ب مسیر درستی هدایت کنند . نظر بقیه چیه ؟ معیار برای دوستی باید چ باشه ؟  53258zu2qvp1d9v
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل قول: در مورد موضوعات دیگه بگم که فکر میکنم تنها کار مفیدی که توی این تابستون انجام دادم، تموم کردن دوره کارآموزیم و استخدام تو یه شرکت باشه. امروز هم دومین روز کاریم بود(واسه همین وقت نشد زودتر جواب بدم تو کانون، ببخشید)
فعلا این کار یکم باعث شده که کمتر فکر کنم به شکستن.
ولی طبق سابقه ام، احساس میکنم در نهایت بی فایده میشه و باز برمی‌گردم به اون دور باطل


خیلی هم عالی  41 
شما چرا اینهمه ناامید هستین ؟ 40 اصلا ب گذشته و اینده فکر نکنید . همین کارتون و انجام بدین و تمام  Khansariha (56)
ـــــــــــــــــــــ

.
.
.
بازم زیاد نوشتم  [تصویر:  979.gif]
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

سلام

(1402 شهريور 8، 23:37)*شهریار‌* نوشته است:
نقل قول: شهریار جان تلاش رو چه جوری میشه بیشتر کرد؟ بگو تا ما هم یاد بگیریم.  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]

نمیدونم
شاید اینکه سعی کنیم در مورد مشکل بیش تر بخونیم و بدونیم.
شاید اینکه قبل از انجام کار ها کمی بیشتر فکر کنیم و یاد عواقبش باشیم.

سعی کنیم اهمیت موضوع رو برای خودمون بالاتر ببریم.

خیلی خوبه.
مثلا همین مشارطه، مراقبه و محاسبه‌ای که تو اسلام هست، خیلی کمک‌کننده هست.

هر روز صبح که بیدار میشیم با نفس‌مون صحبت کنیم. به یادش بیاریم عواقب خ.ا چیه. با خودمون شرط کنیم در طول روز انجامش ندیم.
در طول روز مراقب کنیم و هر بار به ذهن‌مون اومد، به یادمون بندازیم شرط‌هایی که کردیم و آخر و عاقبت کارمون رو. حداقل حداقلش این باشه که به محض اومدن فکر گناه، سریع انجامش ندیم و اون رو به تاخیر بندازیم. تا کم‌کم اراده‌مون قوی بشه.
بعد هم آخر شب محاسبه کنیم که واقعا آیا برای هدفی که معین کرده بودیم تلاش کردیم؟ مشکل کار کجا بود؟ اون لحظه‌ای که فکر گناه اومده بود سراغ‌مون دقیقا چه وضعیتی داشتیم؟ چه چیزی اذیت‌مون کرده بود که به خاطرش به خ.ا پناه بردیم؟ چی بود که به خاطر فرار از اون، راه چاره رو خ.ا دیدیم؟

شهریار آدم به واسطه خودشناسی و خودآگاهی هست که تغییر می‌کنه.
هر چقدر از خودمون شناخت و آگاهی بهتری کسب کنیم، احتمال موفقیت‌مون بیشتر میشه.

آدمی که به خودآگاهی می‌رسه انگار که رفته روبه‌روی آینه و آینه همه چی رو بی‌کم‌وکاست داره بهش میگه.
و حالا که آگاهی پیدا می‌کنه، امکان اصلاح هم فراهم میشه.

اما هر چی خودآگاهی کمتری داشته باشیم، امکان اصلاح هم سخت‌تر میشه.
تنها چیزی که می‌دونیم اینه که همه چی خرابه. همه چی فاجعه است. همه چی دوست‌نداشتنیه. اوضاع داغونه.
و با این کلی‌نگری، هیچ کاری از دست‌مون ساخته نیست. چون نمی‌دونیم باید چی رو درست کنیم.

