1390 شهريور 4، 0:32
ویرایش شده
سرکار نذار ما رو
من الآن پدرم رو صندلی نشسته بود ، تمرکز کردم روش هی تو دلم گفتم منو نگاااااااااا کننننننننن ، منو نگااااااااا کنننننننننننن
آخرشم پا شد از جلوی من رد شد رفت یه اتاق دیگه ولی به من نگاه نکرد
خوب سر کارمون گذاشتی
راستی گفتی آقای ا.ر.م رو نمیشناسی ؟
خیلی معروفه ها
همه میشناسنش
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)