1401 بهمن 17، 17:18
1401 بهمن 18، 2:40
هیچ چیز غیرممکن نیست
سپاس شده توسط
1401 بهمن 18، 6:12
ویرایش شده
نقل قول: ناگهان یاد بدبختیام یاد اینده میوفتم و شروع میکنه این قضیه نگران کردنم باعث میشه برم سمت پناهگاه سست و بی ثبات خود ارضاییسلام
خوش اومدین به کانون
چرا از این فکرها فرار میکنید؟ با فرار کردن که مشکلی حل نمیشه
بشینید کاغذ و خودکار بردارین و این افکارو بنویسید هرچی که هست
بعد ببینید برای حل مشکلات فعلی و ساختن آینده بهتر چه کارهایی میتونید انجام بدین
برای اون کارها برنامه ریزی کنید و با قدم های کوچیک برید به سمتشون
تالار برنامه ریزی هم داره کانون میتونید فعالیت کنید
1401 بهمن 18، 16:09
نقل قول: سلام دوستان من یه مدتیه تصمیم جدی به ترک گرفتم و موفق بودم تا اینجا اما یه ضعفی دارم اونم این هستش که ناگهان یاد بدبختیام یاد اینده میوفتم و شروع میکنه این قضیه نگران کردنم باعث میشه برم سمت پناهگاه سست و بی ثبات خود ارضایی که به عنوان یه عادت شده برام که وقتی یاد مشکلات میوفتم بعد انجام خود ارضایی یه حس فراموشی بهم دست میده این اتفاق مخصوصا شبا خیلی منو درگیر میکنه الانم دارم تقلا میزنم که از این حس و تکرار روند فرار کنم اگه پیشنهادی توصیه ای دارید برام که توی این موقعیت انجام بدم ممنون میشم بهم بگید دمتون گرم
سلام
می دونین که آینده ای با خ.ا ، به شدت بدتر از آینده ای بدون اونه
اگه تا الان ۱۰۰ تا مشکل دارین ، با اعتیاد به خ.ا میشه صدویکی
شاید آینده برای نسل ما یکم ترسناک باشه ، ندونیم چی میشه و مبهم باشه
اما خیلی از مشکلات خود به خود حل میشه ، بعضی ها رو هم خودمون حل می کنیم چون با تجربه تر شدیم
همه ی آدم ها وقتی به گذشته نگاه می کنن ، شکست هایی رو می بینن ، سختی هایی رو ، اما خیلی خوب میشه ، اگه وقتی به گذشته نگاه می کنیم ، می بینیم یا پاکی داشتیم ، یا داشتیم تلاش می کردیم براش و بیکار نشستیم
یه جمله ی قشنگی هست ، می خوام این رو هم بگم :
همیشه آدم های موفق ، شکست های بیشتری داشتن
همیشه اونی که موفقه ، به اندازه موهای سرش شکست داشته ، اما ول کن نبوده و این قدر تلاش کرده تا موفق شده ، اما اونی که باخته ، اونی بوده که ول کرده و دیگه تلاش نکرده ....
پس اگه تو گذشته شکستی بوده ، یا عدم موفقیتی ، اون ها رو دوست داشته باشین ، چون دونه دونه اش بعدا میشه انگیزه ، واسه رسیدن به موفقیت ، میشه انگیزه واسه این که کم نیارین
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
1401 بهمن 18، 19:18
من دوباره وسوسه ام
دلیل اش هم عصبانیتِ ، ناراحتی
به خاطر حرف های بقیه
رفتار های بقیه
چیزی که تحت کنترل من نیست
اما باب میلم نیست و می خوام کنترلش کنم و تغییر بدم
خودم می دونم دست من نیست
نمی دونم چرا باز اصرار دارم رو تغییرش
این باعث می شه رفتار های بی فکر داشته باشم
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
سپاس شده توسط
1401 بهمن 18، 19:27
ویرایش شده
میخوای یکم آب سرد بخوری؟
یا پنجره رو باز کن چندتا نفس عمیق دیافراگمی بکش
وقتی حالت یکم بهتر شد بیا تو باران راجبش صحبت کنیم .موافقی؟
1401 بهمن 18، 19:31
خانم آرام ما عموماً روی رفتار و طرز فکر بقیه کنترلی نداریم.
شاید حق اینم نداشته باشیم که تفکر بقیه رو کنترل کنیم.
الآن برای جلوگیری از گسترش وسوسه، نظرتون چیه یه کار مثبت انجام بدید؟
این کار مثبت میتونه در حد دم کردن یه دمنوش برای خودتون باشه؛ تا هم مشغول بشید و وسوسه از بین بره و حالتون خوب بشه.
