انجمن شبانه روزی

[karma]

صندلی داغ؟  

یکی دو روزه از کارما خبری نیست، فکر کنم زیادی بهش فشار آوردیم تموم کرد 

من تا اطلاع ثانوی با شما حرفی ندارم

کارما اگه هنوز جونات تموم نشدن یه خبر بده  

میخواییم بدونیم تا تموم کردنت چقدر درجه رو باید ببریم بالا 

کارما هفده تا جون داره به این زودی ها از شر من خلاص نمیشید

من که اصلاً دلم نمی‌خواد جاش باشم.  
پسر خوبی بود. کاش چند تا جون اضافه قبل از شروع صندلی داغ بهش می‌دادیم.  

ای آرمین بِرار ....

[آرمین]

سلام

صبح پنجشنبه‌تون بخیر.
امیدوارم روز پاییزی قشنگی رو شروع کرده باشید. 

بچه‌ها فعالیت‌های این هفته‌مون داره به اتمام می‌رسه‌ها. اگه کسی می‌خواد تو تاپیک‌ها مشارکت کنه زودتر انجام بده.
کتاب
پادکست
قرآن

ما تلاش‌مون این هست که مرتب و منظم پیش بریم.
یعنی هر هفته روز جمعه یا نهایتاً شنبه پست‌های فعالیت‌های گروهی کتاب، پادکست و قرآن رو بزنیم و هر کدوم از فعالیت‌ها هم یک هفته مهلت انجام و مشارکت دارن. 

برای مشارکت‌ها هم سخت نگیرید. یه جمله کوتاه هم که نشون بده شما اون فعالیت رو انجام دادید کفایت می‌کنه. وارد فاز کمال‌طلبی نشید که به خودتون اجبار کنید باید یک طومار بنویسید. انجام یک کار کوچیک اما موثر بهتر از انجام ندادن اونه. 

تاپیک‌های ترک قدم به قدم و برنامه‌ریزی رو هم ان‌شاءالله به همون صورت بالا، به‌صورت هفتگی به‌روزرسانی می‌کنیم. 

از برنامه‌های گروهی که رأی آورده بود، فقط موضوع عزت نفس و اعتماد باقی مونده که اون‌ رو هم با همکاری خانم عارفه داریم پیش می‌بریم ببینیم به چه نتیجه‌‌ای می‌رسیم و چه کار خوبی می‌تونیم برای اعضای کانون انجام بدیم. 

و
تاریخ برگزاری برنامه‌های سرگرمی و تفریحی رو هم تو این لینک می‌تونید مشاهده کنید.
ان‌شاءالله هر کدوم از برنامه‌ها رو طبق برنامه به موقع شروع می‌کنیم و پایان می‌دیم. 

[آرمین]

‏‌ما زشتا رو وقتی میخوان دلمون نشکنه

بهمون میگن چه چهره معصومی داری

یکی از همکاران که زیاد با همدیگه سلام و علیکی نداریم رو موقع وضو گرفتن دیدم.
گفت مادرم بیمارستانه، براش دعا کن.
گفتم چشم، امیدوارم قابل باشم.

داشت می‌رفت که یهو برگشت گفت، به هر کسی نمیگم دعا کن. چهره معصومت رو دیدم گفتم. 

و
منی که موندم این معصومی که گفت کدوم معصومه؟

---

به خمیر بازی نیاز داشتم. من هم عادت به خرید حضوری ندارم. هم قیمت‌ها بالاست هم قدرت انتخاب کمتره.

اینترنتی گشم مدلی که می‌خواستم رو انتخاب کردم. فقط مشکل اینجا بود که باید 230 تومن خرید می‌کردی تا ارسال رایگان باشه.    لذا خمیر بازی 30 تومنی رو همراه با 200 تومن چیزای دیگه خریداری کردم. به مادرم سپردم مامان اگه احیاناً تماس گرفتن گفتن یکی از اقلام رو تموم کردن بگو اشکال نداره. اون رو حذف کنید بقیه رو ارسال کنید. یه چیزی توش هست که خیلی واجبه و بهش نیاز دارم.

عصر سفارشم رو آوردن. می‌بینم توش خمیر بازی نیست. به مامانم میگم احیاناً تماس نگرفتن؟
گفت عه راستی چرا تماس گرفتن. گفتن خمیر بازی تموم شده. منم گفتم اشکال نداره. بقیه رو بفرستید.

