1399 اسفند 14، 0:25
(1399 اسفند 14، 0:23)نور الزهرا نوشته است: عجب شبیه امشب
سلام
چه خبر خوبین؟
ما خوبیم،شما خوبین؟سخت می گذره نه؟
(1399 اسفند 14، 0:23)نور الزهرا نوشته است: عجب شبیه امشبآری چند شبه سخت شده
سلام
چه خبر خوبین؟
(1399 اسفند 14، 0:24)shine نوشته است: ولی خوب راستش دوست ندارم پیر بشم،دلم نمی خواد آیینه عبرت باشم،شما چی؟من دوست دارم هر چی زودتر بمیرم
(1399 اسفند 14، 0:26)shine نوشته است: مدیر کمپین که نه،ولی بدم نمیاد معاون یه کمپینی باشمهمه مدیرا یه روزی معاون بودن
(1399 اسفند 14، 0:28)آخرین بار نوشته است:عجب پیرزن های با کلاسی
عروسک پیرزن ^
(1399 اسفند 14، 0:31)_رعنا_ نوشته است:(1399 اسفند 14، 0:26)shine نوشته است: مدیر کمپین که نه،ولی بدم نمیاد معاون یه کمپینی باشمهمه مدیرا یه روزی معاون بودن
(1399 اسفند 14، 0:28)آخرین بار نوشته است:عجب پیرزن های با کلاسی
عروسک پیرزن ^
دوستان یک دنیا ازتون ممنونم
واقعا ممنونم
عالی بود امشب
کلا از هر چی فکر بد اومدم بیرون
بسی ممنونم ازتون
من باید برم
بسی شرمندم. خدا میدونه چقدر از هم صحبتیتون خوشحال شدم
خیلی خوش گذشت
خیلی
یک دنیا ممنونم
بسی ممنون
دعا میکنم بهترین ها براتون اتفاق بیفته
(1399 اسفند 14، 0:30)نور الزهرا نوشته است: سخت که ... نمیدونم....
غمگینم.
اره.... غمگین.... امروزم نشد. چند روزه نمیشه کارمو درست انجام بدم. برنامه ام جلو نمیره....
پریشب یه خواب فکر کنم قشنگ دیدم.شهیدا بودن... نقطه مقابل خواب دیشبم.... نمیدونم چی شده چه خبره...
زخمی شدم نشدم...
دچار چیزی شدم که انگار پنهانه ولی مانع.
پ.ن:من کم پیش میاد خواب قشنگ ببینم.... ولی بهش اعتقاد دارم.
(1399 اسفند 14، 0:30)نور الزهرا نوشته است: سخت که ... نمیدونم....
غمگینم.
اره.... غمگین.... امروزم نشد. چند روزه نمیشه کارمو درست انجام بدم. برنامه ام جلو نمیره....
پریشب یه خواب فکر کنم قشنگ دیدم.شهیدا بودن... نقطه مقابل خواب دیشبم.... نمیدونم چی شده چه خبره...
زخمی شدم نشدم...
دچار چیزی شدم که انگار پنهانه ولی مانع.
پ.ن:من کم پیش میاد خواب قشنگ ببینم.... ولی بهش اعتقاد دارم.
(1399 اسفند 14، 0:38)shine نوشته است:(1399 اسفند 14، 0:36)Setareh tarik نوشته است: برای نزدیک شدن به رکوردم یه استرس عجیبی دارم
مخصوصا اینکه من قبلا خیلی خرافاتی بودم
رکورد زدن استرس نداره،شوق داره،ذوق داره.