یه راهکار هست واسه ناراحت نشدن از رفتارهای دیگران اینه که دقت کنیم چطوری میشه از اون رفتار نکات طنزی درآورد یا ساخت؟
این هم باعث میشه حالتون خوب باشه هم به انرژی های منفی جاخالی داد
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
سپاس شده توسط
1401 بهمن 18، 19:47
آقای مهدوی ، از شما هم متشکرم
سعی می کنم قضیه رو طنز کنم
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
سپاس شده توسط
1401 بهمن 20، 23:45
این بار یکم بیشتر وسوسه ام
همه چی خوبه و مشکلی نیست
فکر کنم به خاطر عادته
داشت خوابم می برد اما فکرم داشت مسیر اشتباهی رو می رفت
خواستم کتاب بخونم اما ذهنم تمرکز نداره
نمی دونم به چی فکر کنم که ازون فکر و خیال بیام بیرون
الان حدود ۱۱ روز از پاکی می گذره و فکر می کنم بیشتر از قبل به لغزش نزدیکم
چون خبری از اون عزم قوی نیست
حس بدی بهش ندارم و این خطرناکه
به چی می تونم فکر کنم که دوباره اون حس بد و عزم داشتن برگرده ؟
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
سپاس شده توسط
1401 بهمن 21، 0:50
ویرایش شده
(1401 بهمن 20، 23:45).آرام. نوشته است: سلامسلام
این بار یکم بیشتر وسوسه ام
همه چی خوبه و مشکلی نیست
فکر کنم به خاطر عادته
داشت خوابم می برد اما فکرم داشت مسیر اشتباهی رو می رفت
خواستم کتاب بخونم اما ذهنم تمرکز نداره
نمی دونم به چی فکر کنم که ازون فکر و خیال بیام بیرون
الان حدود ۱۱ روز از پاکی می گذره و فکر می کنم بیشتر از قبل به لغزش نزدیکم
چون خبری از اون عزم قوی نیست
حس بدی بهش ندارم و این خطرناکه
به چی می تونم فکر کنم که دوباره اون حس بد و عزم داشتن برگرده ؟
حس بد داشته باشید
دیدید زلزله شد؟
بنده خداها خیلی هاشون میخواستن از فردا ترک کنن ولی دیگه نشد
مرگ خیلی نزدیکه
یه آسمون پاک و آبی رو هیچ وقت نباید کثیف کرد. هیچ وقت .حتی شوخیشم قشنگ نیست
تعصب داشته باشید نسبت به پاکی نذارید حتی یه ذره کثیف بشه و از شکوه و جبروتش کم بشه
اگه خوابتون نمیبره 40 تا 100 نفس عمیق بکشید بعدش اینقدر خسته میشین و آروم میشین که عمیقا خوابتون میبره
----------------------------
اگر فکر میکنی
که
میتوانی
قطعا
میتوانیییییی
----------------------------
حالا بشین با خودت فکر کن ببین
فکر میکنی ؟
---------------------------------
1401 بهمن 21، 6:01
(1401 بهمن 20، 23:45).آرام. نوشته است: سلام
این بار یکم بیشتر وسوسه ام
همه چی خوبه و مشکلی نیست
فکر کنم به خاطر عادته
داشت خوابم می برد اما فکرم داشت مسیر اشتباهی رو می رفت
خواستم کتاب بخونم اما ذهنم تمرکز نداره
نمی دونم به چی فکر کنم که ازون فکر و خیال بیام بیرون
الان حدود ۱۱ روز از پاکی می گذره و فکر می کنم بیشتر از قبل به لغزش نزدیکم
چون خبری از اون عزم قوی نیست
حس بدی بهش ندارم و این خطرناکه
به چی می تونم فکر کنم که دوباره اون حس بد و عزم داشتن برگرده ؟
سلام خانم ارام اولا تبریک میگم که تا 11 روز اومدی جلو
وقتی همچین قضبیه پیش میاد دقیقا چه اتفاقی میوفته چرا اصلا پیش میاد ایا واقعا نیاز جنسیه یا روانیه؟
مغز ما کل وجود ما برای اینکه حس خوبی بگیره احساس فوق العاده ای کنه نیاز به دوپامین داره که از یه غده زیرمغزمون ترشح میشه
خ.ا باعث میشه در عرض چن دقیقه به حد فوق العاده ای دوپامین بدنمون بره بالا در حدی که اون چن دقیقه اندازه یه ماه بهمون حس خوب میده
خب این کجاش بده؟
ما بعد دریافت این حجم از دوپامین توی زمان کم ترشح دوپامینمون دچار اختلال میشه و وابسته میشه به یه چیزی
(این اتفاق برا معتاد به مواد مخدر و الکل هم میوفته)
بیخیال این حرفا کلا بگم این وسوسه بخاطر نیاز شدید مغزت به دوپامینه
وقتی این اتفاق میوفته بیا یه لیست بنویس از 10 تا کاری که لذت میبری برای من فیلم تماشاش کردن بازی کردن رفتن بیرون با رفقا خرید چرت و پرت ترین و بدون استفاده ترین وسیله از دیجی کالا (که بعدش کلی میخندم که چه تصمیم احمقانه ای بود ) و.....