من پیشنهاد می‌کنم وقت بیشتری رو در خصوص تفکر کردن در مورد خودت اختصاص بدی.
بری به عمق وجودت و ببینی واقعا مشکل چیه. اون چیه که زمینه‌ساز چندین و چند مشکل دیگه شده؟

مشکل اصلی ارتباطی هست که با خانواده‌ات داری؟ مشکل اصلی اینه که خودت رو دوست نداری؟ مشکل اصلی اینه که از رشته تحصیلیت متنفری؟ مشکل اصلی اینه که تنهایی و کسی رو نداری؟

و بعد باز همون رو ریز کن.
مثلاً اگه مشکل اصلی اینه که خودت رو دوست نداری، باز از خودت بپرس چرا؟
چون از تیپ و قیافه‌ام خوشم نمیاد؟ چون یه مهارت‌هایی رو باید بلد باشم که نیستم؟ چون از بقیه آدم‌ها عقب افتادم و نمی‌تونم بهشون برسم؟

بالاخره تو این تفکرات، آدم گره‌های ذهنی خودش رو باز می‌کنه.
خدا ضامن فکر ماست. نمیشه هر شب 15 دقیقه راجع به خودمون فکر کنیم و رو کاغذ نتیجه‌اش رو بنویسیم و بعد از 30 روز هیچ تغییری نکرده باشیم.
از یه جایی به بعد راه باز میشه و هم می‌دونیم کی هستیم و کجاییم و هم کلی ایده به ذهن‌مون میاد که کجا باید دنبال چی بگردیم.

(1402 شهريور 9، 18:03)*شهریار‌* نوشته است:
نقل قول: ناامید شدن از پاکی می‌تونه یکی از دلایلی باشه که باعث چنین وضعیتی شده.
نداشتن مشغله جدی و بیکار بودن و داشتن وقت آزاد زیاد یکی دیگه از دلایل.

افسردگی یکی دیگه از دلایله.
غم و ناراحتی زیاد بابت یه موضوع مشخص یکی دیگه از دلایل.
خشم شدید راجع به یه موضوع مشخص هم همین‌طور.

فکر میکنم همه ی این مواردی که گفتی هستن Hanghead

شهریار این وضعیتی که داری، کاملا نشون‌دهنده اینه که صلح درونی برقرار نیست.
اما این که چه چیزی این صلح درونی رو به‌هم زده سوالی هست که باید خودت جوابی براش پیدا کنی.

الان اتفاقی که افتاده اینه که تو داری خشم ناشی از به هم خوردن صلح درونی رو سر پاکیت خالی می‌کنی؛ در حالی که مشکل اصلی و راهکار چیز دیگه هست.
با خ.ا هم فقط داری شرایط بدت رو بدتر می‌کنی. 

میگن نیمی از درمان، پیدا کردن مشکله.
مشکل رو که پیدا کنی، راه درمان هم هموار میشه.

برای هر مشکلی، صدها کتاب وجود داره که به آدم کمک می‌کنه مشکلش رو حل کنه.

ته ته هر مشکلی هم این هست که یا کاری از دست‌مون برمیاد و انجامش میدیم و اوضاع رو تغییر میدیم.
یا برنمیاد و اون موضوع رو می‌پذیریم و زندگی‌مون رو معطل اون مشکل نمی‌کنیم. تمرکزمون رو ازش برمی‌داریم و رو بقیه جنبه‌های زندگی‌مون کار می‌کنیم .

(1402 شهريور 9، 18:03)*شهریار‌* نوشته است:
نقل قول: پیدا کردن مانع یه بحثه. پیدا کردن راه عبور از مانع هم یه بحث دیگه.

درسته 
تو فکرم اینه که مطالب قدیمی کانون رو بیارم بالا 
همینجور بخونم و برم جلو، 
فکر میکنم با خوندن اونا، هم بتونم موانع و هم راه عبورشونو بهتر بشناسم.
 نظرت؟ پیشنهاد دیگه ای هم داری؟

اینکه یه بخشی از وقت روزانه‌ات رو صرف خوندن مطالب مرتبط با پاکی کنی مثل خوندن انجمن تجربیات قطعا خیلی بهتر از ورود به سایت‌های اون وریه.

می‌تونی یه نگاهی هم به موانع گفته شده در قدم سوم بندازی.