مادرم  
من
خمیر بازی  

پ.ن: خمیر بازی 30 تومنی رو 45 تومن رفتم حضوری خریدم. 

---

یه همکار داریم تازه اومده.
تو اتاق در حال قدم زدن و فکر کردن بودم که صدام زد.
گفتم: چی شده؟
گفت: به نظرت من کار رو یاد می‌‌گیرم؟
گفتم: آره. چطور مگه؟ 
که یهو بغضش شکست و اشک‌هاش سرازیر شد. 

گفت: یه ساعت پیش فلانی داشت یواش به فلانی می‌گفت که من سیستم رو به فنا میدم. نمی‌دونست من حواسم هست دارم می‌شنوم. 

بهش گفتم: اینجا تحمل شنیدن هر حرفی رو باید داشته باشی. اینجا آدما حرف الکی زیاد می‌زنن. فلانی هم دو سال پیش اومده بود و هیچی بلد نبود. الانش رو ببین. فلانی چهار سال پیش اومد. الانش رو ببین. تو هم حتما می‌تونی. یواش‌یواش، یه ذره یه ذره راه می‌افتی. هر چی می‌شنوی، از این گوش بگیر، از اون گوش بده بیرون.

پ.ن: دنیا پر از آدم‌های سمّیه. سمّی بودن آدم‌ها با هم فرق داره. بعضی‌ها همش غر می‌زنن. بعضی‌ها مدام ناامیدت می‌کنن. بعضی‌ها مدام دنبال فرصتن که زیر پات رو خالی کنن و ....
آدم‌های سمّی به اشکال مختلف وجود دارن و موضوع اینجاست ما نمی‌تونیم این همه آدم رو اصلاح‌ کنیم. خوبه تا جایی که می‌تونیم خودمون رو از آدم‌های سمّی دور کنیم؛ ولی همیشه این کار شدنی نیست.
آدم‌هایی که مدام از ما حمایت کنن، مدام بهمون انرژی مثبت بدن، مدام تشویق‌مون کنن و بهمون کمک کنن، تعدادشون خیلی زیاد نیست. این ماییم که باید قوی باشیم و بدونیم چطور خودمون رو سر پا نگه داریم.  

[آرمین]

خب دیگه نوبتی هم باشه نوبت منه که یه پذیرایی داشته باشم. 
این مدت زحمت‌‌ها به دوش خانم‌ها مهر خدا، یاقوت، زینبی و ایرانا بود.

بفرمایید جوجه کباب با نان سنگک:

این قورمه سبزی هم برای من و کارما هست.  

ما غذامون برنجیه. 

[*بنده پاک*]

 آقا آرمین بسی تشکرات ویژه برای امیدی که به همکارتون دادین 
 منم رئیسم خیلی بهم امید میده. امیدوارم بهترین ها براش رقم بخوره. 
من همش میگم من این کاره نیستم. من که نمیتونم. بهم میگه این جمله ها را بلند نگو. من باید به بقیه ها جواب بدم. یواش یواش یاد میگیری 
 
ولی بعضی از همکارا همش میگن که نمیتونی. 
قشنگ مشخصه من را آدم حساب نمیکنن  
 ولی ما میتوانیم   
شاعر میگه
 آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم 
انقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

[آرمین]

 آقا آرمین بسی تشکرات ویژه برای امیدی که به همکارتون دادین 
 منم رئیسم خیلی بهم امید میده. امیدوارم بهترین ها براش رقم بخوره. 
من همش میگم من این کاره نیستم. من که نمیتونم. بهم میگه این جمله ها را بلند نگو. من باید به بقیه ها جواب بدم. یواش یواش یاد میگیری 
 
ولی بعضی از همکارا همش میگن که نمیتونی. 
قشنگ مشخصه من را آدم حساب نمیکنن  
 ولی ما میتوانیم   
شاعر میگه
 آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم 
انقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

سلامت باشید.
خدا رو شکر که چنین رئیسی دارید. واقعاً داشتن چنین رئیسی رو باید قدر دونست.
مهم نیست بقیه چی فکر می‌کنن. مهم اینه که خودتون به خودتون درست فکر کنید و با انرژی مثبت هر کاری که لازمه رو انجام بدید.   

انرژی روانی‌تون رو به هیچ وجه صرف گفته‌های دیگران نکنید. روی کار خودتون متمرکز باشید و بدونید هر هفته بهتر از هفته قبل میشید. 

