1398 آذر 12، 18:21
من همه راه ها را رفتم
چرا دوباره باید امتحان کنم
کاش گناه نبود
(1398 آذر 16، 22:14)تولد دوباره نوشته است: سلام به اعضای خوب کانون
خرداد سال 92 کم سن و سال تر از الان بودم که وارد کانون شدم،بیکار و تنها بودم و ناامید ولی همراهی کانونی های خوب ازم یه چیز دیگه ساختن ، شاغل شدم ، ارتباطم با دوستان و خانواده خوب شد ولی از کانون دور شدم و کم کم از خودم هم دور شدم و الان اومدم ولی بد ، بدجور گرقتار شدم خیلی به کمک نیاز دارم ، الان خوب شدنم سخته، اینجا اورژانس بودواسه زمانی که نزدیک خطا کردن بود ولی الان من بعد از خطا کمک میخام ،
بد شدم ،خسته شدم
خسته ام
شما دوستان خوبم بودید و الان نمی دونم چه کنم؟
چون اراده کردن برام سخت شده،گفته بودید زود از کانون جدا نشیم
فقط میتونم بگم اورژانسی کمک میخام ،اعتیاد چنان شدید شده که دیگه برام توچیح پذیره
(1398 آذر 16، 22:29)chakavak نوشته است: سلام تولد دوباره،خوش برگشتی،وقتی می بینم شما قدیمی ها بر می گردید،اما نه با دلخوش که دل چرکین،ترس وجودم رو فرا میگیره.
(1398 آذر 17، 17:17)تولد دوباره نوشته است:(1398 آذر 16، 22:29)chakavak نوشته است: سلام تولد دوباره،خوش برگشتی،وقتی می بینم شما قدیمی ها بر می گردید،اما نه با دلخوش که دل چرکین،ترس وجودم رو فرا میگیره.
سلام چکاوک جان
من خودم بد کردم،زود کانون را رها کردم کاملا و قاطعانه ترک نکرده بودم که رفتم،
شما خودتون را با من مقایسه نکنید