نقل قول: در مورد موضوعات دیگه بگم که فکر میکنم تنها کار مفیدی که توی این تابستون انجام دادم، تموم کردن دوره کارآموزیم و استخدام تو یه شرکت باشه. امروز هم دومین روز کاریم بود(واسه همین وقت نشد زودتر جواب بدم تو کانون، ببخشید)
فعلا این کار یکم باعث شده که کمتر فکر کنم به شکستن.
ولی طبق سابقه ام، احساس میکنم در نهایت بی فایده میشه و باز برمی‌گردم به اون دور باطل

خدا رو شکر بابت استخدام. امیدوارم تو این چند روز و بعد از مشغولیت کاری، اوضاع خیلی بهتر شده باشه.

اگه در ادامه، دست‌اندازهایی در مسیر داشتی هم به هیچ وجه مایوس نشو. بابت موفقیت‌هایی که داشتی خودت رو تشویق کن و بازم ادامه بده.
ما آدما یهو نمی‌تونیم سوپرمن بشیم. برای سوپرمن شدن باید به خودمون زمان بدیم. با داشتن افکار بی‌نقص‌گرایانه و کمال‌طلبانه فقط خودمون رو از فرصت‌های خوب آینده محروم می‌کنیم.

دوست داریم هر چه زودتر با وضعیت خیلی متفاوت‌تر ببینیمت و برامون از پاکی‌هات بنویسی.  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

(1402 شهريور 9، 19:25)یاقوت نوشته است:
نقل قول: اینجا بود.

خودمونیم ها. اون‌ زمان‌ چه حوصله‌ها داشتم. [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

جدی نوشت : دوستان میشه عکس و نگاه کنید ؟ من ذخیرش کردم و بارها خوندمش . همون سال 99 هم دیدمش یادمه جمله هاش و نوشته بودم . 
جملاتی ک نوشته شده درست هست و با رعایت همین نکات عکس میشه ب پاکی رسید . بعد فلان سایت فلان دوره رو بهمان هزینه میفروشه اسمشم گذاشته 100 نکته برای ترک خ ا  Vamonde 
آقا آرمین دستتون درد نکنه ، خدا حفظتون کنه . واقعا یکی از بهترین پست های کانون هست و خیلی مفیده [تصویر:  r5wl_4.gif]

پی نوشت : الان داشتم فکر میکردم اگر الان بود  ی دونه پیام ب هوش مصنوعی ارسال میکردیم و نقاشی مغز و چشم تحویل میگرفتیم . چقدر همه چ با چن سال پیش فرق کرده  106
پی نوشت 2 : من هرجا خواستم بگم شما خیلی خوب و با نشاط و همه چ تمام هستین و در کل ی دونه مدیرکل داریم ک تو دنیا پیدا نمیشه شما اونجا انرژی منفی دادین ک دیگه اون آقا ارمین سابق نیستین  42 

خیلی ممنونم از شما خانم یاقوت. لطف دارید.
و
ببخشید من رو.
چی بگم از زندگی که خیلی سخت شده.
تنها چیزی که به نظرم میاد اینه که برم مجدد به غیبت و یه کشتی دیگه با زندگی بگیرم. این سری همه زورم رو بزنم و نذارم پشتم رو بخوابونه.
بعد با یه روحیه متفاوت‌تر برگردم و تو یه فضای متفاوت‌تر، حرف‌های دیگه بنویسم. 

من به خدا قول میدم همه تلاشم رو بکنم. خدا هم مطمئنم تلاش‌هامو بی‌جواب نمیذاره.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

نقل قول: آش؟ خونه آقا رامین؟ نه مرسی ترجیح میدم زنده بمونم

نقل قول: جوری که من فهمیدم خونه آقا رامین در درجه اول که نرید  اگه رفتیدهم  اصلا چیزی نخورید مخصوصا اگه خودش اون چیز رو درست کرده باشه

وقتی اینا رو خوندم حس اون حسنی رو داشتم که هیچکس حاضر نبود باهاش بازی کنه
نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد تپلی 
موی بلند ؛ روی سیاه ؛ ناخون دراز ؛ واه و واه و واه  Khansariha (56)