این حس شبا اومد سراغت روزا اومد سراغت فوری برو سراغ این لیست اصلا نزار یکدفعه بری رو حالت قدیمت و مثه یه زامبی برده مغزت بشی کنترلش کن بعد بیا تو اون 10 لیست یه کار انتخاب کن وقتی اونکارو انجام میده دوپامین شروع میکنه به ترشح و اروم میشی خیلی خیلی زیاد اروم میشی
برا من خیلی جوابه شبا بی طاقت میشم الان از دیشبه نخوابیدم ولی برا اینکه وسوسه نشم یه سریال طولانی کارتونی خیلی خنده دار پیدا کردم به اسم we bare bears خیلی خفنه و میبینمشو هر هر میخندم دوپامین خونم تامین میشه و فراموش میکنم
ـو هم اینکارو کن برات جوابه و نگران این نباش این وسوسه ها بعد روز 25 ام شکسته میشه و بعد یه سال تو حتی دیگه به همچین کاری فکرم نمیکنی
هیچ چیز غیرممکن نیست
سپاس شده توسط
1401 بهمن 21، 14:34
خداروشکر پاکم
اما از صبح بازم اون فکر ها هستن
واقعا اگه امروز بمیریم آماده ایم ؟
بازم از آقای یا ماه بنی هاشم و اقای فرزاد۵۸ خیلی ممنونم
کبوتر هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم بوده که
منم امام رضایی شدم
سپاس شده توسط
1401 بهمن 22، 12:20
چیزی هست به اسم مه مغزی که به علت بالا پایین شدن دوپامین خونتون ایجاد میشه دقیق کاری که خودارضایی باهاتون میکنه
این مطلبو دوس داشتید مطالعه کنید
علائم مه مغزی
فرد مبتلابه مغز مهآلود عموماً دچار عدم شفافیت ذهنی، عدم آرامش، بدبینی و کاهش انگیزه میشود. همچنین مغز مهآلود بهراحتی میتواند انگیزه، نشاط و شادی را از بین برده و در مقابل احتمالاً علائمی همچون اضطراب و افسردگی را افزایش میدهد.
علائم مغز مهآلود معمولاً عبارتاند از:
- عدم تمرکز
یکی از علائم رایج مه مغزی عدم تمرکز است که در این حالت فرد نمیتواند بر سادهترین فعالیتها نیز تمرکز کند. حتی زمانی که تلاش میکند بر کار خاصی تمرکز کند هم با مشکل مواجه میشود و نمیتواند آن را بهدقت و تفکر لازم به پایان برساند. علاوه بر این، ممکن است افراد در این شرایط احساس گیجی کنند و مرتکب اشتباهات سادهای هم بشوند.
- کاهش قدرت تفکر
زمانی که بافتهای مغز تحت تأثیر یک بیماری زمینهای یا هر بیماری دیگری قرار گیرد، قدرت تفکر فرد کاهش پیدا میکند. در این زمان، فعالیتی که انجام دادن آن تنها ۱۰ دقیقه زمان لازم دارد را طی ۳۰ یا ۴۰ دقیقه انجام میدهد و نمیتواند بر آن تمرکز کند.
- ناتوانی در انتخاب صحیح واژگان
یکی دیگر از علائم مه مغزی ناتوانی بر مهارتهای مکالمه و نوشتن است، در این صورت فرد نمیتواند واژه مناسب برای برقراری ارتباط و نوشتن مطالب را پیدا کند و احساس میکند لغت موردنظر را میداند، اما نمیتواند آن را به زبان بیاورد. مه مغزی گاهی اوقات باعث از دست دادن حافظه کوتاهمدت میشود اما زمانی که این شرایط بهبود پیدا کند فرد حافظه خود را دوباره به دست میآورد.
- ناتوانی در انجام چند کار بهصورت همزمان
از دست دادن حافظه و کاهش قدرت تفکر باعث میشود فرد نتواند چند کار را بهصورت همزمان باهم انجام دهد؛ حتی ممکن است انجام دادن یک کار ساده نیز برای او دشوار باشد، زیرا مغز این شخص نمیتواند بر چند فعالیت بهصورت همزمان تمرکز کند.
از دیگر علائم مه مغزی میتوان به:
- کمبود انرژی و یا خستگی
- تحریکپذیری
- سردرد شدید
- فراموشی و ایجاد مشکل در به خاطر سپردن اطلاعات
- انگیزه پایین، احساس ناامیدی و یا افسردگی خفیف
- اضطراب
- گیجی و منگی
- اختلالات مرتبط با خواب در طول شب و یا بیخوابی
- سخت بودن فعالیتهای بدنی
هیچ چیز غیرممکن نیست
سپاس شده توسط