[*آسمان*]

سلام 

روز دانش اموز مبارک 

تبریک به دانش اموزای کانونی 

تبریک به دانش اموزای سابق کانون 

تبریک به من 

تبریک به تو 

تبریک به شما 

تبریک به همه 

---

خب خدا رو شکر.

به سلامتی دانشگاه شروع شد؟ اوضاع از چه قراره؟

بله الحمدالله 
مشغولیم 
درسای اسون و استادای سخت گیر 

[یاقوت]

امروز اصلا شبیه شنبه ها نیست ، مثلا شبیه اون تعطیل رسمی هست ک هیچکاری نمیتونی انجام بدی ولی خب از ۶ ب زور بیدار شدم ک الان هم متوجه شدم مقنعه رو برععکس سرم کردم و همینقدر از دنیای اطرافم پرت هستم . 
اما
هرچقدر هم همه چ تاریک باشه اما هوای امروز و دیدن آدم های جدید بهم نشون میده ‌ک بخوام نخوام زندگی ادامه داره . بارون باریده  
بعد نیاید بگید عکس کادرش خرابه ، ابرهاش زیادن  عکس کوچه ست ب خاطر همین کاتش کردم فقط نیت آسمون بوده و بس 



______________

دیدن پست یکی از دوستانم هم حالم و کمی خوب کرد، ذره ای باعث لبخندم شد . 

 توخیلی زیبایی.. نه فقط بخاطر چهرت!
بخاطر قلب بزرگ و مهربونت، بخاطر تکیه‌گاه بودنت، بخاطر سنگ صبور بودنت، بخاطر لبخندهای دلنشینت، بخاطر امنیت و اهمیتی که به اطرافیانت میدی. با وجود تو زندگی خیلی قشنگ تره..
ادامه بده 

براش نوشتم ک انرژی مثبت کلماتش بهم رسیده . 

پ ن : از صبح میخوام دو کلمه پست بنویسم ۲ ساعته نشده : )
___________

منم روز دانش آموز و تبریک میگم 

.
.
.

پ ن : باید از فعالیت زیاد آقا آرمین خوشحال باشم ، ولی اینکه در یک روز ۲۶ پست ارسال میکنند و ساعات آنلاینی زیادی دارند من رو نگران میکنه . نهایتشم میترسم .
از نبود اقا سپهرر ناراحت میشم ولی میدونم چون خیلی درسخون هستند خوشحال میشم . 
برای خیلی ها دلتنگ هستم و رضوانه در صدر این لیست هست.
نگران نبود اقای صادقین هستم چون اولین باره چنین چیزی رو میبینم . 
______

اضافه شده در ویرایش : انقدر حوصله ندارم دلم فقط میخواد بخوابم .انگار رو خطی هستم ک اونطرفش افسردگی و خواب هست و اینطرفش درس و دانشگاه . و منی ک نمیدونم دارم چیکار میکنم .
 ساعت ۲ نشده اومدم خونه بخوابم اونم فنچ خونه ی آژیری راه انداخته ک انگار زلزله اومده 

اضافه شده ۲ : تازه یادم افتاده ، پنجشنبه رفته بودم دنبال عمه تا بیارمشون خونه . انقدر ناخوش احوال و حواس پرت بودم ک هر لحظه با خودم تکرار میکردم حواست باشه تو ترافیکی ممکنه تصادف کنی . سانتی متری حرکت میکردیم و فاصله ها رو دقیق رعایت کرده بودم ک ی صدای مهیبی اومد و ب جلو پرتاب شدم .
راننده پشت سری از پشت کوبیده بود و بعدشم داد زد دختر ک رانندگی نمیکنه و گاز داد رفت . 
دلم میخواست وسط اون ترافیک داد بزنم و اصلا محو بشم . ولی خب دنبال اون ماشین رفتم . ن ب خاطر حرفش ، ب خاطر فرار کردنش . اصلا نگاه نکرد ببینه ک خسارتی زده یا ن . 
چند قدم جلوتر ک متوقفش کردم کلی بد و بیراه بارم کرد و منی ک انگار در ی جو دیگه ای بودم دیدم ماشین چیزیش نشده سوار شدم رفتم دنبال عمه . این جبهه گیری علیه رانندگی خانم ها جالب نیست !
اضافه شماره ۳ : عمه م تصویری با دختر عموش حرف میزد ، مادر دخترعمو دو ساله فوت شده . عمه برگشت گفت زن دایی چطوره   هنوزم تو شوک این حرفم : )
اضافه شماره ۴ : امروز دانش آموزها رو میبردن راهپیمایی ، منم صبح داشتم پیاده میرفتم . بحث هاشون انقدر بزرگ و پیشرفته بود ک ترجیح دادم از کنارسون رد بشم و برم سراغ کارهای خودم . چقدر این بچه مدرسه ای ها خوبن   فکرهاشون بزرگه خیلی.