(1402 شهريور 8، 18:40)یاقوت نوشته است:
نقل قول: اگه هنوز ماشین حرکت نکرده و جا دارید من هم میام. [تصویر:  p.gif]

شنیدم رامین خیلی مهمون‌نوازه. نمی‌خوام این تجربه رو از دست بدم. [تصویر:  p.gif]

Gigglesmile 
ماشین خالیه هیچکس نمیخواد بره  Khansariha (13)  
فکر کنم خاطره ی جدید آقا رامین و نخوندین  4chsmu1  لینک

مرسی مدیر کل  Khansariha (69)
به شایعات توجه نکن لوکیشن میدم پاشو بیا
از تهران تا اینجا دقیقا 700 کیلومتر راهه  Khansariha (56)
البته آش تهران پخته میشه  ولی من تهران نیستم Khansariha (56)

(1402 شهريور 8، 11:02)یاقوت نوشته است: سلااام ، یعنی انقدر سرده انقدر سرده ک نگم دیگه  Khansariha (129) 
متاسفانه سیل اومده این طرف ها 53258zu2qvp1d9v

سیل دقیقا از وسط روستای ما رد شد
دو ماه اخیر سه بار سیل اومد
از 50 متری خونه ی ما میگذشت
تخته سنگ های بزرگ برداشت اورد یه دره بزرگ پایین خونه درست کرد و رفت
ولی خیلی قشنگ شده کلا یه دره ی سر سبز و زیبا درست کرده
از زمین آب در میاد یه نیزار درست شده با کلی سنگ های خوشگل
امروز اگه بتونم گزارش تصویری میگیرم میذارم کانون  Khansariha (56)


بدتر از سیل زلزله بود
گیر میدن بریم تو حیاط بخوابیم
دمای هوا در حد قطب جنوب 
ادم منجمد میشه  65
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
باز زلزله اومد  42
اصلا نذاشت جوهر پست قبلیم خشک بشه
الان اومدیم حیاط نشستیم تو این لوکیشن

[تصویر:  img_۲۰۲۳۰۹۰۳_۲۰۲۷۵۱_d0pd.jpg]





تو پست قبلی قرار بود به عنوان شهروند خبرنگار از سیلی که اومده بود گزارش تصویری بگیرم
از اونجایی که همه مشتاق بودن و واکنش نشون دادن پس عکس هایی که گرفتم رو اپلود میکنم  Khansariha (56)

[تصویر:  img_۲۰۲۳۰۹۰۳_۲۰۴۳۰۵_ehc.jpg]


[تصویر:  do.php?imgf=org-dc9a101244671.jpg]

[تصویر:  img_۲۰۲۳۰۹۰۳_۱۰۴۹۲۹_d18x.jpg]


[تصویر:  91433012740255575298.jpg]


جلوی خونه یه دره ی عمیقی درست کرده و کلی سنگ بزرگ با خودش آورده گذاشته اینجا
ولی کلا قشنگه
نمای زیبایی شده .
درسته چند تا گوسفند و چند تا درخت برد و کلی هم خسارت زد ولی بجاش یه دره ی چند کیلومتری سرسبز و خوشگل هم درست کرد  Khansariha (56)
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
سلام ، شبتون ب خیر باشه  cheshmak
امیدوارم حالتون خوب باشه : )
_______
(1402 شهريور 11، 21:36)آرمین نوشته است:
(1402 شهريور 9، 19:25)یاقوت نوشته است:
نقل قول: اینجا بود.