اضافه نوشت آخر : دقت کردید اعلان ها چقدر رنگی رنگی هستند ؟ شبیه رنگین کمون 
.
.

[سها]

سلام
با کلی فاصله 
با کلی دلگیری 
با کلی دلتنگی 
با کلی انگیزه و با ی هدف اینجام.. .

خیلی ها رو نمی‌شناسم ..بهتره بگم فقط چند نفر رو میشناسم!
اما این دلیل نمیشه آشنا نشم با بقیه و دوست نباشیم..


اوقات خوبی داشته باشین.
یاعلی.

[یاقوت]

سلام
با کلی فاصله 
با کلی دلگیری 
با کلی دلتنگی 
با کلی انگیزه و با ی هدف اینجام.. .

خیلی ها رو نمی‌شناسم ..بهتره بگم فقط چند نفر رو میشناسم!
اما این دلیل نمیشه آشنا نشم با بقیه و دوست نباشیم..


اوقات خوبی داشته باشین.
یاعلی.

همه ی ما از هم دوریم ولی محبت و معرفت ها نزدیک هستند .
میتونم بپرسم چرا دلگیری و دلتنگی هست؟

انگیزه قشنگه ، هدف هم عالی هست .
من و ک میشناسید   
بقیه هم ب نوبت بیان معرفی کنند چون منم خیلی هارو نمیشناسم   مثلا سراب کیه ؟ یا آقا علی و نمیشناسم مثلا 

_________
شام نداریم ؟ 
من از جوجه خوشم نمیاد ، میشه از قرمه سبزی چند روز پیش بردارم ؟ 

پ ن : اقای کارما کم ب من اعتبار منفی بدید   من از شما و اقا رامین و کویین و صد در صد مهرخدا شکایت میکنم 
پ ن : در مورد غیب شدن شبانه روزی برای مهمان ها ، خارج از شوخی موافقم برای مدتی ب طور آزمایشی اجرا بشه . من هم زیاد مهمان سر میزنم . مگر اینکه حین درس و کار کانون باز بمونه .
پ ن : میرم تو درد دل ی پست بنویسم میشه هیچکس ب روش نیاره و همه چ مثل قبل ادامه داشته باشه ؟    
میشه : )

[سها]

سلام عزیزم
اره ک میشناسمت.. دوستت هم دارم..

و

میرم تو درد دل ی پست بنویسم میشه هیچکس ب روش نیاره و همه چ مثل قبل ادامه داشته باشه ؟    
میشه : )

چرا؟؟

ببین. حرف زدن و شنیده شدن ی نیازه جواب گرفتن و حمایت شدن هم ی نیاز... 
یکی رو میشناسم از بس حرف نزده خل شده !( با کمی اغراق ولی جدی میگم )

خواهرم وقتی فهمید سرطان داره گفت نمی‌خوام کسی بدونه.. منم چون دورترین فاصله رو داشتم و میدونستم نمیتونم کاری بکنم گفته بود.. اما ریز ریز ب طرق مختلف بقیه فهمیدند الان خودش اعتراف میکنه خیلی حالش خوبه بابت حمایت‌هایی ک میگیره وفهمیده چقدر نیاز داره ..


نمی‌خوام نسخه بپیچم اما آدمها ب گفت و شنود نیاز دارن...
ب جا و ب اندازه و با اهلش.


خوبه ک گفتی..
یاعلی.

[یاقوت]

سلام علیکم یا الله
صبح زیبایی هست ، بدو شروع صبح بسم الله پیشونیم خورد ب کمد و زیباتر آغاز شد . 
این صبحانه مخصوص کسانی هست ک از ۶ تا ۷ دقیقه بعد یعنی ۸ بیدار شدن . برا کسانی ک دیر بیدار شدن ی خبر بد دارم ی خبر خوب 
کد م و اول بگم ؟ امممم خب خبر خوب اینکه نون لواش سرد تو یخچال کانون هیت خبر بد اینکه زیر سماور و خاموش کردم  

[یاقوت]

سلام عزیزم
اره ک میشناسمت.. دوستت هم دارم..