خودمونیم ها. اون‌ زمان‌ چه حوصله‌ها داشتم. [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

جدی نوشت : دوستان میشه عکس و نگاه کنید ؟ من ذخیرش کردم و بارها خوندمش . همون سال 99 هم دیدمش یادمه جمله هاش و نوشته بودم . 
جملاتی ک نوشته شده درست هست و با رعایت همین نکات عکس میشه ب پاکی رسید . بعد فلان سایت فلان دوره رو بهمان هزینه میفروشه اسمشم گذاشته 100 نکته برای ترک خ ا  Vamonde 
آقا آرمین دستتون درد نکنه ، خدا حفظتون کنه . واقعا یکی از بهترین پست های کانون هست و خیلی مفیده [تصویر:  r5wl_4.gif]

پی نوشت : الان داشتم فکر میکردم اگر الان بود  ی دونه پیام ب هوش مصنوعی ارسال میکردیم و نقاشی مغز و چشم تحویل میگرفتیم . چقدر همه چ با چن سال پیش فرق کرده  106
پی نوشت 2 : من هرجا خواستم بگم شما خیلی خوب و با نشاط و همه چ تمام هستین و در کل ی دونه مدیرکل داریم ک تو دنیا پیدا نمیشه شما اونجا انرژی منفی دادین ک دیگه اون آقا ارمین سابق نیستین  42 

خیلی ممنونم از شما خانم یاقوت. لطف دارید.
و
ببخشید من رو.
چی بگم از زندگی که خیلی سخت شده.
تنها چیزی که به نظرم میاد اینه که برم مجدد به غیبت و یه کشتی دیگه با زندگی بگیرم. این سری همه زورم رو بزنم و نذارم پشتم رو بخوابونه.
بعد با یه روحیه متفاوت‌تر برگردم و تو یه فضای متفاوت‌تر، حرف‌های دیگه بنویسم. 

من به خدا قول میدم همه تلاشم رو بکنم. خدا هم مطمئنم تلاش‌هامو بی‌جواب نمیذاره.

خدا میبینه و انشالله ک بی جواب نمیذاره . 



____
نقل قول: وقتی اینا رو خوندم حس اون حسنی رو داشتم که هیچکس حاضر نبود باهاش بازی کنه
نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد تپلی 
موی بلند ؛ روی سیاه ؛ ناخون دراز ؛ واه و واه و واه  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]

42 خب شما میرید جوراب ب اون کثیفی رو میندازید آش نذری و هیچکسم خبردار نمیشه چیکار کنیم ما؟ 65 
__________
نقل قول: مرسی مدیر کل  [تصویر:  khansariha%20(69).gif]
به شایعات توجه نکن لوکیشن میدم پاشو بیا
از تهران تا اینجا دقیقا 700 کیلومتر راهه  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]
البته آش تهران پخته میشه  ولی من تهران نیستم [تصویر:  khansariha%20(56).gif]

Smiley-face-biggrin 
۹ ساعت راه بیان ؟ همون تهران هم آش داره هم نزدیکه  42


___________

نقل قول: سیل دقیقا از وسط روستای ما رد شد
دو ماه اخیر سه بار سیل اومد
از 50 متری خونه ی ما میگذشت
تخته سنگ های بزرگ برداشت اورد یه دره بزرگ پایین خونه درست کرد و رفت
ولی خیلی قشنگ شده کلا یه دره ی سر سبز و زیبا درست کرده
از زمین آب در میاد یه نیزار درست شده با کلی سنگ های خوشگل
امروز اگه بتونم گزارش تصویری میگیرم میذارم کانون  [تصویر:  khansariha%20(56).gif]


بدتر از سیل زلزله بود
گیر میدن بریم تو حیاط بخوابیم
دمای هوا در حد قطب جنوب 
ادم منجمد میشه  

سیل متاسفانه ضررهای زیادی رسوند 53258zu2qvp1d9v 
_________
زلزله الان هم برا آذربایجان بود  53258zu2qvp1d9v
______
میگم شما میخواستین گزارش میدانی بدین یا با چای و سیب زمینی دل ما رو آب کنید ؟  809197ps94ijjhwg


____________
 پ ن : ب وقت ۱۰ شب مطب ی دکتری نشستم ، انقدر شلوغه انقدر شلوغه ک چند نفر کامل خوابیدن ، یکی با خواهرش حرف میزنه و من کامل مطلع شدم ک جریان دعواشون چ بوده ، اون یکی مریض هم فلاسک چای اورده  Khansariha (7)
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

[تصویر:  screenshot_20230904_002229_chrome_cf2m.jpg]

اقا آرمین لطفا ۷۰۰ کیلو متر و ۹ ساعت راه بیایید و ب روستای زیبای اقا رامین اینا و مادربزرگشون سر بزنید  Hanghead 
دو ساعت کمتر راه بیاید هم وارد دیار ما میشید و دعوتتون میکنم باز 49-2
بعد دو سه ساعت اضافه تر برید هم وارد شهر تبریز میشید و اقا هادی و لئا اونجا هستند ، اونجا هم سر بزنید  Confetti
خلاصه لطفا طرف شمال غرب ایران مسافرت بیاین 128fs318181

( تشویش اذهان عمومیییییی Esteghfar خودتون نوشتین سیل و زلزله اومده ب من چ  Vamonde )
خلاصه اقا رامین من اون یاقوت قدیم نیستم ها ، منفی میدین خطر سکته هست  20 
____________________________
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

سلام

(1402 شهريور 12، 12:59)رامین. نوشته است: مرسی مدیر کل  Khansariha (69)
به شایعات توجه نکن لوکیشن میدم پاشو بیا
از تهران تا اینجا دقیقا 700 کیلومتر راهه  Khansariha (56)
البته آش تهران پخته میشه  ولی من تهران نیستم Khansariha (56)

رامین تو چی کار کردی با ما؟  
از وقتی خانم یاقوت من رو دعوت به خوندن خاطره‌ات کردن، چند روزه غذا از گلوم پایین نرفته. 42
نسبت به آش که کلا نظرم تغییر کرده. ولی معده‌ام حتی پذیرای باقی غذاها هم نیست.  42
یکم طول می‌کشه تا به وضعیت نرمال گذشته برگردم. 42

رامین من خیلی دوست دارم حاجت روا بشم ولی فعلا ترجیح میدم دست نگه دارم. بعداً با خدا حاجات رو به طرق دیگه پیش می‌برم. 42

رامین می‌خوای لوکیشن بدم تو بیای؟  4chsmu1
اینجا زلزله نداره. سیل نداره. فقط هوای آلوده داره. که اونم چون خودت تجربه‌اش رو داری و ریه‌ات طی سال‌های گذشته سازگار شده باهاش مشکلی نداری.  Smiley-face-biggrin

(1402 شهريور 13، 0:36)یاقوت نوشته است: اقا آرمین لطفا ۷۰۰ کیلو متر و ۹ ساعت راه بیایید و ب روستای زیبای اقا رامین اینا و مادربزرگشون سر بزنید  Hanghead 
دو ساعت کمتر راه بیاید هم وارد دیار ما میشید و دعوتتون میکنم باز 49-2
بعد دو سه ساعت اضافه تر برید هم وارد شهر تبریز میشید و اقا هادی و لئا اونجا هستند ، اونجا هم سر بزنید  Confetti
خلاصه لطفا طرف شمال غرب ایران مسافرت بیاین 128fs318181

خیلی ممنون از دعوت‌تون.
چقدر دوستان کانونی اون خطه زیادن.
تازه این فقط یه تعدادن که نام بردید.

از خدا پنهون نیست، از شما چه پنهون که امروز نتایج ارشد اومد و شبانه دانشگاه محقق اردبیلی قبول شدم.
البته که همین‌جوری دست‌گرمی آزمون داده بودم و امسال قصد جدی برای درس خوندن نداشتم.
من سرمایی، اگه اون خطه بیام، ظرف چند روز قندیل می‌بندم و یخ می‌زنم.
دو سه باری که اواخر شهریور اون سمت‌ها اومدیم، هوا سرد بوده. قشنگ‌ شب‌هاش انگار چله زمستون می‌شد. خون تو بدن حرکت نمی‌کرد. نمی‌‌دونم خودشون چطور زندگی می‌کنن. 42
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام ، شب همگی ب خیر  Khansariha (40)
خوبین؟ 
عزاداری های همه قبول باشه ، انشالله ک ب حق امام حسین همه حاجت روا بشن . 
____________
نقل قول: از خدا پنهون نیست، از شما چه پنهون که امروز نتایج ارشد اومد و شبانه دانشگاه محقق اردبیلی قبول شدم.
البته که همین‌جوری دست‌گرمی آزمون داده بودم و امسال قصد جدی برای درس خوندن نداشتم.