و

میرم تو درد دل ی پست بنویسم میشه هیچکس ب روش نیاره و همه چ مثل قبل ادامه داشته باشه ؟    
میشه : )

چرا؟؟

ببین. حرف زدن و شنیده شدن ی نیازه جواب گرفتن و حمایت شدن هم ی نیاز... 
یکی رو میشناسم از بس حرف نزده خل شده !( با کمی اغراق ولی جدی میگم )

خواهرم وقتی فهمید سرطان داره گفت نمی‌خوام کسی بدونه.. منم چون دورترین فاصله رو داشتم و میدونستم نمیتونم کاری بکنم گفته بود.. اما ریز ریز ب طرق مختلف بقیه فهمیدند الان خودش اعتراف میکنه خیلی حالش خوبه بابت حمایت‌هایی ک میگیره وفهمیده چقدر نیاز داره ..


نمی‌خوام نسخه بپیچم اما آدمها ب گفت و شنود نیاز دارن...
ب جا و ب اندازه و با اهلش.


خوبه ک گفتی..
یاعلی.

عزیزم
منم دوستتون دارم . مرسی ک هستید . 
حضورتون خیلی خوشحالمون میکنه .
^__________
درسته ، ولی خب مسائلی هم ازگذشته در کانون رخ داده ک ایجاب میکرد ننویسم ولی این بار نیلز داشتم بهش. 
راستش از بازخورد ها کمی میترسم و نگران هستم ب همین دلیل نمیخواستم ناراحتی وجودم و وارد جو شاد کانون بکنم و مسابقه ای ک برام خبلی مهم هست تحت تاثیر قرار بگیره .
_____
انشالله حال خواهرتون ب زودی زود خوب میشه ، پروسه ی طولانی وسختی هست ولی با صبر میشه بهش غلبه کرد . برای ما ک اینطور بود . انشالله خبر خوب شدن کاملش و برامون مینویسید من دلم روشنه و مطمئن هستم ک خدا میببنه 
_______
دوستان معرفی نمیکنید ؟  
میدونید ک جعبه سیاه کانونم   امروز صبح ,همین الان ب فکرم رسید هرکی خودش و معرفی نکنه من برم سراغش و شبیه مارپل ببینم چیه کیه در میزنه ؟  
اسم ، علایق ، سلایق و باقی موارد مهم و متفرقه رو بنویسید منم بخونم   بحث از این زیباتر ؟ 

مثلا من یاقوت ، از قطب شمال هستم ،۲۴ در شرف ۲۵ هستم ، از مرداد ۹۶ کانون بودم ، کاربر آروم و نآرومی بودم ، اخطار نگرفتم ، تذکرات تا دلتون بخواد   (البت تذکرات خاص دوران طفولیت بود ) .  با همه دوستم   
از اون کاربرهایی هستم ک بین ته کلاس و ردیف اول میان و میرن 
علایق و سلایقم دیگه همه میدونن دا   
نفر بعدی لطفا؟

پ ن : غلط های املاییم ب خاطر اینه ک همزمان چندین کار دستم هست و البت کمی هم تو تایپ فلج هستم 

[زینبی]

دوستان معرفی نمیکنید ؟  

میدونید ک جعبه سیاه کانونم   امروز صبح ,همین الان ب فکرم رسید هرکی خودش و معرفی نکنه من برم سراغش و شبیه مارپل ببینم چیه کیه در میزنه ؟ 

سلام و صبح همگی بخیر

همین الان که دارم شبانه رو میخونم ۷مهمان هم دارن میخونن

حتما این کار رو بکن

ولی جدا منم خیلی هارو نمیشناسم بد نیست از یکسری از دوستان دعوت کنیم خودشون رو معرفی کنن
(نه که خودم رو همه میشناسن )

[یاقوت]

دوستان معرفی نمیکنید ؟  

میدونید ک جعبه سیاه کانونم   امروز صبح ,همین الان ب فکرم رسید هرکی خودش و معرفی نکنه من برم سراغش و شبیه مارپل ببینم چیه کیه در میزنه ؟ 

سلام و صبح همگی بخیر

همین الان که دارم شبانه رو میخونم ۷مهمان هم دارن میخونن

حتما این کار رو بکن

ولی جدا منم خیلی هارو نمیشناسم بد نیست از یکسری از دوستان دعوت کنیم خودشون رو معرفی کنن
(نه که خودم رو همه میشناسن )

من از شما دعوت میکنم خودتون و معرفی کنید