تبریک میگم بهتون  49-2 خبر قبولی شما و تصمیمتون برای ادامه تحصیل خیلی خوشحالم کرد . 
محقق هم دانشگاه خوبیه و کلا رتبه خوبی داره ،فقط کنار دریاچه شورابیل هست و احتمال یخ زدن بالاست  42 ی بار عکس دریاچه رو گذاشته بودم از دانشگاه یادمه  Khansariha (56)
انشالله بهترینوها براتون اتفاق میوفته .
_______
نقل قول: دو سه باری که اواخر شهریور اون سمت‌ها اومدیم، هوا سرد بوده. قشنگ‌ شب‌هاش انگار چله زمستون می‌شد. خون تو بدن حرکت نمی‌کرد. نمی‌‌دونم خودشون چطور زندگی می‌کنن. [تصویر:  p.gif]

منظورتون خودمون هست؟ 65 4chsmu1
خب نواحی شمال غرب سرد شده دیگه ، از شهریور تا اردیبهشت هوا سرد میشه  vayy 
راستش ماهم ب این وضع هوا اعتراض داریم  Badbakhtهمش سرده  Hanghead
__________________

ی نفر از روستاشون عکس گذاشته بود ، منم گفتم کم نیارم ی دونه عکس از روستا ارسال کنم  65

عکس
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

موندم چی شد که به دامش افتادم؟
منی که هر جا می‌دیدمش راهمو کج میکردم؛ منی که هر جا صرفاً حس میکردم حضور داره نمیرفتم؛ منی که سعیم این بوده که حتی اسمشم فراموش کنم.


خیلی مواقع هست که آدم شاید دوست نداشته باشه باهاش در ارتباط باشه اما اون مگه میذاره ساده از کنارش رد بشی؟ بی آنکه اثر کف پاشو روی گِل زندگیت حک کنه؟

و حالا میبینم که بعد از سه سال تلاش بی وقفه برای دچارش نشدن، منو تو تور خودش گیر انداخته؛ جوری که نه توان فرار دارم و نه تحمل بقا.

در هر صورت و حالی، چاره ای نیست جز صبر و علاج.

اینم از قصه ما و جناب کرونا.


یه کم دارو بهم دادن و گفتن تا میتونی مایعات بخور.
روزی سه چهارتا لیوان دمنوش آویشن و گل‌ گاوزبون یا بابونه هم میخورم تا کم کم حالم بهتر بشه و تبم پایین تر بیاد.


پناه بر خدا
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال [تصویر:  4chsmu1.gif]
 سپاس شده توسط
(1402 شهريور 17، 15:27)مهدوی نوشته است: موندم چی شد که به دامش افتادم؟
منی که هر جا می‌دیدمش راهمو کج میکردم؛ منی که هر جا صرفاً حس میکردم حضور داره نمیرفتم؛ منی که سعیم این بوده که حتی اسمشم فراموش کنم.


خیلی مواقع هست که آدم شاید دوست نداشته باشه باهاش در ارتباط باشه اما اون مگه میذاره ساده از کنارش رد بشی؟ بی آنکه اثر کف پاشو روی گِل زندگیت حک کنه؟

و حالا میبینم که بعد از سه سال تلاش بی وقفه برای دچارش نشدن، منو تو تور خودش گیر انداخته؛ جوری که نه توان فرار دارم و نه تحمل بقا.

در هر صورت و حالی، چاره ای نیست جز صبر و علاج.

اینم از قصه ما و جناب کرونا.


یه کم دارو بهم دادن و گفتن تا میتونی مایعات بخور.
روزی سه چهارتا لیوان دمنوش آویشن و گل‌ گاوزبون یا بابونه هم میخورم تا کم کم حالم بهتر بشه و تبم پایین تر بیاد.


پناه بر خدا


انشاءالله هرچه زودتر بهتر شید 

دوستان حاجتی دارم ممنونم میشم بادل های اسمانیتون دعام کنین  53
 سپاس شده توسط
سلام

(1402 شهريور 15، 23:10)یاقوت نوشته است: تبریک میگم بهتون  49-2 خبر قبولی شما و تصمیمتون برای ادامه تحصیل خیلی خوشحالم کرد . 
محقق هم دانشگاه خوبیه و کلا رتبه خوبی داره ،فقط کنار دریاچه شورابیل هست و احتمال یخ زدن بالاست  42 ی بار عکس دریاچه رو گذاشته بودم از دانشگاه یادمه  Khansariha (56)
انشالله بهترینوها براتون اتفاق میوفته .

خیلی ممنونم ازتون.
امیدوارم برای شما و همه کانونی‌ها بهترین‌ها رخ بده.


نقل قول: ی نفر از روستاشون عکس گذاشته بود ، منم گفتم کم نیارم ی دونه عکس از روستا ارسال کنم  65

چه فضایی از کوه و درخت و آب.
دست شما درد نکنه.

(1402 شهريور 17، 15:27)مهدوی نوشته است: .
.
.
اینم از قصه ما و جناب کرونا.


یه کم دارو بهم دادن و گفتن تا میتونی مایعات بخور.
روزی سه چهارتا لیوان دمنوش آویشن و گل‌ گاوزبون یا بابونه هم میخورم تا کم کم حالم بهتر بشه و تبم پایین تر بیاد.

مهدوی جان این مهمان ناخوانده هم پس بالاخره سراغت اومد.  Hanghead

ان‌شاءالله هر چه زودتر تبت فروکش کنه و بهبود پیدا کنی.

کلا ویروس زیاد شده و اینجا هم از آشنایان کرونا گرفته بودن.
منم یه دو هفته پیش به مدت یک هفته گلودرد گرفتم و به سختی می‌تونستم چیزی قورت بدم. علائم سرماخوردگی مثل تب و آبریزش و ... نداشتم اما اینکه چه ویروسی بود خدا می‌دونه.

(1402 شهريور 17، 18:27)*آسمان* نوشته است: دوستان حاجتی دارم ممنونم میشم بادل های اسمانیتون دعام کنین  53

ان‌شاءالله حاجت‌روا باشید و به حاجت دل‌تون برسید.


و
من فکر کنم تا یه دو روز دیگه کانون باشم و بعد میرم غیبت.
اگه کسی با من کاری داشت لطفا قبلش بهم اطلاع بده.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
سلام همگی  dingdingding
امیدوارم حالتون خوب باشه : )
______
وقتی پست اقای مهدوی و میخوندم اولش نگران شدم و بعد نگران تر  53258zu2qvp1d9v 
اقای مهدوی انشالله خیلی زود سلامتیتون و ب دست میارید . 
__________
نقل قول: من فکر کنم تا یه دو روز دیگه کانون باشم و بعد میرم غیبت.

اگه کسی با من کاری داشت لطفا قبلش بهم اطلاع بده.

راستش چند سوال دارم، سوالاتی ک مطمئن هستم بقیه اعضا هم تو ذهنشون هست ولی از طرفی هم نمیخوام اذیت بشید . 
امیدوارم سلامت باشید   Gol
[تصویر:  15400000.gif][تصویر:  photo_2023_11_22_22_13_47.jpg][تصویر:  15400000.gif]
[تصویر:  hs1h_unnamed_(15)-03_65p1.jpeg]

 سپاس شده توسط
سلام

پست‌هایی که بعد از پست خانم یاقوت بود رو من به میز گرد منتقل کردم تا اگه کسی می‌خواد از محیط شبانه‌روزی برای منظور دیگه‌ای استفاده‌ کنه دچار مشکل نشه.

لطفا گفتگو رو اون سمت دنبال کنید.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

سلام شبتون بخیر ان شاءالله حالتون خوب باشه
فکر کنم امروز آقای رونالدو وارد ایران شدن و ازشون استقبال شد
اگر شما شرایط رفتن به تهران را داشتید دوست داشتید برید استقبال ایشون؟؟
به نظرتون چرا یه عده رفتن استقبال ایشون؟؟
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان